یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

احمدی نژاد کافیست، هیات دولت می خواهیم چکار؟


اسفندیار ذوالقدر


• از نظرشکلی و ظاهری، احمدی نژاد طبق اصول دموکراسی و با رای مردم انتخاب شده است، قالب و شکل حکومت جمهوری است، قوای سه گانه منفک شده، و دولت دارای وفور وزراء است. اما واقعا حکومت ما دموکراتیک و جمهوری است؟ روند تصمیم سازی در این دولت چگونه است؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۵ مهر ۱٣٨۷ -  ۱۶ اکتبر ۲۰۰٨


یکی از مهمترین تفاوتهای حکومتهای مستبد و دیکتاتور، با حکومتهای دمکراتیک، فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی در آن حکومتهاست، نه در داشتن تاج و یا نشستن بر کاخ و یا کوخ. چه ممالکی که نوع حکومتشان پادشاهی است و پادشاهشان هم در کاخهای آنچنانی می نشیند و تاج هم برسر می نهد، اما رفتار هیات حاکمه موجب شده که کشورشان در رده دموکراتیک ترین کشورهای جهان قرار گیرد (مانند انگلستان). اما از سوی دیگر در ممالکی که رهبرشان حتی صفت دموکراتیک "رئیس جمهور" را هم که سنبلی است از انتخاب "جمهور"، با خود یدک می کشد و یا همچون فقرا زندگی ساده ای دارد، اما با این وجود حکومتش دیکتاتوری و استبدادی است (مانند حکومت صدام حسین، یا کیم ایل سونگ). بنابراین مهمترین ممیزه این دو نوع حکمرانی، روند تصمیم سازی و تصمیم گیری است. زیرا مشارکت که شالوده اصلی نظام دموکراتیک است، در روند تصمیم گیری، نمود عینی پیدا می کند و به منصه ظهور می رسد. و مشارکت در تصمیم سازی و یا تصمیم گیری منوط به پذیرش اصول و قواعد حکومت دموکراتیک یا اصل جمهوری است. زیرا درحکومتهای جمهوری و یا دموکراتیک، مشارکت مردم در ساختن بخشهای بالایی هرم قدرت، نقس بسزایی ایفا می کند، لذا هرم قدرت در هیچ یک ازمراحل اعمال حاکمیت، خود را از مشارکت و نظرات اقلیت مخالف و اکثریت حاکم، بی نیاز نمی داند. بطوری که حتی به نظرات و مشورتهای اقلیت مخالف به همان اندازه نیاز دارد که به مشارکت و نظرات اکثریت موافق و صاحب قدرت. گاهی حتی نظرات مخالفان برایشان بسی ارزشمند تر است و با دقت و وسواس بیشتری در صدد جلب نظر این گروه بر می آیند، زیرا اقلیت امروز، می تواند اکثریت فردا باشد.
در صورتیکه در حکومتهای دیکتاتوری و فرد محور، حتی اهمیت نظر و مشارکت اکثریت نیز، مورد تردید جدی است، لذا نظر اقلیت که جای خود دارد. در این نوع حکومتها، روند تصمیم سازی و تصمیم گیری در حلقه بسیار محدود و حتی خارج از گروه حاکم، شکل می گیرد و تنها برای اجرای این تصمیم ها، از گروه حاکم استفاده می شود. بنحوی که حتی مدیران درجه یک هم، خارج از گردونه تصمیم سازی قرار می گیرند و صرفا بعنوان مجری، ایفای نقش می کنند و کوچتکرین مخالفت و یا انتقادی که بر مذاق دیکتاتور یا فرد حاکم، خوش نیاید، با تندترین نوع برخورد حذفی مواجه می شود که به شکل استعفای اجباری، یا عزل بی اطلاع، و یا حتی برخورد قضایی، بروز می کند.
بنابراین شاید حکومتی از نظر ظاهری دارای همه شروط لازم برای داشتن یک رفتار دموکراتیک باشد. اما در عمل مانند حکومتهای مستبد و فرد محور، برخورد میکند. داشتن سه قوای مستقل، نوع حکومت جمهوری، داشتن هیات دولت و وزرا و…. هیچکدام شرط کافی و لازم برای جمهوری بودن یک حکومت نیست. هرچند که جزء شروط لازم می باشد. اما کافی نیست. بنابراین بودن هیات دولت و وفور وزارء، هیچکدام دلیل قطعی دموکراتیک بودن یک حکومت نیست.
نمونه ای از این نوع دوگانگی در ظاهر و عمل در باطن را در رفتار دولت احمدی نژاد دید. از نظرشکلی و ظاهری، احمدی نژاد طبق اصول دموکراسی و با رای مردم انتخاب شده است، قالب و شکل حکومت جمهوری است، قوای سه گانه منفک شده، و دولت دارای وفور وزراء است. اما واقعا حکومت ما دموکراتیک و جمهوری است؟ روند تصمیم سازی در این دولت چگونه است؟ حلقه تصمیم ساز و تصمیم گیر که نقش مهمی در سرنوشت کشور دارد، چقدر دارای انعطاف است؟ چقدر این حلقه تنگ و غیرقابل نفوذ است؟ پاسخ منفی یا مثبت به این سوالات می تواند شکل و ماهیت وجودی حکومت ما را روشن کند.
دیروز احمدی نژاد در ادامه سفرهای استانی، به استان گیلان رفته بود. اتفاق جالبی در این سفر افتاد که شاید از دید بسیاری از منتقدان پنهان ماند. احمدی نژاد در استادیوم ورزشی شهر رشت، که از استقبال زیاد مردم، شدیدا به وجد آمده بود، با لحن همیشگی اش گفت: "و یک مژده هم به مردم استان بدهم. امروز در جلسه هیات دولت ۶۲ طرح عمده صنعتی برای استان را تصویب خواهیم کرد"
دادن خبر تصویب ۶۲ طرح، قبل از طرح آنها در جمع اعضای هیات دولت و رای گیری درباره آنها، جالب نیست؟
این یعنی؛ احمدی نژاد حکومت می کند نه دولت احمدی نژاد. این احمدی نژاد است که می گوید چه چیزی تصویب بشود و چه چیزی تصویب نشود، نه خرد جمعی. بنابراین تمام مصوبات و تصمیم ها و سیاستهای اتخاذ شده از سوی دولت نهم، حاصل بحث و گفتگو و مشارکت و ابراز نظر اعضای هیات دولت و خرد جمعی دولت نیست، بلکه حاصل تصمیم و تاکید و خواست احمدی نژاد است. احمدی نژاد حتی به تایید و یا مخالفت اعضای دولت توجهی ندارد. چه بسا اصلا بحثی به نام مخالفت اعضای هیات دولت، طنزی بیش نیست و این طنز هرگز هم اتفاق نمی افتد. زیرا احمدی نژاد اینگونه می خواهد. در این دولت نظر و رای هیات دولت که اعضای آنرا خود احمدی نژاد انتخاب کرده و معمولا اعضای کابینه، نزدیک ترین یاران یک رئیس جمهور محسوب می شوند، هیچ اهمیت و نقش تعین کننده ای ندارد. بنابراین چگونه می توان از این دولت انتظار داشت که به رای و نظر مردم توجه نماید؟ حالا چه برسد به مخالفان و منتقدانش.
وقتی صحبت از تصویب طرح می شود، یعنی تمام مراحل بحث و بررسی و شنیدن نظرات کارشناسی، شنیدن نظرات مخالفان و موافقان احتمالی و درنهایت برآورد زمانی و هزینه ای یک طرح و سپس تصمیم گیری درباره آن. چه بسا با طی شدن این مراحل طرح به مرحله تصویب هم نرسد. زیرا طی کردن این مراحل، هیچ ضمانتی برای تصویب نیست. اما در دولت احمدی نژاد اوضاع به گونه ای دیگر رقم می خورد. در این دولت شیپور را از طرف گشادش می زنند. در این دولت اول طرح تصویب می شود، نه یک، نه دو طرح، بلکه ۶۲ طرح، انهم نه با نظر اعضای هیات دولت، بلکه با نظر و اراده شخص احمدی نژاد. سپس برای این طرح دنبال توجیه اقتصادی، اجتماعی و مالی می گردندند. سپس طرح را مطالعه کارشناسی می کنند و برایش ردیف بودجه اختصاص می دهند. اگر در هریک از مراحل پس از تصویب!! نتایج مطالعه و کارشناسی یا توجیه های فنی اقتصادی، نشان دهد که این طرح به هیچ وجه مناسب نیست، طرح تغییر یا حذف نمی شود. بلکه یا کارشناسی که چنین نظری داده باشد حذف می شود؛ یا نظرش را تغییر می دهند، یا نتایج بررسی را طوری مطرح می کنند که درست در جهت موافق توجیه طرح باشد. همانگونه که آمار و گزارش عملکرد ها در این دولت مطرح می شود. لذا با چنین روند تصمیم سازی، صحبت از توجه به منافع ملی و آینده اندیشی، بحثی خبط و اشتباه است. بنابراین وقتی شکل و روال تصمیم گیری و دولتداری احمدی نژاد به این شکل است، حضور این همه اعضای هیات دولت چه کاریردی جز در دست و پا بودن برای احمدی نژاد دارد؟ تازه بعضی اوقات مخالفتکی!! هم از گوشه و کنار اعضای دولت بروز می کند که احمدی نژاد را ناچار می کند تا مخالف را برکنار کند و کسی دیگر را بجای او بگمارد و همین مسئله چقدر از انژی و قدرت انقلابی!! او را تلف می کند. در حالی اگر بدون اعضای دولت حکومت کند ،مطمئنا تمام انژیش بجای اینکه صرف قانع کردن به استعفا دادن اعضای هیات دولت یا عزل آنها و جایگزینی فرد مناسب شود، صرف امور مبارک و مثبت تصویب طرحهای مختلف، تا روزی ۵۰۰۰ هزار طرح هم برسد و این رکورد می تواند هر روز بیشتر از دیروز باشد!!! پس ما وزیر می خواهیم چکار؟ احمدی نژاد کافیست.

اسفندیار ذوالقدر، مدیر مسئول ماهنامه اقتصاد و توسعه، مدیر وبلاگ کوزه


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست