روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۲ مرداد ۱٣٨۷ -
۱۲ اوت ۲۰۰٨
گامهای عملی ایران و شتابزدگی اتحادیه اروپا
دلجویی رئیس جمهور از یک گروه موسیقی آمریکایی به خاطر لغو برنامه کنسرت آن در تهران
اظهار دوستی معاون رئیس جمهور با مردم اسرائیل یک پیامد سیاسی روشن و یک نتیجه قهری به همراه دارد
مرحله دوم پروژه اعمال محد ودیت برای فعالان سیاسی در دانشگاهها
روزنامه اعتماد از دلجویی رئیس جمهور از یک گروه موسیقی آمریکایی که برنامه کنسرت آن در شب اجرا لغو شده بود، خبر داد.
اعتماد نوشته است: محمدحسین صفارهرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی احتمالاً تصور نمی کرد درست در روزی که از اقدام مدیران زیر نظرش دفاع می کند، خود با انتقاد تلویحی مدیرش مواجه شود، آن هم درباره موضوعی که مشابهش بارها در سال های اخیر رخ داده است. صفارهرندی که در میان مردان کابینه محمود احمدی نژاد به عنوان یکی از مقتدرترین وزرا شناخته می شود و در مدت سه سال اخیر حتی فراتر از جایگاه مرسوم وزیر ارشاد به دفاع از تصمیمات سیاسی دولت نهم پرداخته است دیروز با اتفاق غیرمترقبه یی مواجه شد. او بعد از پایان جلسه هیات دولت با سوالات متعدد خبرنگارانی مواجه شد که درباره دلایل بی برنامگی ها در اعطای مجوز کنسرت های موسیقی و لغو آنها در روزهای اخیر پرسش می کردند. وی به شیوه همیشگی اش در این گونه موارد به دفاع از مدیرانش پرداخت و گفت؛ باید دید این بی نظمی ها عاملش چه بوده، شاید در راستای یک نظم بوده باشد. مثلاً به یک گروهی ممکن است براساس مشخصاتی که در ابتدا ارائه داده اند، مجوز داده شود و زمانی که می خواهند برنامه اجرا کنند مشخصات در صحنه عمل با آنچه که قبلاً اعلام شده متفاوت بوده باشد. اشاره صفارهرندی به گروهی بود با نام دبو که قرار بود در تعطیلات عید مبعث در تالار وحدت به اجرای کنسرت بپردازند اما ساعاتی قبل از آغاز برنامه با دستور دفتر موسیقی وزارت ارشاد از اجرای کنسرت بازماندند. این گروه که به نام سورناس هم معرفی شده بود از تعدادی موزیسین امریکایی مسلمان تشکیل شده که ظاهراً از ۹ سال پیش به اندونزی مهاجرت کرده و قرار بود در اجرای تهران قطعاتی با مضامین عشق و صلح و دوستی در آیین اسلام را اجرا کنند. وزیر ارشاد دیروز صبح در حالی که مدیران زیرمجموعه اش درباره دلایل اقدام خود در لغو مجوز این کنسرت توضیحات دقیق و کاملی نداده بودند، اعلام کرد درباره موضوع کنسرت گروه دبو مشخصات اولیه که داده بودند درباره یک گروه اندونزیایی بود ولی در موقع اجرا بیشترین افراد امریکایی بودند و در کل مشخصات ثانویه با مشخصات اولیه یی که داده شده بود، تطبیق نداشت. صفارهرندی با این توضیحات و اعلام اخباری درباره حمایت از تولیدات جدید سینمای ایران محوطه هیات دولت را به سمت میدان بهارستان ترک کرد اما اتفاق اصلی ساعاتی بعد افتاد. زمانی که محمود احمدی نژاد در قامت رئیس جمهوری اسلامی ایران اعضای گروه موسیقی دبو را ساعاتی قبل از ترک تهران به حضور پذیرفت و تلویحاً به دلجویی از آنها پرداخت. او در این دیدار با ذکر نکاتی درباره دین اسلام و اینکه اسلام دین محبت، صلح، برابری و برادری است گفت قسمتی از کار هنری این گروه مسلمان را که توسط مشاور هنری اش در اختیارش قرار گرفته، دیده است و به نظرش این کار هنری دارای عشق و روح بود و از متن خیلی خوبی نیز برخوردار بود و البته فکر می کند هنوز جای کار دارد. رئیس جمهور خطاب به اعضای گروه گفت؛ برنامه شما به دلیل ناهماهنگی اجرا نشد و سپس ابراز امیدواری کرد روزی این گروه بتواند در ایران به اجرای برنامه بپردازد. احمدی نژاد در حالی با تقدیم هدایایی ساخته دست هنرمندان ایرانی اعضای گروه دبو را به مقصد کشورشان بدرقه کرد که مشاور هنری اش در گفت وگویی با پایگاه خبری هنرنیوز نزدیک به هیات اسلامی هنرمندان، انتقادات شدیدی را متوجه وزارت ارشاد به دلیل اقدام اخیرش کرد و خواستار پاسخگویی مسوولان این نهاد شد. به گفته جواد شمقدری گروه موسیقی دبو با مجوز رسمی از وزارت ارشاد و تایید وزارت خارجه و هماهنگی با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به قصد اجرای برنامه وارد کشور شده بود و کسانی که از اجرای این کنسرت جلوگیری کردند باید پاسخگو باشند. شمقدری اضافه کرد؛ بعد از اطلاع از لغو برنامه اجرای کنسرت گروه موسیقی اندونزیایی دبو، به بررسی موضوع پرداختیم و تا این لحظه هنوز مشخص نشده به چه دلیل و توسط چه مرجعی این مجوز لغو شده است. مشاور هنری رئیس جمهور اضافه کرد؛ البته پس از آنکه این موضوع به رئیس جمهور محترم منعکس شد، ایشان به سرپرست محترم وزارت کشور دستور دادند تا این کنسرت طبق وعده یی که داده شده اجرا شود و اجرا نشدن آن در این مرحله به مدیریت شرکت فرهنگی و هنری ستاره فجر سحر برمی گردد که ظاهراً نتوانسته اند برای اجرای کنسرت در زمان جدید هماهنگی کنند…
پیامد سیاسی اظهار دوستی
روزنامه جام جم در سرمقاله دیروزش: وقتی اسیر سخن خود می شویم نوشته است: دیروز بار دیگر رحیم مشایی درباره دوستی با مردم اسرائیل سخن گفت و تاکید کرد: برای هزارمین بار و قوی تر از گذشته اعلام می کنم که ما با همه مردم دنیا دوست هستیم، حتی مردم آمریکا و اسرائیل.
مشایی قبلا نیز با بیان اظهارات مشابه، باعث برانگیختن اعتراضات فراوانی شد و بناچار توضیحاتی ارائه کرد تا اذهان عمومی را روشن کند؛ اما این امر، بر ابهامات افزود؛ زیرا از اصرار وی بر خطایی حکایت داشت که ارتکاب آن از سوی فردی در حد معاون رئیس جمهوری، دور از انتظار بود.
واقعیت این است که این گونه اظهارات، نه از یک برنامه حساب شده برای کم کردن حساسیت های مردم نسبت به رژیم غاصب فلسطین نشأت می گیرد و نه از کم سوادی و بی اطلاعی گوینده، بلکه عمدتا نشانگر این واقعیت است که کسی به خطا و اشتباه، سخنی را بر زبان می راند و چون شجاعت پذیرش خطای خود را ندارد، به توجیه و دلیل تراشی می پردازد.رحیم مشایی بهتر از همگان می داند که مردم ایران درباره اسرائیل چگونه می اندیشند و خود نیز مفهومی مثل ملت اسرائیل را صحیح نمی داند، اما با وجود این، اصرار دارد که میان مردم و ملت اسرائیل تفاوت قائل شود و با این مرزبندی، سخن نسنجیده خود را توجیه کند. طبعا منظور وی، دوستی با مردم فلسطینی تحت سیطره رژیم اشغالگر فلسطین نیست. همچنین سخن رحیم مشایی را نباید یک کلام عرفانی تلقی کرد و دوستی و محبت همه مخلوقات الهی را از آن نتیجه گرفت. اظهار دوستی با مردم اسرائیل، یک پیامد سیاسی روشن و یک نتیجه قهری را به همراه دارد که آن، به رسمیت شناختن پدیده ای به نام اسرائیل ـ خواه دارای مردم باشد یا ملت ـ است که قطعا در مخیله رحیم مشایی هم نمی گنجد و مورد قبول او هم نیست. حضرت امیر(ع) می فرمایند: سخن تا اظهار نشده، اسیر آدمی است و وقتی بیان می شود، انسان را اسیر خود می کند. واقعیت این است که رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، بی تامل سخنی را بر زبان راند که اینک اسیر آن شده است و توان رهایی خود را نیز ندارد. در این مواقع، شیطان هم به تزیین اعمال ما می پردازد و توجیهات متفاوتی را بر زبان ما جاری می سازد. تنها راه رهایی از این اسارت، پذیرش خطا و پرهیز از توجیه و دلیل تراشی است. امیدوارم رحیم مشایی شجاعت و جسارت این تصمیم را داشته باشد.
گامهای عملی ایران
علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با عنوان : فضای اعتماد در روزنامه همشهری نوشته است: تصویب و اجرای تحریم های جدید از سوی اتحادیه اروپا علیه ایران به دنبال انعطافی که طرفین در مذاکرات هسته ای ژنو از خود نشان دادند، اقدام شتاب زده و غیرقابل قبولی است که تاثیر منفی بر فضای مثبت ایجاد شده در بین طرفین خواهد داشت .ورود به عرصه های تحریم و تهدید همیشه مسیر مذاکرات را منحرف کرده و علاوه بر تحمیل هزینه هایی به منافع گروه ۱+۵ موجب افزایش هزینه های ملی و جهانی خواهد شد، لذا طبیعی است که با توجه به حجم بالای روابط تجاری و اقتصادی اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی ایران، درصورت اعمال تحریم ها، قطعا طرف اروپایی نیز متحمل زیان فراوانی شود.
در حالی که ایران با حضور در مذاکرات ژنو و تماس های بعدی و نامه اخیری که به سولانا نوشته، گام های عملی را بــرای ارائــه راهکاری دیپلماتیک در موضوع هسته ای برداشته است اما نوعی شتابزدگی در کار اتحادیه اروپا دیده می شود که به نظر می رسد این رفتار غیرمنطقی تحت تأثیر فشارهای آمریکا و انگلیس که راه خود را از راه سایر اعضای گروه ۱+۵جدا کرده اند، صورت گرفته باشد.نامه دبیر شورای عالی امنیت ملی به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم نشان داد، خواست جمهوری اسلامی ایران برای یافتن راهکاری درباره پرونده هسته ای ایران، نشستن پای میز مذاکره و حل این مسئله به طرق دیپلماتیک است.طبیعی است که تنها در سایه شفاف سازی در محتوای بسته پیشنهادی، امکان انعطاف منطقی و نتیجه گیری از مذاکرات هسته ای ممکن خواهد بود.
از این رو انتظار می رود گروه ۱+۵ برای دریافت پاسخ روشن ایران به بسته پیشنهادی، هر چه سریع تر دور دوم مذاکرات را برگزار کرده و به اتحادیه اروپا توصیه کنند تا منطقی تر عمل کرده و از مبادرت به اقدامی که فضا را منفی می کند، خودداری نمایند.
ایران در نامه خود تاکید کرده است که آمادگی دارد تا در اولین فرصت پاسخ روشن به پیشنهاد اتحادیه اروپا بدهد، اما در عین حال منتظر پاسخ روشن اروپایی ها به پرسش های خود نیز هست.این نکته را نیز باید خاطرنشان کرد که تجربه سال های گذشته نشان داده است اتخاذ سیاست های تند و غیرمنطقی هیچ گونه تاثیری در سیاست های منطقی و مبتنی بر مقررات بین المللی هسته ای نخواهد داشت.
مرحله دوم پروژه اعمال محدودیت
روزنامه اعتمادملی سرمقاله اش را به بازنشستگی جمعی از استادان دانشگاه اختصاص داده و نوشته است:
می خواهند ثابت کنند شوخی ندارند و در پیشبرد اهداف و مقاصد خود بیش از حد تصور جدی هستند. اگر سه سال پیش به بهانه های کاملا سیاسی و جناحی اما در پوشش شعارهای دهان پرکن، خیل عظیم مدیرانی را که نظام سال های متمادی بهای گزافی برای تجربه اندوزی آنها پرداخته بود، درست در نقطه اوج بازدهی و ثمربخشی از گردونه نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور حذف کردند و هر انتقاد و اعتراضی را با شعار مملکت ملک طلق کسی نیست یا قرار نیست عده ای همیشه حاکم و مدیر باشند توجیه و تفسیر کردند تا سوار بر موج احساسات، پروژه برخوردهای سیاسی و فکری را که سالیان متمادی در محفل ها تئوریزه کرده بودند به مرحله اجرا درآورند. اکنون دیگر تردیدی نباید روا داشت که در آن زمان که اصلاح طلبان بر مسند کار بودند و خودخواسته یا ناخواسته انرژی و توانشان در کشاکش کارشکنی ها و چالش های ریزودرشت درون گروهی و تحمیلی از سوی کانون های قدرت، فرسوده و مستهلک می شد، جمعی به سختی به کار و برنامه ریزی و شناسایی نقاط ضعف و قوت حریف مشغول بودند تا به یاری امکانات لجستیک و مستظهر به قدرتی بی مهار، به اردوگاه حریف شبیخون بزنند.
برخورد با مطبوعات و رسانه های مستقل به عنوان یکی از کانون های مهم و تاثیرگذار در روند حرکت نوخواهانه ایران، نخستین پروژه ای بود که از سوی جریان فکری حاکم طراحی و البته با موفقیت اجرا شد! و اکنون گویا قصد شبیه سازی و انتشار روزنامه های متعدد برای توجیه سیاست های دولت را دارند!پس از برخوردهای سیاسی ـ رسانه ای نوبت به عرصه فرهنگ و هنر رسید که آنچه در این ٣ سال بر اهل فرهنگ و هنر رفته است به خوبی نشان داد که حوزه ای دیگر که باید فتح می شد کجا بود.
دانشگاه اما بی گمان اصلی ترین پایگاه و خاستگاه فکری جنبش های اصلاح خواهانه و نوگرایانه در سال های اخیر بود که به هیچ عنوان مزاج و ذائقه دولتمردان جریان فکری حاکم، سر سازگاری با آن را نداشت، پس باید برای آنجا هم فکری می شد! اعمال محدودیت برای فعالان سیاسی در دانشگاه ها، شدت بخشیدن به فعالیت های گزینشی و ستاره دار کردن دانشجویانی که منتقد وضع موجود بودند همه و همه حاوی این پیام بود که اگر سودای ادامه تحصیل دارید، خاموش باشید.
مرحله دوم این پروژه یا به تعبیر برخی ها، انقلاب فرهنگی دوم، با بازنشسته کردن اساتیدی کلید خورده است که هر یک در جایگاه خود در ردیف مفاخر این سرزمین اند. اخباری که روز گذشته درباره بازنشسته کردن نزدیک به ٣۰ تن دیگر از اساتید دانشگاه تهران منتشر شد و روز ۱۷ مرداد که رئیس جمهور با خبرنگاران دیدار داشت توسط حجت الاسلام دعایی نماینده ولی فقیه در روزنامه اطلاعات به آگاهی ایشان رسید و به عنوان دغدغه ای جدی برای کشور به آن اشاره شد، گویای این واقعیت است که طراحان و مجریان پروژه همانندسازی در حوزه های فکری، فرهنگی و سیاسی، همچنان مامور به تکلیف هستند و خستگی ناپذیر به پیش می روند. در این میان و در اوج احساس پیروزی ایشان، ظاهرا یک نکته به طرز هولناکی مورد غفلت واقع شده است؛کسانی را که امروز خانه نشین می کنند در ممالک دیگر بر صدر می نشانند و تجاربشان چراغ راه آینده می شود. این درست است که واگذاری مناصب مدیریتی و اجرایی به برخی عناصر کم تجربه و نابلد زیان های هنگفتی را در عرصه های مدیریتی و اقتصادی متوجه کشور می کند اما بر قاعده فرض محال، محال نیست، می توان امید داشت که اقتصاد و مملکت روزی روزگاری اصلاح شود اما آنچه از برآیند تراوشات فکری و تئوری پردازی های اخیر نظیر برخورد با اساتید صاحب نام، دانشمند و شناخته شده دانشگاه ها که در سبد فرهنگ این ملت و جامعه گذاشته می شود، بی گمان با هیچ مرهمی التیام نمی یابد.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|