یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تاج زاده: اگر خاتمی نیاید ممکن است ما هم دچار همان اختلاف نظرهای اصولگرایان شویم



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣ آذر ۱٣٨۷ -  ۲٣ نوامبر ۲۰۰٨


نظرات سید مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزارت کشور در دوره اصلاحات در مورد انتخابات در گفتگو با امروز

*در مورد تضعیف دولت احمدی‌نژاد از جانب اصولگرایان مخالف دولت از طریق استیضاح کردان، البته با این فرض اساسی که خاتمی در انتخابات شرکت نخواهد کرد، نظر شما چیست؟

-ببینید اختلافات درونی جناح راست بسیار جدی است. چه آقای خاتمی در انتخابات شرکت بکند یا نکند، حضور یا عدم حضور ایشان در انتخابات، تاثیری در اختلافات اصولگرایان نخواهد داشت، چون بخش قابل توجهی از راست معتقد است آقای احمدی‌نژاد کشور را به جای بدی دارد می‌کشاند. اینها منتقد وضع موجودند و برای آنها فرقی ندارد که آقای خاتمی نامزد بشود یا نشود. این گروه از اصولگرایان، منتقد سیاست‌های داخلی و بین‌المللی آقای احمدی‌نژادند. آنها با سیاست اقتصادی دولت جداً مشکل دارند. اما در نهایت شاید اگر آقای خاتمی کاندیدا شود، به آنها دستور داده شود همه پشت سر احمدی‌نژاد قرار بگیرند . البته معلوم نیست این دستور تا چه حد محقق می‌شود. من یک چیز را می‌دانم و آن اینکه بخشی از بدنه جناح راست قطعاً به آقای احمدی‌نژاد رای نخواهد داد. به نظر من بسیاری از آنها به آقای خاتمی رای می‌دهند البته نه به دلیل اینکه اصلاح‌طلب شده باشند یا با دیدگاه‌های آقای خاتمی موافق باشند. برخی انتقادهای آنها به آقای خاتمی کماکان پابرجاست. آنها به‌رغم اینکه مایلند هویت سیاسی خود را حفظ کنند، کشور را در شرایط خطرناکی می‌بینند و به همین دلیل معتقدند باید به آقای خاتمی رای بدهند تا کشور از این وضعیت خطرناک خارج شود. به نظر من انتخاب مجدد آقای احمدی‌نژاد ایران را عبرت منطقه خواهد کرد در صورتی که انتخاب آقای خاتمی می‌تواند ایران را در قیاس با دموکراسی ترکیه به الگوی منطقه بدل کند. کما اینکه این اتفاق در دوم خرداد ۷۶ افتاد. در هر حال در مخالفت بخشی از جناح راست با تداوم عمر دولت احمدی‌نژاد شکی نیست. بعضی هم در مصاحبه‌هایشان گفته‌اند شما اصلاح‌طلبان نیایید تا ما بتوانیم کسی دیگر را به جای احمدی‌نژاد انتخاب کنیم. حتی بعضی از آنها این تعبیر را به کار برده‌اند که اصلح‌طلبان ایثار کنند و در انتخابات نامزد معرفی نکنند تا ما کس دیگری را به جای احمدی‌نژاد بنشانیم.

*احتمال دارد شما این درخواست را بپذیرد؟

حرف ما با این دوستان این است که در شرایط کنونی جز آقای خاتمی کسی نمی‌تواند احمدی‌نژاد را پشت سر بگذارد. من قبلاً گفته‌ام رئیس‌جمهور آینده، اگر آقای خاتمی کاندیدا شود، آقای خاتمی است و در غیر این صورت احمدی‌نژاد دوباره رئیس‌جمهور خواهد شد. دلیل انتخاب احمدی‌نژاد در صورت عدم حضور خاتمی این است که از حمایت‌های جدی ساختار قدرت برخوردار است. مثلاً به رغم اینکه هفته پیش مقام رهبری گفتند تبلیغات انتخاباتی نباید زودهنگام آغاز شود، چند روز پیش «کیهان» در سرمقاله‌اش نوشت آقای احمدی‌نژاد باید رئیس‌جمهور شود. یعنی «کیهان» در این جا مرتکب دو نافرمانی ولایی شده است؛ یکی اینکه رهبری گفته وارد بحث انتخابات نشوید اما «کیهان» این کار را کرده است. دیگر اینکه روزنامه کیهان متعلق به بیت‌المال و مدیرمسوول آن نماینده ولی فقیه است با وجود این رسماً از یک کاندیدا حمایت می‌کند. در صورتی که نهادهایی که از بیت‌المال تغذیه می‌کنند، نباید به نفع یک کاندیدای خاص موضع‌گیری کنند. آقای شریعتمداری اگر طرفدار آقای احمدی‌نژاد است، می‌تواند در پرتو مقاله سخن بنویسد نه اینکه سرمقاله «کیهان» را به حمایت از احمدی‌نژاد اختصاص دهد. این نکات بیانگر آن است که کانون قدرت تصمیم خود را در مورد احمدی‌نژاد گرفته است. به همین دلیل بخشی از جناح راست به آقای خاتمی رای خواهد داد چرا که آنها هم مثل ما فکر می‌کنند که کسی جز آقای خاتمی نمی‌تواند آقای احمدی‌نژاد را پشت سر بگذارد.

*پس در مجموع شما قبول ندارید که یکی از انگیزه‌های استیضاح‌کنندگان کردان حرکت در مسیرتضعیف دولت احمدی‌نژاد بوده است.

-نه، من این حرف را قبول ندارم. به نظر من افکار عمومی در آن ماجرا هیچ راهی را جز کنار رفتن کردان باقی نگذاشته بود.

*در واقع شما استیضاح‌ کردان را یک پروژه سیاسی نمی‌دانید؟

-نه، البته نه اینکه راستگرایان با هم اختلاف ندارند اما حرف من این است که در استیضاح کردان این اختلافات تعیین‌کننده نبود چرا که اگر چنین بود، سه ماه پیش به کردان رای نمی‌داد.

*پس به نظر شما آن استیضاح‌ انگیزه انتخاباتی نداشت.

-بعضی از افراد چنین انگیزه‌یی داشتند اما این انگیزه نقش تعیین‌کننده‌یی در استیضاح کردان نداشت. در عرصه سیاست باید عنصر تعیین‌کننده را در نظر گرفت. اگر انگیزه انتخاباتی انگیزه تعیین‌کننده بوده باشد، الان آقای محصولی باید ۵۰ رای بیاورد. یعنی فقط طرفداران خاص آقای احمدی‌نژاد باید به ایشان رای بدهند. تعداد آرایی به آقای محصولی داده می‌شود، نشان خواهد شد مساله اصلی در ماجرای کردان مخالفت با احمدی‌نژاد بوده است یا فشار افکار عمومی.

*به نظر می‌رسد اجماعی جناح راست روی محمود احمدی‌نژاد در دور دوم انتخابات سال ٨۴ اجماعی اضطراری بود و همین امر باعث شده است با گذشت زمان و در شرایط خارج شدن اصلاح‌طلبان از ساختار قدرت، دولت احمدی‌نژاد با نوعی انزوای سیاسی در داخل کشور مواجه شده است. شما اختلاف کنونی اصولگرایان را نتایج مترتب بر آن اجماع اضطراری نمی‌دانید؟

-عملکرد دولت‌هایی که بر سر کار می‌آیند، چه با اجماع و چه بدون اجماع، بیشترین نقش را در حفظ متحدان یا جلب متحدان جدید برای آن دولت دارد. اما رفتار آقای احمدی‌نژاد در راستای حفظ متحدان خود نبوده است. اصولگرایانی که امروز مخالف احمدی‌نژاد هستند در آغاز فکر می‌کردند ایشان فقط با اصلاح‌طلبان مشکل دارد و شاد و شنگول بودند که بالاخره یک رئیس‌جمهور اصولگرا به قدرت رسیده و قرار است دمار از روزگار اصلاح‌طلبان درآورد و ایران را به گلستانی بدل کند. و «ژاپن اسلامی» محقق شود.اما با گذشت زمان اینها احساس کردند هم چوب را خوردند و هم پیاز را. ما که با احمدی‌نژاد مخالفت کردیم و الان هم ادعایی نداریم که باید در درون دولت باشیم ولی اینها فکر کردند که پیروز شده‌اند اما الان در جامعه با انتقاد مردم مواجهند در حالی که از مزایای قدرت هم استفاده نمی‌کنند. یعنی واقعاً چوب دوسرطلا شده‌اند و مشکلات بسیار جدی دارند.

*این مشکلاتی که می‌فرمایید در چه حوزه‌هایی و بر سر چه موضوعاتی است؟

-جناح راست الان با آقای احمدی‌نژاد دو مشکل جدی دارد؛ یک مشکل این جناح ملی است. یعنی معتقد اند احمدی‌نژاد در حال پیش بردن کشور در مسیری است که کنترل آن دشوار است و این به هر حال به نام آنها ثبت می‌شود. بالاخره وقتی بازار تهران و تبریز و مشهد و اصفهان تعطیل می‌شود پایگاه کدام جناح تضعیف می‌شود؟ بازار دیگر دانشگاه نیست که بگویند پایگاه اصلی اصلاح‌طلبان است. مشکل دوم آنها هم این است که معتقدند جناح‌شان در حال نابود شدن است چون آقای احمدی‌نژاد افراد جناح راست را هدف می‌گیرد و حذف می‌کند. بنابراین آنها به هیچ وجه از شرایط کنونی راضی نیستند و این در ادبیات‌شان هم کاملاً مشخص است. اما همین گروه‌های منتقد ممکن است در برابر آقای خاتمی رسماً از آقای احمدی‌نژاد حمایت کنند. این امر محتمل است البته حداکثر حمایت رسمی خود را نثار احمدی‌نژاد می‌کنند ولی بسیاری از آنها به خصوص بدنه‌شان عملاً از آقای خاتمی حمایت خواهند کرد چون می‌دانند شرایط کشور، شرایط خوبی نیست.

*این سخن شما دال بر این است که دولت احمدی‌نژاد با ریزش نیروهای سیاسی مواجه شده است. اما اگر عدم ارتباط ارگانیک احزاب و جامعه را در ایران در نظر بگیریم، آیا نمی‌توان گفت ریزش نیروهای سیاسی دولت نهم، لزوماً بر ریزش نیروهای اجتماعی این دولت دلالت ندارد؟

-نظرسنجی‌های ما نشانگر این نیست که دولت نهم با ریزش نیروهای اجتماعی مواجه نشده است. آقای احمدی‌نژاد ریزش نیروی بسیار زیادی در بطن جامعه داشته است. خود شما می‌توانید تجربیات روزمره‌تان را چه در سطح خانواده، چه در محل کار و چه در جاهای دیگر در نظر بگیرد. آیا کسانی را دیده‌اید که سه سال پیش به آقای احمدی‌نژاد رای نداده‌ باشند اما الان ب‌خواهند به ایشان رای بدهند؟ یعنی ایشان با رویش نیرو مواجه است؟ اگر چنین افرادی هستند، تعدادشان چقدر است؟ و اگر کسانی هم هستند که سه سال پیش به احمدی‌نژاد رای دادند اما الان می‌گویند به هیچ‌وجه دوباره به او رای نخواهند داد، تعداد این افراد چقدر است؟ بنابراین ریزش یا عدم ریزش نیروی اجتماعی احمدی‌نژاد را می‌توان به صورت تجربی بررسی کرد و شرایط موجود هم حاکی از ریزش نیروی ایشان است. علاوه بر نظرسنجی‌ها و مشاهدات روزمره، رفتار دولت به خوبی نشان می‌دهد که نگران پایگاه اجتماعی‌اش است. مثلاً در ماه‌های اخیر حقوق بازنشستگان را به صورت وسیع افزایش داده‌اند و قرار شده است به معلمان و اعضای خانواده‌شان، نفری یک میلیون تومان بدهند. با وجود این ، روزنامه کیهان که مدافع اصلی احمدی‌نژاد است، روزی چند مطلب علیه آقای خاتمی می‌نویسد. این نشان می‌دهد آنها به شدت نگرانند. فرد یا جناحی که رای داشته باشد، چنین رفتارهایی را در پیش نمی‌گیرد. هر کس که نسبتش با انتخابات آزاد نسبت جن و بسم‌الله باشد، اقرار می‌کند پایگاه اجتماعی قابل‌توجهی ندارد. آدمی که پایگاه اجتماعی داشته باشد از بابت برگزاری انتخابات آزاد نگرانی نخواهد داشت، بلکه همه را به چنین انتخاباتی دعوت می‌کند. بنابراین رفتار این دولت حاکی از نگرانی از تضعیف گسترده پایگاه اجتماعی‌اش است. این دولت آنقدر بی‌تدبیر عمل می‌کند که صبح رهبری درباره مطبوعات صحبت می‌کند و دولت بعد از ظهر شهروند امروز را توقیف می‌کند. حالا یک هفته است که می‌گویند هیچ نسبتی بین سخنان رهبری و بستن شهروند وجود ندارد. اینها نشان می‌دهد که کار تا حدی از دست دولت خارج شده است و اینقدر نگران یک جمله‌اند. در سه سال گذشته، هیات نظارت بر مطبوعات فقط مجوز نشر دو روزنامه را صادر کرده است؛ خورشید و وطن امروز. هر دو هم متعلق به طرفداران آقای احمدی‌نژاد است. چند تا از روزنامه‌های ما را هم تعطیل کرده است. مثلاً شرق و هم‌میهن. بنابراین رفتار این دولت، رفتاری حاکی از اعتماد به نفس نیست.

* شما می‌توانید نتایج نظرسنجی‌هایی را که تا به حال انجام داده‌اید، اعلام کنید.

-تقریباً در تمام نظرسنجی‌ها آقای خاتمی اول است و آقای احمدی‌نژاد دوم.

* اختلاف آنها زیاد است؟

-بله، در بعضی موارد خیلی فاحش است، اما فراموش نکنیم که در تمام این نظرسنجی‌ها آقای احمدی‌نژاد در جای دوم قرار گرفته است. یعنی از بقیه رقبا بیشتر رای آورده است. به همین دلیل است که من می‌گویم اگر در این چهار پنج ماه آینده شرایط عجیب و غریبی به‌وجود نیاید یا آقای خاتمی رئیس‌جمهور می‌شود یا آقای احمدی‌نژاد.

* مطابق سخنان شما، استراتژی جناح راست در قبال انتخابات تا حد زیادی وابسته به حضور یا عدم حضور آقای خاتمی در انتخابات است. بدین معنا که اگر خاتمی کاندیدا شود، اصولگرایان به اجماع می‌رسند و اگر خاتمی کاندیدا نشود، جناح راست دچار تکثر نامزدهای ریاست‌جمهوری می‌شود. حالا اگر خاتمی کاندیدا نشود و جناح راست دچار تکثر کاندیدا شود و آنگاه اصلاح‌طلبان روی یک کاندیدای واحد اجماع کنند، به نظر شما اوضاع چطور خواهد شد؟

-من نسبت به شکل‌گیری این اجماع کمی بدبین هستم. اصلاً یکی از دلایل اصرار ما بر کاندیداتوری آقای خاتمی این است که موقعیت ایشان به‌گونه‌یی است که اگر کاندیدا شود این اجماع شکل می‌گیرد. اگر آقای خاتمی نیاید ممکن است که ما هم دچار همان اختلاف نظرهایی شویم که اصولگرایان به آن مبتلا هستند. بنابراین باید دید در عالم واقع، اجماع روی فردی به غیر از خاتمی امکان‌پذیر است یا نه. اما نکته مهم این است که در نهایت انتخابات دو قطبی خواهد بود. اگر انتخابات در نظام سیاسی ما یک مرحله‌یی بود، انتخابات سال ٨٨ نیز می‌توانست دو قطبی نباشد. یعنی چند تا نامزد با هم رقابت کنند و یک نامزد با کمتر از پنجاه درصد آرا بتواند رئیس‌جمهور شود. اگر انتخابات ما یک مرحله‌یی بود، چهار سال پیش آقای هاشمی با کمتر از ۲۵ درصد آرا رئیس‌جمهور می‌شد. اما در انتخابات دو مرحله‌یی، کسب پنجاه درصد آرا لازم است. بنابراین فرض کنیم که آقای خاتمی نیاید و اصولگراها متکثر شوند. اگر این اتفاق مهم بیفتد، بعید می‌دانم کسی نظرش این باشد که اصلاح‌طلبی به غیر از آقای خاتمی می‌تواند در مرحله اول پنجاه درصد آرای لازم را کسب کند. در صورت عدم حضور خاتمی و تکثر کاندیداهای اصولگرایان، در مرحله دوم یا یک اصلاح‌طلب با یک اصولگرا رقابت می‌کند یا اینکه دو اصولگرا در برابر هم قرار می‌گیرند. بنابراین اگر یک اصلاح‌طلب و یک اصولگرا به دور دوم راه یابند، باز هم انتخابات دور دوم انتخابات دوقطبی خواهد شد. حالا اگر آقای خاتمی بیاید، این وضعیت در دور اول پدید می‌آید و اگر خاتمی نیاید در صورت راهیابی کاندیدای اصلاح‌طلبان به دور دوم وضعیت دوقطبی با اندکی تاخیر در انتخابات حادث می‌شود. اما تفاوت امر در این است که آقای خاتمی محبوب‌ترین چهره اصلاح‌طلبان است و طبعاً امکان پیروزی‌اش، آن هم با توجه به سهم امامی که باید برای آرا در نظر بگیریم، بیشتر از سایر اصلاح‌طلبان است.

*جنابعالی موافقید که جناح راست را به سه جریان راست‌رادیکال، راست‌محافظه‌کار و راست‌عملگرا با محوریت چهره‌هایی مثل احمدی‌نژاد، لاریجانی و قالیباف تقسیم کنیم؟

-در مجموع موافقم.

*به نظر شما کدام یک از این سه جریان سیاسی راستگرا، توانایی بیشتری برای اداره کشور دارد و در صورت شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری، پیروزی کدام یک از این سه گروه را به نفع ایران یا حاوی ضرر کمتری برای آینده ایران می‌دانید؟

-باید ببینیم اینها چقدر استقلال دارند. الان جناح راست یک جناح مستقل محسوب نمی‌شود. اگر آنها استقلال داشته باشند آن وقت به صورت جداگانه قابل ارزیابی هستند. اما چون استقلال ندارند، به قدرت¬رسیدن هر یک از آنها تفاوت ماهوی چندانی نخواهد داشت. مثلاً هر کدام از اینها که به قدرت برسند در قبال مساله پرونده هسته‌یی ایران چه موضعی می‌خواهند اتخاذ کنند؟ چون آنجا باید تصمیم کلان‌تری گرفته شود. اگر قرار باشد اصلاحاتی در سیاست‌های اقتصادی و سیاست خارجی صورت بگیرد و در عین حال انسجام جناح راست نیز حفظ شود، اتفاقاً اصولگرایان باید دعا کنند که آقای خاتمی رئیس‌جمهور شود چرا که در شرایط کنونی، اصولگرایان از درون و بیرون با فشارهای مضاعف روبه‌رو هستند. در بیرون از جانب افکار عمومی و اقشار مختلف مردم تحت فشار قرار دارند و در درون هم که با اختلافات خودشان دست به گریبانند چرا که رقیب مشترک جدی در درون حکومت ندارند. در هر حال به نظر من در ایران مادامی که توزیع قدرت به معنای دقیق کلمه صورت نگیرد، امید زیادی به اصلاحات نیست. یعنی اشخاص به تنهایی تعیین‌کننده نیستند. شاید تغییرات اندکی در سطح چهره‌های سیاسی جناح راست پدید آید، اما این تغییرات اندک نمی‌تواند مشکلات کشور را به شکل جدی حل کند و تهدیدات موجود علیه ایران را برطرف کند.

*اخیراً زمزمه‌های ضعیف و خفیفی راجع به کاندیداتوری مصطفی پورمحمدی مطرح شده است از آنجایی که حزب موتلفه اعلام کرده است کاندیدای ما روحانی خواهد بود، شما کاندیداتوری پورمحمدی در انتخابات ریاست‌جمهوری و حمایت از وی را چقدر محتمل می‌دانید؟

-بستگی به حضور یا عدم حضور آقای خاتمی دارد. اگر آقای خاتمی بیاید، این اتفاق نمی‌افتد. چون به احتمال زیاد به همه اصولگرایان دستور داده می‌شود که از آقای احمدی‌نژاد حمایت کنند.

*مفروض سوال من عدم کاندیداتوری خاتمی بود.

-بله، در این صورت ممکن است آنها سه، چهار کاندیدا داشته باشند. اینکه چه کسانی و چند نفر از آنها نامزد ریاست‌جمهوری شوند، بستگی به نحوه ائتلاف ریش‌سفیدان آنها دارد.

*در مورد اختلاف احمدی‌نژاد و پورمحمدی هم می‌خواستم بپرسم آیا برای شما روشن است که این دو نفر به عنوان دو چهره شاخص جریان راست‌رادیکال چرا با یکدیگر اختلاف پیدا کردند؟

-به نظر من علت این اختلاف این است که آقای احمدی‌نژاد ۱۰، ۱۵ نفر را در کنار خودش دارد و فقط با آنها می‌تواند کار کند. یعنی یک تیم قدیمی بسته. ایشان با بقیه افراد دیر یا زود به مشکل برمی‌خورد. در این باره تردیدی ندارم. به همین دلیل وقتی یکی از این افراد به عنوان وزیر تعاون رای نمی‌آورد، وزیر آموزش و پرورش می‌شود. اگر وزیر آموزش و پرورش نشود، معاون وزیر صنایع می‌شود. الان هم اگر افکار عمومی علیه کردان شکل نگرفته بود کردان هم- که آقای احمدی‌نژاد به مظلومیت او اعتقاد دارد- به همین شکل تغییر سمت می‌داد. چه بسا همین الان هم احمدی‌نژاد به کردان حکم داده باشد، اما آن را اعلام نکرده باشند.

*ظاهراً علی لاریجانی و احمدی‌نژاد هم در بحث پرونده هسته‌یی اختلافات جدی داشتند و دلیل اصلی کناره‌گیری لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی همین اختلافات بود.

-من معتقدم اگر فضای سیاسی آزاد بود و جناح راست از جانب یک مرکز کنترل‌کننده اداره نمی‌شد، الان اختلافات این جناح به گونه‌یی بسیار عمیق‌تر از حالت کنونی بروز کرده بود. اما چون این جناح توسط کانون قدرت اداره می‌شود خیلی از این اختلافات بروز نمی‌کند. با این حال به رغم اینکه آنها از سوی کانون قدرت اداره می‌شوند، باز هم اختلافات‌شان اینقدر آشکار و وسیع شده است.

*در واقع شما اتحاد اصولگرایان در حوزه سیاست خارجی را صوری و ظاهری می‌دانید.

-در این زمینه بین آنها اتحادی وجود ندارد. آنها در جلسات خصوصی‌شان به شدت منتقد دولت هستند.

*منظورم آن چیزی است که در جامعه بازتاب پیدا می‌کند.

-عدم بازتاب گسترده این اختلافات ناشی از نحوه عملکرد صدا و سیما است. با این حال آقای جواد لاریجانی می‌گوید ما می‌توانستیم به گونه‌یی عمل کنیم که سه تا قطعنامه علیه‌مان تصویب نشود. اختلاف از این بالاتر؟ الان مهم‌ترین مساله ما تحریم‌های بین‌المللی است. وقتی یکی از اصولگرایان در این باره چنین حرفی می‌زند این نشانگر عمق اختلافات درونی جناح راست است. اما صدا و سیما دائماً می‌گوید ایران به لحاظ داخلی به سوئیس تبدیل شده و به لحاظ بین‌المللی هم یک ابرقدرت شده است.

*اختلافات لاریجانی و احمدی‌نژاد نیز در قصه پرونده هسته‌یی با پرده‌پوشی صدا و سیما مواجه شد؟

-بله. به همین دلیل عرض کردم که تبلیغات رسمی جلوی ظهور و بروز این اختلافات را گرفته است. اختلاف‌ گروه‌های قدرت همیشه پدید می‌آید اما نکته مهم این است که لاپوشانی کردن این اختلافات در عصر ارتباطات راه به جایی نمی‌برد و کسانی که می‌خواهند چنین رویه‌یی در پیش بگیرند، خیلی موفق نخواهند بود.

*شما درباره مطرح شدن خبر بیماری احمدی‌نژاد چه نظری دارید؟

-این بحث را زیاد جدی نگیرید. اگر انتخابات ریاست جمهوری آزاد برگزار شود، آقای احمدی‌نژاد سالم باشد یا بیمار، شکست می‌خورد.

*شاید مطرح شدن بیماری احمدی‌نژاد به عنوان راهی برای کنار کشیدن ایشان از انتخابات و گریز از شکست فاحش در برابر خاتمی صورت گرفته باشد. یعنی اگر احمدی‌نژاد احساس کند در انتخابات به هیچ وجه رای نخواهد آورد، در این صورت می‌تواند محترمانه و آبرومندانه از رقابت با خاتمی پرهیز کند.

-جناح راست در حال حاضر گزینه‌یی محبوب‌تر از احمدی‌نژاد ندارد. اگر نظرسنجی‌های کنونی درست باشد معنایش این است که آقای خاتمی رئیس‌جمهور می‌شود. دیگر فرقی نمی‌کند احمدی‌نژاد رقیب ایشان باشد یا کس دیگری. بنابراین از این جهت خیلی فرق نمی‌کند. به علاوه آقای احمدی‌نژادی که من می‌شناسم، حتی اگر در بستر بیماری هم باشد در انتخابات ثبت‌نام می‌کند؛

*البته نظرسنجی‌های سال ٨۴ هم حاکی از این بود که احمدی‌نژاد نه‌تنها رئیس‌جمهور نمی‌شود بلکه به دور دوم هم راه نمی‌یابد. مطابق آن نظرسنجی‌ها رقابت اصلی باید بین معین و هاشمی و قالیباف درمی‌گرفت اما احمدی‌نژاد با چراغ خاموش آمد و رئیس‌جمهور شد. شاید این بار هم کس دیگری از جناح راست، مثلاً قالیباف نادرستی نتایج نظرسنجی‌ها را اثبات کند و برخلاف تصور عمومی به قدرت برسد.

-اگر آقای خاتمی بیاید، به نظر من آقای قالیباف کاندیدا نمی‌شود. بنابراین فرض فوق غیرطبیعی است. اما اگر آقای خاتمی نیاید، ممکن است که چنین اتفاقی بیفتد. اما به نظر من شرایط جناح راست در مجموع به گونه‌یی طراحی شده و شکل گرفته است که آقای احمدی‌نژاد رای بیاورد با وجود این و بعد از قضیه کردان گیت احتمال وقوع چنین اتفاقی را نفی نمی‌کنم. اما اگر آقای خاتمی بیاید خیلی از اصولگرایان به صحنه انتخابات نمی‌آیند که ببینیم هر کدام چقدر رای دارد. به نظر من این انتخابات از همان اول انتخاباتی دو‌قطبی خواهد شد. تصور من این است که در ماه‌های آینده هیچ انتخاباتی به اندازه انتخابات ایران افکار عمومی دنیا را به خود جلب نخواهد کرد. یعنی بعد از انتخابات امریکا، انتخابات ایران واقعاً برای دنیا جذاب است و می‌خواهند ببینند ظرف پنج، شش ماه آینده بالاخره خاتمی پیروز می‌شود یا احمدی‌نژاد؛ چرا که هر دو آنها از چهره‌های بین‌المللی و در دنیا شناخته شده‌اند؛ فارغ از اینکه در سطح جهانی نفیاً و اثباتاً چه نظری نسبت به آنها وجود دارد. ضمناً این رقابت به نفع نظام است. ما باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که با پیروزی اوباما و افزایش چشمگیر مشروعیت نظام سیاسی امریکا، مقاومت ایران در برابر فشارهای سیاسی امریکا صرفاً با یک انتخابات پرشکوه و مشروع امکان‌پذیر است.

*البته ظاهراً پیروزی اوباما موجب فراغت خاطر جمهوری اسلامی از بابت خطر حمله امریکا شده است.

-نه. اقتداراگرایان به شدت تمایل داشتند مک‌کین رای بیاورد. جنگ‌طلبان امریکا مایل هستند جنگ‌طلبان ایران رای بیاورند و جنگ‌طلبان ایران هم خواستار پیروزی جنگ‌طلبان امریکا هستند چرا که هر چه فضا نظامی‌تر و امنیتی‌تر شود توجیه مناسب‌تری برای استبداد و ماجراجویی و سرکوب حقوق شهروندان فراهم می‌آید. بنابراین اقتدارگرایان در ایران به هیچ وجه از پیروزی اوباما خوشحال نیستند. آنها نه در تحلیل‌های درون‌گروهی‌شان پیروزی اوباما را مثبت ارزیابی می‌کنند و نه در عمل از به قدرت رسیدن اوباما نفعی می‌برند. هرگاه دموکرات‌ها در امریکا بر سر کار آمده‌اند، مساله حقوق بشر در ایران به مساله¬ای جدی تبدیل شده است. طبیعتاً اقتدارگرایان از این امر استقبال نمی‌کنند.

*به نظر شما اصولگرایان بیشتر دچار اختلاف منافع هستند یا اینکه اختلافات‌شان بعد عقیدتی هم دارد؟

-آنها هم اختلاف‌ منافع دارند و هم اینکه دچار اختلافات عقیدتی و حتی شخصی هستند. دلیلی وجود ندارد که این اختلافات را تک‌بعدی بدانیم.

*منظورم وجه غالب این اختلافات بود.

-در عرصه‌های مختلف فرق می‌کند. مثلاً در عرصه اقتصاد گروه‌های سنتی بیشتر طرفدار اقتصاد آزاد هستند اما آقای احمدی‌نژاد طرفدار اقتصاد بسته است. در زمینه سیاست خارجی سنتی‌ها به همان دلیل که طرفدار بخش خصوصی و آزادسازی اقتصاد هستند طرفدار ماجراجویی در عرصه بین‌المللی نیستند. اما آقای احمدی‌نژاد معتقد است که مدل‌های شوروی سابق جواب می‌دهد یعنی در خارج ضدیت با امریکا و در داخل عدالت توزیعی. من این را مدل استالینیستی نامگذاری کرده‌ام. راست‌سنتی با این مدل حکومت¬کردن مخالف است. دعواهای فردی هم بین راستگرایان وجود دارد. دایره بسته آقای احمدی‌نژاد که معتقد است همه مملکت را باید در دست داشته باشد، نقش مهمی در ایجاد چنین دعواهایی داشته است. همچنین در زمینه تحزب، غیر از آقای احمدی‌نژاد و تیمش بقیه افراد در جناح راست به این نتیجه رسیده‌اند که احزاب باید جامعه را اداره کنند. اما آقای احمدی‌نژاد با این موضوع مخالف است و در واقع می‌گوید ما حزب پادگانی داریم و با حزب پادگانی دیگر نیازی به احزاب قانونی نداریم. بنابراین اختلافات زیادی بین اصولگرایان وجود دارد و در شرایطی که کشور هم در مسیر بدی قرار گرفته است طبعاً این اختلافات گسترش و بروز بیشتری پیدا می‌کند.

*احتمال تکثر کاندیداهای اصولگرا به رغم حضور خاتمی را تا چه حد می‌دانید؟

-تا به حال فرض بر این بوده که به همه دستور داده می‌شود که شرعاً باید کنار بروند و فقط آقای احمدی‌نژاد در صحنه انتخابات بماند اما عملکرد آقای احمدی‌نژاد در این سه سال ان قدر بد بوده است که ممکن است برخی از اصولگرایان نافرمانی کنند.یک احتمال را نیز نباید از ذهن دور داشت. اگر مراکز قدرت از رأی آوردن آقای خاتمی، به رغم همه تمهیدات مطمئن شوند، در آن صورت ممکن است کاهش آرای وی را هدف خود قرار دهند و نامزدهای متعددی را روانه میدان کنند. همان روشی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ٨۰ دنبال کردند و البته نتیجه نگرفتند.

۲۷ آبان ۱٣٨۷
منبع: امروز


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست