یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٣ شهريور ۱٣٨۷ -  ٣ سپتامبر ۲۰۰٨


تشریح مطالبات و توقعات مردم، کارگاه آموزشی برای دولت
دولت حتی باید به تخریب ها هم به دیده خریداری بنگرد!
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه: تداوم دوران احمدی نژاد برای یک دوره چهارساله دیگر مصلحت است
خاتمی در مسابقه ای شرکت نمی کند که درآن شکست بخورد، زمانی وارد عرصه انتخابات می شود که مطمئن باشد پیروز می شود
مقصودشان از خصوصی سازی لیبرالیزه کردن جامعه است!
روسیه در قبال دریافت امتیازات بین المللی نیازهای هسته ای ایران را نادیده انگاشته است
تمیز میان دو طایفه!

روزنامه رسالت باعنوان: بازخوانی مطالبات مردم و رهبری از دولت نوشته است:
رهنمودهای اخیر رهبر معظم انقلاب در دودیدار اعضای هیئت دولت و مجلس خبرگان از اهمیت دوچندان برخوردار بود و واکنشهای زیادی را بین مسئولین، جریانات سیاسی و رسانه ها بر انگیخت.
ایشان در دیدار رئیس جمهور و اعضای کابینه، انطباق شعارها و گفتمان دولت با شعارها و گفتمان امام و انقلاب را از خصوصیات بسیار با ارزش دولت دانستند و در دیدار با خبرگان ملت تاکید کردند: اگر در میان جریانهای سیاسی، یکی از جریانها به اصول و مبانی انقلاب اسلامی نزدیک تر بود، باید آن جریان را تقویت و حمایت کرد.
البته حمایتهای معظم له به معنای نادیده گرفتن کاستی ها و مطالبات بحق مردم از دولت نیست. ایشان در بیانات اخیر خود ضمن تاکید بر نقاط قوت دولت، ضعفهای موجود را در قالب انتقاداتی سازنده و ناصحانه مطرح کردند و با گوشزد کردن برخی مشکلات موجود از دولتمردان خواستند تا نسبت به رفع آنها اهتمام و التفات بیشتری به خرج دهند.
تشریح مطالبات و توقعات مردم از دولت توسط مقام معظم رهبری ضمن آنکه راهگشای مسیر خدمت به مردم و پیشرفت کشور است نوعی کارگاه آموزشی برای نقد ناصحانه و ارزیابی منصفانه جریانات سیاسی از رویکردها و عملکرد دولت نهم به حساب می آید و نمونه کاملی از یک فرایند خود تنظیمی درون سیستمی است.
سرخطهای زیر در یک عکس فوری از بازخوانی مطالبات رهبری از دولت به دست آمده است؛
۱ ـ رعایت قانون و عمل به آن
۲ ـ احترام به استقلال کار وزیران
٣ ـ پیگیری جدی مصوبات و وعده های داده شده به مردم
۴ ـ استفاده از دیدگاه های اصلاحی نخبگان و تعامل با قوای مقننه و قضائیه
۵ ـ اطلاع رسانی هنرمندانه و ارائه گزارش کار دولت به مردم
۶ ـ توجه مستمر به مستحکم کردن پایه های علم و فناوری
۷ ـ لزوم توجه دولت به انتقادهای کارشناسانه
٨ ـ دوری از مواضع تهمت آفرین وبهانه دادن به تخریب کنندگان
۹ ـ اولویت دادن به طرح ها و کارهای نیمه تمام
۱۰ ـ پرهیز از شتاب زدگی در اجرای طرح تحول اقتصادی
۱۱ ـ تلاش بیشتر برای کنترل تورم به عنوان یکی از مشکلات مردم
و. . . .
هر چند عیار نقد دولت توسط رهبر معظم انقلاب بالاست و لبه های تیز آن در برخی از موارد فوق متوجه شخص رئیس جمهور است اما از آنجا که کاملا خیرخواهانه و دلسوزانه است نه تنها باعث دلسردی دولتمردان نمی شود بلکه بر نشاط آنها برای خدمت به مردم می افزاید. محور اساسی هر انتقاد موثر توجه به نقش سازندگی این فرایند است. نقد منصفانه دیدن همزمان نیمه پر و خالی یک لیوان است و الا بزرگنمایی برخی کاستی ها و مشکلات موجود با اهداف تبلیغاتی و سیاسی از دشمنان انقلاب نیز بر می آید. بنابر برخی از اطلاعات به دست آمده آبشخور این دست تخریبها همان گلوگاه های فساد در کشور است. اما دولت حتی باید به تخریبها نیز به دید خریداری بنگرد و سعه صدر به خرج دهد و در نهایت داوری در مورد منتقدین و حب و بغض آنها را به مردم بسپارد. بدون تردید شخص رئیس جمهور در صف اول منتقدین حرکت می کنند وطرح این انتقادات توسط رهبر معظم انقلاب را از سردلسوزی و درراستای اصلاح امورکشور و دولت می داند.

تداوم دوران احمدی نژاد
روزنامه کارگزاران با عنوان: تهدید دوباره خاتمی به رد صلاحیت نوشته است:
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران مدعی شد که ردصلاحیت آقای خاتمی در انتخابات آتی ریاست جمهوری قطعی است. مجتبی ذوالنوری فرمانده سابق تیپ مستقل ٨٣ امام صادق(ع) که از منتقدان تندرو و صریح اللهجه خاتمی در زمان دولت وی محسوب می شد، این مطلب را طی سخنانی در نشست هفتگی انصار حزب الله عنوان کرد.
وی در این سخنرانی که به مناسبت هفته دولت ایراد شد، با استناد به سخنان اخیر مقام رهبری در دیدار با اعضای دولت احمدی نژاد، به شدت از دولت خاتمی انتقاد کرده و حتی مدعی شده: مقام معظم رهبری نگذاشت خاتمی رئیس جمهوری بشود که دشمن می خواهد. وی با این حال در بخش دیگری از سخنرانی خود خاتمی را در کنار چهره هایی چون عبدالله نوری و دکتر محمدرضا خاتمی به عنوان افرادی نام برده که هیچ کدام روزنه و نقطه سفیدی برای شورای نگهبان باقی نگذاشته اند که بشود آنها را تایید صلاحیت کرد. این مقام سپاه همچنین به رقبای احتمالی احمدی نژاد در جبهه اصولگرا هشدار داده که تداوم دوران احمدی نژاد برای یک دوره چهار ساله دیگر مصلحت است و ورود آنها به انتخابات، خدمت به نظام، انقلاب و مردم نخواهد بود. به گزارش خبرگزاری ایسنا، ذوالنوری در پاسخ به سوالی در ارائه نظر خود نسبت به آمدن سیدمحمد خاتمی، محمدرضا خاتمی و عبدالله نوری به عرصه انتخابات ریاست جمهوری گفت: هیچ کدام از این سه مورد روزنه و نقطه سفیدی برای شورای نگهبان باقی نگذاشته اند که بشود آنها را تایید صلاحیت کرد. اگر هم این افراد بیایند مردم بار سوم اشتباه نمی کنند. انسان مومن از یک سوراخ چند بار گزیده نمی شود. بنابراین، اینها نمی آیند، ولی اصلاح طلبان راهبردهایی دارند که به دنبال تحقق آنها هستند؛ راهبرد اول این است که معتقدند به هر قیمتی آقای احمدی نژاد نباید بیاید و این اصل کار آنهاست و برای اینکه وی نیاید هم به برخی جبهه های خودی نظام چراغ سبز نشان می دهند که در بین آنها تفرق و تشتت ایجاد کنند. وی افزود: از میان احزابی که در جبهه اصلاحات وجود دارند، برخی از آنها مثل تشکیلات آقای کروبی نزدیک به اصولگرایان هستند، برخی که اصلا لائیک و سکولار و برخی دیگر نیز ضدانقلاب هستند، اینها برای تبرئه خودشان بحث رویکرد به اعتدال را مطرح کرده اند و یکی از راهبردهای اصلی آنها تاکید روی این خطوط است. اگر هیچ کدام از اینها اثر نکند، آقای احمدی نژاد به صحنه بیاید، راهبردهای متعدد دارند که یکی از آنها آوردن آقای خاتمی به صحنه است. آنها معتقدند اگر آقای احمدی نژاد به صحنه بیاید، اشخاصی مثل کروبی و دیگران نمی توانند تنه به تنه او بزنند و فرشته نجات جبهه دوم خرداد را آقای خاتمی می دانند. اگر بخواهند این کار را عملی کنند، هم باید بتوانند دولت را تضعیف کنند و هم در تبرئه و تطهیر آقای خاتمی و ایجاد فضایی در جامعه که شورای نگهبان جرأت رد صلاحیت آقای خاتمی را پیدا نکند، تلاش کنند.
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه همچنین گفت: اگر آقای احمدی نژاد کاندیدا شود هرکس دیگری که به صحنه بیاید نه خدمت به انقلاب کرده است و نه به اصولگرایی؛ چراکه دولت آقای احمدی نژاد کارهایی را شروع کرده که مصلحت و منفعت کشور ایجاب می کند که در یک دوره چهار ساله دیگر به نتیجه برسد و الان کار در مرحله ای نیست که تغییر دولت داشته باشیم و مصلحت این است که دولت عوض نشود؛ لذا اگر دوستان خودی با شعار اصولگرایی وارد عرصه شوند، قطعا من خدمت به مردم، نظام وانقلاب را در آن نمی بینم. ذوالنوری در سخنرانی خود، احمدی نژاد را دارای حمایت خاص از سوی رهبری دانست و گفت: ممکن است کسی بگوید مقام معظم رهبری از دولت آقای هاشمی حمایت کرده اند و شخص دیگری هم می گوید ایشان از دولت آقای خاتمی هم حمایت کردند. اما در آن زمان حمایت ها یک جور بود و الان یک جور دیگر است. حمایت های ایشان از همه دولت ها مثل لطف عمومی خدا در ماه مبارک رمضان است؛ همه مشمول این حمایت هستند ولی نوع حمایت هایی که از دولت آقای احمدی نژاد داشتند، حمایت خاص بود.
وی با بیان اینکه کسانی از آقای خاتمی می خواستند که در مقابل رهبری بایستد ، افزود: اینکه چنین اتفاقی نیفتاد، به دلیل هنر مقام معظم رهبری بود. اگر خاتمی رئیس جمهوری نشد که انقلاب، اهداف انقلاب و ارزش های انقلاب نیاز دارد، اما مقام معظم رهبری نگذاشت وی رئیس جمهوری بشود که دشمن می خواهد و این هنر ایشان بود.
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه همچنین در پاسخ به سوالی در ارزیابی از انتقادات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از برخی عملکردها گفت: فکر کنم این حرکت آقای هاشمی رفسنجانی یک حرکت سیاسی محض است و احساس می کنم که منطق و انصاف پشت آن نیست و نتیجه آن سیاستی است که در بازار سیاست مذموم است و زیر سوال می برند. آقای رفسنجانی می گوید در اوایل دولت آقای احمدی نژاد، مقام معظم رهبری به من فرمودند که انتقاد نکنید و همکاری کنید. حالا دوران مدارا تمام شده است.
در اینجا یا باید بگوییم ماهیت دولت عوض شده و حمایت رهبری از آن برداشته شده است که دیدیم حمایت های ایشان از دولت نه تنها کم نشده بود بلکه بیشتر هم شده بود یا باید بگویم ایشان برای حمایت از دولت زمان تعیین کرده اند که این طور نیست و دوران مدارا به سر نمی رسد. جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه با تاکید بر اینکه باید منصفانه نقد کرد ، یادآور شد: در دوران سازندگی آقای هاشمی رفسنجانی
کا رهای بسیار بزرگی انجام شد که نمی شود انکار کرد، ولی باید به دو نکته هم توجه کنیم؛ اول اینکه سمت و سو به سمت اشرافی گری، شکاف طبقاتی و بی عدالتی بود، یعنی هدفگیری و محور در دولت آقای رفسنجانی عدالت اجتماعی نبود و از بستر عدالت فاصله گرفتیم. نکته دوم اینکه دوران فقر، محرومیت و مظلومیت فرهنگ بود، یعنی در لابه لای سازندگی، فرهنگ اشرافی گری، سودجویی و پول پرستی رواج پیدا کرد. وی همچنین ادعا کرد: در دوران آقای خاتمی کار بزرگ اقتصادی انجام نشد و تنها کارهای نیمه کاره دولت آقای هاشمی را تکمیل کردند. دین ستیزی، فرهنگ زدایی، باز کردن قلاده سگ های غربی و به جان مردم انداختن آنها و حاکم کردن آنها بر امور مردم در زمان آقای خاتمی اتفاق افتاد…

شرط شرکت خاتمی در انتخابات
روزنامه اعتمادملی تحلیلی داشت از عباس عبدی درباره وضعیت اصلاح طلبان در انتخابات که آن را در پی نقل کرده ایم:
عباس عبدی روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در گفت وگویی که با خبرگزاری فارس داشته به سوالات این خبرگزاری درباره وضعیت اصلاح طلبان، عملکرد اصلاح طلبان و دولت خاتمی، عملکرد دولت نهم و انتخابات ریاست جمهوری آینده پاسخ داده است. وی در پاسخ به سوالی پیرامون سخنان گذشته خود درباره کاندیداتوری خاتمی گفت: من اگر گفتم آقای خاتمی رأی نمی آورد به معنای این نیست که دیگران واجد رأی هستند. معنایش این است که اگر خاتمی به نام اصلاح طلبی بخواهد بیاید آن کسانی را که می خواهند پای صندوق بیایند و رأی بدهند و ایشان هم انتظار دارد که آنها به او رأی بدهند، پای صندوق نمی آیند.
منظور من این نبود که رقیب ایشان رأی بیشتری دارد. پس تعداد زیادی از کسانی که آقای خاتمی از آنها انتظار رأی دارد پای صندوق نمی آیند و از طرفی، ایشان هم نمی تواند پیامش را به نام اصلاح طلبی آنگونه که باید و شاید منتقل کند. حتی کسانی که به ایشان رأی می دهند آن پیام را درک نمی کنند.
بنابراین بحث من در این مورد آقای خاتمی و غیر آقای خاتمی نیست، بحث من اصلاحات و غیراصلاحات است. در شرایط کنونی هرکسی بخواهد نماینده اصلاحات باشد اگر نتواند پیام خودش را برساند و اعتماد عمومی را جلب کند، موفق نمی شود. البته این به خاطر این نیست که مردم اصلاحات را قبول ندارند بلکه به این معناست که از خلال گفته های معمول و تکراری و خالی از مضمون درکی از آن پیدا نمی کنند.
وی در پاسخ به این سوال که همین افرادی که امروز، شدیدا از آقای خاتمی حمایت می کنند، زمان ریاست جمهوری ایشان بحث عبور از خاتمی را مطرح کردند؛ چه اتفاقی افتاده که اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین اعلام کرده اند اگر آقای خاتمی نیاید آنها هم در انتخابات شرکت نمی کنند، افزود: عبور از خاتمی ربطی به اینها ندارد. شعار عبور از خاتمی را افراد دیگری دادند و البته عملش را خود آقای خاتمی انجام داد، یعنی خود آقای خاتمی از خودش عبور کرد. پس عبور از خاتمی ربطی به اینها ندارد، اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با توجه به گذشته ای که دارند، منطقی ترین انتخابشان، آقای خاتمی است. اینها هیچ وقت از آقای خاتمی جدا نشده بودند که حالا آمدنشان به سمت ایشان جای تعجب داشته باشد، انتقادی هم اگر به آقای خاتمی داشته اند در حد و اندازه جدا شدن از ایشان نبوده.
عبدی درباره تحریم انتخابات نیز گفت: کسی که حرف از تحریم می زند باید پای حرفش بایستد و بتواند آن کار را انجام دهد. در واقع تحریم به معنای شرکت نکردن نیست، بلکه تحریم، امری بالاتر از شرکت نکردن است، یعنی رد کردن شرکت هم هست. فکر نمی کنم ساخت سیاسی در ایران اجازه تحریم را بدهد، اما شرکت نکردن در انتخابات یک پدیده طبیعی و معمول است، همانگونه که خیلی ها شرکت نمی کنند زیرا دلیلی برای شرکت کردن نمی بینند.
وی درپاسخ به این سوال که فرض کنیم آقای خاتمی در انتخابات شرکت کند و بنا به همان دلایلی که خودتان گفتید شکست بخورد؛ آن وقت چه اتفاقی برای اصلاحات و اصلاح طلب ها می افتد گفت: من فکر نمی کنم آقای خاتمی در مسابقه ای شرکت کند که شکست بخورد.
عبدی همچنین در پاسخ به این سوال که یعنی فکر می کنید آقای خاتمی زمانی وارد عرصه انتخابات می شود که مطمئن باشد پیروز می شود، افزود: بله، این طور فکر می کنم.
عبدی در پاسخ به سوالی درباره رهبری جریان اصلاحات و کاندیداتوری کروبی گفت: پرچمدار معرفی کردن این شخصیت یا شخصیت دیگر خیلی مشکلی را حل نمی کند. مساله ما این نیست. اصلاحات می تواند یک کلمه باشد مثل عناوین دیگر، که در نهایت از آنها دروغگرایی هم بیرون بیاید. اصلاحات کلمه ای نیست که در تیول یک فرد یا گروه خاص باشد. اصلاحات یک مضمون است که هر کسی بتواند خودش را با این مضمون بیشتر انطباق بدهد، بیشتر اصلاح طلب است. هر کسی که توان بیشتری داشته باشد و افراد زیادی را گرد این مضمون جمع کند رهبر این جریان است اما در شرایط کنونی، اصلا جریان موثری به نام اصلاحات نمی بینم. هرچند کسانی به نام اصلاح طلب وجود دارند، اما جریان موثر و مشخصی به نام اصلاحات که مردم هم درک مشخصی از برنامه های آن داشته باشند و بخواهند برای حمایت از آن بسیج شوند وجود ندارد و در واقعیت اجتماعی ما، این جریان مشهود نیست. بحث اصلی در حال حاضر این است که آیا در حال حاضر کسانی هستند که بتوانند این جریان را راه بیندازند یا نه؟
عبدی درپاسخ به این سوال که در اظهارنظر اخیرتان گفتید که تورم در دولت آقای هاشمی بالاترین تورم از زمان مادها بوده است، واقعا همین طور که می گویید، هست، گفت: بله؛ از سال ۱٣۲۰ تا به امروز فقط یک سال هست که تورم از دوره آقای هاشمی بیشتر است اما این را هم فراموش نکنیم که تورم امروز بدتر از تورم زمان آقای هاشمی است. با اینکه تورم در آن زمان ۴۹,۵ درصد بود، اما تورم امروز بسیار کشنده تر است، زیرا در سال ۷٣ و ۷۴ که تورم به وجود آمد، آقای هاشمی ارز را تک نرخی کرد؛ وقتی که ارز تک نرخی شود، تورم ایجاد می شود، البته در زمان آقای هاشمی به تناسب افزایش تورم، دستمزدها هم افزایش پیدا کرد…

مقصودشان لیبرالیزه کردن است
روزنامه ایران با عنوان: لیبرالیسم یا خصوصی سازی مساله این است! نوشته است:
در فضای رسانه ای کشور ما گاهی اوقات، دعواهای سیاسی بر یک لفظ و یا لفاظی آن قدر گرم می شود که محتوای اصلی اختلاف نظر مورد غفلت قرار می گیرد و فراموش می شود. حال آن که اگر از همان ابتدا، طرفین دعوا مشخص کنند بر سر چه اصل یا اصولی اختلاف نظر دارند، جنجال های پسینی چه بسا که به یک باره بی اعتبار شوند و مردمی که این اختلاف نظرها را پیگیری می کنند، از سردرگمی نجات یابند. روز گذشته روزنامه کارگزاران اظهارنظری را با عنوان موضع رسمی خود در سرمقاله اش منتشر کرد که به جرأت می توان گفت پایانی بود بر جنجال های سیاسی ای که البته این روزها با زبان اقتصادی بیان شده اند.
در حالی که در بحبوحه این قال و مقال های اقتصادی، مخالفان دولت و از جمله برخی مقامات ارشد پیشین بارها بر کند بودن روند اجرای اصل ۴۴ و آنچه خصوصی سازی می نامند، تأکید می کنند و در تلاشند تا این ادعا را به مدد تیترهای درشت و مصاحبه ها و سخنرانی ها و… به باور مخاطبان شان بنشانند، اما در سوی دیگر، مسئولان دولتی در مقام پاسخ بر ارقام تکیه می کنند و با استناد به آمار رسمی کشور و یک مقایسه ساده ریاضی، درصدد رفع این شبهات برمی آیند.
آنها تأکید دارند که میزان واگذاری شرکت های دولتی به مردم در سه سال گذشته از عمر این دولت، هزار و۵۰۰ درصد (۱۵ برابر) آنچه در ۱۶ سال پیش رخ داده، بوده است. در عین حال این پاسخ و پاسخ هایی از این دست که روزانه از سوی مقامات اجرایی کشور بیان می شود، این بگومگوی اقتصادی و بلکه بهتر است بگوییم سیاسی را پایان نمی دهد.
در آخرین مورد از این دست خرده گیری ها و طی یک ماه گذشته رئیس جمهور اسبق و رئیس مجلس اسبق نیز همین شبهات را تکرار کردند. این کلاف پیچیده ایجاد شبهه از یک سو و رد آن از سوی دیگر، اما روز گذشته با سرانگشتان سرمقاله نویس روزنامه کارگزاران باز شد. نویسنده این ستون، با اشاره به این که فلسفه خصوصی سازی استوار بر نظریات بزرگانی چون جان لاک است و از لوازم آن دموکراتیزه و لیبرالیزه کردن جامعه هاست، نمونه مدیران موفق در اجرای این پروژه را رونالد ریگان و مارگارت تاچر ، رئیس جمهور و نخست وزیر اسبق (دهه ٨۰) امریکا و انگلیس معرفی می کند.
روزنامه کارگزاران در ادامه بیان موضع رسمی خود با اشاره به دلیل اصلی مخالفت مقامات ارشد دولت های پیشین با دولت نهم در اجرای آنچه خصوصی سازی نامیده، نوشته است: برنامه ریزان و تکنوکرات های ارشد دولت های آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی به این فلسفه (لیبرالیزم) مجهز شده و آن را باور داشتند. اما جمله کلیدی ای که ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی درست در ادامه جمله قبل به آن اشاره کرده، همان است که پایه اصلی اختلاف نظر مقامات ارشد اسبق با دولت نهم را شکل می دهد: اصرار آنها (مقامات ارشد دولت های آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی) بر خصوصی سازی گسترده، برای رسیدن به هدف یاد شده است.
شاید اگر مسئولان دولت نهم به جای پاسخگویی و رفع این گونه شبهات برمبنای آمار و ارقام، از همان ابتدا غرض مسئولان ارشد و اسبق کشور را از این همه انتقاد و البته تخریب درک می کردند، امروز قال و مقالی در این زمینه در فضای سیاسی و رسانه ای کشور نمی دیدیم.
مسئله روشن است: گروهی که ۱۶ سال عنان اداره اقتصادی کشور را در دست داشتند، معتقدند لازمه خصوصی سازی لیبرالیزه کردن جامعه است و گروه دیگر که به انتخاب مردم، اکنون کشور را اداره می کنند، این نوع خصوصی سازی را در تضاد با آرمان ها و واقعیت های جامعه اسلامی می دانند. تجری در بیان حقیقت و ریشه اختلاف ها از سوی روزنامه کارگزاران در حالی رخ می دهد که پیش از این هم مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران آن را به صراحت اعلام کرده بود: اسلام؛ نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ندارد.
این موضعگیری ها و سخنان همه موید آن است که رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان با هیأت دولت به آن اشاره کردند و آن را یکی از دلایل اصلی حمایت ویژه از دولت نهم عنوان کردند: (شما) روند غرب باوری و غرب زدگی را که متأسفانه داشت در بدنه مجموعه های دولتی نفوذ می کرد، متوقف کردید، این چیز مهمی است.

روسیه تعهداتش را نادیده گرفته است
روزنامه همشهری در شماره دیروز خود در مقاله ای روسیه را متهم کرده که در قبال دریافت امتیازات بین المللی، نیازهای هسته ای ایران را نادیده انگاشته و به تعهدات اجرایی خود عمل نکرده است.
تفسیر این نشریه در پی آمده است:
اگرچه آمریکا به عنوان محور مقابله با سیاست های منطقه ای ایران محسوب می شود، اما شواهد نشان می دهد که کشورهایی همانند چین و روسیه در مقابله با اعمال چنین محدودیت هایی هیچگونه اقدام موثری در حمایت از ایران به انجام نرسانده اند.
قرارداد ساخت نیروگاه هسته ای بوشهر در سال های قبل از انقلاب تنظیم و مقرر شده بود که این نیروگاه در سال ۱۹٨۲ به بهره برداری برسد. در دوران جنگ تحمیلی، طرح ساخت و اتمام نیروگاه بوشهر در وضعیت تعلیق قرار گرفت.
در سال های بعد از پایان جنگ، زمینه برای فعال سازی طرح ساخت نیروگاه بوشهر در دستور کار قرار گرفت. در چنین شرایطی، شرکت زیمنس، قرارداد خود را با ایران ملغی کرد.
مسئولان اجرایی این شرکت، به دلیل توصیه های انجام شده از سوی آمریکا و دولت آلمان، تمایل نداشتن خود را به انجام و تکمیل طرح نیروگاه هسته ای اعلام کردند.
در چنین شرایط و فضایی، قرارداد تکمیل نیروگاه هسته ای بوشهر با کشور روسیه منعقد شد. روس ها اجرای این قرارداد را به دلیل مشارکت ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین فعالیت در کمیته خلع سلاح ژنو و کنفرانس های بازنگری NPTمنعقد کردند.
به این ترتیب، تکمیل طرح نیروگاه صرفا به عنوان اقدامی در چارچوب پادمان هسته ای تلقی می شود. اگرچه، ایران تمامی سوالات فنی آژانس را پاسخگو بوده است و روند شفاف سازی را در ارتباط با نهادهای کنترل کننده بین المللی انجام داده، اما کشور روسیه از سیاست تأخیر محاسبه شده در روند تکمیل طرح هسته ای ایران بهره گرفته است.
براساس قرارداد اولیه ایران و روسیه، مقرر شده بود که ساخت و تکمیل نیروگاه بوشهر تا سال ۲۰۰۲ انجام پذیرد. از این مقطع زمانی به بعد، مدیران اجرایی شرکتی که وابسته به وزارت خدمات هسته ای روسیه هستند، از سیاست تأخیر در روند اجرای تعهدات خود استفاده کردند.
در هر مقطع زمانی آنان از بهانه خاصی برای نادیده گرفتن وظایف اجرایی خود بهره گرفتند و تکمیل نیروگاه بوشهر را به تأخیر انداختند.
در این روند، هزینه های پرداخت شده ایران به روسیه ٨ برابر قراردادی بوده است که با شرکت زیمنس آلمان منعقد کرده اند، اما به رغم پرداخت تمامی هزینه ها، هیچگونه نتیجه مثبت و موثری برای ایران ایجاد نشده است.
تأخیر روسیه به دلیل بازی با برگ ایران انجام گرفته است. روس ها درقبال دریافت امتیازات بین المللی نیازهای هسته ای ایران را نادیده انگاشته و به تعهدات اجرایی خود عمل نکرده اند.
این امر درحالی انجام گرفته است که دفتر همکاری های فنی و راهبردی ایران ـ روسیه فعالیت های خود را ادامه می دهد. این دفتر تاکنون نتوانسته فشارهای موثری بر وزارت خدمات هسته ای روسیه وارد کند.
بنابراین روسیه ـ که هر سال وعده می دهد ـ نیروگاه را در سال آینده تکمیل کند ـ در مذاکراتی که توسط رئیس شرکت اتم استروی اکسپورت با مقامات اجرایی ایران انجام گرفته، اجرایی سازی نیروگاه هسته ای بوشهر را به سال ۲۰۰۹ موکول کرده است.
تأخیر در امور را می توان به عنوان فرایندی دانست که تعهدات متنوع تری را علیه ایران ایجاد می کند. طبعا روسیه نیز از سیاست تأخیر به مطلوبیت نهایی دست خواهد یافت.
هم اکنون افکار عمومی ایران به گونه ای شکل گرفته است که روسیه را به عنوان کشور غیرموثر در حمایت از ایران می داند.
روشنفکران ایرانی همانند نخبگان اجرایی و افکار عمومی کشور نیز رویکرد خوشبینانه ای نسبت به سیاست های تأخیری روسیه ندارند. مدودف، رئیس جمهوری روسیه در ملاقات با رئیس جمهوری ایران وعده تکمیل نیروگاه را داده است.
جامعه ایرانی در انتظار اجرایی سازی وعده های مطرح شده توسط مقامات اجرایی روسیه هستند. سیاست تأخیر، تهدید امنیتی علیه ایران و روسیه را تشدید می کند.

تمیز میان دو طایفه
روزنامه کیهان در سرمقاله دیروزش: تمیز میان دو طایفه نوشته است:
باید به دستورات و احکام اسلام و مبانی انقلاب اسلامی به طور حقیقی اعتقاد داشت و ادبیات و گفتار خود را به گونه ای تنظیم کرد که حاکی از اعتقاد واقعی به این مسئله باشد چرا که حل مشکلات در گرو عمل به دستورات اسلام است.
این فرازی از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با اعضای مجلس خبرگان رهبری است. حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از رهنمودهای خود فرمودند: عدالتخواهی، استقلال و آزادی ـ به معنای حقیقی کلمه ـ استکبارستیزی و منفعل نشدن در مقابل دشمن، مردم گرایی، مستضعف نوازی و گرایش به طبقات محروم و پرهیز از اسراف زدگی و اشرافی گری جزو مبانی انقلاب اسلامی است که به هیچ وجه نباید تغییر کنند.
از مجموعه این بیانات ـ و بیانات دیگر رهبری ـ درمی یابیم که کشور و انقلاب اسلامی در شرایطی قراردارد که اعتلای آن در گرو رجوع به مبانی انقلاب اسلامی است و در این راه باید به دور از هرگونه رودربایستی که بیانگر اهمیت ملاحظه اشخاص است، وارد میدان شد. این مسیر بدون پشتیبانی جدی از نیروهایی که به اصول انقلاب اسلامی ایمان واقعی دارند و نیز بدون نقد صریح روندهایی که در طول دوران گذشته به وجود آورنده برخی از ناهنجاری ها در مسیر انقلاب بوده اند، هموار نمی شود. از این رو ما در بیانات یک سال اخیر رهبر معظم انقلاب شاهد طرح مباحثی هستیم که با صراحت بیشتر به نقد و ارزیابی گذشته پرداخته است. این قلم در این مجال کوتاه به بازخوانی بعضی از موارد که در تحلیل مبانی رهنمودهای رهبری لازم می داند، می پردازد:
۱ـ در فاصله سالهای ۱٣۶٨ تا ۱٣٨۴ شاهد رشد ادبیات موازی در سیستم اجرایی کشور بودیم که با ادبیات امام مباین بود. در عرصه داخلی رویکرد به جذب سرمایه مشروع و نامشروع و بازکردن میدان برای ورود سرمایه سالاران ـ هرچند با اهداف خاص وارد کشور شوند و اسناد همکاری آنان با سازمانهای ضدایرانی غرب کاملاً آشکار باشد ـ و در پیش گرفتن گزینشی توسعه اقتصادی اگرچه این گزینش در مواردی با اسلام و مصالح ملی ایران ناسازگار باشد، جای توجه به طبقات محروم و مصالح درازمدت ایران را گرفته بود. امام راحل پیش از این فرموده بودند: خدا نیاورد آن روزی که سیاست مسئولان کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتماد و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهم السلام سازگار نیست. صحیفه امام جلد ۲۰ صفحه ٣٣٣ این رویکرد فقط یک رویکرد اقتصادی نبود بلکه جنبه فرهنگی نیز داشت از این رو رهبر معظم انقلاب در این دیدار فرمودند: برخی تلاش دارند تا دهه اول انقلاب و مواضع امام خمینی را تخطئه کنند. این جریان در عرصه سیاست خارجی در ذیل شعارهایی تلاش کرد تا مخالفت انقلاب و نظام با استکبار جهانی را رقیق و در نهایت کاملاً بی رنگ کند این درحالی است که انقلاب ایران بدون وصف استکبارستیزی قابل شناسایی نیست.
نفی خصوصیات و مبانی بنیادین انقلاب اسلامی توسط این جریان در قالبهای مختلف دنبال می شود. بعضی از عناصر سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت ـ در گفتگو با شماره جدید شهروند امروز ـ با صراحت از ختم انقلاب سخن گفته و استکبارستیزی را مربوط به هیجانات اول انقلاب دانسته اند. همین ها از مردم گرایی با واژه پوپولیسم یاد وآن را نقطه مقابل دمکراسی و علم گرایی معرفی کرده اند و در عین حال دوره حضرت امام را دوره پوپولیسم خوانده وآن را مذموم شمرده اند. یکی دیگر از چهره های سرشناس این جریان که برای ریاست جمهوری مجدد او تلاش می شود در جمع واحد زنان حزب مشارکت با صراحت اصالت آیات قرآنی را زیر سوال برده و توسل به آن دسته از احکام اسلامی که توسط نهادهای بین المللی مغایر حقوق بشرخوانده می شوند را نادرست معرفی کرده است. وی می گوید: با بخشی از مطالب ـ عبدالکریم ـ سروش وآقای محمد مجتهد شبستری درباره وحی موافقم چرا که وحی یک سری سخنانی بوده که بر دل پیامبر وارد شده و ماهیت آن برای ما روشن نیست و لذا قابل استناد نیست. برخی مطالب قرآن با دریافتهای بشری سازگاری ندارد و بعضی نیز متناسب با زندگی قبیله ای آن زمان است.
این خط انحرافی که مدت مدیدی مصادر کشور را در اختیار داشت تلاش می کند تا بار دیگر به مصادر بازگردد و نه برای آنکه مافات را جبران کند بلکه به قصد برهم زدن وضع جدیدی که بر اساس مبانی انقلاب و اسلام بنا شده است.
۲ـ این جریان انحرافی تلاش می کند تا آنجا که می تواند از نهادهای نظام برای پیش بردن خط انحرافی خود کمک بگیرد و آنجا که نمی تواند درصدد خنثی کردن آن برمی آید. ما در سالهای اخیر شاهد بودیم که وقتی پای نگاه انقلابی ائمه جمعه، خبرگان و بسیج به انتخابات پیش می آمد این جریان چون قادر به تاثیرگذاری روی آنها نبودند از اجماعی بودن این نهادها سخن می گفتند و آن را لازمه فراجناحی بودن معرفی می کردند و در واقع خواستار فراانقلابی شدن آنان بودند در همان حال این جریان تلاش می کرد تا از مصادر مهمی که آنان نیز متعلق به نهادهای اجماعی بودند بعنوان یک کانون تضعیف کننده علیه جریان اصیل انقلاب بهره جویند شاید از این رو رهبر معظم انقلاب خطاب به اعضای محترم و بصیر مجلس خبرگان رهبری فرمودند: اگر در میان جریانهای سیاسی یکی از جریانها به اصول و مبانی انقلاب اسلامی نزدیکتر بود باید آن جریان را تقویت کرد. این در حالی است که این جریان در ماههای اخیر سعی دارد با لطایف الحیل، مجلس خبرگان رهبری را به مقابله با دولت سوق دهد.
٣ـ دوجریان رجوع به گذشته وجود دارد، یک جریان وقتی می گوید به گذشته بازگردیم منظورش گذشته قبل از انقلاب است اما نه به این معنا که نظام شاهنشاهی را بازتولید کنیم بلکه به این معنا که مناسبات سیاسی گذشته را بازگردانیم. ازاین رو در عرصه سیاست خارجی از نفی مرگ بر آمریکا و در عرصه سیاست داخلی از عدم مخالفت، بلکه همراهی با لیبرالها و… سخن می گوید و با پررویی آن را عین مصالح انقلاب و کشور وحتی مطابق با رویکرد واقعی حضرت امام می خواند. اگر خوب به روند فعالیت این جریان و تلاش آنان برای منزوی کردن نیروهای اصیل انقلاب بنگریم آنان مرگ را برای مدافعان خط اصیل انقلاب قبول دارند و چه بسا آن را سزای ایستادگی شان بر سر اصول می دانند. صد البته اگر بتوانند با سکه های زر بعضی از این نیروها را منفعل و یا گرفتار رودربایستی های اخلاقی کنند، از آن دریغ ندارند. یک جریان دیگر نیز از رجوع به گذشته حرف می زند و مقصودش رجوع به اصالتهای انقلاب و خط روشن امام خمینی است. رهبر معظم انقلاب در طول دوران ٣۰ سال اخیر همواره دغدغه آن را داشته اند. این جریان که برخلاف جریان اول از عمق فراوان ایدئولوژیک و توده ای برخوردار است اصلاح کج رفتاری های دولتهای پس از ارتحال حضرت امام را مدنظر دارد و برآن عازم می باشد. این دو خط بازگشت طلب در مقابل همدیگر قراردارند و نباید از امکان سازش و اتحاد میان آنان سخن گفت و از این رو ما با صراحتهای کلامی در این صحنه مواجه می باشیم.
۴ـ انفعال در برابر دشمن در عرصه مناسبات خارجی و در عین حال بی توجهی به مستضعفان در عرصه مناسبات داخلی و اسراف زدگی و اشرافی گری در عرصه مناسبات شخصی بخش بهم پیوسته ویژگی های آن جریان انحرافی است که شعار مبارزه با آمریکا را برنمی تابد، مردم گرایی را به عوام زدگی و پوپولیسم تعبیر می کند و از اسلامی بودن تبرج و تجمل سخن می گوید! آن وقت همه اینها را در ذیل واژه توسعه تعریف نموده و دائماً درصدد تئوریزه کردن آن در ابعاد فلسفی، کلامی و رسانه ای برمی آید تا جایی که امروزه در سپهر کشور ما توسعه نه یک رویه انتخابی بلکه یک مکتب فکری محسوب می شود و از این روست که رهبر معظم حتی از به کار بردن این واژه در کلام خود اجتناب ورزیده و به جای آن از واژه پیشرفت استفاده می کنند. در مقابل این جریان انحرافی، خط عدالتخواهی، استقلال طلبی، آزادی خواهی، استکبارستیزی و گرایش به طبقات محروم جامعه وجود د ارد که به تعبیر حضرت آیت الله خامنه ای ـ دامت برکاته ـ به هیچ وجه نباید تغییر کند .
۵ـ در این میان دولت یک موقعیت بسیار مهم به حساب می آید. اگر جریان انحرافی هوادار انفعال و توده ستیز بتواند با اعمال فشار و لشکرکشی علیه دولت، کابینه عدالت گرا را از پای درآورد، ـ به زعم خود ـ می تواند با استفاده از بستر رسانه ها جا بیاندازد که خط عدالت گرایی اصالت ندارد و عدالت گرایی یک شعار بیش نیست. اما اگر این دولت که به تعبیر رهبر معظم انقلاب بیش از هر دولت دیگری در طول ٣۰ سال اخیر با خصوصیات دولت امام انطباق دارد. از زیر انبوه فشارها جان به سلامت برد و مزه شیرین رویکرد به شعارهای انقلاب و امام را به توده ها نیز بچشاند آنگاه انقلاب در خطوط انحرافی پرمدعا غلبه کرده است از این رو رهبر معظم انقلاب اسلامی به خبرگان محترم ـ و دیگران ـ که چه بسا انتقادات واردی هم به دولت داشته باشند اندرز دادند که: در مورد طرح تحول اقتصادی دولت، دیدگاههای مختلفی وجود دارد اما باید مراقب بود اظهارنظرها موجب ابهام آفرینی و اضطراب آفرینی در جامعه نشود. ای کاش بیانیه اخیر خبرگان رهبری پس از جلسه پایانی با ولی امر مسلمین صادر می شد تا درآن به جای برخی عبارتهای دوپهلویی که سهم موافقت و مخالفت با دولت، انقلابی و مردم درآن چندان مشخص نیست، بدون مجامله حضور پررنگ خبرگان در کنار خط امام و در مقابل خط سازشکاران با خارج و ستیزه جویان علیه داخل همان گونه که در خبرگان محترم هست عیان می شد. حضرت امام خمینی در ماههای پایانی عمر بابرکت خویش فرمودند: تمیز بین کسانی که در تفکر خود خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرارداده اند با دیگران کار مشکلی نیست. صحیفه امام جلد ۲۱ صفحه ۱۱

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست