سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تأملی بر بیانیه ی «هشدار به ایرانیان»


دکتر منصور بیات زاده


• ما نمی توانیم بخاطر علاقه ای که به «تمدن و فرهنگ ایرانی» داریم، تعریف «ملت ایران» و محدوده نقشه جغرافیائی ایران در مقطع کنونی را، با معیارهای دوران مادها، هخامنشیان، ساسانیان، صفویه و یا احتمالا قاجاریه بسنجیم و به اصول منشور سازمان ملل و تعریف جهانشمول ملت و کشور و ضوابط و روابطی که آن منشور درنظر گرفته، توجه ننمائیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣۰ شهريور ۱٣٨۷ -  ۲۰ سپتامبر ۲۰۰٨


تعدادی از فعالین فرهنگی، سیاسی در ایران، در رابطه با جنگ گرجستان طی بیانیه ای تحت عنوان «هشدار به ایرانیان» (١)،موضعی علیه روسیه همچون موضع پرزیدنت بوش و خانم کاندولیزا رایس اتخاذ کرده اند،بدون اینکه این هموطنان محترم باین واقعیت نیز توجه کرده باشند که این ارتش گرجستان بود که ، آتش جنگ را در آن منطقه برافروخت. اگر چنین نیست که بنا بر فرمان رئیس جمهور گرجستان ، فردی که از طرفداران پروپاقرص سیاست جنگ طلبانه پرزیدنت بوش هست و «تازش» به اوستیای جنوبی را شروع نکرده است ، چرا و بچه دلیل ، ٢٧ دولت عضو اتحادیه اروپا، پس از بحث طولانی که با یکدیگر داشتند ، در بیانیه خود ، از «عکس العمل نامتناسب روسیه » («عکس العمل» در مقابله با حمله دولت گرجستان ) صحبت نمودند ، و فقط در رابطه با « نامتناسب » بودن آن «عکس العمل »، دولت روسیه را محکوم کردند و در آن بیانیه ، از «تازش روسیه» صحبتی بمیان نیاوردند ؟! بسیاری از شخصیتها و صاحب نظران سیاسی و مطبوعاتی همچون گرهارد شرودر، میخائیل گورباچف، ادوارد شواردنادزه، میشل شاسادو وسکی ... براین نظرند که آقای میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهور گرجستان در گسترش بحران و آغاز درگیری‌های اخیر در قفقاز مقصر بوده است. (٢)

در بیانیه ی «هشدار به ایرانیان» ، همچنین به رئوس بعضی از مسائل سیاسی ازجمله «پرونده هسته ای» ، «جزیره های سه گانه ایرانی در خلیج فارس» ، «پیمان های سه جانبه و دوجانبه کشورهای حاشیه دریای مازنداران» ، «خطر حمله نظامی به تأسیسات اتمی و نظامی ایران» اشاره رفته و مشکلات مربوط به آن مسائل را ، « دستاوردهای سیاستهای غلط و نابخردانه» سردمداران حکومت جمهوری اسلامی که « به زیان ملت ایران بوده و حتا امکان رساندن آسیب‌های فراوان دیگری از جمله از هم پاشیدگی میهن ما را در بر دارد. » ارزیابی نموده اند، بدون اینکه در رابطه با آن مسائل، همچنین به سیاستهای استعماری و هژمونی طلبانه دولتهای استعمارگر جهانی از جمله ایالات متحده آمریکا و متحدینش، همان دولتهائی که نقش بزرگی در سرنگونی دولت ملی و قانونی مصدق داشتند و حتی برخی از آن دولت ها ،حاضر نشدند تا واقعیت سرنگونی رژیم وابسته به امپریالیسم شاه و پیروزی انقلاب بهمن ١٣٥٧ را بپذیرند ، کوچکترین مطلب و موضعی بیان نشده است!
روشن نیست چرا و بچه دلیل در بیانیه ای که بنام «هشدار به ایرانیان» منتشر شده است، همچنین به سیاستهای شیخ نشینان کناره های جنوبی خلیج فارس که همچون صدام حسین ، بر طبل ناسیونالیسم کورعرب می کوبند و حتی با کمک پترو دلار سعی دارند تا در نقشه های جغرافیائی و حتی گوگل ، نام «خلیج فارس» را به «خلیج عربی» تغییر دهند و مدعی مالکیت «جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس» هستند و یا کشورهای حاشیه دریای مازنداران که ، سهم بیشتری از دریای مازندران را طلب می کنند و در آن رابطه کارزار سیاسی بپا کرده اند، و یا سیاست های دولت اشغالگر اسرائیل که زرادخانه های آن کشور، بمب اتمی و کلاهک های اتمی در اختیار دارند و بجای برسمیت شناختن قطعنامه های شورای امنیت و در آن رابطه تخلیه سرزمینهای اشغالی فلسطین، سرزمین و مردم ایران را تهدید به نابودی می کند، کوچکترین اشاره ای نرفته است ؟!   

مگرناسیونالیسم کور عربی در دوران رژیم شاه، همان رژیمی که امپریالیستها او را بعنوان ژاندارم منطقه ارتقاء مقام داده بودند تا از منافع استعماری آنها در آن دیار دفاع نماید، همچون امروز نسبت به تمامیت ارضی ایران چشم طمع نداشتند ؟!

بنظرمن سوسیالیست مصدقی، بهیچوجه نباید بخاطر احترام به امضاء کنندگان بیانیه «هشدار به ایرانیان» ، از کنار کمبودها و نقائص آن بیانیه و بی توجهی هائی که به ارزشهای دمکراتیک شده است، گذشت و در اینباره سکوت اختیار کرد و با سکوت خود کمک نمود تا برآن خطای بزرگ سرپوش گذاشته شود!

متأسفانه اشکالی که به محتوی آن بیانیه وارد است ، فقط به کمبودهائی که اشاره رفت خلاصه نمی شود، بلکه اشکال بسیار مهم دیگر آن بیانیه ، طرح «دیدگاه» انحرافی و خطرناکی است که بعنوان معیار «معادلات سیاسی » و « دید راهبردی » ، به ایرانیان توصیه شده است!!

آری ، « دیدگاه» بسیار خطرناکی که ، بصرف مخالفت با سیاست و عملکرد حاکمین تمامیت خواه و سرکوبگر جمهوری اسلامی، نباید آنرا بهیچوجه مورد تائید قرار داد و بعنوان افراد و نیروهای آزادیخواه، دمکرات و ملیگرای وطن دوست (پاتریوت) ، بمخالفت و روشنگری در آن باره ، دست نزد!!   

نویسندگان نوشته «هشدار به ایرانیان» ، بر این نظرند که :
« حوزه تمدن و فرهنگ ایرانی، که یک واقعیت تاریخی و فرهنگی می‌باشد، بایستی در دید راهبردی ما در منطقه قرار داشته باشد. ما باید همه ی مردم و کشورهای واقع در این حوزه فرهنگی را دوستان استراتژیک خود بشماریم و در معادلات سیاسی این دیدگاه را بگنجانیم.».

این هموطنان برپایه این «دیدگاه» ، که درتحلیل نهائی ، نمی تواند چیزی جز دیدگاه « ناسیونالیستی ، آنهم نه بر پایه پاتریوتیسم که بنظر ما مسئله ای مثبت است ، بلکه از موضع نژادپرستانه» باشد، مدعی شده اند که :
«کردها یکی از اجزای تفکیک ناپذیر این حوزه تمدنی می‌باشند و هر جا که باشند ایرانی به شمار می‌آیند و ما هرگز نباید بر علیه منافع آنان با دیگران متحد شویم.».

نویسندگان بیانیه «هشدار به ایرانیان» ، به «سیاست دشمن تراشی قدرت بدستان» حاکم بر ایران اعتراض کرده و چنان شیوه حکومتی را بدرستی محکوم نموده اند، اما متأسفانه خود به این واقعیت تلخ توجه ننموده اند که « دید راهبردی » و چگونگی تعیین «معادلات سیاسی » بر پایه « حوزه تمدن و فرهنگ ایرانی » ، که در مغایرت کامل با اصول منشور سازمان ملل متحد و تعریف جهانشمول ملت و کشور و ارزش های دمکراسی قرار دارد، چنین طرز تفکری با خود، « سیاست دشمن تراشی » بمراتب گسترده تری را از آنچه امروز در ایران رسم است، بهمراه خواهد داشت.

ما نمی توانیم بخاطر علاقه ای که به « تمدن و فرهنگ ایرانی » داریم ، تعریف «ملت ایران» و محدوده نقشه جغرافیائی ایران در مقطع کنونی را ، با معیارهای دوران مادها ، هخامنشیان ، ساسانیان، صفویه و یا احتمالا قاجاریه بسنجیم و به اصول منشور سازمان ملل و تعریف جهانشمول ملت و کشور و ضوابط و روابطی که آن منشور درنظر گرفته ، توجه ننمائیم!

اگرچه این یک واقعیت تاریخی است ، که قوم کرد، یکی از هفت قوم تشکیل دهنده «دولت مادها» بوده است ، همچنین این هم یک واقعیت تاریخی است که ایران در دوران سلطنت شاه اسماعیل صفوی در جنگ با دولت عثمانی ـ دوران سلطنت سلطان سلیم ـ درسال ١٥١٤ میلادی (در مقایسه با سال ٢٠٠٨ میلادی، یعنی ٤٩٤ سال قبل ) در منطقه چالداران شکست خورد و در نتیجه مناطق کردنشین شمال و غرب ایران از قلمروی جغرافیائی ایران خارج شدند و آن مناطق کردنشین و ترک نشین ( ترکها که از بقایای سلجوقیان بودند) جزو خاک کشور عثمانی شدند.

پس از شکست دولت عثمانی در جنگ اول جهانی و تجزیه آن کشور به محدوده های تحت سیطره انگلیس و فرانسه و تأسیس کشور ترکیه برهبری مصطفی کمال پاشا (آتاتورک)، مناطق کرد نشین زیر سیطره کشور عثمانی در بین کشورهای مختلفی از جمله ترکیه، عراق، سوریه ... تقسیم شدند. در واقع آن کردها ، طبق اصول منشور سازمان ملل، دارای ملیت ترکیه، ملیت عراق و یا ملیت سوریه ... هستند. اگرچه همگی آنها از لحاظ مردم شناسی (اِتنولوژی) ، از اقوام ایرانی محسوب می شوند ولی بهیچوجه آنها ملیت ایرانی ندارند! تنها کردهای ساکن ایران، بخشی از ملت ایران هستند.

افراد و نیروهای سیاسی که مدعی اند باید به اصول منشور سازمان ملل متحد پایبند بود و در آن رابطه از حاکمیت ملی ، استقلال و تمامیت ارضی ایران دفاع کرد، و به بی توجهی مقامات جمهوری اسلامی به آن روابط اعتراض دارند، حتمأ باید قبول داشته باشند که «معادلات سیاسی» کردهای ترکیه، کردهای عراق، کردهای سوریه ... درچارچوب قوانین و نظام های حاکم بر کشورهای ترکیه ، عراق و سوریه ... تنظیم و تدوین می شوند و ما ایرانیان بهیچوجه حق دخالت در امور سیاسی آن کشورها را نداریم.

طبق اصول منشور سازمان ملل متحد، «ملت ایران» شامل اقوام و در واقع تمام مردمی که در محدوده نقشه جغرافیائی ایران ـ مرزهای برسمیت شناخته شده از سوی سازمان ملل ـ ، صرفنظر از وابستگی قومی و نژادی و مذهبی زندگی می کنند ، می شود!

روشن است که ما می توانیم از حقوق دمکراتیک و خواست های دمکراتیک از جمله کردها در سایر کشورها ، دفاع نمائیم . ولی تا زمانیکه ما خود حاضر نشویم در چارچوب مرزهای کشور ایران به خواست های دمکراتیک کردهای ایرانی ، که بیشتر خواست های آنها، خواست فرهنگی می باشد، پاسخ مثبت دهیم، شوخی خواهد بود خود را مدافع خواست های فرهنگی تمام کردها قلمداد کنیم!!
اگر بناباشد از « حوزه تمدن و فرهنگ ایرانی» ، آنهم در رابطه با مسائل فرهنگی و نه سیاسی صحبت شود، بنظر من کشورافغانستان ، بخشی از آن «حوزه فرهنگی و تمدن ایرانی»، است. ولی برای من روشن نیست که چرا و بچه دلیل «گرجستان» نیز جزو این «حوزه» بحساب آورده شده است؟

باین امید که هموطنان امضاء کننده بیانیه «هشدار به ایرانیان» ،به کمبودها و نقائص بیانیه خود پی برند و در جهت اصلاح مواضع غلط و انحرافی آن ، بخصوص مواضعی که در افکارعمومی از آن برداشتی «ناسیونالیستی »، آنهم نه بر پایه برداشتی میهن دوستانه (پاتریوتیستی )، بلکه برداشتی «نژادپرستانه» می شود، اقدام کنند.

[email protected]

پانویس:
١ ـ هشدار به ایرانیان
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران.
www.ois-iran.com/ois-iran-3860-bayaniyahe-hoshdar-be-iraniyan.htm
٢ ـ مجموعه ای از مقالات در رابطه با حمله گرجستان به منطقه اوستیای جنوبی و عکس العمل روسیه.
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران.
www.ois-iran.com/ois-iran-3852-majmouahe-gorjestan.htm


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست