آزموده را آزمودن خطاست
یادداشتی پیرامون دفتر تحکیم
مرتضی اصلاحچی
•
در حال حاضر دفتر تحکیم وحدت به طور ناخواسته وارد یک عملیات انتحاری شده است و اعضای این مجموعه با علم به اینکه کارهای آنها بدون کمترین دستاوردی هزینه سنگینی در بر دارد، صرفا به خاطر اینکه کار دیگری نمی توانند بکنند آن کارها را انجام می دهند و این امر اصلا برای یک جریان سیاسی پذیرفتنی نیست. وقتی نمی توان از یک دیوار گذشت نباید با سر بر آن کوبید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۵ شهريور ۱٣٨۷ -
۲۶ اوت ۲۰۰٨
قبل از اینکه وارد اصل مقاله شوم بیان دو نکته را ضروری می دانم.
۱. آنهائی که من را می شناسند و از خط و مشی سیاسی گذشته من اطلاع دارند ممکن است با خواندن این یادداشت متعجب شوند. این مقاله در ستایش محافظه کاری نیست و اصلا درصدد نیست فرار از مشکلات را تئوریزه کند، بلکه بر آن است تا نشان دهد که دفتر تحکیم باید با عقلانیت بیشتری حرکت کند.
۲. در این یادداشت بیش و پیش از هرکسی خود را مورد خطاب قرار میدهم و این را نوعی انتقاد به خود تلقی می کنم. بنابراین لطفا کسی به خود نگیرد.
برای گروه هائی که فعالیت سیاسی می کنند، بازبینی عملکرد گذشته و نقد آن، برای پی بردن به اشتباهات و جلوگیری از تکرار آنها امری ضروری تلقی می شود. ضرورت این امر در مواقعی که یک جریان در موقعیتی سخت قرار دارد و به نوعی گرفتار زیست در بحران است بیش از پیش خود نمائی می کند.
دفتر تحکیم وحدت که به نوعی از سال ٨۰ و با تغییر استراتژی و جدائی از اصلاح طلبان گرفتار وضعیت سخت شده بود، با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد کاملا وارد زیست بحرانی شد. طبیعی است که در چنین شرایطی اشتباهات بیشتر خود نمائی می کنند و ضربات سخت تری نیز وارد می کنند .
در این مجال قصد ندارم به عملکرد تاکتیکی دفتر تحکیم بپردازم و رفتار و اشتباهات فردی را بررسی کنم، اگرچه این امر ضروری است اما در درجه دوم اهمیت قرار دارد و برای این مهم کسی شایستگی سخن گفتن دارد که خود مبری از خطا بوده باشد. به زعم بنده اصلی ترین مشکلی که دفتر تحکیم وحدت در طول سه سال گذشته با آن دست به گریبان بوده است، عدم وجود یک استراتژی مشخص و سردرگمی اعضای این مجموعه می باشد که این مسئله ناشی از عدم شناخت مختصات سیساسی موجود توسط اعضای این تشکیلات است. این امر سبب شده است که اعضای اتحادیه انجمن های اسلامی فارغ از یک هدف گذاری کلان، هر کاری را صرفا بدین خاطر که توان انجام آنرا دارند انجام دهند، فارغ از اینکه تبعات این اعمال ممکن است ضربه های غیرقابل جبرانی به مجموعه وارد کند.
دفتر تحکیم وحدت از سال ٨۰ با جدائی از احزاب اصلاح طلب به درستی استراتژی دوری از قدرت را مطرح کرد اما این استراتژی سرانجام به تقابل و رویاروئی دفتر تحکیم با کل حاکمیت انجامید. به هیچ عنوان قصد ندارم وارد بحث ارزش گذاری شوم و نتیجه گیری کنم که این امر خوب یا بد بوده است بلکه به دنبال این هستم که نشان دهم این مسئله با توجه به سازوکارهای فعالیت سیاسی امری نادرست بوده است چراکه دفتر تحکیم نه این توان را داشت که با کلیت نظام سیاسی مقابله کند ونه اصولا این وظیفه بر عهده اش قرار داشت.
