تابلوی حزبی برای حذف اصولگرایان مخالف تحزب
انتخابات ریاست جمهوری آینده گویا بیش از هر مقطع دیگری شاهد صف آرایی احزاب اصلاح طلب و اصولگرا در مقابل هم و در فضایی کلی تر در مقابل مخالفان تحزب در دولت نهم خواهد بود
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٣ آذر ۱٣٨۷ -
۲٣ نوامبر ۲۰۰٨
تحسین حرکت حزبی و گروهی، این روزها بسیار بیش از گذشته در ادبیات اصولگرایان دیده می شود؛ امری که ناظران سیاسی آن را با نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری و انتقادات پی درپی و «تند» برخی از چهره های شاخص این جناح از دولت نهم بی ارتباط نمی دانند.
اگرچه به طور معمول و در شیوه یی مسبوق به سابقه، ماه های منتهی به انتخابات به عنوان فصل اعلام موجودیت گروه ها، جمعیت ها و حتی احزاب «موسمی» انتخاباتی شهره است اما به نظر می رسد این بار اصولگرایان هم به حقانیت موضع اصلاح طلبان برای فعالیت سیاسی در قالب حزب و با «چراغ روشن» پی برده باشند.
اصولگرایان اگرچه با مفهوم حزب بیگانه نبوده و در اواسط دولت اصلاحات، قدیمی ترین تشکل خود یعنی جمعیت موتلفه اسلامی را به ساختار حزبی نزدیک کرده و حتی به ایفای نقش پررنگ در تشکیل و دوام خانه احزاب ایران پرداختند اما برخی لایه های آنها در دوران اصلاحات سعی در القای ناکارآمدی تحزب به جامعه ایران را داشتند. اصلاح طلبان اعتقاد دارند گشایش سیاسی که در دوران اصلاحات و با حمایت سیدمحمد خاتمی به وقوع پیوست فضایی را ایجاد کرد تا مولفه های یک ساختار سیاسی مدرن «برگشت ناپذیر» بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد و یکی از اصلی ترین این الزامات، تشکیل احزاب نیرومند غیروابسته به دولت بود. هم از این رو بود که کمیسیون ماده ۱۰ احزاب وزارت کشور در آن روزها لقب یکی از پرکار ترین بخش های سیاستگذار و مجری در حوزه سیاسی را به خود گرفته بود. تعداد زیادی از تشکل ها با تدوین اساسنامه و با اعمال استاندارد های مورد نظر کمیسیون موفق به اخذ پروانه حزب شدند و تحلیلگران سیاسی تداوم آن را سبب ساز نهادینه شدن حرکت جمعی در ایران ارزیابی می کردند. آنها محصول حرکت با شناسنامه جریانی و حزبی را شفاف شدن فضا برای انتخاب مردم در ایام انتخابات و حتی دوران حضور احزاب در قدرت می دانستند؛ امری که خروجی آن به اعتقاد ناظران و فعالان سیاسی از یک سو سبب پیشرفت و توسعه کشور توسط تفکرات مختلف درون نظام شده و از سوی دیگر راه حضور افراد و جریانات بی هویت، امتحان پس نداده و خلق الساعه در فضای سیاسی را سد می کند. خاتمی و مدیران اصلاح طلب دولت های هفتم و هشتم معتقد بودند برای نظارت مستمر مردم بر ارکان قدرت راهی جز حرکت به سوی تشکیل احزاب فراگیر و مستقل وجود ندارد و از این رو به مانند کشورهای باسابقه در امر تحزب، کمک هزینه یی هرچند کم را برای نشان دادن حسن نیت خود به احزاب پرداخت کردند.
در برابر دولت حزب گریز
با روی کار آمدن دولت نهم اما این روند نه تنها متوقف شد بلکه در غیاب دو عنصر کمک های معنوی و مادی دولتی و اراده لازم برای توسعه احزاب، روز های سخت فعالان حزبی خصوصاً منتقدان پرتعداد دولت نهم آغاز شد. مسوولان ارشد دولت نهم به روشنی اعلام می کردند که به غیرحزبی بودن خود افتخار می کنند. موضوع به همین جا ختم نشد و آنها از احزاب با القابی مانند «باج گیر» یاد کردند؛ امری که علاوه بر پاسخ های تند اصلاح طلبان حتی واکنش احزاب اصولگرا مانند موتلفه را برانگیخت. سران دولت نهم تاکید می کنند بدون کمک احزاب به قدرت رسیده اند و در مقابل این سران سیاسی - حزبی اصولگرایان هستند که کمک های سیاسی و حتی مالی خود برای پیروزی کاندیدای مورد حمایت آنها در انتخابات ریاست جمهوری نهم را به مسوولان دولتی یادآوری می کنند. آنها اگرچه در ابتدای دوران اصلاحات و به دلیل شکست های پیاپی اصولگرایان از اصلاح طلبان در انتخاباتی مانند شورای اول شهر و روستا ، مجلس ششم و ریاست جمهوری هفتم و هشتم از بزرگان اصولگرا خواستند تا مدتی به طور علنی وارد صحنه سیاسی نشوند اما خود با تابلویی مانند آبادگران در انتخابات شوراهای دوم وارد میدان شدند. اصلاح طلبان هرچند معتقد بودند این چهره های جوان تر اصولگرا از سوی برخی محافل و نهادها مورد حمایت غیرسیاسی قرار گرفته اند اما حرکت سیاسی با تابلوی یک تشکل را فی نفسه یک اقدام مثبت تلقی کردند.
بعدها اما پس از صعودی شدن نمودار انتقادات از دولت نهم، این چهره های قدیمی تر اصولگرا بودند که بار دیگر از نظارت به مرحله اجرا آمده و تحت عنوان اصولگرایان سنتی، اصولگرایان موسوم به تحول خواه را کنار زده و اکثریت مجلس هشتم را- بر خلاف مجلس هفتم- و در فقدان حضور برابر اصلاح طلبان در اختیار گرفتند. گروه ها و احزاب اصولگرای منتقد دولت هم منشعب شده و با عناوینی مانند ائتلاف فراگیر اصولگرایان، ائتلاف حزب الله و آبادگران جهادی به مقابله با دولت نهم برخاستند. در آستانه انتخابات مجلس هشتم، برخی دیگر از چهره های معتدل اصولگرا، به تقلید از نام حزب اسلام گرای حاکم در ترکیه یعنی عدالت و توسعه، درخواست تاسیس حزبی با نام توسعه و عدالت را ارائه کردند و در کنار حزبی مانند تمدن اسلامی و احزاب ریشه دارتر مانند موتلفه، خواستار بازگشت به مسیر اعتدال شدند.
مدتی بعد و پس از جلسات پی درپی، جامعه اسلامی مهندسین هم تغییر روش داد و خروجی آن جلسات به اعلام «حزب شدن» این تشکل صاحب نفوذ اصولگرا انجامید.
در روزهای پایانی هفته جاری هم باقیمانده ضلع اصولگرایان تحول خواه- که دارای یک اقلیت در مجلس هشتم هستند- گرد هم آمده و زیر تابلوی جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، اعلام موجودیت کردند. نیم نگاه به شعارهای مطرح شده در بیانیه آنها اما از سوی تحلیلگران سیاسی به عنوان علاقه مندی آنها برای نشان دادن فاصله خود با ادبیات مسوولان دولت نهم تعبیر شد.
در بخش هایی از این بیانیه آمده است؛ جمهوری اسلامی ایران پس از پشت سر گذاشتن دوره های تاسیس و تثبیت، اکنون و در آستانه چهارمین دهه از عمر پربرکت خویش، در اندیشه آینده یی درخشان برای ملت ایران است. تابلو زیبای پیشرفت همراه عدالت که از سوی رهبر انقلاب در پیش چشم ملت قرار گرفته تنها در جاده شکوفایی و نوآوری و با ایجاد ارتباطی پویا و سازمان یافته بین متن جامعه، نخبگان و مسوولان نظام اسلامی محقق خواهد شد.
بر این اساس جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی با هدف تلاش برای ساماندهی و افزایش ارتباط متقابل و همبستگی بین نیروهای معتقد و ملتزم به نظام اسلامی، حضور خویش را در عرصه سیاسی اجتماعی کشور اعلام می کند؛ البته توجه به نکات زیر در تبیین ماهیت این تشکل مفید خواهد بود؛
۱- این جمعیت به عنوان عضوی از خانواده بزرگ اصولگرایی کشور درصدد است از مجرای تبیین و اجرایی کردن اندیشه های نورانی امام راحل(ره) و منویات حکیمانه مقام معظم رهبری و با توانمندسازی و بهره گیری از تمامی ظرفیت های کشور، زمینه ساز افزایش اعتماد متقابل مردم و حاکمیت شود. عدالتخواهی، ولایتمداری، قانونگرایی، تحول طلبی در چارچوب اسلام و قانون، ارج نهادن به کرامت انسانی و صیانت از آزادی های مشروع، اعتقاد حقیقی به مشارکت مردم در اداره کشور، خدمت بی منت به محرومان، اهتمام به مبارزه نظام مند و خستگی ناپذیر با مفاسد و توجه به عقلانیت و احترام به عقل جمعی در تصمیم گیری ها از جمله اصول تغییرناپذیر این جمعیت خواهد بود.
۲-جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی از متن و بطن جامعه مسلمان ایران سر برآورده است و می کوشد در پرتو اندیشه های ناب انقلاب اسلامی و با برنامه ریزی، جذب و سازماندهی تخصصی نخبگان و اقشار در سراسر کشور، حرکت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جدیدی را پایه گذاری کند و در این مسیر دست تمامی جریان ها، گروه ها، احزاب و جمعیت های موجود در دایره انقلاب را به گرمی می فشارد.
٣- از منظر جمعیت رهپویان، اصولگرایی، دسته و حزب سیاسی یا تابلوی انتخاباتی نیست که تاریخ مصرف داشته باشد بلکه یگانه مسیر تعالی و پیشرفت ملت است که باید با نیتی صادقانه و به دور از هوا و هوس سیاسی و انگیزه کسب قدرت برای قدرت در آن گام نهاد و ناملایمات آن را به جان پذیرفت. امید است با رفع کاستی های موجود گام های اساسی در راستای تحقق اندیشه های اصولگرایانه در کشور برداشته شود؛ امری که به همت، تدبیر و تفاهم جمعی، برنامه مشخص و بهره گیری از همه ظرفیت های کشور نیاز دارد.
۴- اکنون و در آستانه آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامی، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی بر آن است تا در پرتو رهنمودهای حکیمانه رهبر معظم انقلاب و با همراهی و هماهنگی با کلیه افراد و گروه های معتقد به نظام اسلامی و مد نظر قرار دادن خدمتگزاری بی منت و تلاش برای کارآمدترکردن حکومت، زمینه ساز تحقق جامعه اسلامی در سایه سار عدالت خواهی و پیشرفت جویی باشد؛ افق روشنی که به زیبایی در چشم انداز بیست ساله تنظیم شده و دست یافتنی است.
روش هایی اصلاح طلبانه
اصلاح طلبان بارها به مصادره ظاهری حرف ها و شعار های خود از سوی اصولگرایان اشاره و آن را از جمله دلایل ایجاد تغییرات در جامعه و توفیق حرکت اصلاحی ارزیابی می کنند. این جریان سیاسی فراگیر نیز در طول سه سال گذشته به رغم فشارهای غیرمعمول سیاسی و اقتصادی که بر آنها وارد شد، به نظر می رسد توانسته اند احزاب و تشکل های خود را منسجم تر کرده و فعالیت حزبی را مقدم بر حضور در قدرت قلمداد می کنند. انتقادی که در دوران اصلاحات بر فعالان سیاسی اصلاح طلب وارد می شد حول همین محور بود ؛ اینکه اصلاح طلبان به شدت درگیر کار اجرایی و پاسخگویی به حملات گاه و بیگاه رقیب شده و از احزاب به عنوان حلقه واسط با بدنه اجتماعی هواداران اصلاحات غفلت ورزیدند. اینچنین است که اصلاح طلبان تاکید می کنند برای اجتناب از آن خطای استراتژیک، حزب اعتماد ملی در دوران دوری دموکراسی خواهان از قدرت شکل می گیرد و احزاب شاخص اصلاح طلب نظیر مشارکت، مجاهدین انقلاب، کارگزاران و حتی مجمع روحانیون مبارز به گسترش تشکیلات و بسط و توسعه مفاهیم کار حزبی روی آورده اند. انتخابات ریاست جمهوری آینده گویا بیش از هر مقطع دیگری شاهد صف آرایی احزاب اصلاح طلب و اصولگرا در مقابل هم و در فضایی کلی تر در مقابل مخالفان تحزب در دولت نهم خواهد بود.
حامد طبیبی
۱۲ آبان ۱٣٨۷
منبع: اعتماد
|