یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تاملی بر بیانیه های اخیر جبهه ملی


کاوه زنجانلی


• دفاع از حقوق هر شهروند ایرانی فارغ از زبان، فرهنگ، قومیت و مذهب او وظیفه تک تک سایر شهروندان بوده و تقسیم بندی آنها به اصیل و غیراصیل، مسلمان و نامسلمان، شیعه و غیرشیعه زیبنده انسان متمدن قرن بیست و یک نیست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۶ مهر ۱٣٨۷ -  ۷ اکتبر ۲۰۰٨


این مقاله به بررسی مختصر مواضع تشکلی که خود را جبهه ملی مینامد و داعییه طرفداری از دموکراسی و حقوق بشر را دارد با توجه به بیانییه های اخیر آن در قالب "هشدار به ایرانیان"و" دفاع از هموطنان کرد" میپردازد. امید است با پاسخ اعضای این تشکل به پاره ای از شبهات موجود که ناشی از طرز تفکر و نگاه این گروه به مسائل روز ایران است قدمی در راه دموکراسی و تنویر افکار عمومی برداشته شود.

تشکلی که با نام جبهه ملی شناخته میشود و داعیه ادامه راه مرحوم دکتر مصدق و مبارزه جهت استقلال و آزادی ایران را دارد دارای سوابق حضور در قبل و بعد از انقلاب سال ۵۷ در صحنه سیاسی کشور میباشد. طبیعیست که مواضع این گروه در قبل و بعد از انقلاب و همچنین در بحبوحه این سالها تفاوتهایی باهم داشته است. انتقاد و اقدام علیه حکومتهای وقت در قالب مصالح و منافعی که به زعم این گروه منافع ملی خوانده میشود از جمله ویژگیهای این گروه سیاسی است. اما منافعی که بعنوان مصالح ملی از طرف این گروه شناخته میشود چگونه منافعی هستند و واژه ملت شامل چه کسانی میشود؟ در پاسخ، اعضای این گروه بی شک ملت ایران و منافع آن را بعنوان منافع ملی معرفی و دفاع از آن را نه تنها وظیفه خود بلکه وظیفه هر ایرانی خواهند دانست. ولی آیا واژه ملی مد نظر این گروه شامل تمام شهروندانی که دارای پاسپورت ایرانی میباشند میشود یا واژه ملی تعریف خاصی نزد این گروه دارد؟

واقعیت این است که در هشتاد سال اخیر با قدرت گرفتن فارس زبانها در ایران که مصادف با اوجگیری نازیها و نژاد پرستان آلمانی در اروپا بوده است شاهد ظهور پدیدهای به نام پان فارسیسم یا شوونیسم فارس با الهام از اندیشه های قوم پرستانه و نژاد پرستانه نازیها هستیم. اندیشه ای که ایران را سرزمین قوم پاک آریا! میداند، مبدا تاریخ ایران را ظهور سلسله هخامنشی میشناسد، از عرب و دین اسلام که آن را جزوی از فرهنگ عرب میپندارد نفرت دارد، از ترکها بعنوان رقبای منطقه ای و ملتی که توانسته سالیانی طولانی بر ایران حکومت کند متنفر است، از پیشرفتهای کشور همسایه، ترکیه، به شدت ناراحت است و حضور کشوری به اسم آذربایجان به عنوان همسایه شمالی را بر نمیتابد و علاقه مند به تغییر نام آن است و ترکهای آذربایجان را به عنوان اعضای بیگانه ایران و چه بسا جاسوس و عاملان کشور ترکیه میشناسد! زبان مادری آنها را بعنوان یک زبان بیگانه که سریعا باید از بین برود میپندارد. در این تفکر اعراب، ترکمنها و آذربایجانیها جزو غیرخودیها و شهروندان درجه دو و سه تقسیم بندی میشوند به گونه ای که حق هیچگونه اعتراضی نداشته و باید بسیار ممنون و متشکر باشند که به آنها اجازه زندگی در کشور ایران (سرزمین آبا و اجدادیشان!!) داده میشود. در این تفکر فقط کردها و بلوچها به عنوان پسرعموهای آریایی فارس زبانها میتوانند در قالب اقوام ایرانی و صد البته فقط در چهارچوب تمامیت ارضی و تحت سیطره و با صلاحدید فارس زبان ها به بعضی از حقوق ملی و خدادادی خود دسترسی داشته باشند!   

نگاهی به دو بیانییه اخیر جبهه ملی بیانگر تاثیر اینگروه از چنین اندیشه هاییست. به بیانیه اخیر این جبهه در دفاع از هم وطنان کرد توجه کنید. بنا به عقیده این گروه بلوچها و کردها جزو ایرانیان اصیل هستند و باید از حقوق آنها دفاع گردد. یعنی به زعم این آقایان ایرانی غیر اصیل هم داریم! و واضح است که این غیراصیلها چه کسانی هستند. اصرار این گروه در تغییر اسامی غیرفارسی مناطق مختلف ایران از جمله دریای خزر به دریای مازندران، نامه سخنگوی این حزب، پرویز ورجاوند،به آقای خاتمی در خصوص آذربایجانیها، برخی سخنان اعضای این گروه از جمله آقای کورش زعیم حکایت از تاثیر شدید تئوری فارس کراسی و ترک ستیزی و عرب ستیزی بر افکار اعضای این گروه سیاسی دارد. همان رفتاری که با کردها میشود بسیار بیرحمانه تر و خشن تر با آذربایجانیها، ترکمنها و اعراب نیز میگردد. ولی در این خصوص شاهد سکوت معنی دار این گروه هستیم! آیا این است مفهوم ملی در قاموس این گروه؟ آیا نسل جدید آذربایجان، اعراب و ترکمنها و علی الخصوص آذربایجانیها با مشاهده این نوع گفتمانها در خصوص فداکاری نیاکان خود جهت حفظ کشوری به نام ایران و نیز ایرانی بودن خود دچار تردید نخواهند شد؟
ظهور شوونیسم فارس و تبلیغ خواسته ها و مطامع آن از جمله ترویج روحیه عظمت طلبانه و سلطه طلبانه پارسی، تحمیل زبان فارسی به ملتهای مختلف ساکن ایران و تلاش برای جا انداختن آن به عنوان زبان ملی بدون اجازه دادن به رشد و شکوفایی زبانهای مختلف ایرانی و... به عنوان منافع ملی و ترویج این افکار از طریق آموزش عمومی در دهه های اخیر اذهان بسیاری از روشنفکران فارس زبان را آلوده و باعث ایجاد افتراق و انشقاق ملی در ایران شده است. بیانیه های اخیر جبهه ملی در واقع تبلور حضور چنین اندیشه هایی در بین اعضای این تشکل است که واژه ملی بودن آن را زیر سوال میبرد. ادامه و ترویج چنین اندیشه هایی جامعه ایران را در آینده دچار چالش اساسی خواهد نمود و تمامی فرصتهای موجود به منظور بسط و ترویج روابط دوستانه با کشورهای همسایه از طریق ملیتهای مختلف ایرانی را تبدیل به تهدید خواهد نمود.
دفاع از حقوق هر شهروند ایرانی فارغ از زبان، فرهنگ، قومیت و مذهب او وظیفه تک تک سایر شهروندان بوده و تقسیم بندی آنها به اصیل و غیراصیل، مسلمان و نامسلمان، شیعه و غیرشیعه زیبنده انسان متمدن قرن بیست و یک نیست.
به امید آزادی وبرابری واقعی همه شهروندان ایرانی به تفاوت هر رنگ و زبان

kfazizia@yahoo.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست