سندیکاها باید تقویت شوند
حسین اکبری
•
روند برگشت ناپذیر ایجاد سازمان های سندیکایی و اتحادیه ای هر روز اطمینان بخش تر به پیش می رود در عین حال هنوز موانع جدی پیش روی کارگران قرا دارد که موانع ذهنی و معرفتی دراین روند می تواند مشکلات جدی و شتاب گیری را به وجود آورد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۶ شهريور ۱٣٨۷ -
۲۷ اوت ۲۰۰٨
آقای حسین اکبری از فعالین سندیکایی و کارگری در ایران در گفتگویی با صادق کار مسایل مربوط به سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه را مورد بررسی قرار داده است:
آقای اکبری همانطور که اطلاع دارید اعتصاب در شرکت هفت تپه پس ازاعتصابات گذشته و وقفه کوتاهی که درآنها پیش آمد دوباره آغاز شده است. به نظر شما علت اینکه مدیریت این شرکت و مسئولین مربوطه هنوز مطالبات کارکنان این شرکت را پاسخ نداده اند و کارگران نیزهنوز نتوانسته انداز طریق اعتصابات واعتراضات گوناگون به طور کامل به مطالبات خود دست یابند چیست؟ آیا رویکردهای مبارزات صنفی تاکنونی کارگران، علت عدم کامیابی آنان گشته؟ وآیا رویکرد تاکنونی نیاز به بازبینی دارد؟
ضمن سلام وسپاس از شما و عرض تسلیت به مناسبت درگذشت دوست عزیزمان خسرو جهانشاهی که عمری را در راه مبارزه صنفی – طبقاتی کارگران ایران هزینه کرد و امروز یاداین فرزند سرفراز طبقه کارگرایران در خاطره همه کسانی که عشق بی دریغ اورا به رهایی انسان ها درک کرده اند، جاودان خواهد ماند.
واما در پاسخ به پرسش شما من تلاش می کنم ازآنچه که خود کارگران نیشکر هفت تپه پیگیرانه دنبال می¬کنند تحلیل مثبتی از آنچه که مبارزات کارگران هفت تپه به دست آورده اند در این گفتگو به دست دهم. خواسته های کارگران هفت تپه عبارتند از پرداخت حقوق عقب افتاده، پایان دادن به پرونده سازی ها و احضار فعالین کارگری به دادگاه انقلاب ورفع اتهام و خوداری از بازداشت و آزار نمایندگانشان، اصلاح سیستم مدیریتی شرکت از طریق برکناری مدیر عامل شرکت یعقوب شفیعی و اعضای هیئت مدیره این شرکت و برکناری رئیس حراست شرکت فردی بنام زیوداری که در سرکوب، جاسوسی و پرونده سازی علیه کارگران نقش مستقیم دارد، کوتاه کردن دست مافیای شکر و عوامل ورشکستگی در صنایع نیشکر و در ادامه مبارزات شان به درک درستی از همبستگی طبقاتی دست یافته اند ودرصدد بازگشایی سندیکای خود برآمده اند. خوشبختانه به میزان قابل توجهی هم توانسته اندافکارعمومی را نسبت به خواسته هایشان که هم جنبه صنفی دارد وهم در راستای منافع ملی و در دفاع از تولیدات داخلی است، تحت تاثیر فرار دهند و پیروزی های قابل توجهی هم به دست آورده اند.
آنهامیزان دستاوردهای مبارزاتی شان رادر پاسخ نامه ای به دبیرکل اتحادیه کارکری آی یو اف (اتحادیه جهانی کارگران صنایع غذایی) چنین آورده اند:
«همکاران عزیز: کارگران نیشکر هفت تپه پس از بیست و نه سال توانستند به یکی ازحقوق قانونی و بحق خود بعداز یک سال و نیم مبارزه ی پیگیر و خستگی ناپذیر دست یابند و سندیکای مستقل خود را تشکیل دهند. هر چند که مسئولین این نهاد را غیر قانونی می دانند ولی کارگران بسیار مصمم، برتحقق تمامی خواسته های خود پا فشاری می کنند.»
متاسفانه ما همیشه شاهد بوده ایم که دیگران ذهنیت های خودشان را به جای واقعیت های موجود مبنا قرار می دهند و هر رویداد کارگری را به ظن و گمان خود تفسیر می کنند. کسانی ممکن است حد انتظاراتشان از تحرکاتِ کارگری فرای واقعیت های موجود باشد.این گناه کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه نیست که کف مطالباتشان شعار «ماگرسنه ایم» است و سقف مطالبه آنها هم به درستی ایجاد سندیکای کارگری و از طریق آن ایجاد امنیت شغلی و اجتماعی از راه اصلاح روابط و مناسبات تولیدی است ودر شرایط کنونی تحقق این مهم رادر کوتاه کردن دست مافیای اقتصادی از صنایع می¬دانند و برای آن مبارزه می¬کنند. کارگران نیشکر هفت تپه به خوبی دریافته اند که با پیشبرد گام به گام و مرحله ای به خواسته های خود جامه عمل بپوشانند و نشان دهند که تاچه اندازه به اهمیت کسب مطالبات صنفی و رابطه آن با تولیدات داخلی و خلع یداز مافیای اقتصادی پی برده اند. گروهها و محافل تندرو مانند فعالین جنبش لغو کارمزدی تلاش دارند چنین وانمود کنند که مبارزات کارگران هفت تپه از مسیر خود منحرف شده اند و باتکیه بر سازمانیابی و ایجاد سندیکای مستقل شان به دام سرمایه داری افتاده اند. این گرایش و کسانی که کنترل کارگری بر تولید و خلع ید کارفرمایان را به کارگران پیشنهاد می کنند، بی شک خواسته یا ناخواسته ابزارمندان سرمایه داری برای به انحراف کشاندن، نابودی و سرکوب کارگران هستند. کارگران به خوبی می دانند که دراین مبارزه شرافتمندانه صنفی طبقاتی که با ویژگی حفظ تولیدات داخلی و منافع ملی عجین شده است تنها بایداز راه رسمیت بخشیدن به سازمان سندیکایی و با توسل به عقد قرارداد های دوجانبه وامکان نظارت دقیق بر تولیدات شرکت، منافع به حق خود را پیگیرانه دنبال کنند واز هرگونه شتابزدگی و رفتارهایی که دستاوردهای کنونی شان را به مخاطره اندازد و آنها را ناچار به رجعت و برگشت به گذشته کند، بپرهیزند.
سئوال دوم را هم با نیشکر هفت تپه آغاز می کنم. یکی از دست آوردهای اعتراضات و اعتصابات صنفی اخیر در میان کارگران و مزد بگیران ناراضی شناخت آنان نسبت به تشکل سندیکائی و نقش و اهمیت سندیکاها در تغییر اوضاع معیشتی کارگران است. در همین شرکت نیشکر هم این مسئله باعث تشکیل هیئت موسس و سندیکا گردید. به نظر شما سندیکاهای کارگری در میان توده کارگران تا چه حداهمیت پیدا کرده و ضرورت آن احساس شده است؟ چگونه می توان این روحیه را تقویت واز آن در جهت درست به سود عموم کارگران استفاده نمود؟
روند برگشت ناپذیر ایجاد سازمان های سندیکایی و اتحادیه ای هر روز اطمینان بخش تر به پیش می رود در عین حال هنوز موانع جدی پیش روی کارگران قرا دارد که موانع ذهنی و معرفتی دراین روند می تواند مشکلات جدی و شتاب گیری را به وجود آورد. اعتقاد من این است که در شرایط کنونی حتی اگر بهترین قوانین به سود کارگران تصویب شود و حق سازمان یابی کارگران در ایجاد سازمان های صنفی وطبقاتی به رسمیت شناخته شود و دودستی به کارگران تقدیم شود چنانچه کارگران آموزه های لازم را در کاربست درست از این امکانات نداشته باشند ممکن است زودتر از آنچه قابل تصور باشد این امکانات مورد سوءاستفاده سرمایه داران و در خدمت حفظ منافع آنان قرار گیرد و یا با استفاده نادرست از این امکانات, آن را به ضد منافع خودشان به کار ¬گیرند. هنوز شعار کاربردی و استراتژیک آموزش،آموزش، آموزش – تشکیلات، تشکیلات، تشکیلات پراعتبارترین شعار کارگری است. تا مادامی که ازرش واقعی یک سازمان کارگری آگاه و کارآمد برای کارگران شناخته نشود این خطر وجود دارد که دستاوردهای کنونی هم از دست برود. برای تقویت روحیه همبستگی در میان کارگران همواره باید به یک موضوع توجه داشت و آن اینکه ما هنوز در ابتدای راهستیم و نیاید دچار توهم شویم. توهم قدرت، قدرت نیست و می تواند مارا به سرابی هدایت کند که بازگشت به خود و خود باوری مان را تا حد نابودی از بین ببرد. کسی که قدرت دارد ممکن است در یک نبرد بااختلاف اندکی میدان را به حریف واگذارد و حریف نیز این را درک می کند و تاایجاد شرایط بهتر به همان پیروزی نسبی تن در می¬دهد و برای مغلوب هم این فرصت بازنگری و بازپروری فراهم می آید ولی کسی که توهم قدرت دارد در میدان مبارزه به یکباره زیر پایش خالی می شود وآنچنان درهم میشکند که تاآستانه نابودی از سوی حریف دنبال می شود. پس باید به قدرت واقعی ناشی از همبستگی پایدار اندیشید و با کسب یک یا چند خواسته صنفی دچار توهم قدرت نشد. همیشه گفته اند که با یک گل بهار نمیشود و این برای ما نمادی است از یک گلستان گل و باید مراقبت شود که این گل قبل از دادن دانه پرپر نشود .
اعتقاد راسخ داشته باشیم که دوران فطرت به سر رسیده و باید پذیرفت که این قافله را سر باز ایستادن نیست. بایداز هرگلی چند دانه گرفت و در جایی دیگر گاشت و با صبر وآگاهی در رویش آن دانه ها کوشید و درعین حال با شجاعت ار آن پاسداری کرد.
در رابطه با سندیکای شرکت واحد اخیرا" در حذرداشت هیئت مدیره سندیکا از تفرقه، نامه هائی توسط منصوراسالو رئیس هیئت مدیره سندیکا خطاب به هیئت مدیره واعضای این سندیکا نوشته شده است. به نظر شما نگرانی اسالو دراین زمینه تا چه حد جدی است؟
کارگران شرکت واحداتوبوسرانی تهران وحومه این اقبال را داشتند که در پی دور جدید کوشش هایی که به منظور پایان دادن به دوران فطرت جنبش سندیکایی در ایران انجام می گرفت پیشتاز و اولین گروه کارگرانی باشند که به گشایش سندیکای خود دست یابند و از میان انواع و اقسام ترفند ها وتوطئه های مخالفین سازمان یابی کارگران راهی پرخطر را برای دستیابی به همبستگی کارگری واتحادگرایی طی کنند که البته هنوز در ابتدای راهند. و همین کارگران می توانند این بدافبالی راهم داشته باشند که با ندیدن شرایط ناپایداری که در آن قرار دارند ناخواسته به ابزاری در دست مخالفین جنبش سندیکایی بدل شوند و همه آنچه را تاکنون با تحمل بدترین شرایط بدست آورده اند را ز دست بدهند و از همه بدتر مصداقی شوند برای اثبات ادعاهایی که تاکنون علیه آن ها و همه کارکران اتحادگرا بکار گرفته شده و می شود. دو خطر عمده کارگران سندیکایی وسندیکای واحد را تهدید می کند اول آن که در تشکیلاتی که چماق بر روی آنها کشید حل شوند و دیگر آنکه به دام جریانات به ظاهر چپ وآناریشست که مخالف سندیکا و کارگران سندیکایی هستند بیافتند و در هر دو حالت به زائده سرمایه داری تبدیل می شوند. نامه آقای اسالو که به نظر من سرشاراز مسوولیت پذیری ایشان در رابطه با موقعیت کنونی سندیکااست و رونوشت آن برای تک تک اعضا ی سندیکا و نایب رئیس سندیکا و بازرس به امضاء خود ایشان بود را مطالعه کردم. ایشان به درستی وحدت سندیکایی همه اعضای سندیکا را در گرو تکلیف و رعایت اساسنامه دانسته اند و عمق نگرانی ایشان موقعی بیشتر درک می شود که می نویسد :«چیزی که بیشتر از زندان مرا رنج می دهد تفرقه و رفتارهای غیر مسوولانه و تفرقه انگیز است». خوب این موضوعی که برای همه اعضای سندیکا که دوران پر تلاطم وسختی را از سر گذراندند باید قابل درک باشد و مراقب باشند تا گرایشات و تمایلات فردی و جاه طلبانه بر روحیه جمعی و همبسته آنها غالب نشود. واقعیت آنست که به رغم همه خطاهای ناگزیری که یک سازمان سندیکایی جوان پس از سال ها دوری از آموزه های سندیکایی و قرار گرفتن در فضای ملتهب و پر فتنه ضد کارگری موجود قابل درک و تا حدودی پذیرفتنی است ولی مادام که معلوم می شود که رفتارهای نادرست و نابه¬هنجار و ضداساسنامه ای که خود کارگران سندیکایی آن را میثاق قرار داده اند می تواند اساس یک تشکیلات کارگری را از هم بپاشد درست آنست که متولیان این ناهنجاری ها به قانونمندی های زندگی سندیکایی تن در دهند و از هر گونه تفرقه و جدایی بپرهیزند. متاسفانه در خارج از سندیکا واحد وحتی در خارج از کشور کسانی و یا جریاناتی هستند که با انگیزه های متفاوت به این تفرقه گرایی دامن میزنند. به عنوان مثال شنونده مصاحبه ای بودم بین رادیویی به نام برابری بایکی از اعضای هیات مدیره سندیکا. بعید میدانم که خانم مصاحبه گر به سایت سندیکای شرکت واحد دسترسی نداشته است و نمی داند که مطابق اساسنامه ای که درآن سایت قراردارد و برابر با ماده ۲۵ آن اساسنامه، مراقبت از حسن جریان امور سندیکایی،ابلاغ تصمیمات وسایر مواردی که باتوجه به اساسنامه برعهده رئیس هیات مدیره قرار دارد در نبودایشان به عهده نایب رییس سندیکااست. معلوم نیست که هدف از تماس رادیویی با یکی از اعضای هیات مدیره که نه سخنگویی رسمی سندیکا را به عهده دارد و به سمت نیابت رئیس سندیکا را دارد برای چیست؟ و چرا درستی و یا نادرستی نامه که سراسر توصیه به وحدت و همبستگی است از رهبری فعلی سندیکا پرسیده نمی شود؟ خوب این ها نشان می دهد در پیرامون سندیکا عواملی وجود دارد که یا دلسوز کارگران نیستند و یا در بهترین حالت منافع کارگران را نمی دانند.
آنچه که باعت میشود یک سندیکا جوان از مسیر استقلال و یکپارچگی و وحدت خارج نشود، رعایت و تعهد به اساسنامه و حفظ حدود و وظایف اعضا و ارکان تشکیلات سندیکایی از سوی همه و نظارت دقیق بازرسان سندیکا مطابق اساسنامه بر حسن انجام امور است.
آقای اکبری شما اخیرا" وبلاگی را منتشر می کنید که در آن به حقوق کار و مسائل مربوط به آن می پردازید. چه ضرورتی باعث این اقدام شما شده است؟ آیا خواسته اید با این کار کمبودی را که در این رابطه وجود داشته است رفع کنید؟
نظر شما درست است ولی چیزهای دیگری هم موجب ایجاد این «وب» کردیده است به هرحال متاسفانه فضای رسانه ای برای کسانی که می خواهند برای کارگران و به سود کارگران بنویسند وجود ندارد. روزنامه ها و رسانه های جمعی نظرات کارگران ونمایندگان فکری آنان را بازتاب نمی دهند. بسیار شنیده میشود که حتی آوردن کلمه سندیکا از سوی جراید ممنوع اعلام شده است و در چنین فضایی برای کمک به کارِ آگاه¬گرانه درمیان کارگران و آموزش حقوق کار و حقوق اجتماعی و مدنی کارگران چاره ای نیست باید از این گونه امکانات استفاده کرد که صد البته نه کفایت می کند ونه همگانی است واین درد بزرگ همواره وجود دارد که کارگران از فراگیری رفتار های دموکراتیک وچگونگی مشارکت های اجتماعی باز می مانند.
متاسفانه برای این کار هم فرصت کافی وجود ندارد واحتمالا دوستان خواننده این وبلاگ متوجه شده اند که طرح مباحث به کندی پیش می¬رود. امیدوارم شرایطی فراهم شود تا امکان استفاده بهینه ازاین وبلاگ فراهم آید.
در پایان از توجه شما نسبت به این موضوع سپاسگزارم .
ما هم از شما بدین خاطر از شما سپاسگزاریم .
|