خبرهای تازه از زندانیان اعتصابی کرد
کمیته حمایت از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۰ مهر ۱٣٨۷ -
۱ اکتبر ۲۰۰٨
حال سه زندانی اعتصابی وخیم است
بنا بر گزارشات دریافتی از فعالان کمیته در سقز متقاعب وخیم شدن حال سه تن از زندانیان اعتصاب کننده این شهر، آنان به بهداری سپاه پاسداران انتقال یافته اند. یافته های گزارشگران کمیته از وخامت شدید حال این سه فعال سیاسی حکایت دارد اما تاکنون از سرنوشت آنان خبری در دست نیست.
اسامی این فعالان زندانی از این قرار است:
۱- عبد الله حسینی
۲-خلیل مصطفی رجب
٣-عارف عبدالله زاده
زندانیان مذکور از روز چهارشنبه ۵ شهریور ۱٣٨۷ در حال اعتصاب میباشند.
کمیته نسبت به جان این سه زندانی به شدت بیمناک است و از مقامات مسوول میخواهد فورا در ارتباط با وضعیت سلامتی آنان و سرنوشتشان، افکار عمومی را آگاه ساخته و توضیحات مشخصی در این ارتباط بدهند.
از جامعه مدنی و سازمانهای جهانی حقوق بشر نیز میخواهد برای جلوگیری از وقوع فاجعه ای انسانی ،در وضعیت وخامت بار پیش آمده مز سریعا مداخله نمایند.
وضعیت جسمانی هدایت غزالی به شدت نگران کننده است
گزارشات ۶ مهرماه، گواهی ازوخامت حال "هدایت غزالی" داشت، این گزارش متاسفانه با گزارش تکمیلی دیگری از زندان اوین برشدت نگرانی کمیته افزوده است.
"هدایت غزالی" دانشجوی کارشناسی، رشته روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران و عضو شورای نویسندگان نشریه ی دانشجویی روژامه که به علت شرکت در مراسم زبان مادری در ۲۰تیر ماه ۱٣۷۶ به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر شد امروز در سی و هفتمین روز اعتصاب غذای خود به سر می برد.
هدایت به همراه مدیرمسوول روزنامه "صباح نصری" چندین مرتبه از زندان مرکزی سنندج به زندان اوین و برعکس انتقال داده شده و ماهها مورد بازجوییهای طولانی مدت قرار گرفتند. این دو دانشجو پس از گذراندن پروسه ای کاملا ظالمانه در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی با شدیدترین شکنجه های روانی و روحی و گذران ۵ ماه انفرادی مواجه شده؛ پس از ۴ بار تعویق دادرسی به ۲ سال حبس تعزیری محکوم گردیدند.
هدایت از همان روزهای نخست اعتصاب به همراه فرهاد وکیلی و صباح نصری و متین ارجان دربند ٨ زندان اوین به اعتصابیون کرد در زندانهای سراسر کشور پیوستند.
بنا به گزارشات، این دو دانشجوی کرد در جریان سرکشی بازرسین حقوق شهروندی از بندهای زندان، در حضور "یاری" مسوول بند مذکور به شرایط نابه سامان زندان اشاره می کنند، درهمان حال "یاری" به صراحت و آشکارا در حضور بازرسان و زندانیان می گوید: "یک جنایت کار حرفه ی صد مرتبه بر شما زندانیان سیاسی شرف دارد!!!"
مسول بند مذکور در پی وخامت حال هدایت و بی حس شدن سمت راست بدن ایشان، دیروز دوشنبه به نزد آنها رفته و به نمایندگی از "حاج مصطفی" معاون زندان اوین، از آن ها می خواهد دست از اعتصاب بکشند یا آن را به مسوولین اطلاع دهند؛ اما دانشجویان اعلام کرده اند، "که ما شما را به رسمیت نمی شناسیم؛ و اعتصاب خود و دلایل و اهداف ۶ گانه ی این اعتصاب را به وسیله وکیل مان به اطلاع قاضی پرونده رسانیده ایم."
هدایت در پاسخ به اصرار و پافشاری مکرر دوستان و پزشک درمانگاه مبنی بر شکستن اعتصاب؛ هم چنان بر ادامه ی آن پافشاری دارد و گفته است: "من تا به آخر مقاومت می کنم، بگذارید دنیا بفهمند، که جان انسان ها برای اینان ارزشی ندارد؛ و آنها ارزش ذاتی و مقدسات انسان ها را نابود می کنند."
آخرین گزارشات از اعتصاب کنندگان زندان ارومیه
طبق اخبار دریافتی از زندان ارومیه، ۹ تن از فعالین کرد این زندان که متعاقب اعلام اعتصاب و تسلیم درخواست های ۶ گانه ی اعتصاب کنندگان به دستور رییس زندان روانه ی سلولهای انفرادی شده بودند،از سلولهای انفرادی مجددا به بندهای عمومی این زندان انتقال یافته اند. پس از انتقال آنان، رییس زندان بار دیگر به منظور مجاب ساختن اعتصاب کنندگان به شکستن اعتصاب غذا به میان زندانیان رفته و با آنان گفتگو کرده است.
مسوول زندان انتقال این ۹ تن به بند عمومی را نشانه حسن نیت زندان دانسته و به زندانیان وعده داده است که در صورت شکستن اعتصاب غذا خواستههای ۶ گانهاشان را در اختیار مقامات بالاتر قرار خواهد داد. اما زندانیان با امتناع از شکستن اعتصاب، خواهان دیدار هیئت های بی طرفی از سوی سازمانهای بین المللی حقوق بشر و صلیب سرخ از زندانهای کل کشور شده اند. همچنین اعلام داشتهاند که با اصرار و انرژی بیشتری به اعتصاب نامحدود خود ادامه خواهند داد.
٣۷ زندانی سیاسی و مدنی کرد در زندان ارومیه امروز ٣۵ مین روز اعتصاب خشک خود را سپری میسازند.
بر اساس گزارشات وضعیت جسمانی ۹ تن از زندانیانی که به مدت ۲ هفته در سلولهای انفرادی نگهداری میشدند به شدت وخیم است و دچار نوعی بیماری پوستی شدهاند.این زندانیان به اقدامات عاجل درمانی نیازمندند اما مسوولین زندان تا بحال از فراهم ساختن مراقبتهای درمانی لازم برای این زندانیان امتناع کرده اند.
پیوستن سه تن دیگر به به صفوف اعتصاب کنندگان در زندان سقز
بنابر اخبار رسیده از زندان سقز؛ سه تن دیگر از فعالین سیاسی کُرد، که به اتهام همکاری با اپوزیسیون های فعال سیاسی کُرد دستگیرشده اند، از تاریخ ۷/۷/۱٣٨۷ اقدام به اعتصاب غذا کرده اند، که با پنج نفر پیش جمع اعتصاب کنندگان زندان سقزبه ٨ نفرمی رسد. اسامی این سه تن به قرار ذیل است:
۱ ـ لقمان مهری، اهل سقز ،به اتهام همکاری با حزب کومله به ۵ سال زندان محکوم شده است، که ٨ ماه آن را گذرانده است.
۲ـ امیر حسینی، اهل مهاباد، محکومیت ۱ سال به اتهام همکاری با کومله، که مدت محکومیت خود را سپری ساخته؛ اما هنوز آزاد نشده است.
٣ ـ رضا محمدی، اهل سقز، به اتهام همکاری با حزب دمکرات دستگیر شده است، پرونده ایشان هنوز در وضعیت نامشخصی ست و بلاتکلیف میباشند.
رنجنامهی زندانیان اعتصاب کننده ی اهل حق زندان ارومیه
در کردستان اقلیت های بی شماری همانند آشوریان و مسیحیان ارمنی و اهل حق ها زندگی می کنند، که افزون بر تحمل وضعیت دشوار سیاسی و اقتصادی و حقوق بشری کُردستان، رنج مضاعف دیگری را نیز تحمل می کنند. این اقلیت ها به دلیل باورهای خود به صورت پیوسته از سوی حاکمیت مورد سرکوب و آزار و اذیت قرار می گیرند.
در گزارشات پیشین از اعلام همبستگی زندانیان اهل حق با زندانیان سیاسی و مدنی کرد و همچنین آغاز اعتصاب غذای آنان خبر داده بودیم. این زندانیان همچنان در اعتصاب به سر برده و خواهان حقوق پایمال شده خود هستند.
رنج نامه ی که در پی می آید، خود آشکارا نشانگر اوج اجحاف و بی عدالتی هاییست، که در مورد پیروان آیین اهل حق روا داشته می شود.
رنجنامهی زندانیان اعتصاب کننده ی اهل حق زندان ارومیه
یا حق!
در یک نگاه گذرا هر انسانی متوجه می شود، که بر روی این کره خاکی اقوام و ملیت های مختلفی زندگی می کنند. آن چه امروز بر همگان ثابت شده است، اهتمام به توسعه ی روابط دوستانه بین ملیت ها امری واجب است؛ و از آن جا که ملل متحد ایمان خود را به حقوق بنیادین بشر و کرامت و ارزش انسانها اعلام کرده اند؛ و کشورهای مختلف از جمله ایران خود را به رعایت حقوق بشر و آزادی های بنیادین با همکاری سازمان ملل متحد متعهد کرده است، لذا برابر ماده ۱٨ اعلامیه جهانی حقوق بشر که با روح هر انسان آزادی مطابقت دارد، هر کسی باید از حق آزادی اندیشه و وجدان و مذهب برخوردار باشد. این حق مشتمل است بر آزادی تغییر مذهب، آزادی اظهار مذهب و عقیده در تعلیم و عبادت و اجرای مراسم چه به صورت فردی، چه به صورت جمعی.
در کشورهای مختلف جهان گروهی با مراسم و عقیده ای خاص عرفانی زندگی می کنند، که این عده در ایران به "اهل حق" شهرت دارند. اهل حق قدمتی به قدمت تاریخ بشر دارد. از نگاه اهل حق انسانها صرفنظر از رنگ و نژاد و پوست به دو گروه حق و باطل تقسیم می شوند. بینش و جهان بینی اهل حق از خدواند و انسان و آفرینش، بینشی کاملا عرفانی ست مبنی بر این که آفریننده جهان هستی یا روح کامل یا انرژی یا خداوند یا روح کل یا انرژی کل یا ... به شکل و صفت یک انسان ظاهر می شود؛ و با مرگ پایان نمی پذیرد؛ بلکه به صورت دیگری و در جای دیگری به مقتضای زمان و مکان آشکار می گردد، تا انسان ها و کلیه مخلوقات از وجود مبارکش سودمند شوند.
اهل حق براین باور است، که این وجود پس از ظهور اسلام در وجود مبارک حضرت علی "ع" آشکار شده است؛ پس از هجرت های مکرر در اقلیم های جغرافیایی مختلف، اقوامی به این مسلک و مرام پدید آورده؛ و در حقیقت اهل حق قرائتی عرفانی از تشیع به شمار می آید. ما اهل حق ها در مناطق مختلف ایران زندگی می کنیم و در حکومت فعلی به صورت های گسترده سبب آزار و اذیت و تحقیر و توهین قرارگرفته ایم؛ به طوری که علما در مساجد، معتقدان به آیین اهل حق را نجس و مشرک به خداوند معرفی کرده؛ و ریختن خون آنان را حلال اعلام کرده اند.
چهار سال پیش ما اهل حق های میاندوآب در نتیجه ی فشارهای طاقت فرسا با نوشتن نامه هایی به ارگان های مختلف کشور و در نهایت رهبر کشور، از آنها خواستیم، که آیین اهل حق در ایران به رسمیت شناخته شود؛ و قوانینی تصویب گردد،که بر پایه ی آن پیروان اهل حق مورد آزار و اذیت قرار نگیرند؛ اما در مقابل نیروی انتظامی با دستور مستقیم مقامات کشوری به محل زندگی ما واقع در روستای "اوش تپه" در حوالی مناطق کردنشین میآندوآب، حمله برده و با کشتن ۶ نفر از یاران و برادران ما اموالمان را به تاراج بردند؛ و محل زندگی مان را به با خاک یکسان کردند. بسیاری از پیروان اهل حق را دستگیر کردند؛ وبه زندان های مختلف انتقال دادند. برخی از آن ها از جمله: آقای نصرت الله محمدی و پدر پیرمان آقای احد قاسم زاده؛ هم چنین تمام کارگران و هر اهل حقی که مشاهده نمودند.
ماهها زندان را با شکنجه های فیزیکی و روانی و جسمی تحمل نمودیم. دوستانمان از زندان آزاد شدند؛ ولی ما ۵ نفر به نام های:
۱ـ سهند علی محمد ی، ۵۱ ساله، دارای ٣ فرزند، کارمند اخراج شده ی اداره ثبت و احوال میاندوآب، به علت باورهای مذهبی.
۲ـ بخشعلی محمدی، ۴۹ ساله، دارای ٣ فرزند، شغل کشاورز محروم مانده، به علت باورهای مذهبی ام.
٣ـ عبادالله قاسم زاده، ٣۵ ساله، دارای ۱ فرزند، دیپلم و محروم از تحصیل ــ دانشگاه ــ به دلیل پیروی از آیین اهل حق، شغل مغازه دار و کشاورز.
۴ـ مهدی قاسم زاده،۲۷ ساله، محروم از تحصیل و دانشگاه و استخدام به دلیل پیروی از آیین اهل حق، (ایشان هنگام دستگیری بر اثر گلوله نیروی انتظامی زخمی شده بودند.)
۵ـ یونس آقایان، ۲۵ ساله، متاهل، شغل راننده.
ما ۵ نفر اکنون مدت ۴ سال است، که در زندان تحت شدیدترین شکنجه ها به سر می بریم. لازم به یادآوری ست، که بالاترین ظلم این حکومت در حق رهبر عظیم الشان اهل حق حضرت آقا "آقا نظام" است.
در این مدت بارها به مسوولین قضایی و اطلاعاتی نامه نوشته و خواستار مطالبات خود شدیم، که هر بار با بهانه یی به وقت دیگری موکول شده است.
فروردین امسال پس از گذشت ۲٣ روز از اعتصاب غذا، دادستان کل استان آذربایجان غربی آقای رضایی ـ به ما وعده داد که اگر شما به اعتصابتان پایان دهید، من ظرف ۱۰ روز پرونده شما را مختومه اعلام می کنم؛ و خواسته هایتان را نیز به مقامات بالاتر منتقل خواهم کرد؛ و پاسخ آنها را به شما اعلام خواهیم داشت.
حال پس از گذشت ۵ ماه هنوز خبری نشده است. مطالبات اصلی ما همان است، که ۴ سال پیش به مسوولین کشور و رهبری اعلام کردیم.
به رسمیت شناختن عقیده ی اهل حق ها و پایان دادن به همه ی توهین ها و آزار و اذیت ها و اخراج از مراکز اداری و دانشگاه.
جبران خسارتهای مالی و معنوی، که با یورش مقامات دولتی به محل کار و زندگیمان روی داده است.
خواستار آزادی خود نیز هستیم.
در پایان لازم به گفتن است، که بی تفاوتی توده ی مردم و روشنفکران جامعه، دست حکومت را در اعمال انواع مظالم به تمامی اقلیت های مذهبی و قومی باز گذاشته است. اشخاص بی تفاوت و آنان که بر علیه نقض حقوق انسان ها سکوت می کنند، خود شریک جرم جمهوری اسلامی هستند.
اعتصاب ما وابسته به هیچ گروه و حزب خاصی نیست؛ و مستقلا خواستار حقوق پایمال شده ی خود هستیم؛ و در این تاریخ یعنی ۵/۷/۱٣٨۷ سیزده روز تمام است، که دراعتصاب به سر می بریم.
با تشکر فراوان و درود بر آنان که شایسته ی درودند.
۵ تن از فداییان آل ابا
زندان مرکزی ارومیه
پهیامی مامۆستا شێخعێزهدینی حوسێنی بۆ زیندانیانی مانگرتووی رۆژههڵاتی کوردستان
بهرێز ماموهستا شێخ عیزهدین حوسێنی کهسایهتی ناسراوی کورد له لێدوانێک دا وێڕای پشتگری کردن له مانگرتوانی کورد له زیندانهکانی کوردستان و ئێران دا،نیگهرانی خۆشی سهبارهت به رهوشی سڵامهتی مانگرتوان دهربڕیوه،دهقی پهیامی ماموهستا بهم شێوهی خوارهوهیه؛
بهناوی خودای گهوره
روڵه نهترسهکانم ، کچان و کوڕانی لهخۆبوردو سهربهرزی گهلهکهم!
سڵاوتان لێدهکهم و جێژنی ئهم مانگه موبارهکهی رهمهزانتان که ئێوه سهرتا سهری بۆ ئامانجه پیرۆزهکانتان لهحالی مانگرتن لهخواردندا بوون، لێ پیرۆزبایی دهکهم.
وهک کۆمهڵگهی ناوخۆ و دهرهوه ئاگاداره، ئێوه له رۆژی چواری خهرمانانهوه له زینداندا بهمهبهستی گهیشتن به داخوازهکانتان، دهستان داوهته مانگرتن لهخواردن. داخوازهکانی ئێوه کهله شهش خاڵدا دهرتان بڕیوه، له جیهانی ئهمڕۆدا به سهرهتاییترین مافهکانی مرۆڤ دهژمێردرێن و کهسی لهسهر زیندانی ناکرێت. بهڵام بهداخهوه ئێوه وهک نهتهوهکهتان لهگهڵ دهسهڵاتێک رووبهروون که هیچ تێگهیشتنێکی نه له جیهانی ئهمڕۆ ،بهڵکه لهو باوهڕهش که ئیدیعای دهکات ،نییه. بۆیه به پهرۆشهوه بۆ تهندروستی ئێوه، رووتان لێدهکهم و داواتان لێدهکهم بهم هۆیانهی خوارهوه کۆتایی به مانگرتنهکهتان بێنن.
۱- ئێوه له دهسهڵاتێکی رهشی تۆتالیتردا پهیامی مهدهنیهت و خهباتی مهدهنی خۆتان و گهلهکهتان به گوێی جیهان گهیاند و ههڵوێستی ناوهنده جیهانییهکانی مافی مرۆڤ لهسهر مانگرتنهکهتان و مهحکووم کردنی حکوومهتی ئێران، دهبێ به دهستکهوتی ئهو کۆششه لهخۆبوردوانهی ئێوه بزانین.
۲- ئێوه له دیلی دا ،یهکگردوانه و نهترسانه بهگژ دهسهڵاتێکی دڕنده و یاخی له ههموو بنهمایهکی ئینسانی دا چوونهوه . ئهم یهکگردوی و یهکدهنگی و بهرگرێهتان ئهوپهڕی شههامهت و لهخۆبوردوویی ئێوهی ههم بهدهسهڵات و ههم به بیروڕای گشتی ناساند.
٣- مانگرتنهکهی ئێوه سیمای درۆزنانهی زۆر لایهنی دهسهڵاتدار و بێدهسهڵاتی خسته روو که به ڕوواڵهت ئیدیعای ئێران بۆ ههموو ئێرانیان دهکهن و له کردهوهدا ئاماده نین سهرهتاییترین داخوازهکانی نهتهوهی کورد و نهتهوه ستهملێکراوهکانی دیکه بسهلمێنن. بهشێوهیهک لهم ماوهدا به بێدهنگی له ئاست مانگرتنهکهتاندا دونیایهک شهرم و شوورهییان نهسیبی خۆیان کرد.
۴- بێگومان حکوومهتی ئێران وهک تا ئێستا نیشانی داوه بۆ گیانی ئینسان هیچ بایهخێک دانانێت .
بۆیه من دیسان له لایهک داواتان لێدهکهم که دڵنیا بن پهیامی ئێوه ههم لهلایهن نهتهوهکهتان و ههم لهلایهن کۆمهڵگهی جیهانییهوه وهرگیراوه له لاێهکی دیکهوه به پهرۆشم که درێژه کێشانی مانگرتنهکهتان زیان به تهندروستیتان بگهیهنێت یا خودانهکهرده ببێته هۆی روودانی کارهستاتی قهرهبوو نهکراو.
بهلهبهر چاو گرتنی ئهوانهی باسم کرد جارێکیدی داواتان لێدهکهم کۆتایی به مانگرتنهکهتان بێنن. زیندووبوونی ئیوهی نهترس وکۆڵنهدهر بۆ درێژهدان به خهبات بۆ سهرخستنی بزووتنهوهی رزگاریخوازی نهتهوهکهمان پێویستێهکی حاشاههڵنهگره. هیوادارم ئهم داخوازهی من که وادهزانم داخوازی ههزاران دڵسۆزی کورده که پهرۆشی تهندروستیتانه قهبولکهن. له خودای گهوره سهلامهتی و سهربهرزی و سهرکهوتنتان بۆ داوادهکهم.
|