یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گفتگو با محمدرضا باهنر
کاندیدای واحد برای اصولگرایان
اصولاً حلقه مفقوده کشور ما نبود احزاب قدرتمند است. من اصولاً آدم سیاسی هستم و یکی از آرزوهای قدیمی من هم نهادینه شدن احزاب در کشور و همچنین تشکیل حزب جامعی از اصولگرایان با کمک دوستان است. در این دوره رئیس جمهور می تواند کاندیدا باشد و امکان رخ دادن سونامی در مرحله اول هست. البته زود است که پیش بینی کنیم سونامی به نفع رئیس جمهور است یا به ضررش.



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۵ مرداد ۱٣٨۷ -  ۵ اوت ۲۰۰٨


محمدرضا باهنر نماینده بانفوذ مجلس و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین از جمله شخصیت های محافظه کاری است که در اردوگاه اصولگرایان از اعتبار خاصی برخوردار است. او گرچه در مجلس هشتم با یک رده سقوط مقام خود را در جایگاه نایب رئیس دومی مجلس تثبیت کرد اما با این وجود هنوز از نفوذ زیادی برخوردار است. او در این گفت وگو از عملکرد مجلس هفتم و هشتم و نیز انتخابات ریاست جمهوری و کاندیداتوری خاتمی و احمدی نژاد سخن می گوید. باهنر احتمال سونامی انتخاباتی را رد نمی کند و به همگان توصیه می کند برای کاندیداتوری چهره های شاخص فعال شوند. این گفت وگو را بهمن هدایتی انجام داده که می خوانید.

---

-آقای مهندس باهنر طی این سال ها شما حتماً به تلقی افکار عمومی جامعه از خودتان پی بردید. فکر می کنید بیشترین صفتی که مردم و افراد سیاسی جامعه شما را با آن می شناسند، چیست؟

باهنر: آدم سیاسی پیچیده.

-شما این را نکته یی مثبت می دانید یا منفی؟

باهنر: نه. واقعیت قضیه این طور نیست.

-یعنی شما آدم ساده یی هستید؟

باهنر: نه. البته بستگی به تعریف شما از سادگی دارد؟، اصولاً عالم سیاست اینگونه است، یعنی در مقاطع زمانی مختلف رفتارهای متفاوتی می طلبد. گاهی شما حرفی می زنید که مخاطبان با بیان آن در آن زمان مخالفند و گاهی هم با سکوت شما در زمانی که انتظار شنیدن مطلبی را دارند، یعنی ما در درازمدت با توجه به مخاطبان خاص خود و بازخوردی که از مردم داریم و اعتقادات مان سعی در اصلاح و تنظیم رفتارهایمان داریم.

-محمدرضا باهنر جناح مقابل، با ایفای همین نقش شما چه کسی است؟ آیا جناح مقابل هم چنین شخصیتی را دارد؟

باهنر: حتماً دارد، البته جناح مقابل تنها یک گروه نیست. فکر می کنم در بحث کارگزاران آقای حسین مرعشی و در بحث مشارکتی ها آقای بهزاد نبوی همین نقش را ایفا می کنند.

- آقای مهندس باهنر با توجه به اینکه ایران در بسیاری از رفتارها و کارها با سایر کشورهای دنیا تفاوت دارد، مجلس خاص، پارلمان خاص و... به نظر شما در پارلمان های سایر کشورهای دنیا هم محمدرضا باهنر با این نقش خاص و پیچیده، و لابی های خاص با نماینده ها و دولت و نهادهای پرنفوذ وجود دارد که تقریباً هدایت پنهانی را ایجاد کند (البته نه از بعد منفی)؟

باهنر: بله. در همه جا، آدم هایی با نقش های خاص و ویژه وجود دارند و به نظر من این حسن رفتار سیاسی است. میدان سیاسی رها که توانایی کمک، حمایت، هدایت و دفاع از کسی را ندارد به نفع هیچ کس نیست.

-می توان از صحبت های شما چنین برداشت کرد که در مجلس ششم، اصلاح طلبان نیرویی برای مرکزیت نداشتند و میدان رها شده بود.

باهنر: نه. نیروی میداندار داشتند ولی همان ها تند رفتند.

-میداندارها؟

باهنر: بله. مثلاً آقای کروبی که به درست مشهور به شیخ اصلاحات هستند، در مجموع سیاست متعادلی را ایجاد کرده بود. ضمن اینکه ایشان حدود و مرزها را هم به درستی می شناختند و رعایت می کردند ولی متاسفانه افرادی که ساختارشکن بودند، میداندار شدند که خب قاعدتاً ساختارشکنی هم جوابگو نیست.

- در ایران بر خلاف سایر نقاط دنیا که رئیس مجلس نقش اسپیک و سخنگویی دارد، رئیس مجلس نقشی فراتر از سخنگوی پارلمان دارد. البته در این دوره و طبق فرآیندی که برای انتخاب آقای لاریجانی به عنوان رئیس مجلس طی شد، عده یی اعتقاد دارند رئیس نقش سخنگوی اکثریت را برعهده گرفته است که قبلاً چنین نبود. آیا شما با این موضوع که در حال حاضر نقش ریاست مجلس و سخنگویی پارلمان در ایران در حال تفکیک است، موافقید؟

باهنر: البته در تمام کشورها ریاست بر قوه مقننه با ریاست بر قوه قضائیه و مجریه متفاوت است. در دو قوه مجریه و قضائیه، روسا واقعاً دارای چنین نقشی (ریاست) هستند با اختیارات فراوان اما در قوه مقننه (مجلس)، ریاست از نظر حقوقی منهای یک یا دو مورد خاص که در قانون اساسی ذکر شده است اختیار دیگری ندارد. یعنی همان نقش سخنگویی که شما فرمودید و البته به نظر می رسد مدیریت نمایندگان بسیار دشوارتر از مدیریت قوه مجریه و قضائیه باشد، چون در آن قوا، کلیه عزل و نصب ها برعهده رئیس است در حالی که در قوه مقننه، رئیس از نظر حقوقی حتی نمی تواند معاونان خودش را انتخاب کند.یعنی نماینده ها، رئیس، نواب رئیس، کارپردازها و... را انتخاب می کنند و رئیس بسته به نفوذ کلام و قدرت لابی و... می تواند از طریق حکومت بر قلوب نمایندگان کارها را پیش ببرد.

- این برداشت که یکی از دلایل عدم ریاست آقای حداد در این دوره، تاکید ایشان بر جایگاه حقوقی به جای شخصیت حقیقی ریاست مجلس بود، عدم تاکید بر بدنه نمایندگان و عدم بازگویی افکار عمومی آنها درست است.

باهنر: البته تحلیل رفتاری آقای حداد و لاریجانی بسیار سخت است، یعنی ارزیابی آقای لاریجانی در سمت جدید منهای ارزیابی های شفاف گذشته ایشان به این سرعت امکان پذیر نیست.

- ارزیابی شما بر اساس چیست؟

باهنر: آقای لاریجانی از اول انقلاب تا امروز در سمت های کلانی فعالیت کرده اند و نقش های تصمیم گیری برعهده داشته اند.

- اما سمت انتخابی نداشتند. این اولین سمت انتخابی ایشان است؟،

باهنر: انتخابی نبوده اما در تصمیم گیری های استراتژیک کشور عموماً شریک بودند.



-اینکه در حال حاضر در مقام انتخابی هستند، عیب نیست؟

باهنر: نه. اتفاقاً اگر ما احزاب رسمی و شناسنامه دار داشته باشیم و قرار باشد که مبتنی بر همان احزاب هم فعالیت کنیم، مسوولیت ها و سمت ها و سوابق تشکیلاتی افراد مهم و تعیین کننده است.در حال حاضر ما در مجلس نمایندگانی داریم که شاید بسیار هم محبوب باشند ولی آدم های استراتژیک نباشند.

- یعنی ما در زمان حال نیازمند طیف استراتژیک هستیم؟

باهنر: اصولاً حلقه مفقوده کشور ما نبود احزاب قدرتمند است. در حزب، افراد به تدریج، بر اساس سلسله مراتب و شایستگی شان ارتقا می یابند اما در خارج از حزب ممکن است افراد به دلیل خصلت هایی همچون خیر بودن، پزشک حاذق بودن یا روحانی محبوب و مخلص بودن... آرای جامعه را کسب کنند و ارتقا یابند. البته این خوب است و جزء صفات حتمی نماینده، محبوب بودن و خیر بودن و... هم هست، اما کافی نیست.

- برگردیم به بحث عدم انتخاب دوباره آقای دکتر حداد به ریاست مجلس.

باهنر: ایشان باید مجلس سختی را اداره می کردند که یک سال از آن همزمان با دولت هشتم آقای خاتمی با ویژگی های همان دوره بود و سه سال هم، همزمان با دولتی که احساس می شد استراتژی و نقشه راه ندارد یا ما توان فهم استراتژی آن را نداشتیم.

- پس چطور شما همان زمان هم در تعامل کامل با دولت بودید؟

باهنر: آقای حداد هم تعامل کامل داشتند ولی برای جمع بندی و تفاهم و انجام کار زمان زیادی را از دست می دادیم. ما دو گروه شناخته شده و قدیمی نبودیم که تجربه چنین فعالیت هایی را در موضع کلان کشور با یکدیگر داشته باشیم، هرچند من و آقای احمدی نژاد دوستان سی ساله هستیم. آقای احمدی نژاد بر اساس کسب آرایی که داشتند، تصوراتی از اختیارات خود داشتند و البته مجلس هم متقابلاً تصوراتی از اختیارات خود داشت و بخش عمده این تصورات هم با قانون اساسی وفق داشت. البته ما در سیاست های راهبردی با دولت نهم هیچ مشکلی نداشتیم بلکه اختلاف ما در روش های اجرایی بود.

- یعنی آقای دکتر حداد قربانی این ابهام مدیریت ها شد؟

باهنر: آقای دکتر حداد ضمن اینکه می خواست از حقوق مجلس دفاع کند باید تفاهم و تعادل دولت و مجلس را هم ایجاد می کرد.

- با این تفاصیل توازن برقرار نشد.

باهنر: بعضاً این توازن هم در حد معمول ایجاد شد، اما کسانی که قضاوت می کنند رفتارها و نظراتی متفاوت دارند. حتی جدا از بحث آقای دکتر در مورد شخص من هم همین قضاوت ها بود. یعنی به دلیل ابهام و روشن نبودن مسائل، من با یک رفتار ثابت در مظان دو اتهام از طرف دو گروه متفاوت قرار داشتم، یعنی مخالفان دولت بنده را متهم می کردند که هیچ کس به اندازه من از دولت حمایت نکرده است و حامیان دولت هم، تمام فعالیت های مخالف دولت در مجلس را به من نسبت می دادند و البته آقای حداد به طریق اولی در مظان این اتهام ها بود.

- یعنی به دلیل همین عدم شفافیت رفتاری ایشان، نمایندگان ایشان را برای ریاست دوباره انتخاب نکردند؟

باهنر: البته این برداشت هست ولی برداشت دیگر اینکه، در مجلس هشتم هم مانند سایر مجالس، دوسوم نمایندگان تغییر و البته نه تنها تغییر کرده بودند بلکه این دوسوم نمایندگان، رقیب نمایندگان مجلس هفتم هم بودند، یعنی ضمن اینکه سیاست های راهبردی ما تغییری نکرده بود و هر دو مجلس فراکسیون اکثریتش اصولگرا است ولی در اجرا تفاوت هایی وجود دارد و البته نقدهایی به مجلس هفتم وارد است و شاید تبلور این موضوع در تغییر ریاست بود.

- خب، یک مقدار صراحت، آقای باهنر، دلیل کاهش آرای شما در انتخابات هیات رئیسه مجلس چه بود؟

باهنر: البته نباید فرافکنی کرد. قطعاً در من اشکالاتی هست ولی شاید یکی از دلایل همان باشد که قبلاً گفتم.

- یعنی برداشت متضاد از رفتاری ثابت.

باهنر: بله. یعنی مقداری از کاهش آرا از سمت طرفداران و حامیان دولت و مقداری هم از طرف مخالفان بود.

- آیا امکان این هست که تا پایان دوره کاری دولت نهم یا مجلس هشتم که ما دچار همین تناقضات هستیم، با عرض پوزش از به کار بردن این اصطلاح، یعنی ممکن است روزی برسد که اصطلاحاً «تاریخ مصرف» شما تمام شود و دیگر توانایی ادامه کار در مجلس را نداشته باشید؟

باهنر: در فعالیت های سیاسی، اولین نکته صبر است، ضمن آنکه تکلیف شرعی - شخصی ما باعث می شود احساس کنیم که در عین انجام وظیفه به منظور مقبولیت عموم باید رفتارهایی مطابق میل اطرافیان نیز داشته باشیم و البته گاهی نمی توان رفتاری به منظور جمع بین این دو رفتار و ایجاد تعادل داشت. البته منظور من نه تفریطی است که موجب نان به نرخ روز خوردن شود و فرد تنها به رفتارهایی اکتفا کند که موجب کسب آرا شود و نه افراطی که فرد خود را بی نیاز به لابی و رای دیگران و... بداند و تنها کارهای مورد علاقه خود را پیگیری کنندو توقع داشته باشد دیگران هم پیرو او باشند. عالم سیاست هیچ کدام از این رفتارها را نمی پذیرد. البته در سیاست این طور نیست که تاریخ مصرفی شروع و تمام شود و قابل بازسازی هم نباشد. در خیلی از زمان ها ما افرادی را داشتیم که در دوره یی رای مردم را کسب نکردند ولی در دور بعد دوباره با استقبال مردم مواجه شده و انتخاب شده اند یا چند دوره حضور نداشتند و دوره های بعد دوباره بازگشتند. در مجموع رفت و آمد در عالم سیاست بسیار است مگر در مواردی که شخص سیاسی وضعیتی پیدا کند که مجموعه نظام احساس کنند این شخص ساختارشکن است و نسبت به کلیت نظام مشکل دارد یا اینکه فرد آنقدر ذهنش منجمد شده و به اصطلاح خودشیفته باشد که آمادگی تغییر رفتار را نداشته و در این صورت امکان بازگشتی وجود ندارد.ولی اگر شخصی دارای ادبیات و زبانی باشد که توانایی جذب و قانع کردن مخاطبانش را داشته باشد در عالم سیاست موفق و ماندگار است.

- اگر فرض کنیم بعد از سه سال ادبیات شما تمام شود و جایی برای آقای محمدرضا باهنر به عنوان نایب رئیس مجلس و با همین چهره و رفتار وجود نداشته باشد، یعنی فشارها بر شما آنقدر باشد که به یقین برسید هیچ آرایی کسب نمی کنید به کدام عرصه می روید؟

باهنر: من اصولاً آدم سیاسی هستم و یکی از آرزوهای قدیمی من هم نهادینه شدن احزاب در کشور و همچنین تشکیل حزب جامعی از اصولگرایان با کمک دوستان است.

- یعنی چیزی شبیه حزب جمهوری اسلامی؟

باهنر: حزب جمهوری استثنا بود، اما حزب فراگیری که بتواند نیروهای جامع اصولگرایی را به هم پیوند داده و گردهم جمع کند. البته من با بسیاری از اصلاح طلبان رابطه دوستی دارم و همواره توصیه ام به آنها نیز تشکیل چنین حزبی است. البته ممکن است در حزب جامع، بسیاری از افراد محافظه کار یا افراطی جایی نداشته باشند چون مدیریت هر حزب باید به دست عقلای آن باشد تا حرکت به سمت مقصود متوقف نشود و رشد و بالندگی را طی کند.

- آقای مهندس باهنر دلیل عدم حمایت جامعه اسلامی مهندسین در دور اول انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری از آقای احمدی نژاد چه بود؟ این سوالی است که هنوز جواب قانع کننده یی ندارد.

باهنر: جامعه اسلامی مهندسین حزبی است متشکل از نیروهای نخبه اما کم جمعیت، یعنی فراگیر نیست و معمولاً در رفتارهای سیاسی و اجراییات به دنبال ائتلاف با بقیه احزاب است. در آن زمان هم جبهه پیروان خط امام و رهبری که متشکل از ۱۴ حزب و تشکل و فعال بود و همچنین شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بنا به دلایل مشخصی این احزاب از آقای احمدی نژاد طرفداری نمی کردند. در ضمن اینکه یکی از اشکالات من به ظن برخی و نقطه قوت من به ظن برخی دیگر تشکیلاتی بودن است. من در تشکیلات ضمن تلاش برای پیشبرد ذهنیت و افکار خودم مقید به رای اکثریت و معتقد به تمکین و احترام به آرا هستم. اصولاً نمی توان در حزب و تشکیلاتی وارد شد ولی تنها تا زمانی که حزب نظرات ما را پذیرفت در آن باقی ماند، این رفتار متعلق به شخصیت سیاسی کارکشته نیست.

- یعنی در آن دوره چنین اتفاقی افتاد؟

باهنر: نه. البته من آقای احمدی نژاد را از خیلی قبل تر از این جریان می شناختم.

- از چه زمانی؟

باهنر: از اوایل انقلاب، البته زمانی که ما فارغ التحصیل شدیم، ایشان هنوز هم مشغول تحصیل بودند ولی در فعالیت های مختلف سیاسی اوایل انقلاب و درگیری هایی که با منافقین داشتیم با هم فعالیت می کردیم. ولی از نظر تشکیلاتی و حزبی، افکار آقای لاریجانی به افکار عمومی حزب نزدیک تر بود و طبیعی بود که از ایشان حمایت شود.

- با توجه به سابقه دوستی که شما ذکر کردید، با نظر منتقدینی که معتقد به خصلت تک روی آقای احمدی نژاد هستند موافقید یا مخالف؟ یعنی اینکه ایشان به هر قیمتی می خواهند افکار خودشان را به کرسی بنشانند؟

باهنر: اینکه برای اثبات افکارشان هر قیمتی را بپردازند ، نمی دانم، ولی آقای احمدی نژاد خودشان را در رسیدن به پست ریاست جمهوری وامدار هیچ حزب و گروهی نمی دانند.

- این طرز فکر، حق ایشان است؟

باهنر: هرکس می تواند و حق دارد در افکارش آزاد باشد، طبیعی هم هست. البته ایشان در دور اول ریاست جمهوری مورد حمایت هیچ حزب و تشکیلات شناسنامه دار یا احزاب اصولگرا نبودند ولی در مرحله دوم تمامی احزاب اصولگرا از ایشان حمایت کردند. بحث این هم نبود که تشکل های اصولگرا مخالف ایشان باشند بلکه کاندیدای مورد حمایت شخص دیگری بود. به همین دلیل ایشان خودشان را وامدار هیچ حزب و تشکیلاتی نمی دانند و قاعدتاً ممکن است حتی با وجود مشورت گرفتن از احزاب و افراد به رای و نظر خودشان عمل کنند.

- آقای باهنر شما پیش بینی بسیار جالبی اواخر مجلس هفتم داشتید، مبنی بر عدم کسب آرای ۷۰ درصد نمایندگان برای مجلس هشتم و همین اتفاق هم رخ داد. منبع این تحلیل جالب و جذاب شما چه بود؟

باهنر: هیچ منبع خاصی نیاز نبود. بسیار ساده، بر اساس روند شش مجلس گذشته. در تمام مجالس کشور ما، هر مجلس به مجلس دیگر، بین ۶۰ الی ۷۰ درصد نمایندگان موفق به کسب آرا نشدند.

- یعنی قاعده ثابتی است؟

باهنر: بله. نیاز به هیچ جادو و رملی هم نیست. همین الان هم که جدول مجالس را بررسی کنید، مشخص می شود که هر مجلس به مجلس بعد، بیش از نصف و حدود دوسوم نمایندگان آرای خودشان را از دست می دهند.

-علت چیست؟

باهنر: علت می تواند در هر دوره متفاوت باشد.

- موضوع ردصلاحیت ها می تواند بر تغییرات این دوره موثر باشد؟

باهنر: نه، اوایل، هیات اجرایی و نظارت حدود ۴۴ - ۴۱ نفر از نمایندگان دوره هفتم را ردصلاحیت کرده بودند ولی بعداً با صحبت ها و دفاعیات و استدلال های ما این تعداد به حدود ۲۰ نفر تقلیل پیدا کرد، با احتساب تعدادی که خودشان مایل به شرکت نبودند حدود ۱۵ الی ۲۰ نفر هم جمع آنها بود، تنها ۴۰ الی ۵۰ نفر از نمایندگان در انتخابات شرکت نداشتند، یعنی مابقی نماینده ها که در حدود ۲٣۰ الی ۲۵۰ نفر بودند، حاضر شدند ولی بعضاً موفق به کسب آرا نشدند.

- آقای مهندس، شما از ردصلاحیت نشدن یا رای نیاوردن یا کاندیدا نشدن کدام یک از نمایندگان متاثر شده اید؟

باهنر: در حال حاضر حضور ذهن ندارم که اسامی همه شان را بگویم و امکان دارد کدورتی بین دوستان پیش آید.

- من اسم ببرم، شما نظرتان را بگویید ،

باهنر: همه را نام ببرید؟

- نه. تعدادی، مثلاً آقای اعلمی.

باهنر: نه. این طور موجب کدورت می شود.

- آقای مهندس تحلیلی است مبنی بر اینکه تعداد زیادی از اصلاح طلبان بر اساس ردصلاحیت های گسترده اخیر از قطار انقلاب پیاده شدند. شما با این تحلیل موافقید؟ چه راهکار پیشنهادی برای بازگشت این افراد دارید؟

باهنر: بله. متاسفانه در رفتار دوران اصلاح طلبی و دوستان مصمم به اصلاح طلبی و مخصوصاً دولت هفتم و هشتم و مجلس ششم افراط هایی وجود داشت و افراد افراطی ساختارشکنی وارد میدان شدند که این نوع رفتار و ساختارشکنی در هیچ کشوری در رفاقت حزبی و رقابت سیاسی پذیرفته شده نیست. چون بحث ساختارشکنی بود از رقابت سیاسی خارج شد و البته بسیاری از رهبران اصلاحات هم بارها عنوان کردند که رفتار افراطیون بزرگ ترین آسیب و ضربه بود و بازگشت هم بسیار ساده است، افراط ها حذف و به دنبال رقابت سیاسی و حل اختلاف نظرها از طریق بحث و گفت وگو باشند. فکر می کنم اصل آخر قانون اساسی است که امکان تغییر در برخی از قوانین را به وجود می آورد ولی اصول متضمن اسلامیت و جمهوریت نظام را مستثنا و غیرقابل تغییر ذکر می کند. قانون اساسی بسیاری از کشورهای دیگر دنیا هم دارای چنین اصلی است. به طور مثال فکر می کنم اصل ۴ قانون اساسی فرانسه باشد که بیان می کند؛ نظام حاکم بر فرانسه لائیک است و با هیچ روش دموکراتیکی این اصل قابل تغییر نیست. یعنی حتی با رای ۹۰ درصد مردم فرانسه هم تغییری صورت نمی گیرد. شاید مطرح شود، پس چطور می توان این اصل را تغییر داد؟ انقلاب، جنگ و دعوا. دوستان فکر می کردند می توانند با روش های دموکراتیک و پارلمانی تغییراتی در ساختار ایجاد کنند ولی این متناقض با اصول بود و در هیچ کشوری هم با روش دموکراتیک نمی توان ساختار حکومت را تغییر داد.

- به نظر شما آقای خاتمی برای دور دهم ریاست جمهوری کاندیدا می شوند؟

باهنر: خودشان مشغول برآورد حضور یا عدم حضورند، من نمی توانم اظهار نظری کنم.

- تحلیل شما چیست؟ حضور ایشان به نفع اصلاح طلبان است یا نه؟

باهنر: اگر در انتخابات، رقابت های درون نظام را جدی ببینیم، باید از این موضوع استقبال شود و در مجموع به نفع نظام است. البته اگر جمع بندی آقای خاتمی مبنی بر حضور باشد باید از تجربه گذشته استفاده کند.

- اگر شما به جای آقای خاتمی بودید، کاندیدا می شدید؟

باهنر: آقای خاتمی باید خودش موقعیتش را بسنجد. من اگر در جایگاه ایشان قرار داشتم، می سنجیدم که حامیان اصلی من چه کسانی هستند. ساختار شکن ها یا کسانی که می خواهند در چارچوب نظام فعالیت کنند و بعد اگر موقعیت فراهم بود، حضور پیدا می کردم.

- اخیراً ساز و کاری برای ائتلاف جبهه متحد در مجلس هشتم طراحی شد که موفق هم بود. برخی تحلیل ها این بود که پیامد فرآیند جبهه متحد که نیروهای سنتی و طرفداران دولت و اصولگرایان تحول خواه و... منجر به حذف افرادی مثل آقای افروغ و خوش چهره و سایر منتقدان شد، یعنی ائتلاف پنهان. شما با این تحلیل موافقید؟

باهنر: نه. در مجموع یک مثلث سه ضلعی برای جبهه متحد تعریف شد. یک ضلع آن را جبهه پیروان خط امام و رهبری یعنی شخصیت های سیاسی و قدیمی و تشکل های همکار قدیمی، ضلع دیگرش را رایحه خوش خدمت که حامیان دولت هستند و ضلع سوم را جبهه تحول خواهان تشکیل دادند.

- این تقسیم سه ضلعی از نظر تعداد و کمیت عادلانه بود؟

باهنر: ما دنبال وزن کشی نبودیم، چون در آن صورت دوباره اختلاف شروع می شد و شدت می گرفت، بلکه حداقل اشتراکاتی برای ائتلاف معین شد.

- ایجاد ضلعی مختص حامیان دولت، امتیاز خاصی برای دولت نبود؟

باهنر: به هر جهت ما دولت را اصولگرا می دانیم و حتی در انتخابات هم مطلوب نبود که با هم رقابت کنیم.

- اصل بر اصولگرا بودن است نه دولت اصولگرا. یعنی تعریف اصولگرا، دولت را هم پوشش دهد نه اینکه طیفی جدا برای دولت قرار داده شود.

باهنر: اصل بر اجماع بود. البته عده یی معتقد به ضلع چهارم بودند و البته نه اینکه ضلع چهارم را به رسمیت نشناسیم یا قبول نداشته باشیم اما گمان ما بر این بود که ۹۰ درصد اصولگرایان در همین سه ضلع جای می گیرند. ۱۰ درصد باقیمانده، جبهه فراگیر اصولگرایان بود که در مجلس هفتم و انتخابات هم بودند و شخصیت های مهمی هم پشتوانه شان بودند اما بعدها و به تدریج همه موارد در همین سه ضلع خلاصه شد. اما برای اینکه بگوییم در مجلس هشتم شخصیت هایی منحصراً مربوط به جبهه فراگیر اصولگرایان هستند زود است.

- در نهایت به نفع اصولگرایان شد یا به ضررشان؟

باهنر: مطلوب ما ائتلاف ۱۰۰ درصد اصولگرایان بود.

- اما همین قدر محقق شد؟

باهنر: بله. ٨۷ درصد تا ۹۰ درصد محقق شد. البته ما علاقه مند بودیم که ۱٣ درصد باقیمانده هم محقق شود ولی این حداقل از وضعیت اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری (چهار گروه بودن) بهتر است.

- فرآیند جبهه متحد طبق همین سه ضلع محقق شده؟ به نظر می رسد سرنوشت مجلس هشتم را همین ائتلاف مشخص می کند و حتی انتخاب آقای لاریجانی هم از ائتلاف همین سه طیف ناشی شده؟

باهنر: نه. این فرآیند تمام نشده، جبهه متحد وجود دارد، تنها تفاوت در طرز فکر افراد است. برخی ها معتقدند این جبهه از بیرون مجلس هشتم را مدیریت می کند ولی ما معتقدیم وقتی در مجلس هستند با هم فراکسیون اصولگرایان مجلس را تشکیل بدهند و مجلس را با هم اداره کنند. اما نه مانند تقسیم بندی های گذشته که مثلاً دو نفر برای یک گروه و سه نفر برای گروه دیگر باشند و... همه با هم کار کنند. البته امکان اختلاف در داخل حزب اصولگرایان هست و این به قدرت اضلاع در قانع کردن بقیه و کسب بیشترین آرا است .

- در انتخابات ریاست جمهوری دهم هم همین فرآیند جبهه متحد تعیین کننده است؟

باهنر: در مجموع سیاست راهبردی ما، اتحاد اصولگرایان است و تلاش می کنیم تا این اتحاد ایجاد شود و اشکالات هم اصلاح شود.

- می توان تحلیل کرد که با توجه به حضور طیف های اصولگرایی در مجلس، سرنوشت انتخابات هم توسط مجلس مشخص می شود؟

باهنر: مجلس تاثیر خاص خود را بر انتخابات دارد. ولی باید دقت کرد که در قانون ذکرشده، کاندیدا با کسب حداقل یک چهارم آرا، یعنی چیزی حدود ٣۰ درصد،قانوناً می تواند به مجلس وارد و نماینده منتخب مردم شود. ولی حتی در همین زمان اگر مجلس هشتم را به رفراندوم بگذاریم بیش از ٨۰ درصد آرای مردم را کسب می کند ولی در جزء جزء این درصد کاهش می یابد و بیش از ٣۰ درصد یا ٣۵ درصد کسب آرا نمی کند و این بیانگر این است که این مجلس همه مردم نیست. ( در جزء )

- اما مجلس همه اصولگرایان هست؟

باهنر: بله. البته تعداد زیادی از اصولگرایان هم بودند که کاندیدا شده ولی موفق به کسب آرا نشدند. حتی در برخی از حوزه ها ما موفق به اتحاد اصولگرایان نشدیم و حتی دو برابر تعداد مورد نیاز نماینده از آن حوزه، کاندیدای اصولگرا داشتیم. البته کسی که رای آورد اصولگرا بود ولی نه به این معنی که رقیبش اصولگرا نبود.نهایتاً اینکه مجلس تاثیر خاص خود را بر انتخابات ریاست جمهوری دارد ولی نه تاثیر علی الاطلاق.

- آیا شما به چهره های ارجح اصولگرا توصیه یی مبنی بر مطرح شدن و معرفی کردن خودشان برای انتخابات ریاست جمهوری دارید؟ این سیاست در سازمان هست؟

باهنر: بله. حتماً چنین سیاستی هست ولی مشکل ما در دوره قبل رقابت درون حزبی (جناحی) بود که حل نشد و متاسفانه تا انتخابات هم ادامه پیدا کرد. البته ما علاقه مندیم که این رقابت درون جناحی تا زمان مناسبی بین کاندیداهای لایق وجود داشته باشد ولی رقابت مدیریت شده که به رقابت در صحنه اصلی کشور تبدیل نشود و نهایتاً از این رقابت کاندیدای نهایی ظرف ٣ الی ۴ ماه قبل از آغاز انتخابات مشخص شود.

- بهترین زمان، همان زمان ٣ الی ۴ ماه مانده به انتخابات است؟

باهنر: بله. یعنی حداکثر تا پایان سال جاری، چون انتخابات خردادماه برگزار می شود و همه باید متحد از یک کاندیدای واحد حمایت کنند.

- آیا ظنی به عدم کسب آرا توسط آقای احمدی نژاد هست؟

باهنر: الان برای چنین پیش بینی زود است و این قضاوت باید در آبان ماه یا آذرماه صورت گیرد. البته در عالم امکان هیچ چیز غیرممکن نیست اما به طور طبیعی تغییر هزینه هایی دارد که نیاز به بررسی دارد تا مشخص شود ضرر آن بیشتر است یا نفعش، مخصوصاً با توجه به عرف کشور که هر رئیس جمهوری دو دوره کاری را طی کرده است.

- آیا می توان این گونه برداشت کرد که از این پس انتخابات ریاست جمهوری دو مرحله یی خواهد بود و ما دیگر شاهد آرای ۲۰ میلیونی مردم در مرحله اول نخواهیم بود؟

باهنر: نه. مخصوصاً در دوره دوم ریاست جمهوری که احتمال ایجاد سونامی های مثبت و منفی زیاد است. وقتی هر دو دوره ریاست جمهوری فردی به اتمام می رسد، معمولاً افرادی کاندیدا می شوند که سابق بر این رئیس جمهور نبودند همان طور که دوره نهم چنین اتفاقی رخ داد و رئیس جمهور طبق قوانین حقوقی کشور حق شرکت مجدد نداشت و بنابراین سونامی مرحله دوم اتفاق افتاد ولی در این دوره رئیس جمهور می تواند کاندیدا باشد و امکان رخ دادن این سونامی در مرحله اول هست. البته زود است که پیش بینی کنیم سونامی به نفع رئیس جمهور است یا به ضررش.

بهمن هدایتی
۲۵ تیر ۱٣٨۷
منبع: اعتماد


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست