تشکیل ائتلاف آبادگران به روایت حسن بیادی
احمدی نژاد ۸ رای بیشتر نداشت
بحث شهردار در مخیله آقای احمدی نژاد نبود که روزی او را برای شهرداری دعوت کنند. ما ۶۰ نفر را نوشتیم، یکسری از دوستان گفتند آقای احمدی نژاد را هم بنویسیم، ایشان چیزی کم ندارد. ایشان خود به دنبال شخص دیگری بود و اصلاً در فکر شهردار شدن نبودند و اصلی ترین هدف وی پیروزی ائتلاف آبادگران ایران اسلامی بود. ایشان به دنبال پروژه بعدی یعنی پیروزی این گروه در مجلس بود.
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۵ مرداد ۱٣٨۷ -
۵ اوت ۲۰۰٨
هیچ کس پیدا نمی شود که اثر گذاری جریانی که در سال ٨۱ به نام ائتلاف آبادگران ایران اسلامی تاسیس شد را انکار کند. زلزله یی که به انتخابات نهم ریاست جمهوری هم کشیده شد وسرنوشت ایران را به راهی برد که همگان امروز با واقعیت های پیدا و پنهانش رودررو هستند. حسن بیادی که از روزهای نخستین تشکیل ائتلاف آبادگران ایران اسلامی عضو آن بوده است همه آنچه که در جریان شکل گیری این ائتلاف به وقوع پیوست را نمی گوید اما برای نخستین بار ردپایی از آنچه از سال ٨۱ به این سو آغاز شد را برای خواننده ترسیم می کند. در کلید واژه های گفت وگوی بیادی می توان از تشکل های سیاسی و هیات های مذهبی تا اجرای سیستم هرمی برای انتخابات را یافت و فهرست کرد.
---
-ائتلاف آبادگران که برای شورای اسلامی شهر دوم شکل گرفت یکی از پدیده های بدیع تاریخ سیاسی بعد از انقلاب است که بسیار زود تشکیل شد، بسیار سریع اثرگذاشت و توانست به سرعت فضای سیاسی کشور را تحت تاثیر خود قرار دهد. آبادگران در شورای شهر دوم کلاً از کجا آمد یا بانی اصلی آن چه کسانی بودند و مهندسی این ائتلاف برعهده چه گروهی بود؟
بیادی: شاید بسیاری از افراد از لحاظ سیاسی انتظار نداشته باشند که من با روزنامه شما مصاحبه کنم و به عقیده من این نوع اندیشه نامناسب است که ما در کشور جمهوری اسلامی نشریات مجازی داشته باشیم و اکثر مسوولان آن به انقلاب و نظام متعلق باشند ولی ما با دسته بندی های خود، خط کشی هایی را انجام دهیم که جامعه را متاثر کند و واقعیت ها به گوش مردم نرسد. البته آن روزنامه ها هم نباید به طور خاص فقط به یک سمت حرکت کنند، به نظرم دیدگاه آنها باید مبتنی بر احقاق حقوق مردم و تقویت نظام باشد.
قبل از اینکه پاسخ سوال شما را بدهم باید مقدمه یی بگویم. برای پایدار شدن، مقاوم شدن و به عزت رسیدن کشور جمهوری اسلامی و نهال انقلاب اسلامی قبل از پیروزی زحمات زیادی کشیده شده تا سرانجام با ایثارگری و همبستگی آحاد مردم و رای قاطع آنان جمهوری اسلامی تشکیل شده است، پس افق حرکت ما مشخص است و به دلیل اینکه این نهال با خون شهدا آبیاری شده هر کسی به هر شکلی مسیر خود را از این افق منحرف کند عاقبت به خیر نخواهد شد زیرا افقی که توسط امام تعیین شده اهداف عالیه اسلام است و برنامه ها به صورتی بوده و هست که پرچم به دست صاحب اصلی آن داده شود و این از عقاید حقه شیعه است. نمی توان با جوسازی این اعتقادات را کنار گذاشت. ما به ظهور و حضور امام زمان و حکومت جهانی اعتقاد داریم و فلسفه انتظار فلسفه حرکت است و فلسفه انتظار، خمودگی راه ندارد. امام این بستر را برای خودسازی و حرکت ما آماده کرد و این حرکت از سال ۴۲ آغاز شد و اکنون به دست ما رسیده است. آنچه مورد گلایه است این است که با وجود ایثارگری های مردم و با داشتن مردم صادق و مقاوم این همه کار کم است. ما با وحدت و همبستگی و همدلی بیش از این می توانیم توفیق داشته باشیم.
-این تحلیل ها مبتنی بر تشکیل آبادگران بود؟
بیادی:بله، بحث ما کلی است و همگی باید به آن اعتقاد داشته باشیم. آغاز شورای دوم مصادف با بخشی از آغاز دوره دوم دولت دوم خرداد بود. دولت دوم خرداد هم فراز و نشیب های بسیاری داشت، با اکثریت آرا رای آورده بودند و تمام بخش های دولتی را بر عهده گرفتند و حتی به گفته خودشان تا پایین ترین رده های افراد را هم تغییر دادند. حتی این قضیه در بعضی از مدارس شامل آبدارچی ها هم شد که بعدها خودشان هم این حرکت را نقد می کردند. یکی از محاسن دولت دوم خرداد این بود که توانست شوراها را که یکی از آرزوهای امام و قانون اساسی بود، محقق کند و مقام معظم رهبری در این زمینه به دولت کمک بسیاری کردند. یعنی تمام دستگاه های اجرایی کشور تلاش کردند شورای اسلامی شهرها محقق شود. به نظر من در دور اول نمایندگان شوراها در کشور زحمات بسیاری کشیدند، زیرا در کل کشور یک سازمان عریض و طویل باید شکل می گرفت. بدون داشتن ردیف بودجه و مکان و هر گونه امکانات اولیه و آیین نامه و دستورالعمل و فقط در قانون اساسی چند اصل بود و ۱۰ یا ۱۵ ماده و بند و تبصره در دولت به تصویب رسیده بود و با حداقل قوانین این تشکیلات شکل گرفت و به سرعت هم اثرگذار بود. بسیاری از شهرها و حتی روستاها استقبال کردند. یکی دو شهر، از جمله تهران مخصوصاً در سال های آخر به دلیل بی تجربگی و عدم دخالت بزرگان در این امر چهره بدی از شوراها را به جا گذاشتند و این سبب تنفر مردم از شوراها شد و بخشی از آن به دلیل مسائل شخصی و سیاسی بود که با هم به توافق نرسیدند که سبب منحل شدن شورای شهر تهران شد. بخشی از آن خودخواهی بود. اگر از خودخواهی ها کاسته می شد این چهره منفی از شوراها را به جای نمی گذاشتند، باید منصفانه گفت در شورای شهر در دوره اول کارهای بسیار ارزنده یی هم انجام شده بود. شکل دادن به ساختار شوراها و اعلام موجودیت و احاطه به کار شهرداری ها خود فلسفه بزرگی بود. در هر حال جو بدی درمیان مردم به وجود آمده بود. بسیاری از متدینان حاضر به شرکت در انتخابات شورا نبودند و حتی گروه های دوم خردادی هم از حضور در پای صندوق های رای منصرف شده بودند. بسیاری از دوستان انقلاب که وابستگی های جدی جناحی نداشتند با تفکر بسیجی آمدند، دور هم جمع شدند و برای انتخاب ۱۵ نفر نهایی ٣۰۰ نفر را مورد ارزیابی قرار دادند.
-٣۰۰ نفر را چه کسانی انتخاب کردند؟
بیادی:افراد معتقد به نظام و بچه های انقلاب آنان را انتخاب کردند.
-حتماً یک رهبری جهت هماهنگی وجود داشته، آن فرد چه کسی بود؟
بیادی:چند گروه برای عبور از این وضع موجود حضور داشتند، زیرا منحل شدن شوراها اثر بسیار منفی داشت. گروه های مختلفی از جمله جوامع اسلامی گوناگون مانند جامعه اسلامی بازار، مهندسین، پزشکان، جمعیت ایثارگران، جمعیت موتلفه، جوانان با تفکر بسیجی و هیات های مذهبی و چکاد آزاداندیشان و کلاً گروه های پیرو خط امام و رهبری یکدیگر را پیدا کردند و به تفاهم رسیدند، اینها مثال است، اکنون دقیق همه را به خاطر ندارم. همه تصمیم گرفتند کمک کنند و همه قبول کرده بودند که به حداقل ها راضی باشند و سهم خواهی نکنند. فکر می کنم این اتفاق هرگز رخ نخواهد داد که ۱۰ یا ۲۰ گروه جمع شوند و احساس سهم خواهی به آنها دست ندهد. همگی سهم خواهی را کنار گذاشتند. مثلاً آقای حبیبی که فرد با تقوایی است به رغم اینکه ثبت نام کرده بودند به توصیه دوستان خود از حضور در این گروه انصراف دادند.
-محمدنبی حبیبی؟
بیادی:بله آقای مهندس شهردار اسبق تهران. اسم ایشان در لیست اولیه بود. به ایشان گفتند با توجه به اینکه نمی خواهیم افراد با وابستگی حزبی و مشهور حضور داشته باشند شما کنار بکش و ایشان به همین راحتی خود را کنار کشید. ایشان انسان انقلابی و واقعاً دلسوزی است.
-یعنی قصد داشتید از چهره های گمنام استفاده کنید؟
بیادی:بله.
- به چه علت؟
بیادی:دوستانمان می خواستند از چهره های جدید و گمنام استفاده کنند و اعتقاد بر این بود که افرادی که می خواستند کاری انجام دهند تا به حال انجام داده اند و اثر خود را گذاشته اند و جامعه مدیریتی باید نفس بکشد.
-شما به فضای یأس و ناامیدی که در مردم شکل گرفته بود به عنوان یک فرصت نگاه می کردید؟
بیادی:به نظر می آید فرصت خوبی بود برای برگرداندن جامعه به آرامش.
-چگونه فرصتی بود؟
بیادی:خدمت شما خواهم گفت. ما یقین داشتیم حداقل رای را می آوریم. هنوز نمی دانستیم انتخاب می شویم ولی برنامه نوشتیم و واقعاً برنامه های مناسبی داشتیم و اکثر برنامه ها مردمی بود. ما میان مردم رفتیم، و هر گروهی را که پیدا کردیم عقاید خود را به آنها بیان کردیم.
-قبل از اینکه به بحث تبلیغات برسیم به بحث ۱۵ نفر بپردازیم. این ۱۵ نفر با چه مکانیسمی برای شوراها انتخاب شدند؟
بیادی:خود من بعداً دعوت شدم. دوستان افراد را شناسایی کرده بودند.
-شما در آن موقع کجا بودید؟
بیادی:معاون دانشگاه صنعتی مالک اشتر بودم. اولاً سعی بر این بود که طرف با تخصص باشد و مدرک داشته باشد و کار کرده باشد. شاخص ها به این صورت بود که افراد آنچنان هم حزبی و گروهی نباشند و دلسوز نظام باشند واقعاً هم به این صورت انتخاب شده بودند، البته افراد منتخب دارای شدت و ضعف بودند و من با برخی مخالف بودم ولی بالاخره وقتی قرار می گذاریم که همدل شویم باید به نظر جمع احترام گذاشت و ما هم تمکین کردیم. در آنجا به سختی انتخاب صورت می گرفت و وسواس بسیاری به خرج داده شد. مابعد و ماقبل افراد چک شد که حتی یک شاخصه منفی هم نداشته باشند، هیچ کس این دوستان را نمی شناخت در صورتی که ما از ابتدای انقلاب در تمام جریانات انقلاب حضور داشتیم ولی وظیفه داشتیم در زمینه های دیگر نظام کار کنیم.
-مقطع زمانی آن چه موقع بود؟
بیادی:سال ۱٣٨۱.
-می دانید چه ماهی بود؟
بیادی:آخر تابستان بود.
-یعنی آخر تابستان ۱۵ نفر تعیین شدند؟
بیادی:هنوز تعیین نشده بودند، یعنی ۱۵ نفر در آذرماه یا دی ماه قطعی شدند.
-ولی استارت کار از آخر تابستان بود؟
بیادی:بله، حتی من در یک برهه اعلام کردم نمی توانم حضور داشته باشم.
-چرا؟
بیادی:به خاطر دارم به نوع برنامه ها و دیدگاه ها اعتراض داشتم و رفتم. آقای احمدی نژاد به دنبال من آمد و حتی می دانست که ما هیات رزمندگان هستیم. پیش آقای سعید حدادیان رفته بودند و می دانست ایشان با ما رفیق است و اصرار می کند که من بروم. خود ایشان به آقای احمدی نژاد گفته بودند ایشان وامدار کسی نیست و شما چیزی به ایشان اضافه نمی کنید و او به جوانان احکام یاد می دهد و کارهای فرهنگی می کند، این را هم از او می گیرید. به ما اصرار کردند و برگشتم چون در آن زمان من برای جوانان در بسیج و هیات و آموزش و پرورش کار می کردم و کارهای تربیتی و فرهنگی انجام می دادم و حتی هنوز هم این کارها را از دست نداده ام و احکام فقهی می گویم، در هیات ها سخنرانی می کنم، در مسائل تربیتی حضور دارم و هنوز هم آنها را ادامه می دهم، بنابراین مایل نبودم این کارم تحت تاثیر نمایندگی شورا قرار بگیرد.
-یعنی هنوز راه های ارتباطی را با جوانان و مردم حفظ کرده اید؟
بیادی:بله، با مساجد و هیات ها و... هنوز ارتباط را حفظ کرده ام. من اعتقاد دارم بسیاری از امور را از مردم می توان آموخت، حتی بیان اعتراض های مردم نوعی راهکار است. از میان صد نفر کافی است از پنج نفر بیاموزیم. در هر جلسه دو حرف یاد گرفتن کافی است. در هر صورت برنامه ها را آغاز کردیم و به انتهای کار رسیدیم و به دنبال اسم برای شرکت در انتخابات بودیم. تقریباً ۱۰ یا ۲۰ اسم وجود داشت، مانند شهر سبز، آتیه، شهر امن و... بیشتر آن اسامی را الان به خاطر ندارم. این تعداد به پنج اسم کاهش یافت. در این پنج اسم یکی از آنها آبادگران بود. چند نفر از دوستان پیشنهاد دادیم که نام آن را آبادگران ایران اسلامی بگذاریم. هم آبادگران تنها و هم آبادگران تهران بود، ولی ما گفتیم نام آن را آبادگران ایران اسلامی بگذاریم ولی گفتند از لحاظ قانونی ایراد دارد. گفتیم ائتلاف بگذاریم که از لحاظ قانونی اشکال نداشته باشد.
-چه دلیلی وجود داشت که می خواستید اسم تشکیلات و جریان را تغییر دهید زیرا به خاطر دارم پیش از آن به اسم شورای هماهنگی نیروهای انقلاب یا ائتلاف پیروان خط امام و رهبری فعالیت می کردید؟
بیادی:همانطور که قبلاً گفتم می خواستیم همه چیز جدید و ناشناخته باشد و حاضر نبودیم با این اسامی وارد انتخابات شویم.
-چرا؟
بیادی:به این دلیل که من اعتقاد داشتم اگر دوستان قصد انجام کاری را داشتند تا به حال انجام داده بودند، یعنی اگر با همان اسم ها می آمدند از این حداقل هم حداقل تر می شد زیرا اعتماد وجود نداشت و مردم به یک حرکت جدید و یک نفس تازه نیازمند بودند.
-یعنی چون یک یا دو نفر حاضر نبودند با آن برند کار کنند مجبور شدند اسم را تغییر دهند یا یک سیاست راهبردی بود؟
بیادی:خیر، همگی قبول کردند که آن اسم ها نباید باشد، از ابتدا هم به عنوان یک سیاست راهبردی قبول کردند، به همین دلیل هیچ کس نمی توانست سهم خواهی کند.
-شما این ائتلاف را فقط برای تهران نوشتید و این سیاست را فقط برای تهران داشتید یا در شهرهای مشهد، شیراز و اصفهان هم بود؟
بیادی:گروه ها و احزاب با هم ارتباط دارند. در شهرها هم به دلیل اینکه احساس کردند این کار خوب است، آغاز شد و بسیار سریع شکل گرفت و از افراد کارکشته ناشناس استفاده کردند و فرصت دادند که لایه جدیدی از افراد مجرب بر سر کار بیایند. گونه های مختلف اسامی بحث شد، عده یی می گفتند اگر نام آبادگران ایران اسلامی را بگذاریم، شاید به دلیل نام اسلام به ما رای ندهند، گفته شد مردم با اسلام مشکل ندارند، مردم مسلمان هستند، مردم با بعضی مسوولان اجرایی مشکل دارند، یعنی با افرادی که بد کار کرده اند مشکل دارند، نباید از افقی که امام تعریف کرده خارج شویم.
-یعنی این بحث که از «اسلامی» هم استفاده کنید، انجام شد و برخی مخالف آن بودند؟
بیادی:مخالف نبودند. می گفتند ما که مسلمان هستیم دلیلی ندارد نام اسلام را مکرر بیاوریم، شاید اثر منفی ایجاد کند.
-چه کسانی مخالف این مساله بودند؟
بیادی:نمی توانم اسم ببرم چون قصد خیر داشته. همراه این ۱۵ نفر یکسری از دوستان در کمیته های اجرایی هم حضور داشتند که واقعاً زحمات زیادی را متحمل شدند و در پیروزی این گروه در انتخابات سهم بسزایی داشتند.
-یعنی در کمیته اجرایی بود یا در اعضای شورا؟ درباره بحث مخالفت با واژه اسلام می پرسم.
بیادی:هم ۱۵ نفر بودند و هم ۷ یا ٨ نفر از کمیته اجرایی حضور داشتند که بحث شد که قصد خاصی نداشتند و فقط بحث بود. دوستان این طور می گفتند که مردم با اسلام مشکل ندارند. بعد گفته شد تهران با پسوند و پیشوند های گوناگون بگذاریم که به توصیه دوستان این موارد مطرح شد که اگر از لفظ ایران توصیه می شود استفاده کنیم به خاطر این است که شاید بخواهیم در آینده یک رابطه کشوری داشته باشیم.
-فعالیت خود را شاید گسترده کنید یا واقعاً برنامه یی برای گسترش وجود داشت؟
بیادی:این نظر واقعاً داده شد و برای اولین بار دو ماه قبل از شروع انتخابات رای گیری کردیم و بسیار جالب بود. برای اسم آبادگران ایران اسلامی رای گرفتیم و ۱۱ رای آورد.
-از چند نفر؟
بیادی:از ۱۵ نفر، زیرا دوستان اجرایی می گفتند فقط نظر می دهند و دخالت نمی کنند. جالب اینجاست که صورت جلسه دست آقای نبی زاده است که اکنون سفیر ایران در هندوستان است. بد نیست یادی از دوستان کنیم. آقای دکتر محمدنژاد از استادان دانشگاه علم و صنعت بوده. آقای فرهاد بغدادی، آقای دانشجو استاندار تهران، آقای عبدالباقی و آقای کمال دانشیار و آقای احمدی نژاد و... هم بودند. که اکثراً ناشناس بودند
-آقای دکتر احمدی نژاد چه کاره بودند؟
بیادی:عضو کمیته اجرایی و مسوول و محور هماهنگی بودند.
-مسوول هماهنگی چه مساله یی بودند؟
بیادی:ساماندهی افراد و گروه ها.
-ائتلاف آبادگران ایران اسلامی؟
بیادی:بله، آقای احمدی نژاد برای شکل دهی این کار زحمت بسیاری کشیدند.
-کار خود آقای احمدی نژاد بود؟
بیادی:خیر.
-یعنی طراح و مهندس آن ایشان بود؟
بیادی:خیر، گروه هایی که جمع شده بودند تا افراد را انتخاب کنند، مثلاً ۲۰نفر بودند و آنان قبول کردند آقای احمدی نژاد محور کار شود. در صورتی که آقای احمدی نژاد خودش در شورا و مجلس شرکت کرده بود و رای نیاورده بود، پس اگر می دانست این گروه رای می آورد می توانست اسم خود را بگذارد و خود او هم قبول کرده بود اسم خود را در این گروه نگذارد.
-می دانست که در شورا رای ندارد؟
بیادی:خیر، معلوم نبود، شاید رای می آورد. آقای احمدی نژاد را به آن صورت نمی شناختند، قبول دارید؟
-بله، در انتخابات مجلس ششم، شصت و چهارم بود.
بیادی:ولی خودشان قبول کرده بودند نیایند.
-در مورد شهرداری ایشان هم بحثی نشد؟
بیادی:خیر، خلاصه این اسم به تصویب رسید و صورتجلسه امضا شد البته آن چهار نفر دیگر هم بعداً صورتجلسه را امضا کردند و سپس تصمیم بر آن شد که میثاق نامه داشته باشیم. دوستان پیشنهاد دادند و آقای احمدی نژاد به من گفت نظر من این است که شما آن را جمع کنید. من میثاق نامه را نوشتم و با همکاری آقای احمدی نژاد آن را تهیه کردم و آقای احمدی نژاد چون محور کار بود به آن بندی را اضافه کرد که به خاطر دارم بند پنجم را ایشان اضافه کرد و گفت به هر تعداد که نامزدها رای می آورند (پیش بینی این بود که ممکن است همه رای نیاورند) باید متعهد شوند که این اهداف را پیاده کنند.
-اهداف چه بود؟
بیادی:اکثر آن پرهیز از مسائل جناحی بود و اصل مطلب این بود که منافع مردم بر منافع شخصی، حزبی و گروهی ترجیح داده شود، و اعتقاد به نظام و ولایت فقیه داشته باشند و از مسائل دنیایی بپرهیزند. البته در این مورد هم بحث هایی وجود داشت که بعضی از دوستان می گفتند شاید مردم از این میثاق نامه خوش شان نیاید و عقیده داشته باشند که قبلی ها هم این حرف ها را زده اند. جالب اینجا بود که برای آن هم رای گیری شد و باز هم تقریباً ۱۱ رای آورد و چهار مخالف داشت.
-نام این چهار مخالف را نمی گویید؟
بیادی:خیر، درست نیست. و چون آنها قصد خیر داشتند چون برای رسیدن به اهداف مطرح شده و برون رفت از آن وضعیت نابسامان شهر تهران نیاز به رای داشتیم.
-فقط نگران تاثیر بر رای بودند؟
بیادی:بله، ما کارهای استثنایی انجام دادیم و این اتفاقات در هیچ دوره یی رخ نداده بود، یعنی مثلاً برای اولین بار بود که گروهی میثاق نامه می دادند، بعد از آن نوع عکس و تبلیغات بود و نوع اعلام موجودیت آبادگران بود. به خاطر دارم نفر پانزدهم آقای نجار بود که اکنون استاندار کردستان است. اما من بعدها پیشنهاد آقای حبیب کاشانی را دادم که ایشان توانایی هایی دارد و فرد موثری است و در غرب تهران هم فرد شناخته شده یی است. آمدن ایشان در رای ما می تواند بسیار اثربخش باشد با توجه به اینکه جزء سرشاخه های فرهنگی غرب تهران و از افراد قدیم جبهه و جنگ و جانباز و خانواده شهید است، فرد شاخصی است که در منطقه خود رای مثبت دارد و ویژگی های لازمه را دارد. مشورت ها انجام شد، عده یی مخالفت می کردند اما ایشان رای آورد، البته ایشان قبلاً ثبت نام کرده بودند که پیشنهاد این حقیر مورد قبول واقع شد. پوسترها آماده شده بود فقط عکس ها مانده بود، دو روز مانده بود و ایشان را به سرعت به عکاسی آوردیم و عکس ایشان را انداختند و برای اولین بار ما ۱۵ نفر همگی یک عکس انداختیم. این اتفاقی بود که برای اولین بار به وقوع پیوست. همین اولین بارها خود بسیار موثر بود. برای اولین بار این ۱۵ نفر در کل شهر پخش شدند و به مساجد و در نقاط جمعیتی رفتند و اهداف خود را بیان کردند اگر چه سیاست بر این بود که باید با چراغ خاموش حرکت کنیم.
-سیستم هرمی از کجا آمد؟
بیادی:ما به دنبال سرعت بخشیدن به کار بودیم. یک روحانی به نام آقای امیرآبادی که مهندس الکترونیک بود و آقای محمدی که درس مارکتینگ خوانده بود و فرد بسیار متدینی بود به همراه آقای میرزاخانی طرح سیستم هرمی را مطرح کردند. تا به حال در انتخابات کشور اتفاق نیفتاده بود و با توجه به اینکه نظرسنجی ها را انجام داده بودند و مشارکت کم بود، گفتند باید از سیستم هرمی استفاده کرد. در شهر هر کس هر که را که می شناخت که معتمد است نوشتیم و ۲۰۰ نفر شدند، این ۲۰۰ نفر را دعوت کرده و در اختیار آقای محمدی قرار دادیم. آقای محمدی سیستم هرمی را پیاده و آنها را توجیه کرد و قرار شد آنها ۱۰ نفر را که می شناسند توجیه کنند و به این ترتیب آن ۱۰ نفرها ادامه دادند و این سیستم به همین صورت پیش رفت. مخصوصاً در بخش خانم ها، به هر حال باید به دنبال رای رفت، یا نباید آمد یا باید دنبال رای رفت و خود را عرضه کرد و اینها بی تقوایی نیست. باید به روش سالم باشد. ما از روز اول اعتقاد داشتیم که نباید دروغ بگوییم و شعاری با عنوان صداقت در گفتار و سلامت در عمل را مطرح کردیم.
-شعار؟
بیادی:فراتر از شعار است، لفظ خوبی دارد. حال به قول شما شعار را برای خود انتخاب کردیم و روی آن هم بحث های گوناگونی انجام شد. که شعار صداقت در گفتار و سلامت در عمل از یک روایت برگرفته شده بود و روایت آن صدق الحدیث و اداء الامانه است. روایت آن طولانی است که بیان شود صداقت در گفتار و سلامت در عمل از مهم ترین علائم مومن است. در بخش های روحانیت، مساجد بازار، ورزشی و دانشگاه، حوزه های برادران و خواهران به عنوان گروه های مخاطب وارد شدیم و اهداف خود را بیان کردیم.
-به چه دلیل حرکت شما خاموش و بی سروصدا بود؟
بیادی:به دلیل اینکه نمی خواستیم از طریق جناح مقابل که ابزار تبلیغاتی مهمی در دست داشت تخریب شویم به همین دلیل گروه های مخاطبی که ما انتخاب کرده بودیم توجیه شده بودند. علنی شدن کار ما روز ۲۲ بهمن بود.
-روز ۲۲ بهمن چه کار کردید؟
بیادی:ما واقعاً پول نداشتیم و حداقل هزینه را صرف کردیم. ۷۰ بنر درست کردیم و برای طراحی آن آقای چمران زحمات زیادی کشید. موجودیت آن از روز ۲۲ بهمن اعلام شد و مکان نصب آن بر عهده من بود زیرا ۷۰ بنر برای شهر تهران بسیار کم بود و جالب اینجا بود که برای شهرداری وقت به اندازه یی بی اهمیت بود که اکثر پلاکاردها جمع شده بود ولی چون کارها معنوی بود اینها را جمع نکرده بودند. یک شرکت تبلیغاتی به نام عقیق نگار وجود داشت که مدیرعامل آن آقای مولایی بود. به او گفتم هر جا که من گفتم باید نصب کنید. شش تا برای خیابان آزادی در نظر گرفتیم؛ سه عدد برای راه رفت و سه عدد برای راه برگشت، زیرا همان طور که می دانید تعداد زیاد اثر منفی دارد و تقریباً از سر جیحون تا آزادی سه تا رفت و سه تا برگشت زدیم زیرا مردم در این قسمت بیشتر رفت و آمد داشتند.
-در شمال تهران نزدید؟
بیادی:در میادین مهم مانند آزادی، انقلاب، فردوسی، امام حسین، تهرانپارس، محلاتی و میادین مرجع در هر کدام دو تا زدیم. در بلوارهای بزرگ و بزرگراه ها ۵۰ عدد توزیع کردیم که بسیار کم بود، البته یکسری هم تراکت چاپ کردیم و یکسری هم کیف دستی تهیه کردیم که شعارهایی چاپ شده به اندازه کف دست بود.
-آیا تاثیر زیادی داشت؟
بیادی:بله تاثیر زیادی داشت.
-آیا روش هرمی مهم تر بود؟
بیادی:روش هرمی اصل استراتژی بود. به نظر من حرکت هرمی چراغ خاموش اصل کار ما بود.
-آیا واقعاً فکر می کردید رای بیاورید؟
بیادی:بله چون واقعاً همه اعتقاد داشتیم که رای می آوریم و این اعتقاد رمز پیروزی ما بود حتی اسامی بعضی از دوستان را که می دانستم حتماً رای می آورند نوشتم و به یکی از دوستانم دادم.
-چه چیزی؟
بیادی:به قول معروف شرط بندی کردیم، مثلاً من ۱۱ نفر را نوشتم که رای می آورند.
-چه کسانی بودند؟ از ائتلاف آبادگران بودند؟
بیادی:بله.
-چهار نفر چه کسانی بودند؟
بیادی:اکنون به خاطر ندارم.
-یعنی پیش بینی می کردید چه کسانی از جناح مقابل رای بیاورند؟
بیادی:مثلاً می دانستیم آقای خادم صد درصد رای می آورد.
-در لیست شما نیامد؟
بیادی:ایشان نیامد.
-فکر نمی کردید آقای تاج زاده یا اصغرزاده رای بیاورد؟
بیادی:اولاً ما جلسات معنوی داشتیم، هر شب نماز جماعت می خواندیم و تا دیر وقت صحبت و برای کارهایمان برنامه ریزی و تبادل نظر می کردیم.
-کی جلسه داشتید؟
بیادی:در خیابان هشت بهشت یک طبقه را از دوستان گرفته بودیم و همگی در آنجا بودیم و کسی هم نمی دانست و حرکت چراغ خاموش آن بسیار مهم بود.
-فقط ۱۵ نفر به آنجا می آمدند؟
بیادی:بله، به همراه گروه اجرایی.
-با آقای احمدی نژاد؟
بیادی:بله و افراد با حرکات ما دلگرم می شدند و متعهد شده بودند که به ما کمک کنند. از همان گروه هایی که گفتم ٣۰۰ نفر انتخاب شدند.
-آن ٣۰۰ نفر هم همچنان کار می کردند؟
بیادی:من خبر ندارم ولی آنها هم متعهد بودند که کار کنند، یعنی به قدری به همه فشار آمده بود که همه از حق شخصی خود می گذشتند، حتی همان ٣۰۰ نفر برای تبلیغات پول شخصی آوردند که ما لنگ پول نمانیم. البته باز هم متذکر می شوم که هزینه کل تبلیغات ما به ٨۰ میلیون نرسید.
-یک سال کار کردید؟
بیادی:اغراق است بگویم یک سال، ولی به صورت فشرده ۶ ماه کار کردیم و هزینه آن به ٨۰ میلیون نرسید در صورتی که ما کسی را می شناختیم که به تنهایی ۱۵۰ میلیون هزینه کرده بود.
-یک نفر؟
بیادی:بله، در همان افرادی که مستقل کاندیدا بودند.
-چه کسی از افراد شما رای نیاورد که آقای خادم به جمع شما افزوده شد.
بیادی:آقای مظاهری. و رای نیاوردن او هم دلیل داشت. ما همگی متعهد شده بودیم که به سایر گروه ها نرویم و اسم ما در گروه های دیگر نباشد، حتی به خاطر دارم در یکی از گروه ها عکس آقای شیبانی را زده بودند و ایشان مصاحبه کردند و گفتند عضو این گروه نیستم و آنها هم چون نمی توانستند فردی را انتخاب کنند آن را ۱«۱۴ گذاشتند. فردی به اسم آقای قاسمی کاندیدا شده بود، عکس همه ما را چاپ کرد و عکس خود را هم گذاشت و نوشت ۱«۱۴. این موارد برای ما تبلیغ بسیاری بود. شخص دیگری در شرق تهران گروه ما را دیده بود، ۱۴ تا را زده بود و یکی را حذف کرده بود و ۱«۱۴ را زده بود و اکثراً آقای مظاهری را حذف کرده بودند و نمی دانم علت آن چه بود. بسیاری از احزاب و گروه ها عکس ایشان را گذاشته بودند و چون روزهای آخر بود کاری از دست ما برنمی آمد البته چکاد آزاداندیشان هم عکس های یکسری از دوستان ما را زده بودند، مثلاً ۷ تا را با هم زده بودند البته من نبودم بسیاری از گروه ها به دنبال زدن عکس من بودند ولی من واقعاً پرهیز کردم.
-فکر می کردید واقعاً نتیجه انتخابات چنین شود؟
بیادی:شاید باور نکنید واقعاً اکثر ما اعتقاد داشتیم که رای می آوریم. و این اعتقاد باز هم می گویم اصلی ترین رمز موفقیت ما بود.
-چطور؟
بیادی:در آن زمان فضا بسیار یأس آور بود، از طرف دیگر گروه های ملی- مذهبی بعد از مجلس اول اولین بار بود که مجال حضور در انتخابات را داشتند و همه فکر می کردند ممکن است آنها رای بیاورند. یک یا دو درصد رای آوردند.
-آیا می دانید که آنها فقط ...
بیادی:البته بحث من هم رای آنها نیست و باید بر سر آنها هم جداگانه بحث کرد.
- شما چگونه می دانستید رای می آورید؟ این مساله برای ما بسیار مهم است.
بیادی:خدا شاهد است که قلبی بود. بدی من این است که اهل نگه داشتن سند نیستم. واقعاً نوشته بودیم و چسب هم زده بودیم. چهار یا پنج نفر این کار را انجام دادیم و به دست یک نفر دیگر دادیم تا بعد از انتخابات بدانیم چه کسی درست گفته است.
-در مورد تقلب هیچ گونه نگرانی نداشتید؟ زیرا همه چیز در دست این جناح بود، مجلس ششم، وزارت کشور و...
بیادی:البته گروه هایی که علاقه داشتند ما رای بیاوریم به پای صندوق رفته بودند، مثلاً همان ٣۰۰ نفر و گروه هایی که قرار بود حمایت کنند در فرمانداری، استانداری و سرصندوق ها بودند، مثلاً من در یک جا برای بازدید رفتم. یکی از دوستان به من گفت ما حواس مان هست که تقلب نشود.
- روی مناطق شمال شهر تهران اصلاً کار نکردید؟
بیادی:در همه جای تهران کار کردیم.
-آیا در شمال تهران هم رای آوردید؟
بیادی:بله.
-رای خوب بود؟
بیادی:تناسب داشت. بیشترین رای را غرب و جنوب شرق تهران داشت. البته ناگفته نماند که بسیاری از صندوق ها بی جهت باطل شد.
-چرا؟
بیادی:بله، بسیاری از صندوق ها را به بهانه های مختلف باطل کردند. با این حال فکر نمی کنم مانند آن رای گیری و سالم تر از آن اتفاق بیفتد و انصافاً آنها هم همکاری کردند.
-اصلاح طلبان همکاری کردند؟
بیادی:من شهادت می دهم که گروه نظارت که در راس آن آقای تاجرنیا بود، یک قدم منفی برنداشت.
-چه در بحث ردصلاحیت ها و چه در بحث نظارت؟
بیادی:بله، من شهادت می دهم که ایشان یک قدم منفی هم برنداشتند که یک نفر از ما را حذف کنند. اگر کسی می خواست این کار را بکند به چه دلیل آقای تاج زاده شانزدهم شد؟ می توانست او را پانزدهم کند، آیا نمی توانست؟
- نشان دهنده درستی انتخابات بود.
بیادی:بله.
-وقتی پیروز شدید بحث در مورد انتخاب شهردار شروع شد؟
بیادی:اینکه می گویم خدا شاهد است که واقعیت دارد. بحث شهردار در مخیله آقای احمدی نژاد نبود. ایشان خود به دنبال شخص دیگری بود و اصلاً در فکر شهردار شدن نبودند و اصلی ترین هدف وی پیروزی ائتلاف آبادگران ایران اسلامی بود.
-مگر چه چیزی بود؟
بیادی:ایشان به دنبال پروژه بعدی یعنی پیروزی این گروه در مجلس بود.
-قصد داشت نماینده مجلس شود یا شهردار تهران؟
بیادی:باور کنید این خاطره خوبی است. اصلاً در مخیله آقای احمدی نژاد نبود که روزی او را برای شهرداری دعوت کنند، ما ۶۰ نفر را نوشتیم، یکسری از دوستان گفتند آقای احمدی نژاد را هم بنویسیم، ایشان چیزی کم ندارد.
-شاخص ها چه کسانی بودند؟
بیادی:آقای مهندس ترکان، آقای دکتر نوریان، آقای مهندس بوربور، آقای دکتر دانش جعفری، مهندس سعیدی کیا، مهندس فروزش، مهندس فروزنده، زنگنه، دکتر دهقان، دکتر قالیباف.
-چطور شد که به سراغ آقای احمدی نژاد رفتید؟
بیادی:رای گیری کردیم و ایشان در ۱۰ نفر نهایی حضور داشتند.
-چه کسی روی آقای احمدی نژاد بیشتر از بقیه تاکید داشت؟ آقای چمران؟
بیادی:خیر، ایشان هیچ اصراری نداشت.
-چه کسی در این زمینه اصرار داشت؟ آقای زریبافان؟
بیادی:زریبافان هم اصرار نداشت. به خاطر دارم آقای زریبافان آقای بوربور را معرفی کردند.
-چمران چه کسی را معرفی کرد؟
بیادی:آقای سعیدی کیا.
-دیگر چه کسانی بودند؟
بیادی:آقای حبیبی بود، آقای دکتر محمدنژاد مطرح بود. افراد زیادی بودند، حدود ۶۰ نفر بودند، ابتدا تا ٣۰ نفر کاهش یافت و رای گیری می شد. البته اگر هر یک از اعضا یا دوستمانمان در بخش اجرایی کسی را معرفی می کردند برای بالا رفتن قدرت تصمیم گیری بود و خدا را شاهد می گیرم قصد خاصی نداشتند.
-شما می فرمایید آقای زریبافان آقای بوربور را مطرح کرد، آقای احمدی نژاد را چه کسی مطرح کرد؟
بیادی:آقای احمدی نژاد را چند نفر با هم معرفی کردیم.
-شما هم جزء آنها بودید؟
بیادی:بله، من، آقای کاشانی، آقای دکتر شریعتمداری، آقای زریبافان، خانم سلطان خواه، آقای آشتیانی و آقای زیاری بودیم که مطرح کردیم. یکسری از دوستان روی آقای سعیدی کیا اصرار داشتند؛ مانند آقای چمران، در رای گیری آقای احمدی نژاد وقتی ٨ یا ۹ رای آورد همه اصرار کردند و بقیه هم قبول کردند.
-چطور شد که از میان ۱۰ نفر به آقای احمدی نژاد رسیدید؟
بیادی:یکی از دلایل این بود که ما یکسری اهداف داشتیم، که باید محقق می شد که آقای احمدی نژاد بهترین فرد برای این کار بود البته بسیاری از مسوولان که اکنون بر سر کارند افراد متعهد و جدیدی هستند و نخواهید که من اسم ایشان را بگویم زیرا صلاح نیست، آنها هم پیشنهاد احمدی نژاد را دادند.
-چرا نمی گویید؟
بیادی:چون اکنون بر سر کار هستند، نباید بگویم.
-حداقل بگویید من در مصاحبه نمی آورم فقط در تاریخ ثبت شود.
بیادی:خیر، زیرا راضی نیست، ایشان هم به ما پیشنهاد کرد که آقای احمدی نژاد خوب است و خود آقای احمدی نژاد به ایشان گفته بود من نمی آیم و او به من گفت شما به او اصرار کنید که حتماً بیاید. اتفاقاً وقتی من از نزد او می آمدم مشاهده کردم آقای احمدی نژاد نزد این شخص می رود.
-فقط برای خودم بگویید چه کسی بود؟
بیادی:خیر، ایشان راضی نیست و نظامی است، نمی توانم بگویم.
-آقای ذوالقدر بود؟
بیادی:خیر، اصلاً در مخیله شما نمی گنجد که چه کسی بوده است. جالب این است من به او می گفتم شما اصرار کن، او می گفت شما اصرار کن و آقای احمدی نژاد به آنجا آمد؛ گفتم ایشان هرچه گفت به همان گوش کنید. البته بعد از بررسی های گوناگون که آقای چمران به ده نفر منتخب نامه نوشتند و از آنان برنامه خواستند که بعد از ارائه برنامه توسط آن ده نفر با رای گیری به ۴ نفر رسیدیم.
-این چهار نفر چه کسانی بودند؟
بیادی:آقای دانش جعفری، آقای احمدی نژاد، آقای دکتر نوریان، آقای سعیدی کیا. اصلاً من با کسی مشورت نکردم. حالا اگر مخفیانه کس دیگری رابطه داشته است، اطلاع ندارم. از ۱۰ نفر برنامه گرفتیم و قرار شد چهار نفر انتخاب شوند، البته همه آن ۱۰ نفر نیامدند. آقای چمران برای همه نامه نوشتند و آن طور که به یاد دارم سه یا چهار نفر نیامدند، فکر می کنم هفت نفر آمدند به خاطر ندارم چه کسانی نیامدند، چهار نفر انتخاب شدند و برنامه های خود را ارائه دادند. یک بار دیگر اسامی آنها را می گویم، آقای دانش جعفری، آقای سعیدی کیا، آقای احمدی نژاد و آقای نوریان بودند. البته همه کسانی که برنامه ارائه دادند، هیچ کدام مستندتر و بابرنامه تر از آقای دکتر نوریان نبودند. شاید بتوان گفت نصف بیشتر دوستان به ایشان رضایت داشتند اما ایشان در آخر کلام خود یک مطلب را گفت و نظر همه را با برنامه های خود جلب کرد و در نهایت گفت من چون معاون اول سازمان جهانی هواشناسی هستم و این تنها پستی است که جمهوری اسلامی در سازمان های جهانی هواشناسی در سطح دنیا دارد و گفت؛ ۲۰ سال زحمت کشیده ام به این پست رسیده ام و از شما خواهش می کنم از من صرف نظر کنید و اینکه آمدم به خاطر این بود که برنامه ها و تجربیات خود را ارائه دهم تا شما را ملزم کنم که با برنامه کار کنید.
-برای شهرداری دور سوم هم از ایشان دعوت کردید؟
بیادی:بله، ایشان باز هم برنامه ارائه کرد و گفت فقط تجربیات را ارائه کردم و کاملاً با صداقت بودند.
-یعنی در رده بندی این چهار نفر در ابتدا آقای نوریان قرار داشت؟
بیادی:رای نگرفتیم.
-بعد نظر شما چه کسی بود؟
بیادی:آقای احمدی نژاد.
-فقط آقای احمدی نژاد؟
بیادی:خیر، آقای سعیدی کیا هم رای داشت.
-ایشان چقدر رای داشت؟
بیادی:کم بود، آقای دانش جعفری یک یا دو رای داشت، آقای سعیدی کیا سه یا چهار رای داشت و پس از رای گیری و رایزنی و قانع کردن یکدیگر به این نتیجه رسیدیم که به آقای احمدی نژاد رای بدهیم.
-شما همچنان طرفدار آقای احمدی نژاد بودید؟
بیادی:بله.
-چه ویژگی در وجود آقای احمدی نژاد بود که نظر شما را جلب کرد؟
بیادی:اینکه ما به آقای احمدی نژاد اصرار داشتیم به دلیل اهدافی بود که در ابتدا توضیح دادم.
-اینکه بعداً فعالیت تان را گسترش می دهید؟
بیادی:خیر، بحث گسترش نبود، بحث برگرداندن حقوق مردم به خود مردم بود؛ یعنی توجه ویژه به مردم.
-آقای احمدی نژاد برای این کار مناسب بود؟
بیادی:به نظر من مناسب بود و ثابت کرد یعنی در شهرداری ثابت کرد. همان طور که خودتان هم فرمودید فقط یک جریان سیاسی و تبلیغ سبب اثرگذاری شد. وقتی ما شورا را آغاز کردیم برنامه های نوشته شده و قابل اجرا داشتیم و با ملاقات های مردمی آغاز شد. هیچ گاه ملاقات مردمی به این صورت گسترده در شهرداری و شورا دیده نشده بود، برنامه هایی مانند حذف ربا، حذف قوانین دست و پاگیر، توجه به مسائل ایمنی در ساخت، توجه ویژه به بافت های فرسوده، تقسیط بدهکاری های مردم.
-برنامه حذف ربا را از سخنان آقای مصباح گرفته بودید؟
بیادی:خیر، همه مراجع و علمای دین دستور به حذف ربا دادند. آقای مصباح به صورت کلی گفت در دنیا بیش از همه در اینجا ربا گرفته می شود. من خودم اعتقاد داشتم که وقتی تقسیط می شود ۲ درصد روی آن کشیده می شود که هیچ گونه وجهه شرعی ندارد و از چند مرجع سوال کردم و برای حذف آن به آقای احمدی نژاد نامه نوشتم، شهرداری از طریق این ۲ درصد ۷۰ میلیارد تومان در سال درآمد داشت، قانونی بود ولی شرعی نبود.
-چطور شد که بحث ریاست جمهوری ایشان مطرح شد؟ از همان موقع که ایشان وارد شهرداری شدند بحث ریاست جمهوری مطرح بود؟
بیادی:خیر.
-اصلاً؟
بیادی:خیر، همان طور که گفتم ایشان حتی تخیل شهردار شدن را هم نداشت، در فکر ایشان هم نبود.
-پس فقط به این صورت بود که ایشان شهردار شد؟
بیادی:بله.
-وقتی شهردار شدند از ایشان رضایت داشتید؟
بیادی:سر جمع رضایت داشتیم، نه اینکه ایراد نداشته باشیم، ما به آقای قالیباف هم ایراد می گیریم. در هر صورت کارهای آقای احمدی نژاد سبب تغییر رویکرد و تغییر تفکر منفی مردم نسبت به شهرداری شد. هیچ مسجدی پیش از ما حاضر نبود با شهرداری کوچک ترین همکاری را داشته باشد که اکنون همه مردم در تمام مساجد از جمله ائمه جماعات در کارها دخیل هستند و مشارکت دارند.
-یک سوال دیگر هم در مورد حضور آقای خادم دارم؛ اولاً ایشان در جمع شما نبود و ثانیاً بیشتر به عنوان کاندیدای کارگزاران مطرح می شد.
بیادی:خیر، مستقل بود.
-چه اتفاقی افتاد که با شما هماهنگ شد؟
بیادی:تفکرات ایشان همخوانی داشت، با تجربیات دیگر دوستان آشنا شد، مثلاً من به ایشان بسیار نزدیک شدم و ایشان هم بسیار باهوش بود و در همان دور اول ثابت کرد که واقعاً فرد ویژه یی است. اگر در شورای شهر بخواهیم از لحاظ کارکرد و عملکرد نمره دهیم، من نمره اول را به آقای خادم می د هم.
-در شورای دوم؟
بیادی: بله، الان هم به همین صورت است.
-وقتی آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد، آیا قرار بود کسی از اعضای شورا را به دولت ببرد؟
بیادی:اول قرار بود ولی ما اعتقاد داشتیم که اگر آقای تاج زاده بیاید وحدت ما خدشه دار می شود (البته من شخصاً اعتقاد نداشتم ولی چون تصمیم جمع بود، قصد کردیم که نرویم). همان کسانی که بسیار اصرار داشتند نباید برویم، ابتدا خودشان رفتند.
-آقای زریبافان و...؟
بیادی:بله، البته نظر شخصی من این است که از لحاظ قانونی هیچ اشکالی نداشت.
-آقای احمدی نژاد از شما دعوت کرد؟
بیادی:بله.
-برای کجا؟
بیادی:برای استانداری خراسان.
-از آقای چمران دعوت نکردند؟
بیادی:نرفت، اصلاً نمی خواستیم برویم. اگر کسی پشت سر ما حرف زده، تهمت زده و اگر گفته می شود که برای پست با هم انتقادی حرف می زنند تهمت است.
-بحث انتقادی نیست، بحث تاریخی است و بحث سیاسی روز نیست.
بیادی:قانوناً هیچ اشکالی نداشت که آقای زریبافان و خانم سلطان خواه رفتند. به دلیل اینکه شورا یک شغل افتخاری است. به رغم اینکه مخالف بودم که آقای زریبافان برود ولی ثابت کردم که رفتن آنها مخالف قانون نیست چون با بسیاری از حقوقدانان صحبت کرده ام ولی مجلس به دلیل اینکه با آقای زریبافان مخالفت داشت، یکسری از نمایندگان مجلس مصوب کردند که اعضای شورای شهر نمی توانند شغل های دیگری داشته باشند. آیا اعضای شورای شهر باید ۷۰ ساعت سر کار بیایند؟ من باید ۷۰ ساعت سر کار بروم و نمی توانم در جای دیگر شاغل باشم؟
-آیا نرفتن شما به خاطر این بود که تاج زاده و نفر هفدهم شورای دوم اصغرزاده به شورا نیایند؟
بیادی: قرار این گونه بود که اینها نیایند زیرا اگر وارد شوند دارای کرسی می شوند و احتمال دارد به اختلاف برخورد کنیم و مانند داستان شورای اول پیش آید.
-از بالا هم به شما نگفته بودند که این کار را نکنید؟
بیادی: خیر، اصلاً. من قسم می خورم که هیچ کس به ما دیکته نکرد، من به کس دیگری کار ندارم، هیچ کس به ما دیکته نکرد، تا آنجا که دوستان را می شناختم مانند آقای چمران، آقای کاشانی، آقای شریعتمداری، آقای خسروی وفا و... کسی به آنها دیکته نمی کرد. مثلاً در مورد آقای احمدی نژاد همه آزاد بودند و شش نفر مخالف جدی داشت، شاید هم هفت مخالف داشت.
-در رای گیری رسمی چقدر رای آورد؟
بیادی: ۱۱ رای آورد. یعنی تفاهم کردیم که ۱۱ شد و الا سه یا چهار نفر به طور جدی مخالف بودند.
-خود شما در رای گیری انتخابات نفر چندم شدید؟
بیادی:من ابتدا نفر سوم بودم وقتی صندوق های غرب تهران را باطل کردند، نفر چهارم شدم. و آقای کاشانی ششم شدند.
-اول آقای چمران شد؟
بیادی:آقای چمران، آقای شیبانی و شریعتمداری نفرات اول تا سوم شدند.
کیوان مهرگان
۲۰ تیر ۱٣٨۷
منبع: اعتماد
|