در بسیاری مواقع پرداختن به یک امر کلی، دستاوردهای جزئی را نیز از میان می برد و دفتر تحکیم با گسترده کردن حوزه کاری خود به تمامی موارد از مسائل حساس سیاسی که حتی احزاب نیز از وارد شدن به آنها اکراه دارند گرفته تا مسائل اجتماعی، اقتصادی و... از کار اصلی خود که می توانست دست آورهای ماندگاری نصیبش کند باز ماند. متاسفانه در طول چند سال گذشته دفتر تحکیم نه تنها نتوانسته است نیروهای زبده جدید ایجاد کند بلکه به طرق مختلف اندک نیروهای کاربلد خود را نیز از دست داده است.
دفتر تحکیم وحدت از ابتدای فعالیت خود از آغاز انقلاب تا زمان تغییر استراتژی، جریانی وابسته به حاکمیت بوده است، اگرچه این نسبت با مرور زمان کم رنگ گردیده است اما به هر حال این رابطه وجود داشته و طبیعی است در این شرایط انجام بازی سیاسی بسیار راحت تر است تا وقتی که به عنوان یک جریان غیرخودی، قصد در پرداختن به فعل سیاسی باشد. در سال ۷۶ محمد خاتمی به برکت حمایت دفتر تحکیم رئیس جمهور شد و در مجلس ششم نیز اصلاح طلبان، بسیاری از آرای خود را مدیون این تشکیلات هستند. دفتر تحکیم تا این دوره اینقدر درون نظام تعریف می شد که در قامت یک حزب تمام عیار به صورت مستقیم نماینده وارد مجلس کند. مشکل از اینجا شروع می شود که اعضای تحکیم توقع داشتند پس از بحث دوری از قدرت مثل سابق پذیرفته شوند و کماکان با مختصات گذشته وارد بازی سیاسی شوند، غافل از اینکه اینجا ایران است و دایره خودی ها هر روز تنگ تر می گردد و تکلیف غیرخودی ها نیز از پیش مسلم است.
طبیعی است که با تغییر وضعیت یک جریان سیاسی آرایش جریانات دیگر نیز در مواجهه با آن تغییر می کند. زمانی که دفتر تحکیم دوری از قدرت را به عنوان استراتژی خود بر می گزیند دیگر نمی تواند توقع استفاده از مواهب قدرت را داشته باشد، حال اینکه دفتر تحکیم عملا و علنا وارد تعارض با قدرت حاکمه شد و زمانی که با محدودیت مواجه می شد به این امر اعتراض می کرد. این مسئله تحکیم را وارد یک وضعیت پارادوکسیکال نمود. چراکه اعمالی انجام می داد که با مختصات سیاسی جمهوری اسلامی، نتیجه منطقی اش آن است که شد و از طرف دیگر نسبت به آنچه که می شد اعتراض می کرد و توقع داشت که با آن به از این باشند. طبیعی است زمانی که دفتر تحکیم به نوعی نقش مهم ترین و تاثیرگذار ترین اوپوزیسیون داخل کشور را بازی می کند باید انتظار چنین برخوردهای سهمگینی را هم داشته باشد.
بررسی عملکرد چند سال گذشته نشان می دهد اگرچه دفتر تحکیم به لحاظ رفتاری (روشی) کاملا مانند یک حزب سیاسی عمل نموده است، اما برنامه ریزی سیاسی نداشته است و حلقه مفقوده در چهارچوب سیاسی تحکیم عدم پیش بینی سیاسی و اتخاذ راهکار برای موقعیت های مختلف است. این امر ناشی از وجود تفکر ایستا در میان اعضای دفترتحکیم است، چراکه هیچ گاه عملکرد رقیب توسط اعضای این مجموعه پیش بینی نگردید و برای وضعیت های احتمالی راهکاری اندیشیده نشد. واقعیت این است که در حال حاضر دفتر تحکیم وحدت عملا از دانشگاه اخراج شده است و دیگر نمی تواند مانند گذشته به عنوان جریانی رسمی و قانونی در دانشگاه ها فعالیت کند اما اعضای دفتر تحکیم به گونه ای عمل می کنند که گوئی در سال ۷٨ به سر می بریم نه در سال ٨۷.
به نظر من مهم ترین مسئله ای که باید در نشست آتی تحکیم به آن پرداخته شود این است که آیا تحکیم می خواهد به دانشگاه بازگردد یا خیر؟ اگر قصد بر بازگشت و حضور در دانشگاه است دیگر نمی توان همچون چند سال گذشته تندترین مسائل را مطرح کرد و اگر هدف، پیشتاز بودن در مقابله با جمهوری اسلامی است باید سازوکار دیگری به جز حضور در دانشگاه اتخاذ کرد.
به گمان من اگر تحکیم بخواهد از دانشگاه خارج شود، دیگر نمی توان عنوان جریان دانشجوئی را بر آن اطلاق کرد. آنگاه دیگر به طور کامل تبدیل به یک جریان سیاسی می شود که اعضای آن دانشجو هستند. این مسئله حوزه نفوذ تحکیم را شدیدا کاهش می دهد و به مرور زمان دفتر تحکیم تبدیل به جریانی بی اثر می شود که رد آنرا صرفا باید در سایت های اینترنتی و در مصاحبه های گهگاهی اعضای آن با رادیو ها پیدا کرد.
آنگاه که دفتر تحکیم وحدت در انتخابات ریاست جمهوری سال ٨۴ سیاست تحریم انتخابات را در پیش گرفت باید برای بعد از آن برنامه ریزی می کرد. در آن زمان اعضای تحکیم به این نتیجه رسیده بودند که بحث اصلاح طلبی به بن بست رسیده است و دیگر نمی تواند در عرصه سیاسی کشور راهگشا باشد، پس بهتر است محافظه کاران بر سر قدرت بنشینند تا خود مستقیما با نتیجه عملکرد خود گریبان گیر باشند. لازمه اتخاذ چنین سیاست بزرگی که یک رویاروئی تمام عیار با کل حاکمیت بود، یک برنامه ریزی دقیق را می طلبید که متاسفانه انجام نشد. اعضای تحکیم یک سیاست را مطرح کردند اما برای بعد از ان تدبیری اندیشه نکردند.
مسلم بود اگر تحریم انتخابات پیروز شود محافظه کاران به قدرت می رسند و در این صورت تحکیم روزهای بدی را سپری خواهد کرد. این اتفاق افتاد و انجمن های اسلامی با دولتی روبرو شدند که آمده بود تا انتقام عملکرد گذشته تحکیم را ازآن بگیرد. اما متاسفانه تحکیم برای این وضعیت آمادگی نداشت و گذشته از بحث آمادگی اصولا برنامه ای نداشت و تاکتیکی اتخاذ نکرده بود و طبیعی است که در چنین شرایطی رفتارش حالت عصبی به خود می گیرد. از طرف دیگر برخورد دولت نهم با جریان دانشجوئی نیز بسیار سهمگین و دور از حد تصور بود. دولت نهم عزم خود را جزم کرده بود تا به هر طریقی تاثیر گذارترین جریان اجتماعی یک دهه گذشته را از دور خارج کند و نهایتا با برخوردی خشن تا حدودی این کار را انجام داد (گذشته از محرومیت از تحصیل تعداد کثیری از فعالین دانشجوئی فقط در سال ٨۶ بیش از صد دانشجو بازداشت شدند).یک جریان سیاسی باید آگاهانه اتخاذ ِ سیاست کند و تمام جوانب آنرا بسنجد و این نقد به دفتر تحکیم وارد است که بدون بررسی نتیجه تحریم انتخابات آنرا در پیش گرفت.
مسئله دیگر این است که دفتر تحکیم باید از دور باطل هزینه دادن خارج شود. اکنون همه فعالین دانشجوئی به این مسئله پی برده اند که حرکات اعتراضی ای که انجام می شود بدون دست آورد منجر به پرداخت هزینه جدید می گردد. نمونه بارز آن بازداشت دانشجویان در تابستان سال گذشته بود. تعدادی از اعضای انجمن پلی تکنیک بازداشت شدند، اعضای شورای مرکزی تحکیم در اعتراض به این امر در مقابل این دانشگاع تجمعی انجام دادند که همگی بازداشت شدند، تعداد دیگری از فعالین دانشجوئی برای بررسی این مسئله در دفتر ادوار گردهم آمدند که آنان نیز بازداشت شدند.
در حال حاضر دفتر تحکیم وحدت به طور ناخواسته وارد یک عملیات انتحاری شده است و اعضای این مجموعه با علم به اینکه کارهای آنها بدون کمترین دستاوردی هزینه سنگینی در بر دارد، صرفا به خاطر اینکه کار دیگری نمی توانند بکنند آن کارها را انجام می دهند و این امر اصلا برای یک جریان سیاسی پذیرفتنی نیست. وقتی نمی توان از یک دیوار گذشت نباید با سر بر آن کوبید.
در حال حاضر که دولت با کوچک ترین بهانه ای فعالین دانشجوئی را بازداشت و یا از تحصیل محروم می کند، حفظ نیروها بزرگ ترین دستاورد است و باید این چرخه باطل پرداخت هزینه از جائی بشکند. دفتر تحکیم بیش از این توانائی پرداخت هزینه ندارد و اگر این روند ادامه پیدا کند دیگر چیزی از ان باقی نمی ماند. تجربه نشان داده است که ما نمی توانیم جلوی برخورد خشن دولت را بگیریم اما می توانیم به گونه ای عمل کنیم که بهانه برای برخورد خشن ایجاد نشود.
یکی از بزرگ ترین مشکلات دفتر تحکیم در حال حاضر این است که عمل گرائی بیش از اندازه، اعضای این تشکیلات دانشجوئی را از پرداختن به مسائل تئوریک باز داشته است و ضعف تئوریک شدیدا در این مجموعه مشاهده می شود. دفتر تحکیم بیش از آنکه یک جریان سیاسی حرفه ای باشد، تشکیلاتی آکادمیک است. به نظر من اگر اعضای دفتر تحکیم به طور جدی تری به این مسائل بپردازند می توانند بسیار مثرثمرتر باشند تا اینکه صرفا مسائل سیاسی روزمره را مدنظر قرار دهند. تاثیری که یک سخنرانی علمی دارد بسیار بیش از ساعت ها سخنرانی شورانگیز سیاسی است. دفتر تحکیم می تواند به عنوان یک جریان آکادمیک با ایجاد ارتباط واقعی میان نخبگان و مردم در راستای فرآیند دموکراتیک شدن جامعه برای تحقق جامعه ای ازاد و برخوردار از عدالت گام بردارد. چراکه بزرگ تریم عاملی که جلوی این روند را گرفته است بیش از آنکه مخالفان دموکراسی باشند مردمی اند که آنان را بر سر کار می آورند.(منظور به هیچ عنوان تعطیل کردن کار سیاسی نیست. بلکه متعادل کردن آن به نسبت توان مجموعه است)
طبق آنچه که گفته شد من پیشنهاد می کنم اعضای دفتر تحکیم با دقت در کنش سیاسی خود و پرهیز از اعمال بی ثمر و هزینه زا به سمت فعالیت های ریشه ای تری روی آورند که کمترین هزینه ای را به دنبال نداشته باشد. ما به دنبال قدرت نیستیم و چیزی که برایمان اهمیت دارد تحقق آرمان هایمان است، بنابراین زمانی که مشخص شد یک استراتژی بیش از آنکه ما را به اهداف خود نزدیک کند از آنها دور می کند باید آنرا کنار گذاشت، چون آزموده را آزمودن خطاست. وقتی که در یک زمین بازی نتیجه ای حاصل نمی شود باید آنرا تغییر داد .
آنچه در نشست پیشین دفتر تحکیم روی داد و درگیری های ضربه زننده ای که به دنبال آن اتفاق افتاد بیش از هر چیزی بیانگر خلا استراتژی در این مجموعه بود، بنابراین اعضای دفتر تحکیم باید هرچه سریع تر برای دست یابی به یک برنامه عمل منسجم، حساب شده و منطقی و غیرشعاری دست به کار شوند. بیش از اینکه مهم باشد اعضای دفتر تحکیم چه استراتژی ای برای آینده اتخاذ می کنند خود استراتژی مهم است، حال تعیین محتوای استراتژی بر عهده قاطبه تشکیلات است.
|