یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حکایت تلخ کوره پزخانه


فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران


• کودکان (دختران و پسران) که کوچکترین آنها ۷ سال دارند با صورتهای سوخته در زیر آفتاب و گاری به دست ماسه و آب را حمل می کنند، بدن ها نحیف و لاغر و چشمهای بی رنگ و فرو رفته است. دختران کوچک برای نگهداری کودکان کوچکتر آنها را بر پشت خود بسته و خشت می زنند. زنان هم کار منزل را انجام می دهند و هم کار کوره پزخانه را. این جا، حقیقت گویای استثمار است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱ آذر ۱٣٨۷ -  ۲۱ نوامبر ۲۰۰٨


حکایت تلخ کوره پزخانه
زندگی با همه آنچه دارد
زندگی با همه آنچه ندارد
مهمان می کند ستاره هایی خمجوار را که بیرون از عرصه اند
و ابرهایی مهاجر را که بیرون از مکان اند
و زندگی در اینجا
از خویش می پرسد
چگونه زندگی را به آنها بازمی گردانیم
محمود درویش

در جنوب غربی تهران،۵ کیلومتری جاده خاوران(خروجی تهران به سمت مشهد) در سمت راست یک فرعی دیده می شود که به سمت اشرف آباد می رود. در حاشیه روستای اشرف آباد محوطه وسیعی است که تا چشم کار می کند، کوره پز خانه دیده می شود. در این کوره پز خانه ها ایرانیها و اکثرا افغانیها مشغول به کار هستند. پدر خانواده کار تهیه خشت را به صورت کنترات به قیمت هر ۱۰۰۰ خشت ۱۲۰۰۰ تومان از کارفرما می گیرد. در برابر شرایط سخت اقتصادی، تمام اعضای خانواده، مادر، کودکان وحتی پدربزرگ و مادربزرگ در کنار پدر از ساعت ۵ صبح تا ۹ شب مشغول به کار هستند.

کودکان (دختران و پسران)که کوچکترین آنها ۷ سال دارند با صورتهای سوخته در زیر آفتاب و گاری به دست که با آن ماسه و آب را حمل می کنند با بدنی نحیف و لاغر، موهای قرمز، ناخنهای قاشقی شکل و چشمهای بی رنگ و فرو رفته ناشی از سوء تغذیه که ۱۵-۱۰ آجر را بر پشت یا روی دستان کوچک خود حمل می کنند، دختران کوچکی که برای نگهداری کودکان کوچکتر آنها را بر پشت خود بسته و خشت می زنند و زنانی که هم کار منزل را انجام می دهند و هم کار کوره پزخانه دیده می شوند. دختران و زنانی که زبان گویای استثمار هستند. زنان و کودکانی که بابت کار طاقت فرسای خود هرگز دستمزدی دریافت نکرده و پدر برای تأمین مخارج خانواده خود تمام دستمزدها را دریافت می کند.

تمامی کسانی که در کوره پز خانه کار می کنند به علت مشکلات اقتصادی نتوانسته اند حتی یک اتاق در تهران و یا یک خانه در روستاهای اطراف اجاره کنند. بنابراین در ازای کاری که برای کارفرما انجام می دهند،از اتاقکهایی که توسط کارفرماها در کنار کوره پز خانه ها ساخته شده به عنوان محل سکونت استفاده می کنند و سرسال که به حسابها رسیدگی می شود مبلغ اجاره اتاقها به قیمت ماهی ۱۵۰۰۰۰- ۱۰۰۰۰از دستمزدها کم می شود.
محل سکونت آنها به صورت یک دالان، به طول تقریبی ۵۰ متر و عرض ۲ متر است. در یک طرف دالان ۱۵ اتاق و درست در مقابل هر اتاق، یک آشپزخانه ٣ متری ساخته شده. تمامی اتاقها ۱۲ متری است که در هر اتاق یک خانواده معمولا ۹-٨ نفره زندگی می کنند. تنها یک پنجره کوچک در ابعاد ۵۰ سانتیمتر در ۴۰ سانتیمتر و یک لامپ ۶۰ وات تأمین کننده نور اتاقها است. سقف و دیوار اتاقها نم دار،دیوارها دارای درز و شکاف است که حشرات موذی (سوسکها)را در خود جای داده است. در انتهای دالان دو توالت یکی مردانه و یکی زنانه در شرایط کاملا غیربهداشتی که از پتو به عنوان درب آن استفاده شده دیده می شود. توالت فاقد لوله کشی آب است.

تنها دو شیر آب برای شستن (دست و صورت، لباس و ظروف) در دالان وجود دارد. آب آلوده ناشی از شستشو به محوطه پشت محل سکونت آنها ریخته می شود به طوریکه آن ناحیه پر از لجن و موش و پشه است که خود باعث انتقال بسیاری از عفونتها و بیماریها به خصوص به کودکان می شود. آبی که برای شستشو استفاده می شود آب چاه است و آب آشامیدنی هر روز با تانکر آورده می شود و ساکنین آب را به قیمت لیتری ۲۰۰ تومان خریداری می کنند. یک حمام زنانه و یک حمام مردانه با ٣ دوش چند متر پایین تر از محل سکونت آنها ساخته شده که اصولا باید ٣ نفر در حمام باشند اما گاهی تا ۱۰ نفر نیز وارد حمام می شوند. آب حمام با نفت گرم می شود. بنابراین مردم این منطقه برای تهیه نفت به خصوص در زمستان با مشکلات زیادی روبه رو هستند به طوریکه در زمستان گذشته به دلیل نداشتن نفت تا یکماه از رفتن به حمام محروم بوده اند.


وضعیت تحصیل؛
در این محدوده با وجود داشتن ۱۵۰-۱۰۰ کودک در سن تحصیل (۱٨-۷ ساله) هیچ گونه مکان آموزشی از طرف دولت که موظف به تأمین امکانات آموزشی برای تمامی آحاد جامعه است ساخته نشده. کودکان برای تحصیل با مشکلات زیادی روبرو هستند. در فصل تحصیل هر روز مسافت خاکی کوره پز خانه تا اشرف آباد را نیم ساعت در سرمای زمستان که تا مچ پا در گل فرو می روند و گرمای اواخر بهار، با پای پیاده طی می کنند.از طرفی کودکان افغانی فاقد کارت که به صورت غیرقانونی وارد کشور شده اند از حق آموزش و تحصیل محروم و کودکان افغانی دارای کارت که به صورت قانونی وارد شده اند با پرداخت مبلغ ۵۰۰۰۰ تومان بابت تحصیل در مدارس ابتدایی و میلغ ۷۰۰۰۰ تومان برای تحصیل در دوره راهنمایی و مبلغ ۱۰۰۰۰۰ تومان بابت تحصیل در دبیرستان می توانند به تحصیل خود ادامه دهند که البته سال به سال به این مبلغ افزوده می شود. با توجه به زیاد بودن تعداد فرزندان محصل در هر خانواده و عدم توانایی اقتصادی، تعداد زیادی از این کودکان با وجود اشتیاق فراوان به آموزش و یادگیری، مجبور به ترک تحصیل و کار در کوره پزخانه ها می شوند.


وضعیت بهداشتی
هیچ گونه مرکز بهداشتی و درمانی در این منطقه وجود ندارد. ساکنین برای انجام مراقبتهای بهداشتی باز هم مجبورند به اشرف آباد بروند که به علت دوری راه، تعدادی از کودکان از انجام واکسیناسیون، کنترل رشد و تکامل و بررسی وضعیت تغذیه محروم شده اند. سطح آگاهی مادران از بهداشت، تنظیم خانواده و پیشگیری از بیماریها در حد صفر است. از طرفی این منطقه در شب مملو از سگ و حیواناتی است که بیماری هاری را منتقل می کنند و از آنجا که این افراد با خاک سرو کار دارند که خود باعث انتقال بیماری کزاز می شود، کارکنان بهداشتی نه تنها از تزریق واکسن کزاز و هپاتیت برای بزرگسالان که جزء گروههای در معرض خطر هستند امتناع می کنند حتی کوچکترین آموزشی به منظور پیشگیری از این بیماریها داده نشده است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست