بیانیه چپ دموکرات بمناسبت آغاز سال تحصیلی جدید
•
"چپ دموکرات"، از همه ی دانشجویان آگاه می خواهد اسیر نمایش های شناخته شده ی گروه های مدعی اصلاح طلبی و دموکراسی خواه ِ مدل ِ جمهوری اسلامی نشده، وحدت خود را در مسیر تحولات اجتماعی واقعی و اصیل بدست آورده و به سمت ایجاد تشکلی فراگیر حول مفهوم دموکراسی و برابری حرکت نمایند. در همین راستا «چپ دموکرات» همکاری و همراهی خود را به همه ی نیروهایی که در این راه اهتمام دارند اعلام نموده، آماده همکاری نیروهای دانشجویی با آرمان ها و خواست های خود می باشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۹ شهريور ۱٣٨۷ -
۱۹ سپتامبر ۲۰۰٨
ماه مهر بی هیچ تردیدی آغاز سال سیاسی در ایران است، گرچه سال های اخیر چندان فروغی به خود ندیده باشد.
تجربه ی چند سال ِ گذشته، که با تاسف می توان سال های رخوت و رکود را بر آن بار کرد، پیش و بیش از هر درسی، گویای این واقعیت بوده است که هرچه دانشگاه از مقیاس کمتری از آگاهی و پویایی سیاسی و به تبع آن عمل سیاسی برخوردار باشد، سرکوب سیاسی در دانشگاه ها نیز بیشتر و عمیق تر می شود، چه سیاسیون ِ فعال و کنش گران آگاه علی رغم ماهیت نهاد دانشگاه و دانشجو به کنش گران منفرد در متن بی تفاوتی و نارضایی خیل دانشجویان منفعل تبدیل شده، سریعتر شناسایی و قویتر سرکوب می شوند. حال آنکه مدعای ایشان جز خواست های همان خیل منفعل و بی تفاوت نبوده و نیست.
بر همین اساس، سالی که گذشت نه سال پویایی و شکوفایی دانشجویان و دانشگاه که سال سرکوب و تحدید بود. سالی که قفل ها گران تر، سرکوب ها بیشتر، حکم های شدیدتر و شوربختانه سکوت ها سنگین تر شد. این مجال، طاقت آن را ندارد که به آسیب شناسی جریان ها و جولان های از سرگذشته ی جنبش دانشجویی بپردازد. اما قصد آن دارد که مختصری از آنچه را در پیش است بکاود.
سال آتی را نمی توان سال سرنوشت ساز نامید، چه این لفظ سالهاست بر چنین اوضاعی اطلاق شده است و سرنوشتی از نو بر نساخته است. اما می توان به سالی متفاوت تبدیلش نمود. پشت جامعه آنچنان خم شده است که اگر شکستنی بود بی گمان تاکنون شکسته بود، اما! طاقت ما همچنان ناشکستنی است. عمق ویرانی ها و ناگواری ها آنچنان به سطح آمده است که تکرار ردیف های درد و رنج نیاز به تحلیل ندارد. همینکه درون این جامعه باشی، تحلیل های تحلیل گران را زندگی می کنی. در چنین وضعی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی بار دیگر گشوده می شوند، در حالیکه حاکمیت چون دانشگاه را بی رمق تر از آنی می دانست که اعتراضی به زیاده خواهیش بکند دست به سهمیه بندی جنسیتی زد، شماری از ستاره های دانشگاه را از ادامه تحصیل منع کرد و در اقدامی بی سابقه – به نام بومی سازی دانشگاه ها - دست به تبعیض ِ آموزشی زد.
دانشجویان جدید با تصویری اینچنین پا به عرصه ی دانشگاه خواهند گذارد، دانشجویانی که شلاق جدیدترین نسخه ی بی عدالتی دولت کریمه را در ماجرای کنکور و فضاحت برآمده از آن، بر تن و وجود خود حس کرده اند. اینان در کنار شمار گسترده ای از هم سنگران قدیمی تر خود عرصه ای جدید را به تجربه خواهند زیست که چندان به سرشت و ذائقه شان جور نیست. روی سخن این متن بیش از همه با همین ورودی های جدید به مراکز آموزش عالی ست.
دوستان عزیز!
وضعیت دانشگاه ها در سال های اخیر تکان دهنده شده است. دانشگاهی که در همه سال های قبل و حتا بعد از انقلاب ۵۷، قلب تپنده ی جنبش های اجتماعی و سیاسی ایران بود، سال های اخیر را بر بستری از قلب نمایی ها و اخته سازی های دولت ساخته، در انفعال عمومی به سر برده است. فعالیت سیاسی در چنین فضایی بیشتر به فعالیت انتحاری شبیه شده است. اما معدودی از یاران شما، در عین حال این خطر را به جان خریده، عرصه را خالی نگذاشته اند. کیفیت این فداکاری هر چه باشد، بر واقعیتش باید درود گفت.
در اینجا شایسته است قدری پیرامون فراز و فرود ِ جنبش دانشجویی در سال های اخیر سخن بگوییم.
پس از پدیده تصفیه سیاسی – عقیدتی دانشگاه ها [موسوم به انقلاب فرهنگی] در آغازین سال های پس از انقلاب ۵۷، دانشگاه از هر نسیم انتقادی و دگر اندیشانه دور نگه داشته شد تا اینکه از نیمه دوم دهه ۷۰ به مرور امواج نارضایتی جامعه دانشگاه ها را که میزان الحراره جامعه هستند دست خوش تغییراتی کرد. از آن جا که در فضای دانشگاهی وقت ایران اندیشه های انتقادی [بالاخص رادیکال و چپ] تصفیه شده بودند و شاید آن هایی هم که حضور داشتند بر اثر عواملی چون فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سردرگمی به سر می بردند این گفتمان نتوانست حضوری در فضای دانشگاه پیدا کند. از سویی دیگر سخنان پاره ای از تئوریسین های جمهوری اسلامی و حتا مسببین انقلاب فرهنگی، که اکنون خود منتقد مذهب سنتی حاکم بر جامعه بودند و البته همچنان تریبون هایی چون نشریات را در اختیار می دیدند، مورد اقبال دانشجویان قرار گرفت و رفته رفته جریانی شکل گرفت که از حامیان اصلی خاتمی در انتخابات سال ۷۶ محسوب می شد.
جنبش بعد از دوم خرداد به بازوی اجتماعی اصلاحات تبدیل شد تا حادثه ۱٨ تیر ۱٣۷٨ که سدی در برابر موج تحول طلبی دانشجویان بود و موجب شد تا از آن به بعد جنبش گستردگی خود را از دست دهد. حضور سران دانشجویی در انتخابات مجلس و شورای شهر عملا آنان را از دانشگاه خارج کرد و دفتر تحکیم وحدت - که مامن گروه های منتقد قدرت بود - را عملا به سطح یک حزب سیاسی عضو جبهه دوم خرداد تنزل داد.
این حضور چند نتیجه برای جنبش دانشجویی به همراه داشت:
۱- ورود دانشجویان به مبارزات احزاب سیاسی اصلاح طلب و بنیادگرا.
۲- تبدیل دانشگاه از بازوی اجتماعی اصلاحات به سیاهی لشکری برای توجیه و تبلیغ اقدامات اصلاح طلبان.
٣- ورود تحکیم وحدت به کانون مناقشات که هر یک از جریانات سعی می کرد تا جریان نزدیک به خود پرچم رهبری دفتر تحکیم را به عهده بگیرد.
اما موارد فوق اگر چه به ارتباط با بدنه جنبش دانشجویی ضربه سنگینی وارد کرد اما پیامد خوبی بر جای گذاشت و آن پیدایش استراتژی "دوری از قدرت" در بین جمعی از دانشجویان بود که باعث مرزبندی های جدیدی در بین جنبش دانشجویی شد. این واقعیت ابتدا و در مرحله اول دفتر تحکیم را به طیف دموکراسی خواه علامه و طیف مورد حمایت حاکمیت و بنیادگرایان یعنی طیف شیراز تبدیل کرد و در مرحله دوم خود طیف علامه و باز حول همان گسل "چگونگی مراوده با قدرت" -که در اینجا قدرت به منزله احزاب سیاسی که پا در حاکمیت داشتند تعریف می شد – به طیف سنتی و مدرن تبدیل شد که اولی خود را پایبند به اصلاح طلبان و دومی منتقد این رابطه می دانست. این تفکیک گامی مثبت در جهت بلوغ جنبش دانشجویی بود. پس از این گسست ها جنبش وارد فاز تازه ای شد که این بار فضای فعالانی که راه خود را از حاکمیت جدا کرده بودند حول مسائل "ایدئولوژیک" پلاریزه شد و این به مثابه بلوغ کامل جنبش دانشجویی بود اما این رخداد مبارک وقتی رخ داد که دیگر در نامیدن این حرکت به نام "جنبش" تردیدهایی جدی وجود داشت چرا که دانشگاه به فضایی با فعالان بالغ ولی در عین حال سرد و به غایت غیرسیاسی تبدیل شده بود.
با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد و منع فعالیت های انجمن های اسلامی مستقل عملا گام آخر استقلال فعالیت های دانشجویی به شکلی جبری و بر اساس محدودیت های دولت ساخته برداشته شد و دانشجویان را به تشکل یابی مستقل از حاکمیت واداشت. حاکمیت که اکنون شکست پروژه انقلاب فرهنگی را به چشم می دید دست به راهبرد جدیدی زد و آن هم انقلاب فرهنگی مداوم بود.
آنچه موجب می شود تا نیاز به بازگشت قدرتمندانه جنبش دانشجویی به دانشگاه ها به امری ضروری تبدیل شود این تجربه است که دانشگاه خالی از صدای سیاسی خیلی زود همه چیز خود را از دست خواهد داد.
تلاش در جهت بومی سازی، سهمیه بندی جنسیتی، روند رو به رشد پولی شدن علم آموزی، افزایش هزینه تحصیل و برای دانشجویان غیربومی از طریق عدم تعلق خوابگاه به دانشجویان جدید و... همه در جهت ممانعت از شکل گیری مجدد هسته های دانشجویی و وابسته کردن دانشجویان از طریق مسائل مالی و تبدیل آنان به اشیایی فاقد اختیار است. ممانعت از تشکیل اتحادیه شورا های صنفی کشور و فروپاشیدن دفتر تحکیم وحدت نیز به جهت ترس از یک جنبش سراسری در برابر زیاده خواهی های حاکمیت است. این مسائل در کنار اخراج و بازنشستگی اساتید مستقل تلاش در جهت تبدیل دانشگاه به پادگانی از سربازانی مطیع و تبدیل آن به کارخانه ای برای تولید کالاهای حافظ شرایط موجود می باشد.
حال و در چنین فضایی، مهمترین رسالت شما نیروهای جوان و پرانرژی، گسترش سطح فعالیت ها از حیث کمیت نیروها و فعالین سیاسی و تعمیق خواست ها و برنامه ها تا عمق واقعیات اجتماعی از حیث کیفی است. در این شرایط، امکان سرکوب نیروهای فعال سیاسی، از دستگاه های سرکوب دولتی سلب و پوشش خوبی برای فعالین پیگیر ایجاد می شود. این مهم در حالیست که جمهوری اسلامی در سال پیش روی، انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری را در برنامه دارد. بنابر این یک بار دیگر گرایشات و عناصر سیاسی ِ جورواجور و همه یک جور ِ وابسته ی به سیستم، به فکر استفاده از پتانسیل های دانشگاه و دانشجو خواهند افتاد. از یک سو نیروهای به اصطلاح "اصلاح طلب"!! (که چه در شعار و چه در عمل نشانی از این مفهوم ِ در عین حال نامطلوب ندارند) با شعار توخالی آزادیخواهی و دموکراسی طلبی که دیر زمانی ست برای اکثریت ِ جامعه رنگ باخته است، درصدد جلب و جذب دانشجویان خواهند بود و از دیگر سوی نیروهای محافظه کارتر و نزدیک به مراکز رسمی ِ سرکوب، با علم ِ به تاثیر دانشگاه در ایجاد شور ِ سیاسی - اجتماعی، در پی به صحنه کشیدن ِ این قشر، به نفع ِ مشروع نمایی خود و ساختار سیاسی موجود خواهند بود. گستردگی امکانات مالی و تبلیغاتی این گروه ها و نیروها در کنار امکانات ِ نزدیک به صفر ِ فعالان ضدِ وضع موجود، که تنها به نیروهای ِ گسترده مردمی و حداکثر، تبلیغات ِ اینترنتی مسلح هستند، پیچیدگی و دشواری شناخت و تشخیص را نمایان تر می کند.
در چنین وضعی درک شرایط و استفاده از امکانات و موقعیت هایی که بواسطه نیاز مقطعی ِجمهوری اسلامی به دانشگاه ایجاد می شود، رشد آگاهی و بلوغ را در میان دانشجویان به اثبات خواهد رساند. بر اساس چنین واقعیاتی است که "چپ دموکرات"، از همه ی دانشجویان آگاه می خواهد اسیر نمایش های شناخته شده ی گروه های مدعی اصلاح طلبی و دموکراسی خواه ِ مدل ِ جمهوری اسلامی نشده، وحدت خود را در مسیر تحولات اجتماعی واقعی و اصیل بدست آورده و به سمت ایجاد تشکلی فراگیر حول مفهوم دموکراسی و برابری حرکت نمایند. در همین راستا «چپ دموکرات» همکاری و همراهی خود را به همه ی نیروهایی که در این راه اهتمام دارند اعلام نموده، آماده همکاری نیروهای دانشجویی با آرمان ها و خواست های خود می باشد.
چپ دموکرات ایران
جمعه ۲۹ شهریور ۱٣٨۷
۱۹ سپتامبر ۲۰۰۸
|