یادداشتی انتقادی بر مقالهی «ما همه بهائی ایرانی هستیم»
نوشتهی آقای علی کشتگر
ب. بی نیاز (داریوش)
•
حاکمیت شیعهی سیاسی کنونی در ایران، اساساً ربطی به انجمن حجتیه ندارد. اگر آقای کشتگر به ادبیات «شیعه سیاسی» مراجعه میکردند، متوجه میشدند که انجمن حجتیه از سوی طرفداران این نوع شیعه، از خمینی تا احمدینژاد تا اصلاحطلبان و سایر جریانات شیعه، مورد نقد بوده و هست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲٨ مرداد ۱٣٨۷ -
۱٨ اوت ۲۰۰٨
آقای علی کشتگر در مقالهی خود، «ما همه بهائی ایرانی هستیم»، [اخبار روز، ۱۵ اوت ۲۰۰٨]، به موضوع سرکوب بهائیان توسط جمهوری اسلامی اشاره کرده است. تا این جا، مسئله روشن است و جای بحث نیست، زیرا شواهد و مدارک بسیاری در این زمینه موجود است و در این رابطه باید به شهامت مدنی آقای کشتگر تبریک گفت. آن چه در مقالهی آقای کشتگر، به اصطلاح مزاحمت ایجاد میکند، یا دقیقتر بگویم یک مغلطهی سیاسی ناشی از بیاطلاعی است، این جملهی زیر اوست:
«فکر جنایتکارانه "بهائی کشی" که انجمن حجتیه از دورهی پیش از انقلاب حامل و مبلغ آن بود و با روی کار آمدن جمهوری اسلامی حاملان آن به قدرت رسیدند، تفکری است مجرمانه که خواستار پاکسازی مذهبی، یعنی کشتار بهائیان است.»
جملهی فوق دارای دو بخش است: ۱- حاملِ فکر بهائی کشی انجمن حجتیه بوده، آنهم از زمان شاه، ۲- با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، حاملان آن فکر یعنی حجتیه به قدرت سیاسی رسیده است.
ببینیم آقای کشتگر تا چه اندازه محق است؟
یکم: از سال ۱٣٣۵ که «انجمن خیریه حجتیه»، معروف به «انجمن ضدبهائیت» توسط شیخ حلبی تأسیس شد، بهائیان ایران با یک ضدجریان مذهبی روبرو شدند. کسانی که با تاریخچه و نوع فعالیت انجمن حجتیه تا اندازهای آشنائی دارند، میدانند که جوهر فعالیتهای مذهبی حجتیه، ضدیت با بهائیت است. انجمن حجتیه در زمان شاه یک انجمن ثبت شدهی خیریه بود که فعالیتهای دینیاش محدود به مبارزه با بهائیت و وفاداری به اصل مهدیگری [البته امام زمان غیرسیاسی] بود. آنها مانند بهائیان، هر گونه دخالت در امور سیاسی را نفی میکنند. تا آن جایی که به اطلاعات من برمیگردد، هیچگاه انجمن حجتیه «بهائیکشی» را تبلیغ نکرده است. در دورهی محمدرضاشاه این امر اساساً ناممکن بود، زیرا انجمن حجتیه، صورت جلسات خود را مرتباً به ساواک گزارش میداد و آن بحثهایی هم که رسماً به ساواک گزارش داده نمیشد، گزارشات آنان به ساواک میرسیدند. بنابراین اگر آقای کشتگر مدرکی در این زمینه دارد که گواه بر این است که انجمن حجتیه در زمان شاه، «بهائیکشی» را تبلیغ میکرده، لطفاً در اختیار مردم قرار دهند.
دوم: حاکمیت شیعهی سیاسی کنونی در ایران، اساساً ربطی به انجمن حجتیه ندارد. اگر آقای کشتگر به ادبیات «شیعه سیاسی» مراجعه میکردند، متوجه میشدند که انجمن حجتیه از سوی طرفداران این نوع شیعه، از خمینی تا احمدینژاد تا اصلاحطلبان و سایر جریانات شیعه، مورد نقد بوده و هست. نقدِ این جریانات به انجمن حجتیه نه به دلیل ضدیت آن با بهائیت بلکه به سبب رد شیعهی سیاسی است. بنابراین گفتن این جمله که «با روی کار آمدن جمهوری اسلامی حاملان آن [یعنی حجتیه] به قدرت رسیدند» سخنی غیرواقعی و بیپایه است. اتفاقاً در این جا وظیفهی ماست که با دقت و حساسیت آن دسته از جریانات مذهبی را که دین را از دولت [در مورد بهائیت و حجتیه آنها هر دو حتا دین را از سیاست جدا میکنند!] تفکیک میکنند از جریانات مذهبی که هنوز در رویای «دین دموکراتیک» هستند، جدا سازیم. آقای کشتگر میتواند «حجتیه» را به عنوان یک جریان ارتجاعی ارزیابی کند، ولی این خارج از انصاف ژورنالیستی است که مسئولیتِ «بربریت سیاسی» جمهوری اسلامی را بر گردن «حجتیه» بیندازد.
|