به یاد: محمد مختاری / محمد جعفر پوینده
دریا نبوده ام / در صف کودکان تو می گریم!
محمود معتقدی
•
گنجشگ های زمستانی و
حس پیراهنی که از صدای تو می جوشد
ضیافت چاقو و / استخوانی که از گرگ و میش تو
پس می زند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۱ آذر ۱٣٨۷ -
۱ دسامبر ۲۰۰٨
پاییز و / شب پرندگانش
تلخ می شوم /
از ساعت نتی که از کلاه تو می آید
دستم را بگیر و / بر صخره های خا کستر و / باد/ بنشان
منم و/ میراث عزای توام
چیزی شبیه قایق برادرهایت
گنجشگ های زمستانی و /
حس پیراهنی که از صدای تو می جوشد
ضیافت چاقو و / استخوانی که از گرگ و میش تو /
پس می زند
یا ترانه ای از آفتاب بانوی خانه ات
مثل خیابان های آذر و/ پلکانی که از مرگ تو / سبز می شود
همسایه سه شنبه ها ی کاج و / وسوسه اناری که
برنمی تابد
به انگشت های تو بر می گردیم!
مثل استعاره وطنی و/
پایان برفی که هنوز می بارد
محمود معتقدی
|