یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اگر قرار بود دانشگاه سیاسی نباشد، رژیم پهلوی چه عیبی داشت؟
نامه سرگشاده،اسفندیار ذوالقدر، استاد اخراجی به رئیس دانشگاه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٣ مهر ۱٣٨۷ -  ۱۴ اکتبر ۲۰۰٨


آقای بلندی، رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی، دیروزبمناسبت پانزدهمین سالگرد تاسیس این دانشگاه در نشست مطبوعاتی با خبرنگاران رسانه ها، در پاسخ به سوال خبرنگاری که از وی پرسیده، یکی از اساتید دانشگاه جامع علمی کاربردی به بهانه سیاسی و بدلیل انتقاد از دولت احمدی نژاد اخراج شده است، ضمن تایید این موضوع گفته است: در دانشگاه جامع علمی کاربردی بحثهای سیاسی و غیره نداریم و تلاشمان برای رفع نیازهای جامعه است. نگاه دانشگاه جامع علمی کاربردی معطوف به این است که یک خروجی خودباور، شجاع و ایثارگر در حیطه تخصصی خاص تحویل جامعه دهد و تلاشمان در راستای یک خروجی با وجدان است.
آقای بلندی، من اسفندیار ذوالقدر، همان استادی هستم که خبرنگار درباره من پرسید. من همان استادی هستم که کلاسهای درس مرا حراست دانشگاه تحت مدیریت شما حذف کرده و مرا ممنوع التدریس نموده اند. نامه حراست دانشگاه شما و حکم حذف کلاس هایم را در وبلاگ "کوزه" گذاشته ام. علتش را می دانید؟ شاید آنقدر به پشتیبان خودتان (محمود احمدی نژاد، همکارتان در دانشگاه علم وصنعت که به برکت ایشان بر کرسی ریاست تکیه زده ای) پشتتان گرم است که حتی به موضع گیری افکار عمومی جامعه درباره عمل زشت اخراج یک استاد توسط دانشگاهتان، پشیزی ارزش قائل نیستی که بدانی چرا کلاسهای یک استاد را حذف کرده اند؟ با کدام مجوز قانونی؟ با کدام حکم قضایی؟ و حتی به خودت زحمت نداده ای که از خودتان بپرسید، موضوع خبری که از رادیو و تلویزیونهای خارج از کشور و سایتها و خبرگزاریهای داخلی و خارجی درباره اخراج یک استاد از دانشگاه شما منتشر شده است، چیست؟
ولی من علتش را به شما می گویم تا حس کنجکاوی تان (البته از مدیران دولت نهم انتظار داشتن حس کنجکاوی، انتظار بیهوده ای است) کمی تحریک شود و شاید هم بر خشمتان افزوده شود و دستور بدهید که از فردا همه اساتید باید یک ربع در سر کلاس، از خدمات!! دولت خدمتگزار!!! نهم تعریف کنند والا به سرنوشت من گرفتار می شوند.
من در سر کلاسهایم انتقادهای زیادی از دولت کرده ام. من گفته ام که این دولت راه برون رفت از بحران اقتصادی را بلد نیست. به نظر شما بلد است؟ اگر بلد بود چرا نرخ تورم ۱۱درصدی دولت محبوب و مردمی خاتمی، باید به ۲۹ درصد در عرض سه سال برسد؟ من گفته ام روش دولتداری احمدی نژاد، به روش آخرین سلاطین و پادشاهان سلسه صفوی یعنی سلطان حسین خانی است، نه انتخاب مدیرانش با دلیل است و نه عزل شان. در این سه سال گذشته غیر از این بوده؟ شما نظری غیر از این دارید؟ من گفته ام دولتی که نمی تواند مشکلات کشور خودش را حل کند، چرا باید دچار توهم داشتن برنامه برای اداره جهان باشد؟ مگر احمدی نژاد این حرف را نزده که برای اداره جهان برنامه داریم؟ مگر نگفته از کشورهای مختلف با من تماس می گیرند برای حل مشکلاتشان؟ شما که منکر حرفهای اربابتان نیستید؟ حالا با وضعیت تورم و فقر و بدبختی موجود جامعه، حرف من اشتباه بود؟ اگر توانایی ایشان در حدی است که می تواند جهان را اداره کند، چرا این را صرف کشور خود و مردمش نمی کند؟ مگر چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام نیست؟
من گفته ام احمدی نژاد و اطرافیانش انتقاد را بر نمی تابند. مگر چنین نیست؟ شما انتقادات مرا تحمل کردید؟ مگر شما جزء مدیران ایشان نیستید؟ نکند شما هم مدعی هستید از جانب امام زمان منصوب شده اید نه احمدی نژاد؟
من گفته ام این دولت خرافی ترین و مردم فریب ترین دولت است. شما می گویید اینطور نیست؟ پس آن کسی که در منزل آیت الله جوادی آملی چهار زانو نشسته بود و از وجود هاله نور در اطراف سرش حین سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل سخن می گفت چه کسی بود؟ چه کسی بود که وضعیت فعلی جامعه را بر گردن امام زمان (عج) انداخت و واکنش علما را برانگیخت؟ چه کسی بود که در دوران تبلیغات انتخاباتی از آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم سخن گفت و بعد از انتخاب شدن به راحتی منکر حرفهایش شد؟
من این حرفها را زده ام. شاید بگویید چرا وقت کلاس را به این بحثها گذرانده ام. مگر قرار نیست ما فقط تدریس کنیم. حق با شما ست.البته نه همه حق. بله، قرار است ما تدریس بکنیم ولی نه در خلاء. من جامعه شناسی درس می دهم نه ریاضی یا فیزیک. جامعه شناسی یعنی شناخت جامعه. از سوی دیگر؛ چطور است در این مملکت که یک دقیقه جلسه علنی مجلس اش، یک و نیم میلیون تومان هزینه دارد، نامه همسر سخنگوی دولت در آن جلسه خوانده می شود، ولی استادی که دستمزد یک ساعت تدریس اش ۱۲ هزار تومان است، حق ندارد پنچ دقیقه درباره مسایل جامعه اش در سر کلاس جامعه شناسی حرف بزند؟
آقای بلندی شماها در ظاهر چهره ولایی و ولایتمداری به خود می گیرید ولی در عمل معاویه گونه عمل میکنید. بس کنید این همه تناقض ها را. در مصاحبه مطبوعاتی گفته اید: "در دانشگاه جامع علمی کاربردی بحثهای سیاسی و غیره نداریم" مگر شما مطیع رهبر معظم انقلاب نیستید؟ یا اینکه فقط از اعتقاد به ولایت فقیه، یقه بستن و ریش گذاشتن و پیشانی داغ کردن را بلدید؟ (که قطعا هیچ کدام ملاک واقعی ولایی بودن نیست) مگر رهبر انقلاب در سخنرانی دانشگاه تبریز در ۲۷/۶/۱٣۷٨ رسما اعلام نکرده اند که: "دانشجوها بایستی سیاسی بشوند؛ یعنی فهم سیاسی پیدا کنند. فهم سیاسی، غیر از سیاسی کاری و سیاست بازی است، غیر از دستخوش جریان های سیاسی شدن است. اتفاقاً فهم سیاسی موجب می شود که آدم، دستخوش جریان های سیاسی نشود. من این را می خواهم. من می خواهم که وقتی دانشجو نگاه می کند به آن کسی که آمده است و دارد برایش حرف می زند و شعار می دهد و قربان صدقه می رود، بفهمد که او کیست و چه کاره است؛ از حرف های او حقیقت او را درک کند و از کار او منشا و هدف او را به دست بیاورد. من این را می خواهم؛ دنبال این هستم. اگر سیاسی نباشید، نمی توانید؛ باید سیاسی باشید. من باز هم همیشه روی این حرفم تکیه می کنم که دانشگاه، باید سیاسی باشد".
پس چطور شما به صراحت اعلام می کنید که در دانشگاه جامع علمی کاربردی بحثهای سیاسی ندارید؟ مگر بیانات رهبر انقلاب الگو و رهنمود همه برنامه های کشورنیست؟ آیا نباید در اعتقاد و التزام عملی شما به ولایت فقیه، شک کرد؟ آیا این رفتار شما سرپیچی از فرامین رهبرانقلاب نیست؟ یا اینکه آنقدر خودشیفته و خود بزرگ بین شده اید که حتی (نعوذبالله) رهبر انقلاب را قبول ندارید،ویا آنقدر دچار توهم شده اید که خودتان را فرا قدرت می پندارید؟ نه آقای بلندی از این خبرها نیست. تشریف بیاورید پایین.آن بالا خر داغ می کنند نه کباب چنچه. گویی به کمک توهم خیلی خودتان را بالا برده اید.
اینکه گفته اید هدف شما پرورش دانشجویان شجاع و ایثارگر است یعنی چه؟ شجاعت را چه تعریف می کنید؟ ایثارگری را چطور؟ ایثارگر بدون بینش می دانید آخرش به کجا خنم می شود؟ به همانجایی که خوارج ختم شدند.به همانجایی که ملاعمر و طالبان ختم شدند. شما که شبانه روز هم عبادت کنید،نصف عبادت خوارج را هم نخواهی داشت ولی دیدید که به خاطر ایمان بدون آگاهی،حتی مولا و امام خودشان را هم کشتند.پس اینقدر به ایثارگری بدون آگاهی افتخار نکنید که عاقبتش به برهوت نادانی ختم می شود.
آقای بلندی اگر قرار بود دانشگاه سیاسی نباشد و دانشجویش فهم سیاسی نداشته باشد جنابعالی الان در زیر سایه حکومت پهلوی بودی و مطمنا هنوز هم دیپلم نداشتی چه برسد به اینکه،به برکت همین نظام و دانشگاه سیاسی با بورس دولت و از جیب ملت از امریکا در سال ۷۰ دکترایتان را گرفتید.اگر قرار بود دانشگاه سیاسی نباشد،دانشجو فقط درس بخواند،وکسی حق انتقاد از سیاستهای دولت را نداشته باشد و هر کس که انتقاد کرد به شدیدترین وجه ممکن توبیخ و مجازات شود، رژیم پهلوی چه عیبی داشت؟رژیم پهلوی که بود.پس چه نیازی به آنهمه کشته شدن و خونریزیها و مصیبت کشیدنها بود؟ چون عمال رژیم پهلوی هم، همین نظر شما را داشتند، که در دانشگاه نباید بحث سیاسی بشود. نکند فراموش کرده اید در حکومت جمهوری اسلامی که حاصل آزادیخواهی ها و مبارزات سیاسی دانشجویان ودانشگاهیان است، رئیس دانشگاه هستید نه در رژیم منحوس پهلوی. از توهم بیرون بیایید و آب یخ بخورید شاید کمی حالتان بهتر شود.

اسفندیار ذوالقدر
مدرس دروس جامعه شناسی و روزنامه نگاری


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست