یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۲ مهر ۱٣٨۷ -  ٣ اکتبر ۲۰۰٨


برخورد غلط با همکاری مثبت ایران و آژانس
قطعنامه پاداش مناسبی برای همکاری ایران با آژانس محسوب نمی شود
چرا سخنگوی دولت چنین انتقاد تندی از رادیو تلویزیون کرده است
بازار عرفان کاذب، صوفیگری در پوستین عرفان!

روزنامه همشهری در تفسیرگزارش البرادعی و قطعنامه چهارم شورای امنیت درباره فعالیت های هسته ای ایران نوشته است: زمانی که گزارش البرادعی منتشر شد، این ذهنیت به وجود آمد که چگونه می توان محدودیت های سیاسی وتکنیکی ناشی از گزارش را نادیده انگاشت یا اینکه زمینه بازسازی و ترمیم آن را فراهم کرد.این یعنی اینکه گزارش البرادعی در بسیاری از موارد،دارای جهت گیری غیرسازنده و محدودکننده بوده است.به موازات چنین فرایندی، زمینه برای برگزاری اجلاسیه ۶٣ مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک فراهم شد. زمانی که رئیس جمهوری ایران در حال سخنرانی بود،شاهدحضورنداشتن لاوروف در جایگاه نمایندگان روسیه بودیم.
این امور نشان می دهد که مواضع روسیه نمی تواند درراستای منافع و اهداف راهبردی ایران تنظیم شود.
از سوی دیگر، وقتی که رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکادر تاریخ ۲۵ سپتامبر ۲۰۰٨ بر اهمیت همکاری با روسیه تاکید داشت، نتایج آن را می توان در قطعنامه شورای امنیت وپذیرش آن توسط روسیه مورد توجه قرار داد.
به طور کلی، هر گاه فرایندهای بین المللی در راستای مشارکت راهبردی سازماندهی شود، در آن شرایط قدرت های بزرگ قادر خواهند بود به همکاری موٌثرتری بایکدیگر نایل شوند. این امر نشان می دهد که قدرت سیاسی در سطح نظام بین المللی آثار و پیامدهای خاص خودرا ایجاد می کند.به این ترتیب، نمی توان تعریف یکسان و ثابتی ازعدالت را ارائه داد. عدالت در حوزه سیاست بین المللی تابعی از قدرت سیاسی و راهبردی است. چنین موضوعی رانمی توان پدیده جدید مربوط به اجلاس حاضردانست.
مطالعات توسیدید در کتاب تاریخ جنگهای پلوپونزی نشان می دهد که عدالت تابعی از معادله قدرت است.
بنابراین، آنچه توسط رئیس جمهوری ایران در اجلاسیه سران عضو ملل متحد مطرح شد، برداشت کاملا متفاوتی را ازموضوع قدرت و عدالت در سیاست بین المللی منعکس می سازد؛ ادراکی که تاریخ سیاست بین المللی هیچگاه آن رامنعکس نکرده است.این امر نشان می دهد که ماهیت نظام بین المللی باقالب های ارزشی انقلاب اسلامی کاملا بیگانه و متفاوت است. صرفا کشورهایی می توانند موجودیت و موقعیت سیاسی خود را تثبیت نمایند که زمینه های لازم برای قدرت سازی در حوزه سیاست بین المللی را فراهم آورند.تجربه اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل بیانگر آن است که ۴روز بعد از سخنرانی رئیس جمهوری ایران،قدرت های بزرگ بدون توجه به عدالت اخلاقی و همچنین عدالت اجتماعی بر جلوه هایی از اخلاق سیاسی تاکیدکرده اند.
اخلاق سیاسی در نظام بین المللی تابعی از قدرت بوده وزمینه همکاری و هماهنگی بازیگران مختلف را فراهم می سازد.تصویب قطعنامه جدید را می توان به منزله هماهنگی بازیگران بین المللی علیه برنامه های صلح جویانه ایران دانست. از سوی دیگر، چنین فرایندی نشان می دهد که حقانیت سیاسی و همچنین مشارکت همه جانبه با آژانس بین المللی انرژی اتمی نمی تواند زمینه های لازم را برای مشروعیت سیاسی و راهبردی ایران فراهم کند.
جمهوری اسلامی ایران دارای برنامه های صلح جویانه واهداف متعالی اخلاقی در صحنه جهانی است اما واقعیت های سیاست بین المللی موضوعات دیگری را منعکس می سازند.همکاری چین، روسیه و آژانس بین المللی انرژی اتمی باکشورهای قدرتمند غربی نشان می دهد که چنین بازیگرانی ازانگیزه لازم برای حل مشکلات فراروی خود برخوردارند.از سوی دیگر، این قطعنامه پاداش مناسبی برای همکاری ایران با آژانس محسوب نمی شود. از درون چنین قطعنامه ای می توان مخاطرات امنیتی و همچنین بحران های متنوعی را در ارتباط با امنیت ملی جمهوری اسلامی، ثبات و تعادل خاورمیانه پیش بینی کرد.

چرا انتقاد کرده است
نزاع دولت و رسانه ملی عنوان سرمقاله روزنامه صدای عدالت است که در پی آن را می خوانید:
امروزه رسانه ها نیروهای محرک در روند توسعه هرجامعه هستند که می توانند زیرساخت های فکری ـ فرهنگی مناسب را در جوامع رواج دهند؛ زیرساخت هایی ازقبیل کار گروهی، فرهنگ تفکر، فرهنگ کارآفرینی،آینده نگری، فرهنگ صادرات، فرهنگ نظم و حسابگری و….
بسیاری از دانشمندان بر این باورند که نیل به توسعه وخلق جوامع مدرن و کارآمد، بدون استفاده از رسانه های همگانی غیر ممکن خواهد بود، چرا که توسعه فرایندی است جامع و پویا که با گذر زمان، جهت گیری ها و راهبردهای آن دستخوش تحول می شود و باید دائماً، با تغییرات جامعه ونیازهای آن هماهنگ شود.
برخی جوامع که به صورت آگاهانه از رسانه ها سودمی جویند، آن را عاملی برای بهبود وضعیت فرهنگی وتوسعه جامعه خود قرار می دهند. در برخی دیگر از کشورهاکه ناآگاهانه از رسانه های جمعی استفاده می شود، ممکن است که رسانه ها در جامعه، منشا ایجاد یا ترویج اخلاق نامناسب شود ـ اخلاقی از قبیل کار فردی به جای کار گروهی، واردات به جای صادرات و ورود نامناسب فرهنگ و هنجارهای بیگانه و… ـ که این عوامل سبب ضعف و عقب ماندگی جوامع می شود.در عرصه عمومی، این رسانه ها هستند که می توانندافکار، عقاید، نگرش و نیازهای اجتماعی را دسته بندی وتنظیم کنند و آنها را به سطوح بالای جامعه انتقال دهند تا درنهایت، بتوان این مطالبات را به گونه ای هماهنگ بازیرساخت های فکری ـ فرهنگی و توسعه جامعه برطرف کرد.در واقع، رسانه ها ابزار اصلی انتقال اطلاعات و ایده هادر جوامع هستند که می توانند هر روز با خلق ایده و تفکری جدید و ترویج آن به روند توسعه جامعه کمک کنند. درعرصه سیاسی هم رسانه ها و علی الخصوص صدا و سیماموظف اند که بینش سیاسی جامعه را عمق بخشند تا مردم بادرک صحیح و درست مسائل روز جامعه به مرحله قضاوت وانتخاب برسند. اکنون با توجه به نقش و اهمیت رسانه ها درجوامع امروز، به تحلیل رویدادی می پردازیم که اخیراً، بین دولت و صداوسیما رخ داده است.
ماجرا از آنجا آغاز شد که الهام، سخن گوی دولت، درروز یازدهم شهریورماه و در چهارمین روز از هفته دولت، باحضور در خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا انتفادات تندی را از صدا و سیما بیان کرد. الهام در بخشی از سخنانش، که بیشتر درباره رسانه ها و نقش صداوسیما بود، گفت: احساس تکلیف در صداوسیما وجود ندارد . وی با طرح این پرسش که چه نظارتی بر صداوسیما وجود دارد؟ گفت: من می گویم هیچ نظارتی بر صداوسیما وجود ندارد. برخی فکر می کنند که این رسانه در اختیار رهبری است، ولی مقام معظم رهبری نیزفقط بر اساس تکلیف قانون اساسی رئیس رسانه ملی رانصب می کنند .
وی با بیان اینکه شورای نظارت بر صداوسیما ناکارآمداست، اظهار داشت: اکنون یک شورای نظارت بر صداوسیماوجود دارد که در حقیقت، این شورا بی حاصل و ناکارآمداست و نظارتی که دارد، نظارت اطلاعی است و ظرفیت ورود به این عرصه را ندارد. در حالی که قانون اساسی رسانه را متعلق به قوای کشور از نظر حوزه اطلاع رسانی دانسته است، ولی ما می بینیم که این دستگاه پرقدرت فاقد نظارت است و در حقیقت، تنها قدرت بی نظارت، رسانه ملی است که نه مجلس بر آن نظارت دارد و نه پاسخ گویی به رهبری دارد .
این انتقادات از صداوسیما را در حالی الهام بیان کرد که در این سه سالی که از روی کار آمدن دولت نهم می گذرد،صداوسیما تلاش زیادی را در پوشش گستره فعالیت های دولت و ارائه آنها از رسانه ملی صرف کرده است.
اطلاع رسانی سفر به سازمان ملل و حضور در دانشگاه کلمبیا گرفته تا سفرهای استانی رئیس جمهور و حضور او درشهرستان های مختلف و همچنین بیان دستاوردهای ریز ودرشت دولت در این سه سال، از جمله مهم ترین فعالیت های صداوسیما در راستای حمایت از دولت بوده است؛ در عین آنکه رسانه ملی رویکرد انتقادی اندکی در برابر دولت ازخود بروز داده است.اما سوٌالی که در اینجا مطرح می شود این است که چراسخن گوی دولت چنین انتقادات تندی را از صداوسیما بیان کرده است در حالی که این رسانه همواره حامی دولت وبازگوکننده دستاوردهای آن بوده است؟
در اینجا بد نیست برای پاسخ دادن به این سوٌال به این نکته اشاره کنیم که انتقادات الهام از صداوسیما در حالی بیان شد که صداوسیما در ماه های اخیر، با افزایش گرانی و ضعف مدیریتی دولت در حوزه های اقتصادی، در برنامه های تحلیلی خود، کم و بیش، به انتقاد از برخی اقدامات دولت روی آورده است.
از این رو، در پیش گرفتن این رویکرد جدید در صدا وسیما موجب شد که سخن گوی دولت چنین انتقاداتی را بیان کند. همچنین باید این نکته را هم اضافه کرد که سابقه چنین رفتاری توسط دولت در مقابل صدا و سیما در گذشته هم وجود داشته است.

موتور روندهای استبدادی
روزنامه رسالت با عنوان: توزیع مسموم التهاب نوشته است:
التهاب آفرینی سم مهلکی است که قدرت تصمیم سازی های درست را از مسئولین یک کشور سلب می نماید و اوج التهابات اجتماعی در هر سیکلی از روندهای موجود، زمینه را برای دخالت عنصر خارجی فراهم می کند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب مردم باید احساس
آرامش و امنیت سیاسی ـ روانی کنند، اما دشمن سعی می کند با ایجاد التهاب این آرامش را بزداید و متاسفانه برخی در داخل نیز نادانسته این التهاب را افزایش می دهند.
در دشمنی سیلی خوردگان از اسلام و انقلاب شکی نیست اما رفتار برخی از جریانات داخلی که ناخواسته آب به آسیاب دشمن می ریزند سوال های زیادی را در افکار عمومی به وجود آورده است که بی پاسخ گذاشتن آنها از اعتبار سیاسی و اجتماعی این گروه ها و رسانه های وابسته به آنها خواهد کاست. در این وجیزه به نمونه های حادی از این التهاب آفرینی ها خواهیم پرداخت.
۱ـ با بیشتر شدن تردیدها درباره آرأ خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری آینده، این بار شکاف ها در درون ائتلاف مشارکت- مجاهدین پر رنگ شده است و بخشی از بدنه مشارکت تحدید گزینه های موجود دوم خردادی ها به خاتمی ـ تز خاتمی یا هیچ کس ـ را اشتباهی استراتژیک تلقی می کند. گفتنی است در بین برخی از افراطیون دوم خردادی نظریه ای در حال رشد است که آنها باید حتما گزینه ای را معرفی کنند که رد صلاحیت شود. پس از آن در یک اقدام هماهنگ ضمن التهاب آفرینی در جامعه زمینه را برای آشوبهای احتمالی فراهم کنند. در این فضا با طرح حضور ناظر بین المللی در انتخابات، نظام را تحت فشار قرار دهند و مشروعیت برگزاری انتخابات را زیر سوال ببرند.
این ایده وطن فروشانه در آستانه انتخابات مجلس هشتم نیز از جانب گروهک غیر قانونی نهضت آزادی مطرح شد اما با هوشیاری فحول سیاسی کشور از هر دو جناح مطرح اصولگرایان و اصلاح طلبان با ناکامی مواجه شد. افراطیون دوم خردادی که در قالب یک جناح بندی نافرمان بر پیشانی اصلاح طلبان معتدل همواره داغ تلخی بوده اند و اصلی ترین علت عدم موفقیت آنها در چند انتخابات اخیر محسوب می شوند بار دیگر تلاش دارند تا با التهاب آفرینی در فضای عمومی کشور زمینه را برای زیر سوال بردن استقلال سیاسی ایران به کار ببرند و موتور روندهای استبدادی و استعماری سابق را روشن کنند.
۲ـ با افزایش فشارهای کنفدراسیون فوتبال آسیا AFC بر ورزش ایران که در ادامه طرح اسرائیلی تحریم فوتبال و سایر ورزشهای قهرمانی ایران از حضور در مجامع بین المللی صورت می گیرد، چند رسانه داخلی با هماهنگی از قبل در صدد هستند تا ضمن التهاب آفرینی در صحنه ورزش کشور، مستنداتی برای تحت فشار قرار دادن جامعه ورزشی ایران تهیه کنند.
چندی پیش روزنامه اعتماد ملی به نقل از دختری که از ورود وی به ورزشگاه آزادی جلوگیری شده، گزارش داد: مسئولان AFC به ما گفتند که ما تنها در بازی هایی که زیر نظر کنفدراسیون انجام می شود، اجازه دخالت داریم و باید مخالفت مسئولان برای ورود زنان به ورزشگاه را به صورت مستند ارائه کنید. ما هم فیلم تهیه کرده ایم و با همین فیلم می خواهیم علیه باشگاه سایپا به AFC شکایت کنیم.
طراحان این پروژه که با استقبال چند سایت خبری داخلی از جمله سایتی موسوم به عصر ایران نیز روبرو شدند تمام اهتمام خود را به تهیه و جمع آوری مستنداتی مبنی بر عدم امکان حضور زنان در استادیومهای فوتبال معطوف کرده اند.
راقم این سطور در مقام مخالفت یا موافقت با حضور زنان در ورزشگاهها نیست اما به طور منطقی نتیجه این مستند سازی و التهاب آفرینی چیست؟ آیاچیزی به جز مقدمه چینی برای یک بحران اجتماعی در کشور و یا محرومیت فوتبال ایران از حضور در مجامع آسیایی و بین المللی است. التهاب آفرینی با مقاصد سیاسی در عرصه ورزش کشورآن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چه نتیجه ای در پی خواهد داشت؟
٣ـ تصویب یک قطعنامه بی خاصیت علیه فعالیتهای صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران که حاصل جمع تعارضات درونی روسیه و آمریکا بود دستاویزی برای التهاب آفرینی عده ای از افراطیون دوم خردادی شده است. گویی فرقی برای این قماش نمی کند که قطعنامه ها از چه وزنی برخوردارند و ماچه داده ایم و چه چیزی را به دست آورده ایم. مصطفی تاج زاده یکی از اعضای مشارکت در اظهار نظر عجیبی مدعی شده است: استقلال و یکپارچگی سرزمینی و امنیت عمومی و ملی نباید فدای غنی سازی اورانیوم شود. تاج زاده با متشنج نشان دادن وضعیت حاکم بر پرونده هسته ای ایران گفته است: تحریم های جهانی علیه کشور بیانگر آن است که کاخ سفید موفق شده است با سوء بهره برداری از دیپلماسی تهاجمی و در حقیقت ماجراجویانه اقتدارگراها، ایران را در همان مسیر ۱۲ ساله ای قرار دهد که عراق را قرار داد و فرجام شوم آن را مشاهده می کنیم. با کمال تاسف باید گفت پروژه عراقیزه کردن ایران توسط جنگ طلبان آمریکا که با محور شرارت خواندن ایران کلید خورد اما به علت دیپلماسی صلح طلبانه، تنش زدا و اعتمادسازخاتمی امکان تحقق نیافت، در زمان آقای احمدی نژاد محقق شده است.
این دست التهاب آفرینی ها و احتجاجات سقیم و ناصواب در مسیر پرونده هسته ای ایران هرچند مسبوق به سابقه است اما از عناصر داخلی بعید به نظر می رسد که همسو با دستگاه رسانه ای غرب زمینه را برای انفعال ملت و دولت ایران فراهم کنند. تصمیم ملت ایران برای پیگیری حقوق مسلم هسته ای خود خدشه ناپذیر است و هیچ فرد یا جریانی نمی تواند خللی در آن ایجاد کند.

عرفان کاذب و توده های ساده دل
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله اش: صوفیگری در پوستین عرفان! نوشته است:
بازار عرفان های کاذب چندی است که داغ است. هر سال ماه مبارک رمضان که فرا می رسد اصحاب این بازار زمینه رابیش از هر زمان دیگر فراهم می بینند و به آن بیشتر دامن می زنند.
مردم طالب معنویتند و چون بسیاری از آنها اطلاعات کافی از معارف دینی ندارند آنچه را که به نام دین و عرفان و معنویت عرضه می شود می پذیرند بدون آنکه بتوانند سره را از ناسره جدا کنند و راهی برای تشخیص عرفان واقعی ازعرفان کاذب داشته باشند.
در سالهای اخیر بعضی عناصر بی اطلاع و لابد بی غرض که دستی در کارهای رسانه ای دارند با این هدف که معنویت مردم را بیشتر کنند دست به دامن مکتب های انحرافی همچون صوفیه شده اند و افکار سران این فرقه را در قالب های به ظاهر زیبای عرفانی در مناسبت های مختلف بویژه برنامه های ماه مبارک رمضان عرضه کرده و می کنند. متاسفانه این مطالب حاوی انحرافاتی است که گاهی شاید حتی خودعرضه کنندگان آنها نیز بر این انحرافات واقف نباشند و به تصور اینکه اسلام ناب همین است آنها را به مردم عرضه می کنند درحالیکه عوارض خطرناک این مطالب از هم اکنون در جامعه مشهود است. دکان هائی که عده ای تحت عناوین مختلف در سالهای اخیر باز کرده اند و مریدپروری می کنند وجوان ها را به شکل های گوناگون به خود جذب می نمایند وبعد از مدتی آنها را درحالی که به عناصری بی اعتقاد تبدیل می شوند در جامعه رها می کنند از عوارض همین انحرافات است…
زرق و برق ظاهری بعضی از این عرفان های کاذب آنقدر زیاد است که حتی بسیاری از علما و بزرگان را که دقیقا متوجه خطر این انحرافات هستند وادار به سکوت می کند. آنها در جواب این سئوال که چرا سکوت می کنند می گویند افرادی که دست اندرکار طرح این مطالب انحرافی در جامعه هستند آنچنان ماهرانه و با بهره گیری از ابزارهای قدرتمند و پرنفوذ عمل می کنند و چنان سیاهی لشکری برای خود فراهم کرده اند که ورود ما به ماجرا و مقابله با این جریان ممکن است موجب بروز عوارضی منفی شود که شاید به صلاح جامعه نباشد. آنها سپس نتیجه می گیرند که با این جریان انحرافی باید از طریق کوتاه کردن دست عاملان آن ازامکانات عمومی برخورد کرد و با محروم ساختن این عناصراز ابزارهای پرنفوذی که در اختیار دارند راه ارتباط آنها باتوده های ساده دل و کم اطلاع را باید مسدود نمود.
برای آنکه نمونه ای از این انحراف که البته درقالبی بسیار ظاهرپسند عرضه می شود را معرفی کرده باشیم اشاره ای اجمالی به مطالبی که چندسال است در شب های قدر ازطریق یکی از شبکه های تلویزیونی و البته با تبلیغات پرطمطراق قبلی و همزمان پخش می شود را مناسب میدانیم.شخصی که این مطالب را مطرح می کند در بخشی از اظهارات خود همواره این نکته را یادآور می شود که همه عوالم ازقبیل آخرت و برزخ و همه آنچه دین وعده داده است از قبیل بهشت و جهنم در همین عالم موجود هستند لکن شما آنها رانمی بینید و درک نمی کنید…
این مطلب از نظر ظاهر آنقدر عادی به نظر می رسد که افراد معمولی نه تنها متوجه انحرافی بودن آن نمی شوند بلکه خود را وامدار کسی که آنرا بیان می کند نیز احساس می کنندو به این باور هم می رسند که گوینده این سخن آنها را ازیک خواب گران بیدار کرده است ! درحالیکه این مطلب درنقطه مقابل تعالیم قرآن و مکتب اهل بیت علیهم السلام قراردارد که همواره دنیا و آخرت را دو عالم جدا از یکدیگرمعرفی می کنند که اولی همانند مزرعه است برای دومی ومحصول اعمال دنیا را مردم بسته به اعمال خوب و بدی که انجام میدهند در بهشت یا جهنم دریافت می کنند. عالم برزخ نیز عالم جداگانه ایست که ویژگی های خود را دارد.
مخلوط کردن این مسائل با یکدیگر و چنان مطالب نادرستی را در قالب عرفان آنهم با ظاهری آراسته و حق به جانب از رسانه ملی مطرح کردن عوارض خطرناکی دارد که باسالها تلاش صدها دانشمند و سخنور و صاحب قلم نیز نمی توان آنرا زایل کرد. رسانه ملی باید نسبت به این دقایق بسیار هوشمند عمل کند و اجازه ندهد صوفیگری در پوستین عرفان با استفاده ابزاری از امکانات نظام جمهوری اسلامی خود را بر افکار عمومی جامعه تحمیل نماید.
خوشبختانه صدا و سیما برنامه های مفید نیز فراوان دارداما با توجه به اینکه تاثیرگذاری برنامه های انحرافی بویژه آنها که ظاهری عرفانی دارند ولی در باطن انحرافی هستندبیشتر است مسئولان رسانه ملی باید مواظبت کنند تا رسانه ملی دچار حبط عمل نشود…

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست