یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پیرامون مباحث مربوط به
"طومار تقاضای آزادی تشکل کارگری"


صفار ساعد


• برای ساختمان آینده, باید حال را با تمام وجود دید. بدبختی زحمتکشان ما تابحال این بوده است که همیشه بصورت تسمه نقاله چه دولتها و چه سازمان های سیاسی, قرار گرفته اند. سازمان مستقل دفاع از زحمتکشان, ایدئولوژیک نیست, گرچه افراد آن دارای ایدئولوژی های مختلف میباشند. درک این مسئله یک هنر است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۴ آبان ۱٣٨۷ -  ۱۴ نوامبر ۲۰۰٨


سوسیالیسم در لحظه لحظه زندگی مزدبگیران وجود دارد. هرچه زندگی آنها پیشرفت کند, قدمی به سوی سوسیالیسم برداشته شده است. سوسیالیسم در لحظه لحظه مبارزات ما برای یک زندگی بهتر جاری است. سوسیالیسم یک مقوله دربسته و یا کلی نیست. چیزی نیست که از امروز به فردا پیاده شود. سوسیالیسم را در چانه زدن های مردم زحمتکش با طبقه سرمایه دار میتوان یافت. شکست و پیشرفت در زندگی زحمتکشان, پستی و بلندی های سوسیالیسم را به نمایش میگذارد و در پناه آن آگاهی زاییده میشود.
تاریخ با هیچکس نیست. هر کدام از ما میتوانیم بر آینده اثر بگذاریم. ولی نمیدانیم و نمیتوانیم بدانیم که دیگران برای تاثیر بر آینده چه خواهند کرد.
غالبا در تندپیچ های غلیان های اجتماعی, تجربیات تاریخی با ایده آل ها در مناقشه می افتند. یک سیاس خردمند با پاهای استوار بر روی زمین به ایده آل ها از منظر امروز مینگرد. میخواهم به صراحت بگویم که ما هنوز چنین ظرافت سیاسی را بخوبی نیاموخته ایم. تفکر ایجاد تشکل های مستقل, همیشه مدنظر خیرخواهان اجتماعی بوده است و سوسیالیست ها بعنوان بخشی از این خیرخواهان اجتماعی, در این مورد بسیار کوشا بوده اند. اما در عمل بسیار نادر پیش آمده است که استقلال را در خود جمع تشکیل دهنده, ببینند و نه در وجود خویش سوسیالیستی بعنوان رهبر. تعریف هایی که تا بحال در جنبش ما حاکم بوده است این چنین اند:
۱. بینشی که استقلال تشکلات کارگری را در پناه ایدئولوژی می بیند. یعنی آنکه فکر میکند در صورت حاکم شدن ایدئولوژی بر آنها, استقلال پدید آمده است.
۲. بینشی که بر تشکلات مستقل پافشاری میکند, اما آن را بخشی جدا ناپذیر از احزاب سیاسی میداند.
به دیده من اما تشکل های مستقل اجتماعی, چون تشکل های زنان, کودکان, مزد بگیران و فعالین محیط زیست و غیره, موتور محرکه خود را در درون خود دارند. موتور محرکه ای که از تک تک افراد تشکیل دهنده آن سامان یافته و طرح برنامه می کند. در بین تشکل های مستقل, تشکل مستقل مزدبگیران از مهمترین است. چرا که اگز این تشکل پا بگیرد, یک اهرم قوی برای دیگر تشکلات مستقل هم پدید خواهد آمد. اساس فلسفه تشکل مستقل مزد بگیران و زحمتکشان بر این است که به تضاد بین کار و سرمایه پاسخ بگوید و مسئله استثمار را مدنظر داشته باشد. مطالبه ازدیاد دستمزدها برای بهبود سطح معیشت و رفاه خویش, در حقیقت بخشی از حل تضاد بین کار و سرمایه است که پاسخگوی خواسته های اکثریت زحمتکشان است, خواسته هایی که در اعماق جامعه ریشه دارند.
تشکلات مستقل که در حقیقت میبایستی اکثریت جامعه مزد بگیر را در بر بگیرد, خود آگاهی را سبب شده و باعث بوجود آمدن استقلال رای و فکر, ادامه کاری و اعتماد بنفس در افراد تشکیل دهنده اش در ارتباط با جامعه میشود. تشکلات مستقل زحمتکشان در عین اتکاء به نیروی خود, همزمان با تمامی دیگر تشکلات مستقل جامعه در ارتباطی ارگانیک و تنگاتنگ و داوطلبانه قرار میگیرد. فلسفه وجودی تشکلات مستقل در رد جنبش نخبگان است. این تشکلات در حقیقت سازمان نخبگان نبوده, بلکه شرکت کنندگان آن, خود نخبگانی نسبی هستند. و این نخبگان نسبی, قدرت خویش را در جمع خویش می یابند. تشکل های مستقل زحمتکشان ریشه در خاک دارند. از اعماق جامعه می آیند و بنابراین تمام کش و قوسهایی اجتماعی را هم از اعماق به سطح با خود حمل میکنند. سیاستمدارانی که در لابلای چنین فعل و انفعالاتی ساخته میشوند, مدیرانی باتجربه میگردند که میتوانند برای بخشهای مختلف اجتماعی برنامه ریزی کنند و در کل باعث پیشرفت و بهبود زندگانی زحمتکشان گردند. اگز ایده ای میخواهد در جامعه نفوذ کند, بایستی بخشی جدا ناپذیر از مکانیسم اجتماعی همان جامعه باشد. بدیده من تشکلات مستقل از دولت و احزاب سیاسی در ذات خود میتوانند همین بخش جدا ناپذیر از مکانیسم اجتماعی باشند. وجود تشکل های مستقل, اساس دمکراسی از پایین در هر جامعه ای است. دمکراسی از پایین, یک قدم به سوی سوسیالیسم است که در پناه آن جامعه ای با مختصات عالی تر بنا میگردد. معتقدین به مارکس, یاید این جمله از مارکس را آویزه گوش خود کنند: " هزگزهیچ نظام اجتماعی پیش از آنکه همه نیروهای تولیدی موجود در آن نظام رشد یابند, محو نمیگردد و روابط تولیدی نوین و عالی تر هرگز پیش از آنکه شرایط مادی حیاتشان در بطن جامعه کهنه رشد کند, پدید نمی آیند." – مارکس در مقدمه نقد اقتصادی – یعنی اگر بخواهیم جامعه شورایی در آینده بنا کنیم, طبق تجربه متفکران سوسیالیسم, راهی نداریم جز آنکه در همین جامعه سرمایه داری اساس و پایه های اولیه همین شوراها را که در حقیقت تشکلات مستقل مردمی و شکل گرفته از پایین است را سازمان دهیم. تشکلاتی که به آن دمکراسی مستقیم میگوییم. ایراد گرفته خواهد شد که برپایی تشکلات مستقل از دولت و احزاب اولا ممکن نیست و ثانیا مشروعیت بخشیدن به سرمایه داری است و در نهایت از تیزی شامه طبقاتی میکاهد. از این جهت مبلغان تشکلات مستقل به دست کشیدن از سوسیالیسم متهم میشوند. من فکر میکنم که سوسیالیسم بعنوان یک فرماسیون اجتماعی, برای برپایی عدالت اجتماعی, بالا بردن سطح معیشت و رفاه و از بین بردن تدریجی استثمار و کارمزدی از چنین اتهاماتی باک نداشته باشد. سوسیالیست ها به چنین گفتاری پای بند هستند: " حربه ما همانا آزادی های سیاسی , حق برخورداری از اجتماعات و اتحادیه ها و آزادی مطبوعات است. آیا هنگامیکه میخواهند این حربه را از ما بگیرند, ما میتوانیم دست روی دست بگذاریم و از سیاست دست بکشیم؟ میگویند هنر فعالیت سیاسی, هم سنگ برسمیت شناختن نظام موجود است. اما چون این نظام حربه مبارزه علیه خود را در دست ما میگذارد, پس بهره گیری از این حربه, به معنای پذیرفتن این نظام نیست." – از سخنان انگلس در کنفرانس انترناسیونال اول در باره فعالیت سیاسی طبقه کارگر.
اگر در تندپیچ های اجتماعی سال های ۱٣۵٨ – ۱٣۵۷ پایی استوار بر زمین بود و ایده آل ها را از منظر همان روز می دیدیم, دچار شکست روز بروز طبقه مزدبگیر جامعه مان نبودیم. امروزه جنبش اجتماعی – سیاسی طبقات زحمتکش جامعه ما در حقیقت با توجه به سطح تولید و گردش سرمایه در جامعه ایران در حال عقب نشینی است.
از خودبیگانگی بخشی از طبقه کارگر از طبقه اش, قدرت بازار و وابستگی رژیم به آن, ایجاد بازارهای سیاه و گسترش دست فروشی و غیره, که از طرف قطب بازار سنتی در رژیم اسلامی تقویت میشود, بخشی عظیمی از مزدبگیران ایران را به طرف دست فروشی, خرید و فروش مواد مخدر و اجناس قابل مصرف در بازار, کشانده است. این نوع زندگی, اخلاقی نیمه بازاری – نیمه کارگری در این بخش را ایجاد کرده است. البته باید در نظر داشت که بخش بسیار زیادی از مزدبگیران ما مجبور شده اند که چنین زندگی ای را برای تنازع بقاء برگزینند. عموم کارگران صنعتی ما در ایران مزد و مزایای خود را بین چهار الی هجده ماه است که دریافت نکرده اند. این انسانها زمانی که هیچ ارگانی نباشد که به آن ها پوشش مالی بدهد, بسیار آسان جذب فعل و انفعالات بازار میگردند. به عبارت دیگر از دید نهایی, آنها ناخودآگاه به وضعیت فعلی دامن میزنند. وضعیت فلاکت بار کنونی, سطح خواسته های مزدبگیران را نسبت به دوران قبل بسیار تقلیل داده است. مزدبگیران ما زمانی مطالباتی چون طرح طبقه بندی مشاغل, قراردادهای دسته جمعی, حداقل دستمزد متناسب با تورم, بالا بردن مرخصی سالانه, تشکیل تعاونی و ایجاد مسکن, دو روز تعطیل در هفته, افزایش میزان پاداش, عیدی سالانه, وام مسکن, تعاونی اعتبار و مصرف و صندوق پس انداز کارگران را مطرح میکردند. ولی وضعیت مادی مزدبگیران در حال حاضر همه آنها را مجبور کرده است که از همه این خواسته های پایه ای عقب نشسته و عمدتا به مطالبه دریافت حقوق های عقب افتاده بسنده کنند. عدم وجود سازمان های مستقل مزدبگیران, از قدرت مبارزاتی این طبقه کاسته است. سرخوردگی قشر عظیمی ار طبقه مزدبگیر از ارگان های حزب کار اسلامی و خانه کارگر, که هم دولتی اند و هم ایدئولوژیک, یاس مبارزاتی را در آنها ایجاد نموده است. این آن زنگ خطری است که هر سیاس طالب پیشرفت طبقه مزدبگیر باید بشنود.
برخی از سوسیالیستها در گوشه میدان اجتماعی با کتابی در دست نشسته اند و گویا وظیفه شان تخطته هرگونه فعالیت اجتماعی در جامعه سرمایه داری برای یک زندگی بهتر است. آنها هرگونه فعالیت در سیستم سرمایه داری را که از طرف مزدبگیران و زحمتکشان انجام بگیرد, دست ساخت بورژوازی میدانند (نظر آقای پایدار در مقاله به امضاء کنندگان طومار "تقاضای آزادی تشکل کارگری"). ایشان این نظریه مارکس که جامعه نوین در دل جامعه کهن بوجود می آید را فراموش میکنند. به دیده من هر قدم کوچک برای بهبود سطح زندگی مزدبگیران, وزنه را بنفع جامعه آینده سوسیالیستی سنگین تر میکند. طرفداران تغییرات اجتعماعی اگر دقت به خرج بدهند در خواهند یافت که سیستم های اجتماعی خلق الساعه بوجود نمیایند. تغییرات کمی در سیستم موجود, تغییرات کیفی که همان سیستم نوین خواهد بود را با خود بهمراه میآورد. یعنی تغییرات در زندگی مزدبگیران برای پیشرفت و بهبود سطح زندگی آنها در صورت ادامه کاری با خود تغییرات کیفی ای را سبب خواهد شد که به آن جامعه سوسیالیستی میگویند. عدم توجه به این مسئله در حقیقت ثابت میکند که هنوز دیالکتیک تغییرات اجتماعی بدرستی درک نشده است. تفکراتی که میخواهد روابط کارمزدی را همین امروز لغو کند, نمیتواند به این مسئله ساده جواب گوید که چرا حقایق بزرگ از جمیع حقایق کوچکتر و ریزتر بوجود میآیند, اقیانوسها از قطرات کوچک آب زاده میشوند, و خلاصه هرکول به یکباره هرکول نمیشود. این تفکر که از خرد است که کلان بر میخیرد, میبایستی در مغزهای مان آنچنان لانه کند که در هر قدم اجتماعی, ما ر ا راهبر باشد. در فلسفه به این طرز تفکر دیالکتیک میگویند. و اتفاقا حقایق عقلانی درست بودن آن را به ما اثبات کرده اند. اما هستند کسانی که از دیالکتیک صحبت میکنند بدون اینکه چنین فلسفه عقلانی را درک کنند. آنها کلان را می بینند, بدون اینکه بهایی به خرد بدهند. بنابراین, هر چقدر جبهه کار در تقویت خود بکوشد و از خرد آغاز کند, به همان نسبت آسان تر و صیقل یافته تر به جبهه سیستم آینده سوسیالیستی خواهد رسید. به دیده من آقای پایدار و دوستانشان به یک حقیقت اشاره دارند و آن اینکه بورژوازی آماده باج دادن نیست. بیان این حقیقت, چنانچه بخواهد به این نتیجه برسد که هر فعالیت اجتماعی از طرف زحمتکشان را دست ساخت طبقه بورژوا بداند, در حقیقت بیان یک نتیجه کاملا غلط است. نتیجه غلطی را که آقای پایدار میگیرد شمشیر کشیدن به روی کسانی است که در ایران برای برپا کردن سندیکا ها, اتحادیه ها, شورا ها و.... کوشش میکنند و آقای پایدار اینان را در حقیقت نوکران بورژوا به حساب میآورند. آقای پایدار میگویند سرمایه داران در دوران طلایی سابق, مقداری از آن سودهای طلایی را به کارگران خودی میدادند وهمچنین به آنها اجازه ساخت سندیکا و... یا احزاب سوسیال دمکرات را اعطا میکردند. خوب در این طرز تفکر دقت کنیم. هر آن چیز که در جامعه سرمایه داری میخواهد تغییر کند, بیچون و چرا در دست سرمایه داری است. تفکری که مطلق گرایی ذهنی را با خود حمل میکند. این طرز تفکر نمیخواهد تضاد ذاتی کار و سرمایه را ببیند. لهذا, هر بهبودی که در وضع طبقات زحمتکش ایجاد میشود را توطئه می پندارد. نمیخواهد قبول کند که تضاد ذاتی نمیتواند غیر ذاتی گردد. تاریخ را میخواند اما اینکه برای بدست آوردن هر تکه نانی خون ها ریخته شده است را در زیربنای فکری اش دخالت نمیدهد. به دیده من از طریق بالا بردن سطح دستمزدها و سطح عمومی معیشت در جامعه سرمایه داری, نسبت استثمار و در حقیقت نرخ سود تغییر کرده و رو به تنزل میگذارد. مبارزه برای دستمزد در قالب سازمان های مستقل کارگری, خود نوعی مبارزه علیه سرمایه داری است که اتفاقا سرمایه دارن هیچگونه موافقتی با آن ندارند و در کمین نشسته اند که از ضعفهای اجتماعی – سیاسی و فرهنگی طبقات زحمتکش استفاده کرده و علیه سازمان های آنها پرچم مخالفت برپا کنند. تفکر مطلق گرایانه نمیتواند تغییرات جزیی اجتماعی را اصولا تغییر بپندارد و نمیتواند درک کند که مبارزه علیه سرمایه داری و کارمزدی, عملی خلق الساعه نیست. به دیده من تغییرات اجتماعی پروسه ای طولانی و آرام را طی میکنند. درست به مصداق اینکه قطره قطره جمع شود, وانگهی دریا شود. پروسه ای که در بوجود آمدن آگاهی نقشی اساسی ایفا میکند.
دستمزد در بین تمامی فاکتورهایی که جامعه سرمایه داری را روی پا نگهمیدارد, یک رل اساسی را بازی میکند. دستمزد بیان عریان تضاد سیستم سرمایه و کار است. تمامی مناقشات تاکنونی, بخاطر سطح دستمزد و روابط حاکم بر آن است. دستمزد با تورم و بحران تغییر میکند. بالا بردن تدریجی سطح عمومی بهداشت در جامعه , مسکن, آموزش و پرورش و بالابردن هر آنچه که یک زندگی بهتر را برای زحمتکشان در جامعه ایجاد میکند, تغییر روابط حاکم بر دستمزد را به همراه دارد و اتفاقا چنین عملی تضاد بین کار و سرمایه را بطرزی بسیار شفاف نشان میدهد. تضاد بین کار و سرمایه از ابتدای وجودی خویش کانون های دفاع اجتماعی – سیاسی - اقتصادی – فرهنگی خود را بوجود میآورد وبسته به قدرت طرفین, این کانون ها نمای بیرونی می یابند. این کانون ها در بطن خود به مبارزه دائمی مشغول هستند. ولی از آنجاییکه تاکنون جبهه سرمایه قوی تر بوده است, توانسته است موانعی در راه جبهه کار و زحمت بوجود آورد. و جبهه کار مجبور گشته است که برای هر درخواست خود, با جبهه سرمایه بجنگد و گاها هم این مبارزه خونین بوده است. ما باید بر این باور باشیم که مزد بگیران موجوداتی خمیری و ژله ای در دست سرمایه داران نیستند. ممکن است که عناصری از طبقه زحمتکش و مزدبگیر در خدمت سرمایه در بیایند, اما این روند, یک سیر طبیعی در قانون اجتماعی حاکمیت رژیم سرمایه داری نیست. طبقه مزدبگیر و زحمتکش در زندگی خود به این نتیجه میرسد که همبستگی طبقاتی اش برای بهبود زندگی در جامعه سرمایه داری از ملزومات است. البته همبستگی طبقاتی, یک فکر خلق الساعه که نتیجه خلق الساعه بدهد نیست. رسیدن به این مقصود احتیاج به زمان و انسان هایی از خود این طبقه دارد که این آگاهی را بصورت ملموس در فعالیت های عملی و روزمره این طبقه عملی ساخته و از جزء به کل حرکت کنند و پیشرفت برای یک زندگی بهتر برای طبقات مزدبگیر را در هر لحظه و هر آن بخواهند و برایش نقشه بریزند. مزدبگیران باید پایه های جامعه آینده, که عدالت اجتماعی برای آنها به همراه میآورد را از همین امروز در همین جامعه پیاده کنند و با رسیدن به آگاهی اجتماعی به این نتیجه دست یابند که جامعه کهنه سرمایه را باید با جامعه ای جدید برای رفع ستم و استثمار جایگرین نمایند. هر چقدر جبهه کار در تقویت خود بکوشد, به همان نسبت جبهه سرمایه به عقب خواهد نشست. عکس آن هم صادق است. نظری که نمیخواهد بهبود زندگی زحمتکشان را در جامعه سرمایه داری درک کند, و آن را نتیجه توطئه سرمایه داران برای بی علاقه کردن زحمتکشان به سرنوشت خویش میداند, واقعیت را بیان نمیکند. مدافعین چنین نظراتی چه بخواهند و چه نخواهند, فلسفه فقر را در مد نظر خود دارند و فکر میکنند که هر چقدر فقر بیشتر باشد, زحمتکشان انقلابی تر هستند. به نظر من, فقر هیچگاه انسانهایی آگاه نساخته است. اتفاقا فقر در جامعه سرمایه داری به آن خاطر است که زحمتکشان را در تحت کنترل خویش در آورد. ما سوسیالیسم را بر روی فقر بنا نمیکنیم. ما فقر را تقسیم نمیکنیم. ما خواهان تقسیم ثروت هستیم. بنابراین باید برای بهبود زندگی و بهتر زیستن مبارزه کرد. این مبارزه راه و چاه دارد. از مشخصات عینی و آگاهی طبقاتی زحمتکشان حرکت میکند. شعارهای رادیکال که در بطن خود صحیح است, بخودی خود راهگشا نیست. زمانی که مزدبگیران و زحمتکشان جامعه ما در بدترین وضعیت معیشتی, اخلاقی , روحی و فرهنگی قرار دارند, شعارهای به ظاهر رادیکال در واقع عدم آگاهی ما بر تضادهای موجود و چگونگی حل صحیح آن ها در جامعه را میرساند. برای ساختمان آینده, باید حال را با تمام وجود دید. بدبختی زحمتکشان ما تابحال این بوده است که همیشه بصورت تسمه نقاله چه دولتها و چه سازمان های سیاسی, قرار گرفته اند. سازمان مستقل دفاع از زحمتکشان, ایدئولوژیک نیست, گرچه افراد آن دارای ایدئولوژی های مختلف میباشند. درک این مسئله یک هنر است. تمامی زحمتکشان میبایستی از زندگی روزمره خویش درس آموزی کرده و برای نفی جامعه کنونی به آگاهی های لازم برسند. تنها چنین امری است که به تحقق جامعه نوین میانجامد. شکست- پیروزی, پیروزی – شکست, دیالکتیک پیشرفت جوامع است.

saffaars@hotmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست