سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مطرح شدن جدی مساله قارا باغ


ماشااله رزمی


• با فراهم شدن شرایط مناسب یاد شده، امید است که مشکل قاراباغ با پرداخت کمترین هزینه و در کوتاهترین مدت حل گردد زیرا مجموع شرایط همواره مانند امروز مناسب نخواهد بود و وقایع پیش بینی نشده هر لحظه می توانند شرایط را عوض بکنند. حل دیپلماتیک این مساله به استقرار صلح و ثبات در منطقه کمک خواهد کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۰ آبان ۱٣٨۷ -  ٣۱ اکتبر ۲۰۰٨


دیمیتری مدودوف رئیس جمهور روسیه روز بیست یکم اکتبر بعد از دیدار با سرژ سرکسیان رئیس جمهور ارمنستان در ایروان اعلام کرد که بزودی اجلاس سران آذربایجان، ارمنستان وروسیه برای حل مساله قاراباغ در مسکو تشکیل می شود. وی اضافه کرد که بعد از وقایع گرجستان همه متوجه شده اند که مسائل مناطق مورد اختلاف باید با نظارت بین المللی و از راه های صلح آمیز حل شود و اکنون سران آذربایجان و ارمنستان برای حل مناقشه قاراباغ علاقه نشان می دهند.
پیش از مدودوف نیز آنتونی فرید معاون وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده بود که قبل از پایان سال جاری روسای جمهور آذربایجان و ارمنستان برای حل مساله قاراباغ در آمریکا دیدار خواهند کرد.
حال این سئوال پیش می آید که چه عواملی باعث شده که آمریکا و روسیه برای طرح مساله قاراباغ بر یکدیگر پیشی بگیرند؟
جنگ پنج روزه ماه اوت در گرجستان ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی را بکلی دگرگون کرده است و اکنون کلیه کشور هائی که منافعی دراین منطقه دارند برای تقسیم مجدد مناطق نفوذ و پیدا کردن راه های جدید برای دسترسی به نفت و گاز حوزه دریای خزر و آسیای مرکزی، تحرک سیاسی خود را چندین برابر کرده اند و همین تحرک جدید شرایط مناسبی را برای حل صلح آمیزمساله قاراباغ و هفت منطقه دیگر آذربایجان که از سال ۱۹۹۱ در اشغال ارمنستان است فراهم کرده است و چنانکه بحران مالی بین المللی افکار عمومی جهان را مشغول نمی کرد امکان آن وجود داشت که مساله قاراباغ در رسانه های بزرگ جهان به یکی از مباحث جدی برای امنیت قفقاز تبدیل گردد.
از روزی که در سال ۱۹۹۴ آتش بس بین آذربایجان و ارمنستان برقرار شده است هیئتی بنام گروه مینسک متشکل از نمایندگان روسیه، آمریکا و فرانسه برای میانجیگری و پیداکردن راه حل مساله قاراباغ تشکیل یافته است ولی طی پانزده سال گذشته کار مشخصی انجام نداده است. از نظر آذربایجانی ها این گروه بی طرف نیست و نمی تواند هم بی طرف باشد زیرا :

۱ - روسیه حامی اصلی ارمنستان در جنگ قاراباغ بوده و به اعتراف ارامنه ای که شاهد وقایع بوده اند، روس ها مشوق و طراح اشغال قاراباغ توسط ارامنه بوده اند و اشغال بیست درصدخاک آذربایجان بدون کمک نظامی روسیه غیر ممکن بوده است. بعد از انحلال اتحاد شوروی نیز ارمنستان قراردادهای سیاسی و نظامی جدیدی با روسیه امضاء کرد و روسیه دو پایگاه نظامی خود را در ارمنستان حفظ نمود. ارمنستان تنها کشور قفقاز جنوبی است که متحد استراتژیک روسیه در منطقه محسوب می شود و تغییرات سیاسی در ارمنستان با دخالت و نظارت روسیه انجام می گیرد.
۲ - فرانسه با برسمیت شناختن ادعای قتل عام ارامنه توسط ارتش عثمانی در سال ۱۹۱۵ آشکارا نشان داد که حامی رسمی سیاستهای تبلیغاتی دولت ارمنستان است. از طرف دیگر فرانسه تاریخا با ارامنه پیوندهای سیاسی و نظامی داشته و در موضعگیری ها ی بین المللی همواره از ارمنستان حمایت کرده است. ارامنه مهاجر بعد از جنگ جهانی اول عمدتا در فرانسه مستقر شده و هم اکنون دارای نفوذ سیاسی قابل توجهی در دستگاه های حکومتی فرانسه هستند و لوبی ارامنه در پارلمان و دولت فرانسه بسیار قدرتمند است. در سال های جنگ قاراباغ نیز داوطلبان ارمنی از فرانسه برای جنگ در قاراباغ اعزام می شدند.
٣ - نزدیک به نیمی از بودجه دولت ارمنستان با کمک بلاعوض دولت آمریکا و دیاسپورای ارامنه در آمریکا تامین می شود. آمریکا از دیاسپورای ارامنه برای تحت فشار گذاشتن و مهار دولت ترکیه استفاده می کند. نظر باینکه روسیه در ارمنستان همه کاره است بدینجهت آمریکا می کوشد با حمایت های مادی و سیاسی خود کنترل یکی از جناح های دولت ارمنستان را در دست داشته باشد و برای این منظور مثل یک حامی و مدافع تمام ارامنه عمل می کند.

با توجه به دلایل ذکر شده، مواضع هرسه کشور در مجامع جهانی یکسان می شود از جمله چندی پیش سازمان ملل متحد به پیشنهاد دولت آذربایجان قطعنامه ای را تصویب کرد که تمامیت ارضی آذربایجان را برسمیت می شناخت و اشغال قاراباغ توسط ارمنستان را محکوم می کرد. با کمال تاسف هرسه عضو گروه مینسک به این قطعنامه رای منفی دادند و عملا ثابت کردند که در مناقشه قاراباغ بی طرف نبوده و مدافع ارمنستان هستند.
نظام سیاسی ارمنستان مانند جمهوری اسلامی و اسرائیل نظامی ایدئولوژیک و مبتنی بر دین است و اکثریت قریب به اتفاق مردم ارمنستان مسیحی هستند. درعوض نظام سیاسی آذربایجان لائیک و مذهب اکثریت مردم اسلام شیعی می باشد و در دورانی که کشورهای مسیحی جنگ فرهنگ ها را بنام مبارزه با تروریسم پیش می برند، طبیعی است که در هر مناقشه ای طرف دولت مسیحی را نگاه خواهند داشت زیرا هر سه کشور عضو گروه مینسک نیز مسیحی می باشند و علاوه بر کمک های مستقیم کشورهای مسیحی به ارمنستان، تعداد بی شمار سازمان های کلیسائی و مبلغین مذهبی مسیحی را نیز برای کمک به ارامنه در ارمنستان مستقر کرده اند ولی هیچ کشور مسلمان بی طرف در گروه مینسک حضور ندارد.
با آشنائی به ترکیب و سیاستهای اعضاء گروه مینسک متوجه می شویم که چرا این گروه طی پانزده سال گذشته سعی کرده است وضعیت نه جنگ و نه صلح را در منطقه قاراباغ نگهدارد ولی اکنون تغییر تعادل قوا در منطقه آنها را برای حل مناقشه قاراباغ علاقمند ساخته است. در حقیقت اکنون منافع روسیه، آمریکا و اروپا در این نقطه با هم تلاقی می کند و شرایط داخلی آذربایجان نیز از هرجهت مناسب شده و جامعه بین المللی هم خواهان حل صلح آمیز مساله قاراباغ است. در چنین موقعیتی اگر دیپلماسی آذربایجان فعالتر بشود می تواند با مناسب ترین شرایط به حل مساله قاراباغ نایل شود.
اروپائی ها از فردای جنگ گرجستان یکصدا اعلام کردند که گذرگاه خط لوله نفتی باکو – تیفلیس – جیهان در تیررس روسیه قرار گرفته و ناامن شده است و باید راه های مطمئن تری برای انتقال نفت و گاز حوزه دریای خزر به اروپا ایجاد شود و کوتاهترین و مناسب ترین راه نیز از طریق ارمنستان درنظر گرفته می شود که آن هم تنها با حل شدن مناقشه قاراباغ امکان پذیر می باشد. اروپا منافع تجاری قابل توجهی در قفقاز دارد و آنجارا منبع انرژی ذخیره شده برای فردای خود در نظر می گیرد. روشن است که برای گسترش هرنوع تجارتی نیز صلح و امنیت لازم است و وجود کانون اختلاف بزرگی مانند قاراباغ تهدید جدی برای گسترش تجارت اروپائی ها در قفقاز می باشد.
علت علاقمندی آمریکا به حل مساله قاراباغ نیز روشن است. بعد از استقرار ارتش روسیه در آبخازی و اوستی جنوبی موقعیت آمریکا در قفقاز بشدت تضعیف شده است و بیم آن دارد که آذربایجان نیز بطور کلی از آمریکا قطع امید کرده و به روسیه نزدیک شود و بدینجهت می کوشد با کمک به حل مساله قاراباغ نفوذ خود را در منطقه حفظ کند بر همین اساس ماتیو بریز مسئول امور اروآسیا در وزارت خارجه آمریکا طرح گروه مینسک را که مدتها بود صحبتش در میان بود علنی کرده است و پیشنهاد می کند که پرنسیپ مادرید (خاک در مقابل صلح) مبنای حل مساله قاراباغ بشود. خلاصه طرح بقرار زیر می باشد:

خروج ارتش ارمنستان از قاراباغ و استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بجای آنها      
بازگشت مهاجرین آذربایجانی به قاراباغ
بازکردن یک کریدور ارتباطی بین ارمنستان و قاراباغ (منطقه ارمنی نشین)
برگزاری رفراندوم برای تعیین استاتوی قاراباغ (بعد از ده یا پانزده سال)

البته دولت ارمنستان و حکومت تحت حمایت ارمنستان در قاراباغ این طرح را ظاهرا رد می کنند ولی در نهایت چاره ای غیر از پذیرفتن آن نخواهند داشت. عبداله گل رئیس جمهور ترکیه بعد از مسافرت به ارمنستان اعلام کرد که دولت ارمنستان حاضر است مناطق اشغالی را تخلیه کند و این اظهار نظرعبداله گل از طرف دولت ارمنستان تکذیب نشد. اوپوزیسیون دولت ارمنستان نیزکه از طرف آمریکا حمایت می شود علیرغم مواضع دوگانه اش خواهان حل مساله قاراباغ از راه های صلح آمیز است. پتروسیان رهبر اوپوزیسیون در جریان مبارزات انتخاباتی گفته بود که ده سال پیش آذربایجان حاضر بود امتیازات زیادی بدهد تا مساله قاراباغ حل شود اکنون حاضر نیست همان امتیازها را بدهد و اگر امروز مساله حل نشود موضع ارمنستان بیش از پیش تضعیف خواهد شد و آذربایجان به دادن هیچ امتیازی حاضر نخواهد شد.
علاقمندی روسیه به حل مساله قاراباغ نیز بعد از جنگ گرجستان مکررا توسط مقامات روسی بیان شده است. دیمیتری مدودوف در مسافرت به باکو به الهام علیف تضمین داده است که روسیه حکومت ارامنه در قاراباغ را برسمیت نخواهد شناخت و تاکید کرده است که قاراباغ مانند آبخازی و اوستی جنوبی نیست و روسیه علاقمند است که بین آذربایجان و ارمنستان میانجیگری کند تا توافق بین طرفین حاصل شود.
بخاطر موانع ایجاد شده بعد از جنگ گرجستان اکنون منافع روسیه ایجاب می کند که به حل مساله قاراباغ تمایل نشان بدهد. تمام کارشناسان سیاسی و نظامی منطقه متفق القول هستند که کلید حل مساله قاراباغ در مسکو می باشد و اگر روسها بطور جدی اقدام کنند مساله قاراباغ براحتی حل می شود.
بعد از جنگ گرجستان رابطه روسیه با پایگاه های نظامی اش در ارمنستان از طریق زمین و هوا قطع شده است. قبل از آن از راه های زمینی و راه آهن گرجستان برای رفت و آمد به ارمنستان استفاده می شد و حریم هوائی گرجستان نیز برای عبور هواپیماهای روسی آزاد بود. اکنون راه های زمینی و راه آهن گرجستان برای روس ها قطع شده و همچنین گرجستان اجازه نمی دهد تا هواپیماهای روسی از فضای آن رد شوند.
ارتباط زمینی با ارمنستان از راه آذربایجان نیز امکان ندارد زیرا مرزهای آذربایجان و ترکیه با ارمنستان بخاطر اشغال قاراباغ توسط ارمنستان بسته است و روسیه تنها از طریق ایران با ارمنستان رابطه دارد، لذا بازشدن مرزهای آذربایجان با ارمنستان از نظر نظامی و اقتصادی برای روسیه بسیار مهم شده است. این وضع نمی تواند مدت طولانی دوام داشته باشد بویژه که ارمنستان از هرجهت به روسیه وابسته است و اگر روزی اوضاع ایران ناآرام شود و مرزهایش بسته گردد، رابطه روسیه با پایگاههای نظامی اش و دولت ارمنستان بکلی قطع خواهد شد وموجودیت تمام ارمنستان بخطر خواهد افتاد. بدینجهت ضرورت های سیاسی و نظامی ایجاب می کند که نزدیکترین راه یعنی مرزهای آذربایجان با ارمنستان باز شود و این امر نیز ممکن نیست مگر با حل شدن مساله قاراباغ.
ترکیه هم با پیشنهاد پلاتفرم ثبات و همکاری قفقاز، نشان داد که خواهان حل صلح آمیز مساله قاراباغ می باشد. روسیه و ترکیه تاریخا در قفقاز رقیب یکدیگر بوده اند و با اینکه ترکیه عضو پیمان ناتو می باشد اما روسیه با پلاتفرم ترکیه برای قفقاز مخالفت نمی کند هرچند که در جریان جنگ گرجستان روابط دو کشور اندکی بحرانی شد، بویژه که نفربرهای زرهی ارتش گرجستان، ساخت ترکیه می باشد و در نمایشگاهی که هم اکنون از غنائم جنگ پنج روزه در مسکو ترتیب داده شده به غیر از آمریکا و اسرائیل از نقش ترکیه در تسلیح ارتش گرجستان نیز انتقاد می شود.

اشغال قاراباغ طی پانزده سال اخیر برای ارمنستان خیلی گران تمام شده است. ارمنستان از تمام پروژه های استراتژیک اقتصادی کنار گذاشته شده و بخاطر محاصره اقتصادی و بیکاری نزدیک به نیمی از جمعیت ارمنستان برای پیداکردن کار بخارج مهاجرت کرده اند. حکومت ایروان از لحاظ اقتصادی در درازمدت قادر به نگهداری مناطق اشغالی نمی باشد، هر چند که دیاسپورای ارامنه به ادامه اشغال اصرار ورزد. بخش عمده بودجه سالیانه ارمنستان به تسلیح و نگهداری ارتش در قاراباغ اختصاص می یابد. شکوفائی اقتصادی آذربایجان و عقب ماندگی اقتصادی ارمنستان هر روز بیشتر بچشم می خورد و ارمنستان اگر همچنان در اشغال قاراباغ پافشاری کند راه رشد را بروی خود می بندد و بیش از پیش بازنده خواهد شد.
طرف اصلی قضیه یعنی آذربایجان نیز اکنون بیش از هر زمان دیگر به حل صلح آمیز مساله قاراباغ علاقه نشان می دهد. بویژه قدرت سیاسی قاراباغی هائی که در حکومت آذربایجان مسئولیت دارند به حل این مساله بستگی دارد و درمیان مردم هم نوعی روحیه بازسازی بعد از جنگ بوجود آمده است. شایان ذکر است که در روزهای هشتم و نهم ماه اوت هنگامی که ارتش گرجستان وارد تسخینوالی شده بود، بعضی صداها هم از اوپوزیسیون دولت آذربایجان و هم از اطرافیان تندرو خود رئیس جمهور آذربایجان بلند شد که خواهان حمله به قاراباغ و آزاد کردن آنجا با توسل به نیروی نظامی بودند ولی عکس العمل نظامی روسیه و شکست ارتش گرجستان خیلی زود این صداها را در باکو خاموش کرد و اکنون افکار عمومی در آذربایجان بیشتر تمایل به حل صلح آمیز مساله دارد. در بعضی روزنامه های آذربایجان هم طرح های بازسازی قاراباغ و باز گشت مهاجرین منعکس می شود و حتی از مهاجرین و داوطبان بازگشت سرشماری شده است. گفته می شود که روستای «نرگیز تپه» بعنوان پایتخت جدید قاراباغ در نظر گرفته شده که استعداد تبدیل شدن به یک شهر جدید و مدرن را دارد و حتی اگر فقط بخشی از مهاجرین برگردند در ده سال آینده ترکیب جمعیت در قاراباغ بنفع آذربایجانی ها عوض خواهد شد و هرگونه رفراندوم نیز حاکمیت آذربایجان بر قاراباغ را تضمین خواهد کرد.

حل مساله قاراباغ ضمن تقویت غرور ملی و رشد همبستگی مردم آذربایجان شمالی بر افکار عمومی آذربایجان جنوبی نیز تاثیرات مثبتی خواهدگذاشت و روحیه هویت طلبان آذربایجانی را تقویت خواهد کرد. در عین حال بضرر جمهوری اسلامی تمام خواهد شد زیرا جمهوری اسلامی دیگر نخواهد توانست از اختلافات ارضی آذربایجان با ارمنستان برای پیش بردن سیاستهای تشنج آفرین استفاده کند و آذربایجانی های ایران را به اتهام دفاع از آزادی قاراباغ تحت فشار بگذارد.
با فراهم شدن شرایط مناسب یاد شده، امید است که مشکل قاراباغ با پرداخت کمترین هزینه و در کوتاهترین مدت حل گردد زیرا مجموع شرایط همواره مانند امروز مناسب نخواهد بود و وقایع پیش بینی نشده هر لحظه می توانند شرایط را عوض بکنند. حل دیپلماتیک این مساله به استقرار صلح و ثبات در منطقه کمک خواهد کرد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست