تولد، زندگی و تحصیل در یک شهر
طرح الزام دانشگاه ها به پذیرش دختران در دانشگاه های محل سکونت شان
زینب پیغمبرزاده
•
محمدعلی دادخواه حقوقدان تصویب چنین قوانینی را به صراحت برخلاف قانون اساسی و معاهدات بین المللی دانسته و تاکید می کند؛ «در قانون اساسی برخورداری از امکانات تحصیلی به طور مساوی حق همه افراد ملت دانسته شده است.»
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۵ مهر ۱٣٨۷ -
۶ اکتبر ۲۰۰٨
در هفته آخر شهریور هیات رئیسه مجلس از وصول طرح «الزام دانشگاه ها به پذیرش دختران در دانشگاه های محل سکونت شان» خبر داد. در صورت تصویب این طرح که در کمیسیون آموزش مجلس در حال بررسی است، سازمان سنجش و دانشگاه آزاد اسلامی موظف خواهند بود سیاست هایی اتخاذ کنند که حتی الامکان داوطلبان دختر در نزدیکی محل سکونت شان قبول شوند. به گفته نمایندگان این طرح در کنکور سال ٨٨ اعمال خواهد شد.
طرح جامع پذیرش بومی دانشگاه ها در مجلس
عزت الله دهقان عضو کمیسیون آموزش مجلس در گفت وگو با روزنامه خراسان درباره دلایل نمایندگان برای ارائه این طرح می گوید؛ «پس از اعلام نتایج کنکور در ۱۵ شهریورماه، شاهد موجی از اعتراض ها و تجمع بسیاری از داوطلبان کنکور در مقابل سازمان سنجش و مجلس بودیم که درصد بالایی از این اعتراض ها ناشی از محرومیت داوطلبان از پذیرش در دانشگاه های معتبر به دلیل سیاست بومی گزینی بود. اما به دنبال فراخوانده شدن وزیر علوم و مسوولان سازمان سنجش به مجلس، با افزایش ۱۰ درصد ظرفیت پذیرش در برخی رشته ها و دانشگاه این غائله خاتمه یافت اما در حال حاضر تلاش ها در مجلس بر این است که در سال های بعدی شاهد تکرار چنین حوادثی که نتیجه آن تضییع حقوق و محرومیت داوطلبان شهرستانی از حضور در دانشگاه های معتبر و ملی است، نباشیم. در همین راستا طرح جامع پذیرش بومی در دانشگاه که با هدف اصلاح مصوبه بومی گزینی شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین شده در کمیسیون آموزش در حال بررسی است و الزام دانشگاه ها به پذیرش دختران در دانشگاه های محل سکونت شان نیز از جمله این طرح ها است.»
به گفته این نماینده مجلس در این طرح آمده است؛ «به شرط افزایش امکانات دانشگاهی در تمامی استان ها و شهرها، دانشگاه ها ملزم هستند دانشجویان دختر را به صورت بومی و در شهرهای محل سکونت شان پذیرش کنند که البته دانشگاه های معتبر و ملی از این مساله مستثنی می شوند.» وی در ادامه در توضیح دیگر دلایل پیشنهاد این طرح توسط نمایندگان افزود؛ « برخی از گزارش ها حاکی از آن است که درصد کمی از دانشجویان دختر که در شهرهای دیگری پذیرفته شده اند، به دلیل مخالفت خانواده یا به دلیل نبود و کمبود خوابگاه دانشجویی در آن شهر، از تحصیل در دانشگاه انصراف داده اند.» علیرضا سلیمی از اعضای کمیسیون آموزش مجلس نیز با اشاره به مشکلات رفت و آمد دختران دانشجو و همچنین اعتراضات صورت گرفته به طرح بومی گزینی، به مهر می گوید؛ «این مساله منجر به این شد که جمعی از نمایندگان مجلس طرحی را ارائه کنند تا فواید قانون قبلی را داشته باشد اما مضرات آن را نداشته باشد.» علی کریمی فیروزجایی از دیگر اعضای این کمیسیون هم در مصاحبه با همین خبرگزاری، با اشاره به اینکه دانشجویان اعم از دختر و پسر به نمایندگان مجلس مراجعه می کنند و خواستار تسهیل در امور نقل و انتقال محل تحصیل می شوند، تبعات فرهنگی و فشارهای اقتصادی را که در نتیجه جابه جایی فرزندان از استان محل سکونت به استان های دیگر به خانواده ها وارد می شود، از دلایل ارائه این طرح می داند. وی در ادامه تاکید می کند؛ «اگر قرار است به یک شهروند استان کهکیلویه و بویراحمد حق انتخاب دانشگاه های معتبر در تهران، اصفهان و شیراز را ندهیم باید در دانشگاه های آن استان فرصت هایی را ایجاد کنیم تا داوطلب آن استان بتواند از دانشگاهی در استان خود بهره مند شود که هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی توسعه یافته است.»
تحصیل دور از خانواده؛ فرصتی برای کسب استقلال
اما آیا نمایندگان در این میان نظر داوطلبان و خانواده هایشان را هم جویا شده اند؟ دختران و خانواده هایشان درباره ادامه تحصیل در شهری دیگر چه نظری دارند؟ به آن به دید یک فرصت نگاه می کنند یا یک مشکل؟ دختران ترجیح می دهند در رشته مورد علاقه شان در شهری دیگر تحصیل کنند یا در رشته یی که به آن علاقه یی ندارند، در شهر خودشان درس بخوانند؟
شیدا اهل مهاباد است و چهار سال پیش در رشته مددکاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی فارغ التحصیل شده است. او دوران تحصیلش را در تهران چنین توصیف می کند؛ «بهترین تجربه هایم را در خوابگاه کسب کردم. تجربه های ارزشمندی که با سال ها زندگی در شهرستان هم نمی توانستم به دست بیاورم مثل تجربه زندگی گروهی و استقلال.» وقتی نظر خانواده اش را می پرسم، می گوید؛ «مادرم با وجود آنکه تحصیلات چندانی ندارد، همیشه می خواست در شهر دیگری ادامه تحصیل دهم تا بتوانم زندگی جدیدی را تجربه کنم. او می گفت؛ «هیچ وقت نتوانستم از خودم فراتر روم، چرا که آدم های اطرافم همه شبیه خودم بودند و تجربه جدیدی نداشتیم که به یکدیگر منتقل کنیم.» از شیدا می پرسم؛ «خانواده های کرد درباره ادامه تحصیل دختران شان در شهرهای دور چه نظری دارند؟» او که پس از اتمام تحصیلاتش در تهران به عنوان مددکار مشغول به کار شده و دور از خانواده زندگی می کند، پاسخ می دهد؛ «اکثر خانواده ها به راحتی می پذیرند که دخترشان برای ادامه تحصیل به شهر دیگری برود. هرچند خانواده هایی هم هستند که دیدگاه های سنتی دارند یا می ترسند دخترشان با مشکل مواجه شود. البته در بسیاری از موارد دختران موفق می شوند خانواده هایشان را راضی کنند. در دوره جوانی برای افراد مهم است که زندگی مستقلی را تجربه کنند و تحصیل در شهری دیگر به آنها کمک می کند زودتر مستقل شوند. به قول مادرم دخترها اگر در خانه بمانند مثل گیاهی که به جایی تکیه داده باشد ضعیف می مانند، اما وقتی از خانواده جدا می شوند، یاد می گیرند روی پای خودشان بایستند.»
فاطمه ۲۲ ساله که در قم بزرگ شده، درباره دوره تحصیلش در رشت می گوید؛ «با وجود اینکه از ابتدا پدرم علاقه مند بود در شهری نزدیک درس بخوانم، خودم دوست داشتم در شهری قبول شوم که از خانواده ام فاصله داشته باشم و فرصت کنم مستقل شوم. از این لحاظ به رشت آمدن برایم تجربه خوبی بود. البته پدرم همواره مشوق ما برای ادامه تحصیل بود. وقتی دبیرستان می رفتیم او به من و خواهرم می گفت؛ دختران اگر تحصیلات دانشگاهی نداشته باشند، تا آخر عمر به دیگران وابسته می مانند، اما پسران حتی اگر درس هم نخوانند باز هم می توانند در جامعه به جایی برسند.» او که اکنون پس از اتمام تحصیلاتش در رشته شهرسازی، با همسرش در رشت زندگی می کند، ادامه می دهد؛ «بیشتر خانواده های قمی مایل اند دختران شان در شهرهای اطراف درس بخوانند، به همین دلیل برخی از دخترانی که رتبه هایشان آنقدر خوب نیست که بتوانند در شهرهای اطراف مثل تهران، در رشته مورد علاقه شان قبول شوند، ناچار می شوند در رشته یی ادامه تحصیل دهند که به آن علاقه یی ندارند.» «دخترهای شهرستانی که از خوابگاه ناراضی اند، چرا در شهر خودشان درس نمی خوانند؟» این پرسش را بارها شنیده ام اما این تنها شهرستانی ها نیستند که برای ادامه تحصیل به تهران می آیند، بسیاری از داوطلبان تهرانی نیز برای آنکه بتوانند در رشته های پرطرفداری چون مهندسی، پزشکی یا حقوق ادامه تحصیل دهند به شهرهای دیگر می روند. گیسو اهل تهران است و در دانشگاه سهند تبریز تحصیل می کند. او هنگام انتخاب رشته بیش از اینکه به فکر ماندن در کنار خانواده باشد، تلاش کرده است در رشته مورد علاقه اش پذیرفته شود. برای پدر و مادرش هم اعتبار علمی دانشگاه بیش از هر چیز اهمیت داشته است. می پرسم؛ «اکنون بعد از دو سال، چقدر از انتخابی که کرده یی راضی هستی؟» او که ۲۰ ساله است، می گوید؛ «تبریزی ها چندان دانشجویان فارس زبان را نمی پذیرند، اما من رشته تحصیلی ام را دوست دارم. مشکلات زندگی در خوابگاه سبب شد یاد بگیرم روی پای خودم بایستم. من تنها فرزند خانواده ام هستم. والدینم اکنون از اینکه یاد گرفته ام مستقل باشم، راضی اند. پدرم معتقد است والدین باید پرواز کردن را به فرزندان شان یاد دهند و بعد اجازه دهند بچه ها پرواز کنند. تحصیل در شهری دور از خانواده تنها امکان دختران ایرانی برای تجربه زندگی مستقل است.» گروهی از داوطلبان هم برای ادامه تحصیل از شهرستان به شهرستان دیگری می روند. زهرا جانی پور که خانواده اش در همدان سکونت دارد، فوق دیپلم اش را در ملایر شهری نزدیک همدان خوانده و بعد برای گرفتن لیسانس محیط زیست به بیرجند رفته است. او در مورد ملاک های انتخاب رشته اش می گوید؛ «دوست داشتم در یکی از شهرهای بزرگ و در دانشگاهی معتبر تحصیل کنم اما رشته هم برایم اهمیت زیادی داشت. بعد از اینکه فوق دیپلم ام را گرفتم مجبور شدم برای گرفتن لیسانس به دانشگاه بیرجند بروم، چرا که این رشته فقط در دانشگاه های بیرجند و اردکان وجود داشت.» البته او سختی های تحصیل در شهری دور از خانواده را انکار نمی کند؛ «رفت و آمد از بیرجند تا همدان برایم کار آسانی نبود. مسائلی مثل مزاحمت همیشه وجود دارد، چه در شهر خودت باشی، چه هزار کیلومتر از خانواده ات فاصله داشته باشی، چه صد کیلومتر. مهم این است که دختران اعتماد به نفس دفاع از خودشان را داشته باشند و مردم و نیروهای انتظامی هم از آنها حمایت کنند.» برای خانواده زهرا هم ادامه تحصیل او در رشته مورد علاقه اش بیش از هر چیز اهمیت داشته است. آنها به دانشگاه به عنوان فرصتی برای ورود او به اجتماع نگاه کرده اند. زهرا معتقد است در این چهار سال زندگی مستقل تجربه های زیادی به دست آورده است؛ تجربه هایی که در انتخاب همسر به او کمک کرده و سبب شده یاد بگیرد چگونه با همکاران و اطرافیانش تعامل درستی داشته باشد. زهرا که در حال حاضر با همسرش در تهران زندگی می کند، موفق شده است در دانشگاه معتبر تربیت مدرس پذیرفته شود اما وزارت علوم از پذیرش او در این دانشگاه خودداری می کند، چرا که او جزء یکی از ۱۷ دانشجوی سه ستاره کنکور ۱٣٨۵ است.
طرحی غیرقانونی و غیرعادلانه
محمدعلی دادخواه حقوقدان تصویب چنین قوانینی را به صراحت برخلاف قانون اساسی و معاهدات بین المللی دانسته و تاکید می کند؛ «در قانون اساسی برخورداری از امکانات تحصیلی به طور مساوی حق همه افراد ملت دانسته شده است.»
کاهش حضور زنان در عرصه عمومی
دکتر شهلا اعزازی جامعه شناس و رئیس گروه زنان انجمن جامعه شناسی ایران، هدف طراحان چنین طرح هایی را کاهش حضور زنان در عرصه عمومی می داند اما معتقد است طراحان به هدف خود نمی رسند، چرا که دختران در هر حال در شهرهای کوچک تر به دانشگاه خواهند رفت. او با ابراز تاسف از اجرای چنین طرح هایی می افزاید؛ «بومی گزینی جنسیتی در کنار سهمیه بندی جنسیتی، شانس دختران برای ورود به دانشگاه و در نتیجه ورود به بازار کار را کاهش می دهد. این در حالی است که دختران در مقایسه با پسران با موانع بیشتری برای اشتغال روبه رو هستند، چرا که سازمان های دولتی بیشتر مردان را استخدام می کنند و قوانینی چون کار نیمه وقت زنان و افزایش مرخصی زایمان آنها نیز که در ظاهر به نفع زنان است، در واقع موجب کاهش تمایل کارفرمایان به استخدام آنان می شوند. هرچند سهم زنان از بازار کار در حال افزایش است.» این استاد دانشگاه علامه معتقد است؛ «دختران برای کسب اعتبار اجتماعی و گسترش آزادی شان به دانشگاه می روند، البته آنها امید دارند به موقعیت بهتری در بازار کار دست یابند. دختران با دیپلم دسترسی چندانی به بازار کار سالم ندارند.» وی در پاسخ به نمایندگانی که هدف طرح را کاهش آسیب های اجتماعی دانسته اند، می گوید؛ «در هیچ جای دنیا به قربانی ها نمی گویند در خانه بنشینند تا بزهکاران به راحتی بتوانند به کار خودشان ادامه دهند. دولت ها باید با عوامل ایجادکننده آسیب ها مقابله کنند نه قربانیان آنها.»او همچنین می پرسد؛ «با توجه به این نکته که در شهرستان فرصت های شغلی بسیار کمی برای زنان تحصیلکرده دارد، آیا دختران پس از آنکه مطابق این طرح در نزدیکی محل سکونت والدین شان درس خواندند، در نهایت مجبور نخواهند بود برای اشتغال به شهرهای بزرگی مثل تهران بیایند؟ در این صورت آشنا نبودن این دختران با زندگی در شهرهای بزرگ، خود مسبب ایجاد مشکلات جدیدی برای آنها و جامعه خواهد بود.» دکتر حسین قاضیان جامعه شناس و مترجم نیز معتقد است؛ «نمایندگان مجلس با طرح هایی چون بومی گزینی جنسیتی و سهمیه بندی جنسیتی تنها به دنبال کاهش ورود دختران به دانشگاه نیستند، بلکه بیش از هر چیز می کوشند مانع حضور آنها در عرصه عمومی شوند.»
وی با اشاره به اینکه نمایندگان مجلس در واکنش به اعتراض داوطلبان به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص بومی سازی دانشگاه، بدون طرح قبلی دست به ارائه چنین طرح زده اند، می گوید؛ «وقتی طرح هایی که بر مبنای انبوهی از تلاش ها که نام نامی «کار کارشناسی» را هم بر پشت خود حمل می کنند، تهیه می شود و ناکارآمد از کار درمی آید، معلوم نیست آخر و عاقبت این جور طرح های شتابزده که معمولاً هم فقط هدف یا آرزویی کم وبیش مشخص در نظر دارند، چه جور از کار دربیاید چرا که طرح هایی که به این شیوه تنظیم شوند، معمولاً به پیامدهای آشکار، مثلاً تغییر ترکیب جنسیتی دانشگاه های بزرگ هم توجهی ندارند، چه رسد به پیامدهای پنهان و ناخواسته از جمله پیامدهایش بر بازار کار و اشتغال.» دکتر قاضیان همچنین در پاسخ به استدلال نمایندگان مجلس در خصوص دشواری فراهم آوردن امکانات خوابگاهی برای دختران دانشجو می پرسد؛ «آیا می شود برای جبران ناکارآمدی نظام اجرایی، برای تهیه شرایط مطلوب و برای ادامه تحصیل دانشجویان، از جمله تدارک خوابگاه، به ویژه برای تسهیل ادامه تحصیل دانشجویان دختر، حق عده یی از آنها را زیر پا گذاشت؟» این جامعه شناس ورود دختران به دانشگاه را تلاش برای جست وجوی منابع جدید هویتی می داند و می افزاید؛ «دختران با اتکا به قدرت عاملیت خود می کوشند هویت فردایشان را با توسل به فرصت های امروز بسازند. یکی از مهم ترین این فرصت ها در جامعه ما و حتی در سطح جهانی، آموزش، به ویژه آموزش عالی است. با ورود به آموزش عالی دختران می توانند در سقف شیشه یی جهان مردانه اشتغال و ارتقای اجتماعی، ترک هایی به وجود بیاورند و خود را بالا بکشند.»
اعتراض فعالان دانشجویی
طی چند روز گذشته، کمیسیون زنان تحکیم با پخش بروشور در سطح دانشگاه ها، اعتراض خود را به این طرح اعلام کرده است. نسیم سرابندی از اعضای این تشکل دانشجویی با انتقاد از ارائه طرح هایی که هیچ پشتوانه تحقیقاتی و آموزشی ندارند، می پرسد؛ «با توجه به اینکه نمایندگان یکی از دلایل ارائه طرح را تقاضای مکرر دانشجویان دختر برای گرفتن انتقالی به محل سکونت شان عنوان کرده اند، چرا آمار تقاضای انتقالی دختران در مقایسه با پسران اعلام نمی شود؟ چرا نگرش دختران و خانواده هایشان به تحصیل در شهرهای دیگر بررسی نمی شود؟»
منبع: روزنامه ی اعتماد
|