یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۵ شهريور ۱٣٨۷ -  ۲۶ اوت ۲۰۰٨


مجموعه سه ضلعی و تخریب دولت نهم!
از نگاه این مثلث دولت نهم هیچ نقطه مثبتی ندارد
ریخت شناسی سه دسته از منتقدین دولت!
اظهارات علی اکبر ناطق نوری و محمدرضا باهنر درمورد انتخابات آینده ریاست جمهوری
احمدی نژاد و انتخابات آزاد در آمریکا
ماجرای گلشیفته و حق انسانی و ملی هنرمندان

حسین شریعتمداری مدیر روزنامه کیهان در سرمقاله دیروز این نشریه: فرمول گره گشا نوشته است:
۱ـ درباره شهید محراب، حضرت آیت الله دستغیب شیرازی گفته اند که روزی همراه یکی از دوستان روحانی خویش به محفلی وارد شده بود و دوست همراه در معرفی آن شهید بزرگوار گفته بود؛ ایشان حضرت آیت الله دستغیب هستند، همان که گناهان کبیره او مشهور است! و شهید دستغیب به او گفته بود؛ می توانستی در معرفی من بگویی ایشان آیت الله دستغیب هستند، همان که قلب سلیم او معروف است. توضیح آن که قلب سلیم و گناهان کبیره نام دو کتاب معروف از آثار مکتوب شهید دستغیب است و گفتنی است در کتاب گناهان کبیره از موانع رسیدن به قلب سلیم سخن رفته است.
۲ ـ صبح روز شنبه، رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، به گونه ای کم نظیر ـ و در مواردی بی نظیر ـ از عملکرد ٣ساله دولت و مواضع اسلامی، انقلابی و مردمی آن تقدیر کردند تا آنجا که گفتمان دولت نهم را گفتمان امام و انقلاب نامیدند و با نگاهی برخاسته از شواهد غیرقابل تردید بر مردم دوستی، پاکدستی، شجاعت و خاکی بودن رئیس جمهور و کابینه تأکید ورزیدند. ایشان با اشاره به روند بسیار خطرناک غربزدگی و گرایش های سکولاریستی که متأسفانه در حال نفوذ به بدنه مدیریتی کشور بود، از روی کار آمدن دولت نهم با عنوان سدی در برابر این جریان خطرناک یاد کردند و… در کنار این همه نکات مثبت و امتیازات برجسته به نمونه هایی از کاستی ها و نبایدها نیز اشاره فرموده و خواستار تلاش رئیس جمهور و اعضای کابینه برای اصلاح آن شدند. نکته درخور توجه این که اکثر تذکرات رهبر معظم انقلاب به دولت با امتیازات برجسته ای که از آن یاد کرده بودند در تقابل نبود، بلکه راهکارها و توصیه هایی برای شتاب بخشیدن و تقویت بیشتر آنها بود. اگرچه برخی از انتقادات نیز اینگونه نبود و به قول ایشان حمایت از دولت به معنای چشم بستن بر ضعف های آن نیست .
٣ ـ دولت هرچند در تعریف سیاسی آن به مفهوم نظام نیست و از همین روی دولت های ضعیف، ناکارآمد و یا خدای نخواسته منحرف شده از مبانی نظام می توانند جا به جا شوند بی آن که ساختار نظام تغییر پیدا کند و نمونه ای از این دست داشته ایم ولی بدیهی است دولتی با ویژگی های دولت نهم که گفتمان آن، همان گفتمان امام و انقلاب است، پیوندی جدانشدنی با تمامیت نظام دارد و تخریب آن به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب خیانت به نظام و کشور تلقی می شود، چرا که در این حالت، به دلیل همخوانی و هم پوشانی دولت و نظام، تیرهای تخریب به سوی موجودیت نظام پرتاب می شود و اگرچه ظاهراً بر پیکر دولت می نشیند ولی پیکره نظام را می خراشد، ضمن آن که نقد دلسوزانه و منصفانه، به مثابه نشان دادن کاستی هاست و نتیجه آن ـ در صورت پذیرش ـ برطرف شدن موانع و شتاب بیشتر در کسب موفقیت ها خواهد بود.
۴ ـ رهبر معظم انقلاب در بیانات خویش فرمول کارگشا و راه حلی روشن و قابل اطمینان برای تفکیک انتقاد از تخریب ارائه کردند؛
انتقاد، ارزشیابی منصفانه و کارشناسانه است که با نظر خیرخواهی انجام می شود و در آن نقاط مثبت و منفی در کنار هم مورد توجه قرار می گیرد و درباره تخریب اشاره داشتند که؛ انکار امتیازات و نقاط مثبت، برجسته کردن ضعف ها و بدگویی مستمر، تخریب است، نه انتقاد و برپایه این تعریف منطقی و مستدل نتیجه گرفتند انتقاد، خدمت و تخریب، خیانت به نظام و کشور است .
با نگاهی از این زاویه به آسانی می توان انتقاد منصفانه را از تخریب بازشناخت و سره را از ناسره تشخیص داد.
۵ ـ تأکید نظری و عملی دولت نهم بر گفتمان امام و انقلاب، از نخستین روزهای تشکیل دولت و دقیق تر آن که ماه ها قبل از انتخابات ریاست جمهوری و مخصوصاً در فاصله میان مرحله اول و دوم انتخابات با حجم انبوه و گسترده ای از تخریب احمدی نژاد همراه بود. در این تخریب گسترده و کم سابقه، قدرت های استکباری و جریانات ضد انقلاب داخلی به گونه ای کاملاً هماهنگ که از پیوند پشت صحنه آنها خبر می داد ـ و برخی از این زد و بندها برملا شده است ـ وارد صحنه شده بودند و از سوی دیگر، یک جریان داخلی استحاله شده که بنا به هر علت، از آموزه های امام و انقلاب فاصله گرفته بود ضلع سوم این مثلث شوم را تشکیل می داد. برای این مجموعه که هنوز هم بی وقفه ـ و در مواردی شدیدتر از قبل ـ به تخریب دولت نهم مشغولند، احمدی نژاد بهانه بود و در حمله به او و کابینه اش، خط اصیل اسلام و انقلاب را نشانه رفته بودند و هنوز هم می روند. شناسایی این مثلث و اهداف آن نه فقط دشوار نیست، بلکه به آسانی امکان پذیر است. از نگاه آنها دولت نهم، هیچ نقطه مثبتی ندارد! که قابلیت کمترین اشاره ای داشته و یا درخور یک کلمه تقدیر و تحسین خشک و خالی باشد!
این مجموعه سه ضلعی، ادامه همان حرکتی است که دشمنان بیرونی و درونی از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی علیه آموزه های اسلامی و انقلابی آن آغاز کرده و تاکنون بی وقفه ادامه داده اند. بازی همان است، اگرچه برخی از بازیگران تغییر کرده و جا به جا شده اند.
۶ ـ بدیهی است ملت هوشیارتر از آن است که به افسون تخریبی مجموعه یاد شده در بند پیشین فریفته شود و آبشخور اصلی آن را نشناسند. اما این روزها شاهد حضور تخریبی جریان دیگری موسوم به جبهه اصلاحات نیز هستیم که تمامیت آن در مجموعه مورد اشاره قابل تعریف نیست ولی در تخریب دولت نهم با مجموعه یاد شده همخوانی دارد. برخی از افراد و یا گروه های این جبهه، اگرچه ماهیتی مشابه جریانات ضد انقلاب بیرونی دارند و اسناد فراوانی از وابستگی آنها به بیگانگان حکایت می کند و تخریب دولت اصولگرا و عدالتخواه از سوی آنان دور از انتظار نبوده و نیست ولی بسیاری از شخصیت ها و افرادی که بدنه این جبهه را تشکیل می دهند با آموزه های اسلامی و انقلابی سر ناسازگاری ندارند بلکه برخی از آنها سوابق درخشانی در خدمت به اسلام و انقلاب نیز دارند ولی متاسفانه چنان در تار و پود تنگ گروهی اسیرند که در رقابت های سیاسی اندازه نگاه نمی دارند و گاه در پی دستمال قدرت حزبی و یا شخصی، بی آن که بدانند و یا بخواهند با آنان که برای آتش زدن قیصریه آمده اند، همراه و همخوان می شوند و صد البته نقش نفوذی های دشمن در این جبهه را نمی توان و نباید نادیده گرفت.
به عنوان مثال، بعد از بیانات روز شنبه رهبر معظم انقلاب در حمایت از دولت نهم و برشمردن امتیازات و برجستگی های غیرقابل انکار آن، انتظار ـ به لحاظ حرفه ای و منطقی ـ این بود که، بخشی از سخنان رهبری در حمایت از دولت که حمایت از تمامیت نظام بود به عنوان تیتر اول ـ و یا حداقل، تیتر خبر مربوطه ـ بر صفحه روزنامه های وابسته به جبهه مدعی اصلاحات بنشیند. ولی روزنامه های این طیف در حرکتی هماهنگ، از میان آنهمه نقاط مثبت و برجسته ای که رهبر معظم انقلاب برای دولت نهم برشمردند، تیتر اول خود را از تذکرات ایشان به دولت ـ که قابل مقایسه با امتیازات نبود ـ برگزیدند. پرهیز از شتابزدگی در اجرای طرح تحول اقتصادی ، اجرای شتابزده طرح تحول اقتصادی خطرها و ضررهایی به دنبال دارد ، باید از شتابزدگی در اجرای طرح تحول اقتصادی پرهیز کرد ، دولت با سعه صدر از انتقاد استقبال کند ، دولت باید با سعه صدر از انتقادهای صحیح استقبال کند ، دولت انتقاد کارشناسانه را بررسی کند و… البته که این نکات در بیانات رهبری بود ولی آیا بیانات ایشان فقط همین بود؟! تیترهای فوق به گونه ای انتخاب شده بود که انگار رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس جمهور و اعضای کابینه با ایشان، نه فقط کمترین حمایتی از دولت نکرده اند، و نه تنها از تخریب گسترده علیه دولت نهم گلایه نداشته اند، بلکه فقط و فقط از ضرورت انتقاد به دولت سخن گفته و بر پذیرش انتقادها از سوی رئیس جمهور تأکید ورزیده اند! و…
۷ ـ و بالاخره، دولت نیز باید حمایت گسترده رهبر معظم انقلاب را قدر بداند و ضمن ادامه راهی که با استقبال مردم روبروست، تذکرات آن بزرگوار را نیز در کانون توجه خود بر صدر نشاند و مخصوصاً از موضع اتهام دوری گزیند و صد البته، انتقادهای منصفانه را به گوش جان بپذیرد و… که این خود مقوله ای دیگر است و پرداختن به آن در کنار امتیازات دولت، بیرون از ضرورت نیست.

ریخت شناسی سه دسته منتقدین
روزنامه رسالت با عنوان: ریخت شناسی منتقدین دولت نوشته است:
مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت مطالب مهمی در مورد خصوصیات و ویژگی های دولت نهم، خدمات و دستاوردهای آن، طرح مطالبات واقعی مردم از دولت و نیز ریخت شناسی منتقدین دولت بیان فرمودند.
به نظر می رسد دولت نهم و بویژه رئیس جمهور محترم در پیشبرد گفتمان پیشرفت، خدمت و عدالت در سال آخر دوره اول خدمت خود بایستی درک درستی از نوع برخورد با منتقدین و تعامل با آنان را در دستور کار خود قرار دهد. بازخوانی، شناخت، طبقه بندی و نیز تفکیک منتقدین برحسب آنچه مقام معظم رهبری در این دیدار مطرح فرمودند اهمیت فوق العاده ای دارد که در زیر به آن اشاره می کنیم.
۱ ـ اولین دسته از منتقدین ـ یا بهتر بگوییم مخالفین دولت ـ عناصر لائیک و سکولار هستند که مستظهر به پشتیبانی یک فرهنگ جهانی می باشند و از آن سوی آبها مرتب تغذیه مالی، روانی و تئوریک می شوند. این دسته از اول
انقلاب به طور طبیعی با هر دولت پس از انقلاب بنابر دستوری که از واشنگتن، مسکو، لندن و… می رسیده مخالفت می کردند. اوایل انقلاب دست به سلاح بردند و چون رمق جنگیدن در برابر مردم را نداشتند به مبارزه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اخلال در نوع مناسبات اجتماعی دولت و مردم روی آوردند. دولت نهم همانند دولت های پیشین و پسین باید به فتوای خواجه شیراز تا دست به شرارت نزدند با آنها مدارا کند. همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند، دولت نهم به این علت هدف حملات بی وقفه قرار دارد که گفتمان آن، گفتمان امام و انقلاب است بیشترین تخریب علیه دولت از سوی همین تیمی است که در پی سکولاریزاسیون نظام و دولت است و با مردم و انقلاب سر جنگ دارند.
۲ ـ دومین دسته از منتقدین دولت به تعبیر مقام معظم رهبری کسانی هستند که یا از اول امام را قبول نداشتند و یا در وسط راه با انقلاب دچار مشکل شده اند و به همین علت با غرض های عمقی و کینه امام به تخریب دولت مشغولند این جماعت با گروه اول فرق می کنند اینها در یک پروسه فکری دچار دگردیسی و استحاله فکری شده اند و در وادی تجدیدنظر طلبی سیر می کنند. آنها مایل نیستند یک تصویر مثبت و کارآمد از دولت را مشاهده کنند. سیاه نویسی و سیاه بینی در دستور کار آنهاست. با آنکه دم از مردم می زنند اما اعتنایی به داوری مردم در خصوص عملکرد دولت و مشروعیت مردمی دولت ندارند. آنها با بهانه و بی بهانه دولت را می کوبند. اگر دولت هوشمندی به خرج دهد حداقل باید بهانه تخریب از آنها را بگیرد.
٣ ـ دسته سوم کسانی هستند که مغرض نیستند بلکه کم اطلاع و یا بی اطلاع هستند و البته برخی هم غرض های شخصی و سطحی دارند. اینها جزء جدی ترین منتقدین رئیس جمهور هستند. اگر بخواهیم شفاف تر سخن بگوییم آقای احمدی نژاد از دل یک رقابت فشرده در سوم تیر سال ٨۴ به عنوان برگزیده ملت آن هم در دو مرحله نفس گیر برگزیده شد. طبیعی است رقبای وی پس از انتخاب او کرکره رقابت را پایین نکشیدند و از همان فردای آن روز باب نقد و نقادی را گشوده نگه داشتند. این نقد در قلمرو ادبیات نقادی اصلاح طلبان به سمت تخریب و تحقیر و گاهی هو کردن سیر کرده است و در قلمرو خانواده اصولگرایان نیز گاهی از جاده انصاف و ادب خارج شد و موجب دلخوری هایی شده است. دولت باید در برخورد با دوم خردادی ها حیثیات آنها را به عنوان مخالف رعایت کند و یا به اصطلاح حق مخالف را به رسمیت بشناسد و با احترام به فضای باز سیاسی کشور و نیز اعتنا به وحدت و مصالح ملی حتی نقدهای تلخ آنها را پذیرا باشد و آستانه تحمل خود را نشان دهد. همچنین رئیس جمهور در مقابل نقد درون گفتمانی در درون جبهه اصولگرایان صبوری کند و به فکر تحکیم همگرایی و وحدت در بین اصولگرایان باشد دولت باید در نقد درون گفتمانی به نقدهای کارشناسی اعتنا کند و در مسیر پر شتاب حرکت خود آنها را به کار بندد.
۴ ـ آخرین دسته از منتقدین دولت خود رئیس جمهور محترم است. دولت نهم دولتی است که بیشترین تغییرات را در مدیران خود با تدبیر مجلس داشته است. نمی خواهیم بگوییم داوری رئیس جمهور در این حجم از تغییرات که نزدیک به نیمی از کابینه را در برمی گیرد همه اش درست بوده است اما به هر حال این حجم از تغییرات در دولت های قبل سابقه نداشته است در گذشته مدیران گویی دارای پست های مادام العمر بودند. رئیس جمهور حتی در دیدارهای مردمی خود بخشی از سخنان خود را به نقد عملکرد دولت و قول به مردم برای رفع نواقص و کاستی ها داده است. رئیس جمهور به بسیاری از نقادی های منتقدین اعتنا کرده و در تصحیح حرکت دولت طی سه سال گذشته به چشم خریداری نگاه کرده است. طبیعی است دولتی که به تعبیر مقام معظم رهبری از خصوصیات آن خدمت به مردم، برجسته کردن گفتمان امام و انقلاب و انس با مردم و روحیه مردمی است کاستی هایی دارد و ان شاءالله عزم جدی دارد کاستی ها را به سرعت برطرف کند. استعداد دولت را در نقد خود باید به فال نیک گرفت و آن را عاملی برای پیشبرد گفتمان خدمت، پیشرفت و عدالت دانست. رئیس دولت در عهدی که با مردم بسته با کسی عقد اخوت نبسته است؛ اگر کسی خارج از گفتمان انقلاب و امام باشد نباید توقع داشته باشد در دولت کنونی جایی برای خود در نظر گیرد.

دو نظر درباره اصولگرایان
روزنامه اعتماد در یک گزارش خبری با عنوان: ابهام در مواضع انتخاباتی اصولگرایان نوشته است:
علی اکبر ناطق نوری رئیس دفتر بازرسی مقام رهبری و محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس هشتم، در دو اظهارنظر جداگانه، مواضع متناقضی را درباره وحدت اصولگرایان در انتخابات آینده ریاست جمهوری اتخاذ کردند. تناقض موجود در سخنان این دو چهره شاخص اصولگرا زمانی بیشتر جلب توجه می کند که به یاد بیاوریم هر دو آنها از رهبران اصلی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی در انتخابات گذشته ریاست جمهوری بودند. ناطق نوری فردی بود که به خصلت ریش سفیدی خود، ریاست آن مجموعه و حکمیت نهایی میان نامزدهای اصولگرا به او سپرده شد و باهنر هم به عنوان دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین یکی از اعضای اصلی هیات رئیسه لویی جرگه انتخاباتی راستگرایان در سال ٨۴ بود. شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی در آن مقطع با حکم ناطق نوری، علی لاریجانی را به عنوان کاندیدای نهایی خود برگزید و باهنر هم ریاست ستادهای انتخاباتی او را عهده دار شد. با این حال، امروز در شرایطی که دیگر نه خبری از حضور و نقش آفرینی شورای هماهنگی در اردوگاه اصولگرایان برای انتخابات آینده ریاست جمهوری است و نه ناطق نوری تمایلی به ایفا کردن نقش حکمیت در این جریان دارد، میان او و دست راستش
در انتخابات نهم (باهنر) اختلافاتی درباره امکان وحدت اصولگرایان در انتخابات آینده بروز کرده است. علی اکبر ناطق نوری دیروز در حاشیه مراسم بزرگداشت اسدالله لاجوردی با تاکید مجدد بر کناره گیری خود از رهبری و محوریت اصولگرایان، پیش بینی کرد که اصولگرایان خودشان در انتخابات ریاست جمهوری به ائتلاف برسند.
این در حالی است که محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین این مسئله را رد کرد. او که در جلسه پرسش و پاسخ سیاسی مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد حاضر شده بود با محال دانستن اجماع اصولگرایان در انتخابات دهم، دلیل این مسئله را اینگونه شرح داد: در میان اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری، اتحاد صددرصدی به وجود نخواهد آمد و مسئله کاملا روشن است؛ چون یک طرف قضیه احمدی نژاد است و در اصولگرایان هم کسانی هستند که از وی دفاع می کنند و زیر بار هیچ نوع تغییری نمی روند و هم کسانی که به احمدی نژاد به هیچ وجه رضایت نخواهند داد. باهنر با ناکارآمد و بعید دانستن مکانیسم ۶+۵ در انتخابات ریاست جمهوری، در این خصوص توضیح داد: در آن فرآیند سه ضلع جبهه پیروان، رایحه خوش و تحول خواه بودند اما اتحاد، اتحاد صددرصدی نبود، ولی توانست بخش عمده ای از مسیر را حل کند. وی افزود: این روند در انتخابات ریاست جمهوری امکان پذیر نیست و نمی توان اینگونه عمل کرد چون رئیس جمهور یک نفر است، بنابراین در تلاش هستیم که با فرآیندی که تعریف می کنیم بتوانیم یک تفاهم حداکثری به وجود بیاوریم. باهنر توضیحی در خصوص اینکه مکانیسم جدید اصولگرایان کی و با چه ساختاری تدوین می شود، نداد. ناطق نوری هم در پاسخ به این پرسش که فکر می کنید اصولگرایان چه سازوکاری را برای وحدت در انتخابات پیش می گیرند؟ ، تنها به گفتن این جمله که ان شاءالله خودشان بلد هستند بسنده کرد. رئیس شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در انتخابات گذشته با تاکید بر اینکه دیگر چنین نقشی را در میان اصولگرایان برعهده نمی گیرد، گفت: ما دیگر پیر شده ایم، الان نوبت کار کردن جوان هاست. اظهارات دیروز علی اکبر ناطق نوری درباره کناره گیری از نقش آفرینی و حکمیت در میان احزاب و گروه های جناح راست، تاکید مجددی بود بر دلخوری و ناراحتی ریش سفید اصولگرایان از مجموعه نیروهای این جریان. پیش از این در جریان انتخابات دور سوم شوراهای اسلامی شهر و روستا، آنگاه که اصولگرایان در آتش خودمحوری حامیان دولت و تصمیم آنها برای دور زدن دیگر راستگرایان می سوختند، برخی از نزدیکان و دوستان ناطق نوری به نزد او رفتند تا این چهره مقبول جریان راست سنتی را به پذیرش مجدد رهبری خود ترغیب نمایند اما ناطق با یادآوری کناره گیری خود از هرگونه فعالیت انتخاباتی در میان اصولگرایان به دوستان خود، تصریح کرد که با توجه به بی حرمتی هایی که در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب با او شد دیگر حاضر نیست هیچ نقشی را برای رساندن اصولگرایان به وحدت برعهده گیرد.
ناطق نوری حتی با طنز گفت که برای آنکه دیگر کسی به او ریش سفید اصولگرایان نگوید، ریش های خود را رنگ می کند. بی احترامی هایی که ناطق نوری از آنها دلگیر است به وقایع و ماجراهای جنجالی درون شورای هماهنگی در اردیبهشت و خردادماه ٨۴ بازمی گردد که طبق مصوبه هیات رئیسه آن شورا قرار بود تا هر کدام از نامزدهای مطرح اصولگرا که در فاصله روزهای منتهی به انتخابات، رتبه اول در نظرسنجی ها را به خود اختصاص بدهد، به عنوان کاندیدای نهایی این شورا معرفی شود. اما در شرایطی که جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و اصولگرایان تحول خواه مدعی بودند که محمدباقر قالیباف باید بر اساس نظرسنجی های موجود به عنوان نامزد نهایی شورا معرفی شود، در نهایت این علی لاریجانی بود که به این توفیق دست یافت. این مسئله و دیگر اختلافات مطرح در شورای هماهنگی بود که راه را برای اهانت ها و هتک حرمت های فراوان علیه ناطق نوری و نحوه مدیریت او باز کرد و موجب شد تا ناطق نوری پس از پایان انتخابات، رسما از گردونه مدیریتی اصولگرایان کناره گیری کند. نزدیکان شیخ ریش سفید از وقایع درونی شورای هماهنگی به عنوان یکی از تلخ ترین تجارب این جریان در سال های اخیر یاد می کنند. ناطق نوری دیروز اعلام کرد که هنوز بر سر حرف آن روز خود ایستاده و اصولگرایان نتوانسته اند فرد یا مکانیسمی که بتواند جای خالی او را پر کند، پیدا کنند.

توضیحات ناطق نوری درباره دولت وحدت ملی
رئیس دفتر بازرسی مقام رهبری دیروز اشاره ای هم به بحث دولت وحدت ملی که اخیراً از جانب او مطرح شده، کرد. وی در پاسخ به این پرسش که برای اجرایی شدن این تئوری چه کارهایی انجام داده اید؟ گفت: این یک پیشنهاد کلی بود که گفتیم همه جمع شوند و بر کسی اتفاق نظر داشته باشند که مورد قبول مقام معظم رهبری باشد؛ به این معنا که اصول و ارزش های انقلاب را قبول داشته باشد و قابل تحمل جریان ها باشد؛ همه جمع شوند و چنین فردی را انتخاب کنند؛ اما مع الاسف هر گروهی دنبال کار خودش است و این تئوری هم در همان نطفه منتفی شد؛ من فقط تئوری دادم و دنبالش نیستم؛ اما آنچه از قرائن می بینم این است که هر گروهی آتش را برای نان خود می خواهد. ناطق افزود: زمانی بحث می شد و هرکسی پیشنهادی می داد، من هم پیشنهاد داده بودم اگر می خواهیم کار درستی انجام شود، وحدت ملی ایجاد شود؛ چراکه قائل بودم یک گروه به تنهایی نمی تواند کشور و جامعه را اداره کند و همه نیروهای شایسته و معتقد که چهار اصل اسلام، انقلاب، امام و رهبری را قبول دارند، می توانند همه با هم جمع شوند، شایسته ها کنار یکدیگر قرار گیرند و نتیجتا یک دولت وحدت ملی تشکیل دهند و کشور را اداره کنند.
از سوی دیگر، محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین هم درباره بحث دولت وحدت ملی ، گفت: این بحث اساسی و جدیدی نیست. وی تصریح کرد: ما علاقه مندیم که دولت و مجلس آینده، بهتر از دولت و مجلس فعلی باشد. وی افزود: اینکه منتظر باشیم در جبهه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری به صددرصد تفاهم برسیم تقریبا غیرممکن است، اما باید تلاش کرد فرآیندی را تعریف کرد که این تفاهم اکثریتی شود. هنوز در محافل رسمی اصولگرایی روی مصادیق هیچگونه بحثی نشده است و اینکه می گویند اصولگرایان برای حمایت از احمدی نژاد به توافق و جمع بندی رسیده اند چنین چیزی نیست، من در مذاکرات اصولگرایان هستم ولی اطلاعی ندارم و کسانی هم که می گویند اصولگرایان از احمدی نژاد عبور کرده اند را نیز تایید نمی کنم و چنین بحثی را هم تایید نمی کنیم…

رئیس جمهور و انتخابات آمریکا
روزنامه اعتمادملی با عنوان: احمدی نژاد و انتخابات سوم در آمریکا نوشته است:
محمود احمدی نژاد چند باری گفته انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آزاد نیست و خواستار اعمال نظارت بر آن شده است؛ اواخر هم در گفت وگو با رسانه های خارجی ابراز امیدواری کرده ای کاش این انتخابات آزاد برگزار می شد و افراد گوناگون می توانستند کاندیدای ریاست جمهوری شوند و مردم آمریکا نیز خارج از دو حزب موجود، انتخاب سومی هم داشتند. (مصاحبه زنده تلویزیونی با شبکه NTV CNN ترکیه) و دوست داریم فرصت ها در اختیار مردم آمریکا قرار گیرد تا آزادانه انتخاب کنند. البته در مسائل داخلی آمریکا دخالتی نمی کنیم اما از اینکه حق انتخاب مردم آمریکا بسیار محدود است و مجبورند از میان تنها دو کاندیدا یکی را انتخاب کنند، نگرانی داریم. (مصاحبه با شبکهPBC) حال اینکه صاحب چنین سخنانی اگر آمریکایی و موضوع آن انتخابات در ایران بود، صدا و سیما و رسانه های اصولگرا در یک موج خبری ـ تحلیلی به دخالت آمریکا در امور داخلی ایران و چراغ سبز به اصلاح طلبان و اپوزیسیون در ایران اعتراض می کردند و رقیب، متهم به حمایت خارجی ها می شد و…
آنچه محل بحث است اینکه منظور رئیس جمهور از انتخاب سوم در آمریکا چیست؟ لابد نگرانی احمدی نژاد از اجبار مردم آمریکا در انتخاب بین دو کاندیدا ـ از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه ـ متوجه اعمال شیوه های ظهور و پیروزی کاندیدایی غیرحزبی به سبک ایران (و البته خود وی) نیست که پس از سه سال روزنامه کیهان به مجموعه ای از رای سازان اشاره کند و آدرس بدهد که تشکل هایی چون بسیج دانشجویی، بسیج طلاب، بسیج اساتید و حوزه های شهری و روستایی مقاومت بسیج جزو اصلی ترین ارکان مجموعه رای ساز در سوم تیر ٨۴ بودند…این مجموعه هنوز هم به همان نیرومندی سابق و بلکه بانشاط تر از قبل در صحنه حضور دارد و در هر آوردگاهی در آینده نقشی کلیدی بر عهده خواهد داشت.
اگر مراد از انتخاب سوم در گفتار رئیس جمهور، انتخاب کاندیدایی غیردموکرات و جمهوریخواه است که با آنچه در ۴ دوره اخیر انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا رخ داده، اشاره احمدی نژاد کسی جز رالف نیدر نیست؛ نامزد حزب سبز (مدافع محیط زیست) و قهرمان منافع مصرف کننده و چهره ای که علیه نظام موجود برخاسته است، مخالف دیکتاتوری دو حزب در آمریکا و… نیدر سمبل چپ نوین در آمریکا است، وی در سال ۲۰۰۰ به نمایندگی از سبزها وارد رقابت های انتخابات ریاست جمهوری شد و توانست حدود ٣ میلیون رای (۲,۷ درصد آرا) را کسب کند. اگر احمدی نژاد امیدوار به پیروزی کاندیدای نیروی سوم در آمریکا است که این نیز خواستی بعید است، در ترکیب کنگره آمریکا غیر از نمایندگان دو حزب حاکم هیچ نماینده ای از حزب سوم حضور ندارد. تنها دو نماینده مستقل هستند که یکی، جو لیبرمن عضو مستعفی حزب دموکرات (و اواخر متمایل به جمهوریخواهان) است و دیگری برنی ساندرز سناتور ایالت ورمونت که سیاست های سوسیال دموکرات دارد. بزرگترین حزب نیروی سوم آمریکا هم حزب آزادی گرا است؛ مدافع آزادی بازار و آزادی های مدنی و کاهش کنترل بر مهاجرت و… قطعا رئیس جمهور اسلامی ایران نمی تواند رسما از کاندیدای احتمالی چنین حزبی حمایت کند؛ البته انتخاب سوم آمریکاییان غیر از دو کاندیدای دموکرات و جمهوریخواه می تواند از احزاب کارگری، کمونیست انقلابی، سوسیالیست و… باشد که کاندیدای قابل عرضه ای ندارند و البته مشخص نیست انتخاب هر یک از آنان چه سود احتمالی برای جمهوری اسلامی خواهد داشت که احمدی نژاد نسبت به پیروزی آنها امیدوار است.

حق انسانی و ملی هنرمندان
محمدعلی ابطحی در وبلاگ خود وب نوشته ها با عنوان ممنوع الخروجی گلشیفته فراهانی و حق انسانی و ملی هنرمندان نوشته است:
چندی پیش در جلسه یی با آقای بهزاد فراهانی، هنرمند نامی کشورمان هم صحبت شدم. با هم در رادیو همکار بودیم و همیشه خیلی به من ابراز لطف می کرد. آنجا خبر داد که گلشیفته، دختر هنرمندش، بعد ازفیلمی که در هالیوود در کنار لئوناردو دی کاپریو بازیگر یکی از مشهورترین و پربیننده ترین فیلم های سینمای جهان ـ تایتانیک با کارگردانی رایدلی اسکات بازی کرده، قرار است کار دیگری هم انجام دهد. خبر خوبی بود. آن روز بهزاد کمی نگران بود و نمی دانست که در ایران چه برخوردی با این مساله خواهند داشت. من گفتم در همه دنیا حکومت ها هزینه می کنند تا هموطنانشان جزء چهره های جهانی شوند. اگر یک هنرمند جوان ایرانی که در داخل کار می کند و فیلم هایش در سینماهای ایرانی روی اکران می رود، بتواند در کنار چهره های جهانی سینما بازی کند برای آن کشور افتخارآفرین و غرورانگیز است. مردم و هنردوستان و علاقه مندان به ایران هم طبعاً از اینکه هموطن هنرمندشان در این جایگاه قرار گرفته احساس خوب و مغرورانه یی پیدا می کنند. وظیفه هر حکومتی هم این است که زمینه و جایگاه این ارزش های بین المللی را برای مردمشان فراهم کنند. اما با اعلام ممنوع الخروج شدن خانم فراهانی احساس کردم که چه نگرانی بجایی داشت بهزاد فراهانی. این حرف غیرحقوقی است که هنرمندان که مثل دیگران باید از حقوق مدنی برخوردار باشند، برای بازی در فیلمی در خارج کشور باید از ارشاد اجازه بگیرند. اهانت مستقیم به انسان بودن و آزاد بودن و بهره مند بودن آنها از حقوق اجتماعی است. غیر از مباحث عام کرامت انسان و حقوق مدنی و شرعی انسان ها، قانون اساسی خودمان هم اجازه نمی دهد که این حقوق انسانی را از افراد سلب کنند ودولت و وزارت ارشاد این قیمومیت را که بر اطفال هم روا نمی دارند، بر هنرمندان روا دارند. این کار و یا بخشنامه یی که چندی پیش برای هنرمندان صادر کردند که نباید حضور تبلیغاتی داشته باشند یا دستورالعمل های دولتی برای نحوه ریش و مو بازیگران و مواردی از این گونه، خلاف روح قانون اساسی و قوانین انسان است. دولت امکانات عمومی هنر کشور را در اختیار دارد که باعث رشد و تشویق هنر شود نه آنکه باعث رنجش و دلخوری و یاس هنرمندان شود. این کارها اگرچه خلاف قانون و اخلاق و حقوق انسانی هنرمندان است و نباید بکنند اما گویا می کنند و می شود!. امیدوارم که هنر ایرانی با هنرمندان پراستعدادی که دارد، جایگاه خودش را به دست آورد و بی آنکه چشمه های جوشان هنر در وجودشان خشک شود از این مرحله گذر کنند.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست