«گفتگو» و «نیلگون»
به بهانهی معرفی دو پایگاه اینترنتی
ب. بی نیاز (داریوش)
•
با نگاهی کوتاه به مقالات و نوشتههای موجود در این دو پایگاه اینترنتی متوجه میشویم که نویسندگان این دو پایگاه، تمام تلاششان را بر این گذاشتهاند که با نقد این مناسبات کهن، خواننده را به بازاندیشی خود سوق دهند. این تولد مدرنیسم یا به بیان سیاسی، تولد لیبرالیسم ایرانی است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۷ مهر ۱٣٨۷ -
۱٨ اکتبر ۲۰۰٨
انقلاب ۵۷، یک انقلاب واقعی بود؛ زلزلهای که ناشی از تصادم عمیقترین صفحات زیرزمینی سرزمین ایران بود و چون یک اَبَرآتشفشان، درهای طولانی و عمیق در سطح بوجود آورد. زلزلهای که نشان داد بخش بزرگی از ساختههای این سرزمین، کاذب است، توهم است، منصفانهتر، نماهایی که با واقعیت اشتباهی گرفته شده بودند. انقلاب ۵۷، آغاز فرآیند خشن و غمانگیز توهمزدایی یک ملت بود؛ توهمی که بیش و کم با انقلاب پیشین، انقلاب مشروطیت، آغاز شد و با انقلاب دوم، انقلاب ۵۷، در هم فرو ریخت. انقلابی که نشان داد انقلاب پیشین، تا چه اندازه شکننده و تا چه حد از کمبود ارزشهای مدرنیسم در رنج بوده است.
امروز، پس از سی سال، این حقیقت تلخ بر زبان ما جاریست. دربارهی آن مینویسیم و تلاش میکنیم آن چه را که دربارهاش نیندیشدهایم و بدان عمل نکردیم، بیندیشیم و انجامش بدهیم. این طبیعت و جبر هر انقلاب واقعی است. نمونهی بارز و نمادین این نوع اندیشیدن را میتوان در دو پایگاه اینترنتی «گفتگو» و «نیلگون» به روشنی مشاهده کرد.
این دو پایگاه اینترتی اشاعهدهندهی اندیشهی مدرنیسم در ایران هستند، مدرنیسمی که با نقد مناسبات و ساختارهای فکری و اجتماعی کهنِ حاکم بر جامعهی ایران در حال شکلگیری است.
مدرنیسم یک بیان تاریخی- جامعهشناختی است که بیان سیاسی آن چیزی به جز لیبرالیسم نیست. مدرنیسم به لحاظ تاریخی، بیانگر نقد مناسبات و ساختارهای کهنِ پیشاسرمایهداری، نقد مناسبات جماعتهای صنفی، مذهبی، طایفهای و محلی است. ولی چرا مدرنیسم علیه این جماعتها اعلان جنگ میکند؟ به این دلیل ساده که فرد در جماعتهای صنفی، مذهبی و طایفهای به طور سنتی حل شده و فاقد اعتبار شخصی و ویژه است. در این جا فرد، با صنف، مذهب یا طایفهای که به آن تعلق دارد، تعریف میشود، نه با خودش به عنوان فرد یا شهروند. به همین دلیل رهایی فرد از این مناسبات بسته و کهن، جوهر مدرنیسم (لیبرالیسم) را تشکیل میدهد.
با نگاهی کوتاه به مقالات و نوشتههای موجود در این دو پایگاه اینترنتی متوجه میشویم که نویسندگان این دو پایگاه، تمام تلاششان را بر این گذاشتهاند که با نقد این مناسبات کهن، خواننده را به بازاندیشی خود سوق دهند. این تولد مدرنیسم یا به بیان سیاسی، تولد لیبرالیسم ایرانی است. ولی ارزیابیها از این لیبرالیسم نوپا و واقعی ایرانی متفاوت است. به ویژه بقایای چپ سنتی با بدگمانی به این فرآیند مینگرد. آیا این بدگمانی بجاست؟ باید به صراحت گفت که این بدگمانی بر عدم شناخت تاریخی چپ از منشاء خود استوار است. در تاریخ مدرن بشری، هیچگاه جنبش چپ بدون یک جنبش لیبرالی قوی، منسجم و اندیشمند نتوانسته است رشد نماید. تاکنون چنین بوده که فقط در آنجایی یک چپِ اندیشمند توانسته شکل بگیرد که یک لیبرالیسم قوی و منسجم وجود داشته است. آیندهی چپ واقعاً ایرانی– نه چپ عاریتی- بسته به یک جنبش لیبرالی قوی ایرانی دارد که بتواند خود را هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی تثبیت کند. زیرا چپ ایرانی فقط میتواند در یک فرآیند طولانی گفتمانی با لیبرالیسم ایرانی شکل بگیرد. در این روند است که چپ به تدریج میتواند نقاط مشترک و افتراق خود را با لیبرالیسم به لحاظ نظری منسجم نماید. البته در حال حاضر هستند کسانی که خود را «چپ» میدانند ولی به اعتقاد نگارنده این افراد چپ ایرانی نیستند، بلکه یا هنوز بار چپ سنتی گذشته را به دوش میکشند یا در بهترین حالت بیانیهها و برنامههای چپهای مدرن اروپایی یا آمریکایی (شمالی یا لاتین) را به عاریت گرفتهاند. البته این سادهترین راهی است که مثلاً برنامهی حزب «چپها»ی آلمان را پیش رو گذاشت، آن را رونویسی کرد و بعد به عنوان «برنامهی چپ ایرانی» عرضه کرد. این کوتاهترین راهی است که جریانات چپ ایرانی میتوانند طی کنند. راه سخت و طولانی ولی در عین حال صحیح، راهیست که از مصاف اندیشههای بین چپهای ایرانی و لیبرالیسم ایرانی کوبیده و هموار شود.
در حال حاضر «گفتگو» و «نیلگون» به سهم خود تلاش میکنند که اندیشهی مدرنیسم و لیبرالیسم ایرانی را توسعه داده و آن را تعمیق دهند. «گفتگو» تلاش خود را در زمینهی سیاست و اقتصاد متمرکز کرده است و با انتشار مقالات، مصاحبهها و رسالههای افراد صاحبنظر مانند سید جواد طباطبائی، موسی غنینژاد و ماشاالله آجودانی، به معرفی افکار و آراء لیبرالیسم ایرانی پرداخته است. «نیلگون» نیز با نشر نوشتههای افراد کارشناس از جمله آرامش دوستدار، عبدی کلانتری، محمدرضا نیکفر و اکبر گنجی در زمینههای فلسفه، دین و اخلاق این رسالت را به عهده گرفته است.
به اعتقاد نگارنده، زندگی نظری و عملی چپ آیندهی ایران در گرو هر چه منسجمتر و عمیقتر شدن آراء و افکار این مدرنیسم یا لیبرالیسم ایرانی است. ولی در حاضر یکی از وظایف عمدهی چپ ایرانی در کنکاشهای سیاسی و نظری خود، گسترش و تعمیق فرهنگ شفافیتطلبی است. امروزه عمق و گسترهی دموکراسی سیاسی در هر جامعهای با میزان شفافیت در آن جامعه سنجیده میشود. در این جا نیز تفاوتی ندارد که آیا ما در ایالات متحد آمریکا یا آلمان یا ایران زندگی میکنیم. سلاح شفافیت و بکارگیری صحیح آن در کنشهای سیاسی میتواند اشاعهگر یک فرهنگ سیاسی باشد که طبعاً به هیچ عنوان باب طبع عوامفریبانِ اقتدارگرا نیست.
در پایان لازم است به چند نکته دربارهی پایگاههای اینترنتی ذکر شده اشاره شود. به اعتقاد نگارنده بهتر میبود اگر «نیلگون» خود را اختصاصاً به حوزهی فلسفه، دین و اخلاق محدود میکرد. در حال حاضر، به گونهای یک نوع بینظمی یا بهترست گفته شود یک خودسامانی طبیعی بر این پایگاه حاکم است، اگرچه بسیاری از مطالب در حوزههای نامبرده میگنجند، ولی خردهکاریهای بسیاری نیز صورت میگیرد. در حالی که این اشکال در «گفتگو» کمتر دیده میشود. از سوی دیگر، یکی از ابتکارات خوب «نیلگون» عرضه کردن مطالب در قالب پی. دی. اف است تا خوانندگان بتوانند هم برای چاپ و هم برای ذخیره از آن استفاده نمایند. البته به سبب ساخت تارنما، خواننده نمیتواند در زمان کوتاه به مقالات اصلی اشراف داشته باشد، این اشکال ساختی خوشبختانه در «گفتگو» مشاهده نمیشود. ایراد دیگر که در هر دو پایگاه وجود دارد، نداشتن شناسنامه است. معلوم نیست در چه تاریخی بوجود آمدهاند، مسئول یا مسئولان چه کسانی هستند و غیره.
به هر رو، مطالعهی بسیاری از نوشتههای موجود در این دو پایگاه میتواند خوانندهی کنجکاو و چالشپسند را تا حد زیادی خرسند سازد.
۱- www.gofte-goo.com
www.nilgoon.org
|