یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٨ مهر ۱٣٨۷ -  ۲۹ سپتامبر ۲۰۰٨


اصلاح طلبان و اصولگرایان؛ مشکل بر سر اجماع!
مدل ۶+۵ در انتخابات ریاست جمهوری جواب نمی دهد
همدلی و همداستانی خاتمی و کروبی معطوف به شرایط خاص نبوده و نیست
میهمانی دولت برای مجلسیان در غروبی پائیزی!
آخرین نامه رئیس کل برکنار شده بانک مرکزی به رئیس جمهور
در مورد نحوه برکناری مظاهری هم حرف و حدیث وجود دارد
مخاطب بوش در تهدید به جنگ جهانی سوم چه کسانی بودند؟

روزنامه رسالت از قول حبیب الله عسکر اولادی نوشته است: طرحی مدل اجماع اصولگرایان دی ماه به نتیجه می رسد رسالت نوشته است: دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری با بیان اینکه مدل ۶+۵ برای انتخابات مجلس بود و در ریاست جمهوری جواب نمی دهد، گفت: باید سازوکار جدیدی برای وحدت اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری در نظر گرفته شود.
به گزارش فارس، حبیب الله عسکراولادی دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در حاشیه مراسم افطاری جامعه اسلامی مهندسین در جمع خبرنگاران گفت: سازوکار۶+۵ مربوط به انتخابات مجلس شورای اسلامی بود که طی آن ۲۹۰ نفر به مجلس راه می یافتند، ولی این مدل در انتخابات ریاست جمهوری کارایی ندارد، لذا باید سازوکاری جدید اتخاذ شود. دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری با تاکید بر اینکه امیدواریم اصولگرایان با تعدد کاندیداها وارد انتخابات ریاست جمهوری نشوند، تصریح کرد: بایستی راهی در پیش گرفته شود که مورد قبول همه باشد و ان شاءالله تا آذر یا دی ماه در این مورد به نتیجه خواهیم رسید. عسکراولادی در خصوص حضور احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری آینده گفت: به طور طبیعی حضور رئیس جمهور جدی تر از حضور دیگران است اما این امر نیز بستگی به این دارد که اصولگرایان به توافق برسند.
وی در خصوص حضور لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز خاطرنشان ساخت: آقای لاریجانی تا کنون چراغ سبزی نشان نداده و رفت و آمدها و روابط با تشکل ها و گروه ها نیز دلیلی برای کاندیدا شدن وی در انتخابات ریاست جمهوری نیست.
وی در خصوص موضوع روحانی بودن کاندیدای حزب موتلفه نیز گفت: ما مطرح کردیم که در شرایط مساوی یک فرد روحانی را ترجیح می دهیم و بقیه موارد مطرح شده اضافات یک خبرنگار بوده است. وی بابیان اینکه اصولگرایان باید به نوآوری فکر کنند گفت: یک چهره نوآوری اصولگرایان هم اندیشی برای انتخابات آینده است.

کاندیدای واحد اصلاح طلبان
روزنامه اعتماد در سرمقاله دیروزش همداستانی خاتمی و کروبی نوشته است: …مساله حضور آقایان خاتمی و کروبی در انتخابات ریاست جمهوری است.تا آنجا که به عقلا و دلسوزان و اهل نظر اصلاحات بازمی گردد در این وادی مناقشه لاینحل و تزاحم گونه یی وجود ندارد و بحث ها به صفت واقعگرایی موصوفند و حجت و استدلال و برهان های مختلف در کارند تا بهترین راه ممکن که در آن سود ملک و ملت ملاحظه اصلی باشد، دل ها و ذهن ها را روشن کند. البته در همین جا نباید از نادانی جاهلان یا غرض ورزی بدخواهان غفلت کرد که تلاش وافری می کنند که این بحث ها را به چاه جدل های کینه آلود و تفرقه و تشتت فرو افکنند.برای یاران دیرین انقلاب که خط و سیره حضرت امام را به خوبی می شناسند، روشن است که خاتمی و کروبی در هر موقعیت و مقام و مسئولیتی که باشند دو شخصیت با توانایی ها و ظرفیت ها و افکار خاص خود ولی همراه و همدل و همداستان یکدیگرند و هر دو در شرایط مختلف تصویری زیبا از تعاون و همکاری را بروز داده اند تا خط امام بماند و توسعه کشور به نقطه باثبات خود برسد.خاتمی و کروبی هر دو در حال دقت و کنکاش و بررسی امورند تا همه گزینه های ممکن را مورد توجه و تامل قرار دهند و بهترین راه را برای پیشبرد اصلاحات برگزینند. البته مسلم است که آن دو هرگز به رقابت با یکدیگر نمی پردازند و کاندیدای دوگانه اصلاحات نخواهند بود.به رغم تلاش مشهودی که از سوی مخالفان اصلاحات صورت می گیرد تا تفاوت نظرها و سلایق به کینه و عداوت مبدل شود، واضح است که با تدبیر و متانت امکان رسیدن به نقطه یی واحد با کاندیدایی واحد از میان اصلاح طلبان وجود دارد و این استراتژی های درست همان چیزی است که رقیبان از آن واهمه دارند و مخالفان چنگ خراش بر صورتش می کشند. برای رسیدن به اجماع اصلاح طلبان ابتدا باید همه سلایق موجود با هر کاندیدایی که مطرح می کنند، مورد احترام واقع شود و حرف و حدیث شان مسموع واقع شود، پس از آن باید به مکانیسمی رسید که طی آن بر ورای همه دیدگاه ها و سلایق حرکت به سوی کاندیدایی واحد امکان پذیر باشد. این مکانیسم باید قابلیت جلب و هضم نظرهای مختلف را داشته باشد و روش عبور از آنها را به ما نشان دهد. از طریق چنین فرآیندی اختلاف ها پاک نمی شوند بلکه مدیریت شده کارکرد خاص خود را پیدا خواهند کرد. کاندیدای واحد اصلاح طلبان هنگام انتخابات هم مورد حمایت همه آنها واقع خواهد شد و هم جایگاه هر کس را در آینده در نظر خواهد گرفت.اگر خاتمی کاندیدای واحد اصلاح طلبان شد همه احزاب مطرح در اصلاحات ضمن پشتیبانی از او در مدیریت و تصمیم سازی سهیم خواهند بود و اگر کروبی محصول نهایی اجماع اصلاح طلبان شد به همین روش از همه احزاب و گروه های شناخته شده اصلاحات استفاده خواهد کرد.فعلاً مهم تر از نتیجه یی که در انتخابات حاصل خواهد آمد، نحوه تعاملی است که این روزها باید به منصه ظهور برسد و سکوی پرشی باشد که در همه مراحل بعدی اصلاح طلبان را یاری رساند.اگر چنین مرحله یی درست مدیریت شود و تکروی ها و منافع خاص شخصی و گروهی مصالح اصلی توسعه و اصلاح امور را تحت الشعاع خود قرار ندهد، پیروزی درون جناحی حاصل آمده و امکان تاثیرگذاری در فضای سیاسی کشور بیش از پیش مهیا خواهد شد.رسیدن به قدرت و کسب کرسی های مسئولیت برای اصلاح طلبان فرع بر انجام خدمت و رسالت بزرگی است که بر دوش دارند. اوضاع عمومی کشور هر دلسوز و آینده نگری را به تامل و اندیشناکی وا می دارد که به هر روش ممکن در رفع موانع تلاش کند. انتخابات آینده ریاست جمهوری با همه اهمیتی که دارد آخر دنیا نیست. باید به نهادینه سازی اصلاحات اندیشید که در هر شرایطی در قدرت یا بیرون از قدرت امکان آن بیشتر یا کمتر وجود دارد. اصلاحات با شخصیت ها و موقعیت ها و زمینه هایی که دارد، نمی تواند خود را در یک یا چند انتخابات خلاصه کند، همان طور که یاری و همدلی و هم داستانی استوانه هایی چون خاتمی و کروبی معطوف به شرایط خاص و مقطعی نبوده و نیست.

میهمانی در غروبی پائیزی
روزنامه اعتمادملی با عنوان: غروب پائیزی دولت و مجلس نوشته است: مجلسیان در غروب نه چندان دلچسب پاییزی به میهمانی دولتی ها می روند تا در نشستی نه چندان متفاوت با حال و هوای پاییز دومین نشست مشترک دولت و مجلس را برگزار کنند. میهمانی دولت برای مجلسیان در هفته ای پس از فروکش کردن برخی از تنش ها بین دولت و مجلس برگزار می شود اما مجلس نشینان گویا همچنان قصد دارند انحلال سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را پیگیری کنند. گفته های نایب رئیس مجلس در نشست جامعه اسلامی مهندسین نشان از این اراده مجلسیان دارد. اگر این عزم باهنر و یارانش در نشست فردای دولت و مجلس تغییر نکند همان پیش بینی باهنر که اگر مشایی نرود دعوا می شود، این بار به صورتی دیگر اتفاق می افتد و این بار دولت مدعی خواهد شد و دعوا می شود، چرا که تلقی دولتی ها از پایان ماجرای سخنان مشایی پایان همه ماجرا است.پیش از این نیز بسیاری از طراحان انحلال سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اذعان کرده بودند این طرح به دلیل سخنان مشایی است و پیگیری این طرح به معنایی شاید پیگیری این موضوع باشد. هر چند که باهنر معتقد است این طرح برای این است که رئیس جمهور دم پر مجلس نباشد. به هر حال پیگیری ماجرای مشایی به هر شکلی توسط مجلسیان غروب پاییزی روابط دولت و مجلس را تاریک تر می کند. نشست مشترک دولت و مجلس جلوه های دیگری نیز برای مجلسیان دارد. نمایندگانی که در نشست اول از زبان احمدی نژاد طرح تحول اقتصادی را شنیدند و در این مدت در معرض پرسش درباره این طرح بوده اند و مردم از آنان درباره نتیجه این طرح و وجه هایی که قرار است به حسابشان ریخته شود پرسش می کنند.
اگرچه قرار است کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی دولت در هفته جاری به مجلس گزارش دهد اما به هرحال نشست مشترک دولت و مجلس بخشی از پرسش های نمایندگان درباره طرح تحول اقتصادی را به خود اختصاص خواهد داد. برخی از نمایندگان مجلس درحالی به پاستور می روند که برگه های استیضاح تعدادی از وزرای دولت را در جیب دارند. هرچند که منتفی شدن استیضاح وزیرآموزش و پرورش نگاه نمایندگان به استیضاح را تنزل داده است اما چند استیضاح همزمان درحال حاضر در مجلس در حال پیگیری است. تعداد سوال از نمایندگان مجلس نیز رو به افزایش است و به گزارش فارس ۱٣ وزیر این هفته با حضور در ۷ کمیسیون تخصصی مجلس، به ۴۷ سوال حدود ۱۲۰ نماینده پاسخ می دهند. علی احمدی وزیر آموزش و پرورش، عبدالرضا مصری وزیر رفاه و تامین اجتماعی، حسین صفارهرندی وزیر ارشاد، علی کردان وزیر کشور، مصطفی محمدنجار وزیر دفاع، غلامحسین نوذری وزیر نفت، پرویز فتاح وزیر نیرو، محمد سلیمانی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، حمید بهبهانی وزیر راه و ترابری و محمدرضا اسکندری وزیر جهاد کشاورزی از جمله وزرایی هستند که باید برای پاسخگویی به سوالات نمایندگان دراین هفته به مجلس بروند. از جمع دولتیان گذشته درنشست مشترک دولت و مجلس یک نفر غایب است. طهماسب مظاهری، نمایندگان حامی فراوانی در مجلس داشته است و به همین سبب شاید برخی نمایندگان درباره تغییر مظاهری به احمدی نژاد گلایه کنند.

آخرین نامه رئیس کل بانک مرکزی
آخرین نامه طهماسب مظاهری رئیس سابق بانک مرکزی به رئیس جمهور احمدی نژاد روز شنبه در مطبوعات صبح تهران منتشر شد.
روزنامه جام جم متن نامه رئیس کل برکنار شده یا مستعفی بانک مرکزی را به شرح زیر منتشر کرد:
همان گونه که جام جم برای نخستین بار خبر داده بود، سرانجام متن کامل آخرین نامه طهماسب مظاهری به رئیس جمهور به عنوان یک شبه استعفا منتشر شد.
به گزارش خبرنگار ما، این نامه اطلاعات پیشین گزارش جام جم درباره ریشه اختلافات دولت و بانک مرکزی را تایید می کند. رئیس کل سابق بانک مرکزی در این نامه ٣ صفحه ای ٣ محور را به عنوان اصلی ترین راه حل های ساماندهی سیستم پولی کشور در نظر گرفته و اعلام می کند. طرح عملیات نجات سیستم بانکی، گزارش مربوط به نرخ ارز و گزارش ارز مصرفی دولت در سال جاری ٣ محور یاد شده را تشکیل می دهند. محور آخر نامه ظاهرا نقش بیشتری در کنار گذاشتن مظاهری داشته است. آنجا که وی در گزارشی به رهبر معظم انقلاب و برخلاف اعلام دولت، رقم ارز مصرفی دولت در ۵ ماهه اول سال ٨۷ را به جای ٣۶ میلیارد دلار، ۷۱ میلیارد دلار اعلام می کند. این نامه را می توان یک شبه استعفا به شمار آورد که رئیس سابق بانک مرکزی با آگاهی از تبعات آن، اقدام به نگارش آن کرده و برکناری خود را نیز پیش بینی می کند.
متن کامل نامه به این شرح است:
جناب آقای دکتر احمدی نژاد
رئیس جمهور محترم
با سلام،
همان طورکه مستحضرید در هفته های اخیر گزارش های مختلفی درباره وضعیت نظام بانکی حضورتان ارسال کردم. از این گزارش ها بالاخص ٣ گزارش آخر در رابطه با: ۱) طرح عملیات نجات سیستم بانکی ۲) گزارش مربوط به نرخ ارز ٣) دو گزارش درخصوص ارز مصرفی دولتی در سال ۱٣٨۷ قابل ذکر است.
۱ ـ گزارش اول با تبیین و توضیح وضعیت جاری سیستم بانکی، لزوم و ضرورت اتخاذ راه حلی جامع و هماهنگ حاوی ٣ سرفصل؛ ۱) تامین منابع مالی سالم برای سیستم بانکی ۲) تنظیم رابطه دولت با بانک ها و ٣) انجام اصلاحات در مدیریت داخل بانک ها را ارائه کرده بود و اجزای هر سرفصل را نیز به اختصار توضیح داده بود.
ـ گزارش دوم و سوم نیز ضمن ارائه توضیحاتی درخصوص نرخ ارز و میزان ارز مصرفی دولت در سال ۱٣٨۷، توصیه هایی در موضوعات مربوطه ارائه کرده بود.
۲ ـ همزمان با تهیه و ارائه گزارش های فوق، با تشکیل کارگروهی مشترک بین بانک مرکزی و وزارت اقتصاد، مقدمات اجرایی هر ٣ موضوع، بالاخص گزارش اول، فراهم آمد و با جلسات مستمر و پیگیر با مدیران عامل بانک ها و جلسات جداگانه با هیأت مدیره هر بانک، تدابیر و روش های تامین منابع سالم برای هر بانک به اتکاء توانمندی های داخلی، مطالبات، دارایی ها و استعدادهای هر یک از آنها بررسی، تعیین و احصا شد. گزارش وضعیت هر بانک در قالب اسلایدهای نمایشی رایانه ای (پاورپوینت) نیز تهیه گردید.
٣ ـ محور اصلی این تدابیر، به کارگیری دارایی های ثابت بانک ها و تبدیل آن به نقد، استفاده از ابزارهای مالی برای تبدیل بخشی از مطالبات بانک ها به پول نقد و یکسان کردن شرایط رقابتی بین بانک ها و موسسات مالی و اعتباری برای جذب و تجهیز منابع بود.
۴ ـ محور دیگری که مدنظر قرار گرفت، محسوب کردن موجودی نقدی (ایران چک، اسکناس و سکه) موجود در شعب و خودپردازهای بانک ها به عنوان بخشی از ذخیره قانونی بانک ها بود که با هدف انگیزه مند کردن بانک ها به ارائه خدمات بهتر به مردم و رفع نارسایی های خودپردازها و همچنین کاستن از سختی و زحمت بانک ها در فرآیند اصلاح ساز و کار چک پول ها بود.
۵ ـ تاکید بر اقدامات جدی برای وصول مطالبات معوق، بالاخص مطالبات از مشتریانی که تسهیلات دریافتی را در محلی غیر از موضوع تسهیلات دریافتی از بانک مصرف کرده اند، به عمل آمد و ضمن هماهنگی با قوه قضاییه و دادگستری تهران در تشکیل دادگاه تخصصی برای بانک ها، ابزارهای اقتصادی لازم برای ایجاد انگیزه جهت تسریع در وصول مطالبات نیز طراحی و پیشنهاد شد.
۶ ـ این تدابیر مشکلات بانک ها را در وصول مطالبات خود از دولت، از طریق تودیع اسناد و مدارک مربوطه، ازجمله اوراق مشارکت سررسید شده دولت، به صورت فوری و کوتاه مدت حل می کند و همچنین از طریق اجبار و الزام بانک ها به صرفنظر کردن و دست شستن از دارایی های غیرمنقول مازاد خود، علاوه بر تامین نقدینگی برای بانک ها، موجب بهبود و سالم کردن ترکیب دارایی بانک ها نیز می شود.
۷ ـ ضمانت اجرای این تدابیر، یکی این است که با هیأت مدیره هر بانک توافق شده که پس از تصویب لایحه تقدیمی دولت مبنی بر بازپرداخت بدهی های دولت به بانک ها و افزایش سرمایه بانک ها ، نسبت به تسویه حساب و نقد کردن اوراق مشارکت و اسناد تودیع شده اقدام شود. در مورد اموال غیرمنقول نیز با فروش دارایی ها، وجوه حاصله صرف تامین خط اعتباری مربوطه شود.
٨ ـ حلقه تکمیلی تدابیر تامین مالی این بود که منابع و نقدینگی حاصل از این اقدامات، در درجه اول صرف تامین سرمایه در گردش واحدهای تولیدی و حفظ اشتغال موجود و در درجه دوم صرف پرداخت تسهیلات برای تکمیل طرح های نیمه تمام شود. این کنترل در تزریق منابع با مراقبت مشترک بانک ها، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد انجام شود.
۹ ـ گزارش مربوط به این اقدامات، تدوین و حضورتان ارائه شد و اطلاعیه مشترک بانک مرکزی و وزارت اقتصاد نیز به این منظور تهیه و از طریق رسانه ها در اختیار عموم قرار گرفت.
۱۰ ـ متاسفانه، اولا مجموعه تدابیر فوق مورد قبول واقع نشد و وصول مطالبات معوق از طریق تملیک اموال و وثایق و حتی واحدهای تولیدی بدهکاران، به عنوان راه حل انحصاری حل مساله مورد تاکید قرار گرفت و با عباراتی تند، واحدهای تولیدی بدهکار، قابل تعطیل کردن خطاب شدند. توضیحاتی هم که در خصوص مشکلات موجود در این زمینه ارائه شد، مسموع واقع نشد.
ثانیا: سرفصل دوم گزارش درخصوص تنظیم رابطه دولت با بانک ها نیز مورد عنایت واقع نشد.
ثالثا: نسبت به گزارش های مربوط به ارز مصرفی دولت نیز تصمیم لازم اتخاذ نگردید.
۱۱ ـ با توجه به این که شرایط فعلی، ایجاب می کند تدابیر مناسب و قاطعی درباره نکات مطروحه در این گزارش ها اتخاذ شود و ادامه کار در قالب سازماندهی فعلی، نیاز حیاتی اقتصاد امروز را تامین نکرده و نمی کند، ضرورتا بنا به فوریت و اهمیت امر و به عنوان آخرین کوشش و اقدام خود، گزارش ضمیمه را برای رهبر معظم انقلاب تدوین و خدمت ایشان تقدیم نمودم.
۱۲ ـ اینجانب با اعتقاد به این که پیشنهادهای مطروحه در گزارش های تقدیمی به جنابعالی که با همفکری و مشورت صاحب نظران و مدیران لایقی، تهیه و روش های علمی و تجربی و شناخت واقع بینانه از وضعیت موجود و نگاه آینده نگر به تصمیمات در آنها ملاحظه شده و می تواند راهگشای مشکلات باشد؛ ولی مقبول واقع نشده و نمی شود و با علم و اطلاع از این که ارسال آن گزارش به حضور مقامات عالی نظام به معنی پایان دوران همکاری اینجانب در بانک مرکزی خواهد بود، این تنها راه باقیمانده را انتخاب کردم.
ـ از خداوند متعال برای همه خدمتگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران و خادمین ملت بزرگ ایران، موفقیت و سربلندی مسالت می کنم.
با احترام
طهماسب مظاهری

حرف و حدیث در برکناری مظاهری
روزنامه همشهری در سرمقاله صفحه اقتصادی خود: حق مظاهری این نبود نوشته است:
برای دومین بار در دوره دولت نهم، رئیس کل بانک مرکزی تغییر یافت. مظاهری یک سال پیش با امیدهای فراوانی برای هدایت کشتی متلاطم پول و بانک کشور به بانک مرکزی رفت.
وی در این مدت تلاش فراوانی جهت برگرداندن سیاست های پولی کشور به مسیر اصلی خود کرد. اما وی نیز مانند دیگر اعضای تیم اقتصادی دولت نهم از جمله وزیر اقتصاد و رئیس سازمان منحله مدیریت و برنامه ریزی، کنار گذاشته شد.
متأسفانه در شرایطی که اقتصاد کشور وضعیت خوبی ندارد، هنوز کسانی برای اقتصاد تصمیم می گیرند که آشنایی زیادی با این حوزه و علم اداره آن ندارند و امروز پس از ٣ سال کارنامه اقتصادی دولت نهم با نفت بیش از ۱۰۰ دلار و حساب ذخیره خالی از ارز، نمره قابل قبولی نگرفته است.
به نظر می رسد در دولت نهم هر کسی برای اقتصاد تصمیم می گیرد به جز مدیران اقتصادی دولت. با رفتن مظاهری روزهای خوشی برای اقتصاد در ادامه کار دولت نهم پیش بینی نمی شود.
این در حالی است که در مورد نحوه برکناری مظاهری هم حرف و حدیث وجود دارد. ۲ روز پیش مشغول شنیدن سخنرانی آقای رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بودم.
ایشان در بخش اول سخنانشان از انسان و کرامت انسانی سخن گفتند. ایشان در حالی از کرامت انسانی سخن می راندند که همزمان رئیس کل بانک مرکزی کشور بدون در نظر گرفتن شأن و کرامت شخصیتش برکنار شد.
برکناری و عزل مدیران در دولت نهم به شیوه ای که کرامت ایشان اصلا مراعات نشود، روشی معمولی است و پیش از مظاهری هم به کرات اتفاق افتاده، مدیرانی که نه به دلیل خطا و کوتاهی در انجام وظایف بلکه تنها به خاطر اختلاف نظر با دولت در اجرای سیاست هایشان بدین شیوه کنار گذاشته شدند.
در کشورهای دیگر زمانی که تصمیم بر کنار گذاشتن وزیر یا مدیر ارشدی گرفته می شود، معمولا به فرد اجازه داده می شود تا با شیوه ای آبرومندانه و عموما با استعفای شخصی کنار برود.
اما معلوم نیست که چرا در دولت نهم شیوه برکناری بدین صورت مورد استفاده قرار می گیرد. به هر حال این سوٌال مطرح است که شأن و کرامت مدیران برکنار شده دولت نهم،مصداق کرامت انسانی نیست؟

مخاطب تهدید بوش
روزنامه کیهان با عنوان: جنگ جهانی سوم! نوشته است:
۲۰ هزار سرباز آمریکایی در ایران ، ارتش آمریکا از مرزهای ایران گذشت ، جنگ جهانی سوم آغاز شد ! اینها هیچکدام خبر نیستند و واقعیت خارجی هم ندارند. این جملات، نمونه ای از ایمیل های جعلی است که توسط کرم توفان با عنوان جنگ جهانی سوم چندی پیش و پس از رزمایش موشکی ایران برای کاربران رایانه ارسال شده بود.
سال گذشته به دنبال برگزاری اجلاس کشورهای حوزه دریای خزر در تهران و سفر رئیس جمهور وقت روسیه به کشورمان و حمایت وی از برنامه های صلح آمیز هسته ای ایران، خشم آمریکایی ها برانگیخته شد و بوش رئیس جمهور جنگ طلب و ماجراجوی آمریکا طی مصاحبه ای مطبوعاتی در کاخ سفید صراحتا از جنگ جهانی سوم نام برد و تهدید کرد؛ در صورتی که ایران از ساخت سلاح هسته ای! دست برندارد این اتفاق خواهد افتاد.
از آن حرف یکسال می گذرد و منطقه شاهد تحولات تازه ای از جمله بحران قفقاز و جنگ گرجستان بوده است. آیا بوش هنوز هم قصد دارد بعد از جنگ اول خلیج فارس، نبرد در افغانستان و اشغال عراق بار دیگر و شاید در مدلی متفاوت از جنگ های پیشین آتش جنگ را در این منطقه روشن کند؟
بد نیست نگاهی به تحولات پرونده هسته ای ایران ـ که دلیل بهانه جویی های آمریکا در این گوشه جهان شده است ـ بیندازیم.
برنامه صلح آمیز هسته ای ایران در مسیر خود همچنان پیش می رود و کسانی که در جریان این پرونده و تحولات و فراز و فرودهای آن قرار دارند، گمان نمی کنند که گزارش اخیر و مغرضانه البرادعی به شورای حکام در کنار آنچه که می توان آن را بازیچه قراردادن آژانس بین المللی انرژی اتمی توسط آمریکا در عدم تحویل اسنادی که اساسا واقعیت خارجی ندارند نامید، مانع و خللی در راه پیشرفت ایران هسته ای ایجاد نماید.
کشورهای غربی در یک اجماع نسبتا کلی به واسطه بهانه جویی هایی که بررسی دقیق و دوره ای بازرسان آژانس همواره خلاف آن را ثابت کرده، خواهان توقف برنامه های هسته ای ایران می باشند و برای این کار از هر اهرمی بهره جسته اند. این اقدامات از دولت گذشته و با سیاست های تشویقی در قبال تعلیق غنی سازی آغاز شد. همان سیاستی که به چماق و هویج شناخته می شود و غربی ها در بسته های پیشنهادی خود می پذیرفتند که اگر ایران از غنی سازی دست بکشد، امتیازاتی برای آن قائل شوند. این امتیازات البته با تهدیدهایی نیز همراه بود که غالبا جنبه های دیپلماتیک (روابط خارجی) و اقتصادی را دربر می گرفت.
اگر با سیاست های دولت گذشته به برخی از پیشنهادهای غرب چراغ سبز نشان داده شد، پس از پیروزی احمدی نژاد و شکل گیری دولت نهم، پرونده هسته ای ایران با سیاست های جدید، دچار تغییرات جدی تری در روند تصمیم سازی ها گردید و در این بین خواسته های غرب ـ به ویژه در بحث تعلیق ـ عملا از مدار کمترین توجهات مسئولان امر خارج شد.
عزم ملی مردم ایران برای دستیابی به فناوری انرژی اتمی و عدم انعطاف مسئولان تیم هسته ای ایران در مقابل زیاده طلبی های غرب، خشم آنان را که در دشمنی با نظام اسلامی و آزادگی و استقلال مردم ایران سابقه ای دیرینه دارند، برانگیخت و آنان را به این فکر انداخت تا برنامه های مقابله با ایران را تشدید کرده و عکس العمل های تندتری از خود نشان دهند.
در این راه آنان ابتدا با اعمال نفوذ، پرونده هسته ای ایران را از آژانس به شورای امنیت ارجاع دادند تا از این طریق هم سیاسیون ایران را تحت فشار گذارند و هم مردم کشور را به تشویش اندازند تا در خیال باطل خود شاید با اعمال تحریم ها بین ملت و دولت فاصله بیفتد. از سوی دیگر با تصویب قطعنامه های پی درپی تلاش می کردند تا راه برای حمله نظامی علیه ایران باز شود.
اما در این سو، مسئولان نظام با اتکا به حمایت مردم و همچنین همراهی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و کشورهای عضو عدم تعهد و دو عضو قدرتمند شورای امنیت یعنی چین و روسیه ـ البته با توجه به سیاست های بعضا دوپهلوی آنان ـ در مقابل هجمه غرب ایستادند.
غربی ها با موج تبلیغی گسترده و استفاده از اهرم تحریم سعی کردند علیه برنامه های اتمی ایران به یک اجماع جهانی دست یابند، لکن اراده ملت و مسئولان بر آن بوده و هست که بار این خواسته و هدف بزرگ را تا افق روشن توسعه و پیشرفت کشور و دستیابی به انرژی های نوپدید بر دوش کشند. آنان که در چندین سال تلاطم مذاکره و تهدید و تشویق، در مقابل سیاست ها و دسیسه غربی ها آب دیده شده اند، اجازه ندادند تحریم ها و تبلیغ ها راه به جایی ببرد.
آمریکا که از سیاست های به اصطلاح تشویقی نتیجه و بهره ای نمی گرفت، لاجرم به تهدید روی آورد و حتی در مقاطع مختلف، چندین بار حمله نظامی احتمالی آمریکا به ایران در صدر اخبار محافل سیاسی و بین المللی نشست و البته تاثیر خود را نیز بر بازار انرژی و قیمت جهانی نفت گذاشت. لشکرکشی آمریکا به منطقه و ورود رزمناوهای آمریکایی به خلیج فارس و مانورهایی چون مانور هوایی رژیم صهیونیستی در مدیترانه، گزینه هایی بود که بحث حمله نظامی به ایران را جدی تر می کرد.
ایران نیز در این ماجرا بیکار ننشست و با اجرای چند مانور نظامی و آزمایش موشک های دوربرد، قدرت نظامی خود را به رخ دشمن کشید. آزمایش جت جنگنده صاعقه که حاصل صنایع دفاعی و ساخته فرزندان این آب و خاک بود و همچنین هواپیماهای بدون سرنشین که قادر بودند بر فراز ناوهای آمریکایی به پرواز درآمده و همزمان تصاویر خود را به مراکز نظامی ارسال کنند، خبرهایی بود که شاخکهای نظامیان آمریکایی و رژیم غاصب صهیونیستی را به حرکت وا می داشت.
جنگ ٣٣روزه بین اسرائیل و مقاومت حزب الله لبنان که به شکست تحقیرآمیز چهارمین ارتش جهان! انجامید و دامنه افتضاح این شکست هفته پیش دامن اولمرت نخست وزیر مستعفی رژیم صهیونیستی را هم گرفت، بر عصبانیت های آمریکا به عنوان مهمترین هم پیمان و حامی اسرائیل، نسبت به ایران افزود. آنها حزب الله را عقبه انقلاب اسلامی ایران در لبنان می دانند که اتفاقا در کثرت عقاید پوچ و بی اساس آنان، اعتقاد غلطی نیست.
از سوی دیگر در تداوم ایجاد جنگ روانی بین اعراب در ترس از یک ایران اتمی! آمریکا موفق شد مسابقه تسلیحاتی جدیدی در منطقه خلیج فارس راه بیندازد و تنها در یک مورد معامله سودآور ۰۲میلیارد دلار اسلحه به عربستان بفروشد، با این هدف که کشورهای منطقه را علیه ایران مجهز نگه دارد.
آمریکا به این هم کفایت نکرد و با جلب حمایت برخی از کشورهای اروپایی، بحث علم کردن سپر دفاع موشکی را در یکی دو کشور اروپای شرقی پیش کشید. در پی این اقدام سران روسیه به خشم آمده و لحن خود را نسبت به آمریکا تغییر دادند. پوتین در اجلاسی در اروپا با لحنی تند خطاب به مقامات کاخ سفید گفت که آمریکایی ها قصد دارند به بهانه مبارزه با تروریسم، جهان را ناامن کنند. این موضوعات باعث شد تا ایران، چین و روسیه بیش از گذشته به هم نزدیک شوند. روسیه برای نفوذ بیشتر در کشورهای آسیای میانه تلاش مضاعفی کرد و روابط خود را با کشورهایی چون چین گسترش داد. امروز از پیمان همکاری های اقتصادی شانگهای که چندی قبل با حضور روسیه، ایران، چین و کشورهای آسیای میانه برپا شد، به عنوان سازمانی ضد آمریکایی یاد می کنند.
از سوی دیگر دیپلماسی ایران در جلب حمایت کشورها و ملل آزاده جهان، حتی میان کشورهای آمریکای جنوبی نیز موفق عمل کرده و اکنون حوزه ای ضدآمریکایی در آمریکای لاتین شامل ونزوئلا، اکوادور، کوبا، بولیوی و... بنیان گذاشته شده است.
به سوٌال اول این یادداشت بازمی گردیم. مخاطب بوش در تهدید به جنگ جهانی سوم چه کسانی بودند؟ آیا در آن مقطع تهدید متوجه روسیه، چین، آسیای میانه و کشورهای حوزه خلیج فارس بود یا آنکه با زبان دیپلماسی خاص کاخ سفید که معمولا با تهدید و ارعاب همراه می باشد، تمام کشورهایی بود که ممکن است با فشار این کشور علیه برنامه های هسته ای ایران موافق نباشند؟ شاید هم دکترین کارتر را تکرار کرده است که می گفت خلیج فارس منطقه منافع ملی آمریکاست که به خاطر آن خواهد جنگید. آیا آمریکا حاضر است برای حفظ منافع خود و رژیم جعلی اسرائیل در منطقه، جنگ سوم جهانی را آغاز کند؟
معادلات زیادی در حل این معما وجود دارد که آینده آنها را روشن تر خواهد کرد. گرچه همانطور که سران رژیم صهیونیستی اعتراف کرده اند، رویای شوم اسرائیل بزرگ پایان یافته و پایه های حکومتشان سخت متزلزل شده، امپراطوری آمریکا نیز در حال زوال است و صدای شکسته شدن استخوانهایش به گوش می رسد اما از گروه نومحافظه کار، تندرو و جنگ طلبی که هیات حاکمه آمریکا را شکل می دهند و از کابوی ماجراجوی آمریکایی که روزهای آخر حیات سیاسی خود را در کاخ سفید سپری می کند، هر کاری برمی آید.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست