•
و من چه دوست میدارم شرم پس از بوسه را
که نگاه میدزدد از من!
و چه شیرین است عسل ِ دزدیی چشمانت!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۴ شهريور ۱٣٨۷ -
۱۴ سپتامبر ۲۰۰٨
خواب، برای خودش یک زندهگیی جداست. زندگییی که با منطق زندهگیی جهان بیداری جور در نمیآید؛ و همه ی خوشیی آن هم به همین غیر منطقی بودنِ آن بسته است.
وقتی سر مینهم بر زمین
گسترهی جهان جای خوابهایم نیست
مگر این که:
از در درآیی ،
بیاعنتا به دور و برت،
به برم بنشینی و دست بر رانم نهی
و لب . . .
چه لب چه لبی . . .
و آن نگاه دزدیدهی پر شرم!
و من چه دوست میدارم شرم پس از بوسه را
که نگاه میدزدد از من!
و چه شیرین است عسل ِ دزدیی چشمانت!
به سانِ برکهی پُر ماه،
از پس ِ بوسهی ماه،
پُر از تو،
لبپر میزنم و لب میمالم بر گیسوانت
و میگیرم جان.
نفس میکشم و
جا باز میکنم برای خوابهایم!
۲۶ جون ۲۰۰٨ ـ جرمن تاون
|