یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نبرد در میدان شکست!
بررسی سخنان دو اصلاح طلب ـ ۲


کوروش گلنام


• هر آشنا با سیستم پوشالی، آلوده و دروغین حکومت اسلامی و سلطنت مقام معظم، خوب می داند که احمدی نژاد بدون پشتیبانی خامنه ای و باندهای وابسته و سرسپرده به او، کاره ای نیست. سیاستی که امروز احمدی نژاد پیش می برد همان سیاست دل خواه سلطان معظم است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۹ شهريور ۱٣٨۷ -  ۱۹ سپتامبر ۲۰۰٨


شیخ حسن روحانی
شاید بیشتر خوانندگان گرامی از سخنان تازه و بسیار تند شیخ حسن روحانی، از اصلاح طلبان شکست خورده حکومتی، علیه احمدی نژاد با خبر بوده و آن را گوش کرده باشند. خبر و بخش هایی از این سخنرانی (در برخی رسانه های صوتی همه آن) بیش از ۴۰ دقیقه ای، در سایت ها ی گوناگون خبری فارسی، به ویژه در بیرون از کشور، به گستردگی انتشار یافت.
این سخنرانی، بسیار حساب شده و برنامه ریزی شده انجام گرفته و در پوشش بررسی اوضاع آشفته ایران در دولت احمدی نژاد از دید نگارنده ولی هدف های نهان دیگری داشته است که کمتر مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته است. شاید هم چنین ارزیابی ها و تفسیر هایی بوده است و نگارنده با آن برخورد نکرده است.
شیخ روحانی با پیش درآمدی بر ماه رمضان و شب قدر، دریچه ورود به پرداختن به نابسامانی ها در دولت احمدی نژاد و برخورد شدید با سیاست های او را گشوده، به بهانه ماه رمضان و وظیفه شرعی مردم در این ماه، با شگرد آخوندی خود کوشش کرد که شب قدر و ماه رمضان را به دولت کنونی و شخص احمدی نژاد بخیه زده و به تدریج آن دریچه برخورد و انتقاد شدید را به دروازه ای بزرگ تبدیل نموده و آغاز یک کارزار و درگیری جدی بر سر انتخابات نمایشی آینده را بیان و اعلام نماید.

فرازهایی از گفته های روحانی
پس از سی سال حکومت آدمخواران اسلامی در ایران، اینک که سه سال از بر سر کار آمدن دولت نادانی چون احمدی نژاد سپری شده است، ماه رمضان از زبان این شیخ چنین است:
"ماه رمضان یعنی به فکر جمع بودن، یعنی به فکر سرنوشت بودن. خیلی برای ما مهمه. ما تو یک جمع زندگی می کنیم، تو یک جامعه زندگی می کنیم، تو یک کشور زندگی می کنیم [کشف بزرگی است، همین را می گویند غیب گویی!]. نمی تونیم از مسائل کشور غافل بمانیم. نمی تونیم درد و رنج ها و گرفتاری ها را از یاد ببریم [شگفتا! چه انسان حساس و دردمندی! حاج آقا تا کنون کجا زندگی می کرده است؟]،
نمی تونیم پیشرفت دیگران را در کنار خودمون ببینیم و ما تماشگر پیشرفت دیگران باشیم. نمی تونیم در شرایطی باشیم که فشار ها در جامعه ما روز بروز رو به تزاید باشه..."
همین چند جمله بخوبی نشان می دهد که در بیست و هفت ماه رمضان سال های پیش از این سه سال دولت احمدی نژاد (روحانی در بخشی از سخنرانیش، خودش می گوید که هدف گفته هایش این سه سال آخر است)، مردم ایران نه در جمع، نه در جامعه و نه در یک کشور زندگی می کرده اند! به همین انگیزه دیگر نیازی نبوده است که از کشور غافل بوده، یا درد و رنج و گرفتاری را بیاد آورده و یا شاهد افزایش روز بروز فشار در جامعه بوده باشیم چون وجود نداشته است! هر آن چه رخ داده است و هر بلایی که بر سر مردم آمده است، درست در همین سه سال آخر بوده است! شیخ روحانی افتاده حالی هم می کند و ملاگونه می گوید:
"مسئله این نیست که این دولت خوب است یا بد. ما اصلن این بحث را مطرح نمی کنیم. بحث اینه، آنچه که ما داریم می شود بهتر شود یا نه؟"، "... بحث اصلحه. ما اصلن بحث نمی کنیم که دولت فعلی دولت توانمند و کارآمدی هست یا نیست. انشا الله هست. انشا الله را ما خلق کردیم برا همین جاها دیگه! "، "... ببینید این وظیفه شرعی ماست. ده ها روایت به ما میگه اگر شما فردی را برای مدیریتی برگزینید که از او صالح تر [موجود] بود، شما دچار ...[متوجه این واژه نشدم] و گناه شدید. پس وظیفه دینی ماست، وظیفه شرعی ماست که اصلح را بر گزینیم و انتخاب بکنیم. وظیفه ملی مام هست. اونیکه کارآمد تره برا ملت ما، برای کشور ما بیشتر می تونه تلاش کنه. وظیفه انقلابی مام هست..."
شیخ به هر دری می زند. وظیفه دینی، شرعی، ملی و انقلابی کشف می کند که بگوید ما خاتمی چی ها، ما شکست خوردگان بی لیاقت و بی عرضه اصلاح طلب حکومتی که ٨ سال به مردم دروغ گفتیم، با حکم حکومتی توی سر ما زدند صدایمان در نیامد که مبادا قدرت را از دست بدهیم؛ قتل های زنجیره ای اتفاق افتاد و آن چشم فتنه ای که قول دادیم تا آن را از ریشه در نیاوره ایم از پا نشینیم، با وقاحت و گردن کلفتی در چشم ما نگریست و به ریش ما و مردم خندید و کاری نکردیم چون چشم فتنه درخانه و لانه مشهور رهبر فتنه گران بود؛ روزنامه هارا فله ای سر بریدند و ما گفتیم چیزی نیست، انشاالله گربه است، درست می شود؛ خبرنگاران و نویسندگان را به غل و زنجیر کشیده، از کار و زندگی انداختند، گفتیم "از کجا معلوم خود مقصر نباشند"، انشا الله درست می شود (چون انشاالله را ما برا هم چو مواقعی خلق کردیم دیگه!)، دانشجویان و زندگیشان را تکه تکه کردند، روی بر گرداندیم و گفتیم: شتر دیدی ندیدی و... شایسته تشکیل دولت و سیاست مدار هستیم. گذشته نیز که گذشته است و تازه مگر ما بد عمل کردیم؟ سستی هایی بود ولی چه انتظاری داشتید؟ ما کوتاه می آمدیم چون هر چه بود رفقای ما بودند، "خودی" بودند و همه دست در یک سفره داشتیم. گیریم که در بین خود اختلاف هایی هم داشتیم، خوب داشته باشیم، ما که برای "تغییر نظام" و برچیدن "ستون خیمه انقلاب" نیامده بودیم! اصلن این حرف ها به مردم چه ربطی دارد!؟
در این حکومت الهی، تنها در یک چنین زمان های درگیری گرگان گرسنه و سیرناشدنی و تشنه قدرت است که می توان گوشه هایی از حقیقت های تلخ، ویرانگری ها و تباهی های جامعه ملازده، یعنی آنچه را که مردم سه دهه است هر روز فریاد می زنند، از زبان گرم و چرب خود آنها شنید. اینجاست که این شیخ از فقر و بیکاری مردم می گوید و ناله می کند. شیخ روحانی چون تراکتور شخم می زند و جلو می رود:
"در آمد عظیم نفت برا کشور ما استثنا نبود؟ چی شد این درآمد، کجا رفت؟"
"...نفت یک فرصت طلایی برای ما بود. دیگران چه کردند؟ چرا باید عربستان سعودی در این تزاید قیمت ۷٨۰ میلیارد دلار ذخیره داشته باشد و چرا کویت ٣۵۰ میلیارد دلار ذخیره و ما چی؟ یک عده مثل اینکه مکلفند هر ماه بیان سرک بکشند ببینند این صندوق ذخیره ارزی چقدر توشه، جارو بزنند! مسئول جارو زدن صندوق ذخیره هستند! چه کردیم؟ چه پروژه بزرگی، چه کار سرنوشت سازی ما انجام دادیم. ببخشید، نه، کارهای مهمم کردیم. من یادم رفته بود. پرتقال خریدیم آوردیم، سیب از خارج وارد کردیم، انگور وارد کردیم. نه، ما کارهای مهم کردیم!"
با چه سوز دلی از نفع کشور و عزت کشور که تنها در این سه سال به باد رفته است، داد سخن می دهد:
"شما برید از کشور پا بذارید بیرون، ببیند ایرانی عزت داره یا نداره! همین دوبی، همین شیخ نشین، همینا که هیچی نبودند در برابر ما، یه استان ما نیستند، برید تو فرودگاه دوبی ببینید با ایرانی چه می کنند! نمی گم اروپا، نمی گم جای دیگه. ما عزت پیدا کردیم!؟ چرا؟ به چه دلیل؟ چرا جیب مردم را خالی کردیم و چرا آبروی این ملت را به حراج گذاشتیم؟ به چه دلیل؟ حرف های بی اساس، سحنان ناروا، بدون مطالعه، بدون دقت..."
در این مجلس وزین از خواهران و برادرانی که شیخ می خواهد عرایضی به "محضر بزرگان جلسه، نخبگان جلسه، اندیشمندان، نمایندگان محترم، نمایندگان گذشته و ادوار باصطلاح، اعضای حزب اعتدال و توسعه" برساند، بگذریم از اینکه کوچکان جلسه و غیرنخبگان جلسه و... آدم نبوده و طرف صحبت شیخ نبوده و گویا به این دیگران تذکر داده بوده اند که در گوش هایشان پنبه نهاده و مقداری سماق بمکند تا عرایض شیخ به محضر بزرگان تمام شود، ولی حتا یک تن با شرف بلند نمی شود و بگوید حاج آقا لطفن از بهشت ۲۷ سال گذشته پیش از احمدی نژاد و نقش بزرگ و مهم خود و رفقایتان، رهبر مقدس، رفسنجانی، خاتمی، کروبی و... نیز شمه ای بفرمایید.
به شیوه بیان حاج آقا باید پرسید که: زمان خاتمی و پیش از او در دوران رفسنجانی اصلاح طلب شده چه کردید با ایران و با مردم؟ چرا جیب مردم را خالی کردید؟ چرا بخش بزرگی از جامعه را به زیر خط فقر رساندید؟ چرا از آتش افروزی و تروریسم پشتیبانی نموده، ایران را به بهشت فراریان و آدمکشان تحت پی گرد جهانی مبدل کردید؟ چه کردید با آبروی این مردم؟ ایرانی عزت داشت!؟ بروید پرسش کنید که در زمان دولت های سازنده همین رفسنجانی و خاتمی در ترکیه و پاکستان و کجا و کجا با ایرانیان چه کردند؟ با ایرانیان در اردوگاه های عراقی چه کردند و این ایرانیان گریخته از آن جهنم با چه خفتی و زاری در این کشورها به سر برده و هنوز نیز می برند! بروید بپرسید که تروریست پروری در سه دهه حکومت اسلامی با آبروی ایرانیان چه کرده است؟ چه کار بزرگی؟ چه کار سرنوشت سازی؟ ببخشید، نه، کارهای مهمم کردیم. من یادم رفته بود. دختران ما را به حراج به شیخ نشین ها بردند و فروختند، فراوان کسانی از مغزها و نخبگان جامعه ما یا وسیله سربازان امام زمان نابود شده و یا مجبورشان کردیم که به "دنیای کفر" بگریزند! حاج آقا راستی وقاحت کیلویی چند؟

پشت این نمای بیرونی
هر آشنا با سیستم پوشالی، آلوده و دروغین حکومت اسلامی و سلطنت مقام معظم، خوب می داند که احمدی نژاد بدون پشتیبانی خامنه ای و باندهای وابسته و سرسپرده به او، کاره ای نیست. سیاستی که امروز احمدی نژاد پیش می برد همان سیاست دل خواه سلطان معظم است. بنا بر این پرسش مهم این است که آیا کوبیدن نادانی ها، ندانم کاری ها و رسوایی های دولت احمدی نژاد، کوبیدن نادانی ها و ندانم کاری ها و رسوایی های مقام معظم رهبری نیست؟ روحانی در همه سخنرانی ۴۴ دقیقه ای خود، تنها یکبار و بسیار کوتاه از سخنرانی مقام معظم که به آن عمل نشد یاد کرد که نشان دهد احمدی نژاد حتا پند و اندرز رهبر را نیز اجرا نکرده است ولی این کوشش حاج آقا بیهوده و تو خالی است زیرا همه می دانند که خامنه ای در همین چند ماه گذشته چندین بار و با چه حرارتی از احمدی نژاد و کارهای او پشتیبانی نموده و حتا سیاست اتمی حکومت را همآن دانست که احمدی نژاد بیان می کند. او واژگونه گفته روحانی، بارها انتقاد کنندگان دولت و نق زنندگان را محکوم کرد.
می توان دو ارزیابی از سخنرانی تند شیخ روحانی، سخنان تازه خاتمی (ما باید از حالت تدافعی درآمده و موضع تهاجمی بگیریم) و کروبی (این آقا ـ احمدی نژاد ـ آنقدر گستاخ شده است که در چشمان مقام معظم رهبری زل زده و آمار دروغ می دهد) و یا رفسنجانی (سه سال مدارا کردیم و این دوران دیگر تمام شده است. همه نقل به مفهوم است و نه عین سخنان آنها)، داشت:
۱ ـ یا وضع به اندازه ای خراب است و رهبر و رفقا چنان نگران از یورش نظامی و به ویژه تلاشی از درون هستند (که با توجه به فشارهای خرد کننده بر مردم، از درگیری با دشمن نیز خطرناک تر است) که رهبر آماده شده است تن به مصالحه با شکست خوردگان دیگر جناح حکومتی داده تا احمدی نژاد را از سر راه بردارد زیرا از سویی هم از کنار نهادن یکباره او که رسوایی تازه ای برای پشتیبانی های پی در پی خود از او ببار می آورد بیم دارد و هم از دیگر سو شاید از واکنش فرماندهانی در سپاه و باورمندان به دروغ های همیشگی خود نیز بیمناک باشد. بنا بر این در پنهان برای نوشیدن جام زهری آماده شده و خود نیز در برنامه کوبیدن احمدی نژاد همکار و همراه است. وقاحت و دروغ گویی مقام معظم نیز که زبانزد است و ننگ و شرمی از این گونه کارها و زد و بندها ندارد.
۲ ـ یا نه، ترکیب خاتمی، کروبی، رفسنجانی، روحانی که پشتیبانی ملایان دیگری چون موسوی اردبیلی، صانعی و... را نیز دارند و رهبری شورای مصلحت نظام را نیز در دست خود (رفسنجانی) می بینند، که بنا بر قانون اسلامی خود آنها، تعین رهبر از زمره وظیفه های آنست، به جد و به بهانه "نجات کشور"، برنامه کنار زدن نه تنها احمدی نژاد که ارباب او، مقام معظم را داشته، شمشیر را از رو یسته و در این راه گام نهاده اند و در حقیقت برای نجات خود از خشم مردم، کوبیدن سر آن اژدها و آماده نمودن زمینه برکناری او را تدارک دیده اند (شاید به شکلی، مثلن به بهانه ای چون بیماری، باز نشسته اش کنند). و اگر چنین باشد آنها می بایست در سپاه، ارتش، بسیج، مجلس و... نیز پایه های استواری به وجود آورده باشند. اگر ارزیابی دوم درست باشد، اینکه کدام یک از این فریب کاران دروغ پرداز برای تخت رهبری خیز برداشته است و یا اینکه چه توافقی مابین خود کرده باشند، شورایی در دید گرفته اند و یا نه، روشن نیست و لی اگر کسی را کاندید کرده باشند، با توجه به پیشینه بسیار درخشان دست کم رفسنجانی و کروبی، آنها از کمترین شانس بر خوردارند. خاتمی نیز سستی و بی عرضگی خود را در برابر سختی ها چنان به خوبی نمایش داده است که اعتماد این ملایان به او تنها می تواند از سر دیوانگی و بیچارگی باشد. بی انگیزه نبوده است که بسیاری از کسانی که در گذشته به خاتمی اعتماد کرده و در شرایطی بسیار استثنایی در حکومت الهی که فضای بازی ایجاد شد و دو بار به او رأی دادند، از پیرامون او پراکنده شده و از او گریخته اند. در این وضع خنده آور، حتمن شیخ روحانی است که خود را کاندید نخست می بیند! اگر حتا چنین نیز بشود، آیا نبرد در این میدان شکست، گره ای از کار این حکومت گشوده و از تلاشی آن جلو گیری خواهد نمود؟


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست