سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

به نام امنیت، علیه امنیت


کوروش گلنام


• این مانورهای پی در پی، لشکر کشی به خیابان ها، اعدام ها، بازداشت ها وسرکوب ها به نام" امنیت مردم"، "علیه امنیت مردم" انجام می گیرد. این امنیت حکومت است که در خطر افتاده است نه امنیت مردم که سی سال است با زور و قلدری آن را از او گرفته اند! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۴ آذر ۱٣٨۷ -  ۴ دسامبر ۲۰۰٨


چه پیش آمده است؟
چه پیش آمده است که حکومت اسلام پناه، با چنین شتاب و چنین هزینه هایی از کیسه مردم، برای نشان دادن زور و توان خود، هر روز رنگ و جلوه تازه ای از خود به نمایش میگذارد؟ نمایش ۶ روزه تمرین و اشغال پایتخت که به پایان رسید (۱) نمایش مانورها در هوا و دریا آغاز شد. هر روز موشک ادعایی تازه ای به هوا رفت، سپس برنامه نمایش زورمندی رزمندگان همیشه بسیج در خیابان های تهران انجام شد و اینک گشت های خیابانی این همیشه بسیج ها و ایستگاه های بازرسی در همه تهران بزرگ به اجرا درآمده که اعلام شد که همین برنامه در شهرهای دیگر نیز پیاده خواهد شد!
در همین روزها اعدام ها و از آن میان اعدام های سیاسی نیز افزایش یافته است و کمتر روز و هفته ای است که چند تن به عنوان جاسوس، بمب گذار و توطئه گر دستگیر، محاکمه و اعدام نشوند. ساخت حکومت و قلدری و نادرستی و دروغ و نیرنگ و پنهان کاری حاکم بر آن نیز هرگز به مردم اجازه نمی دهد که از راستی و یا نادرستی این اتهام ها و گرفتاران در دام چنین اتهام ها آگاه شده و بتوانند آن را به درستی بررسی و پی گیری کنند. بنا بر این حکومت گران با وجدان پاک اسلامی خود و با دست باز تا امروز توانسته اند هر بیگناهی را با هر اتهام واهی و پوچی، به بند کشیده با پرونده سازی ها، اعتراف ها و مصاحبه های زورکی و زیر فشار شکنجه، این بی پناهان را به چاه مرگی از پیش آماده شده، بیافکنند. بنا بر گفته نجات بافتگان و کسانی که خود زندان، شکنجه های باور نکردنی و اعتراف گیری به چنین شیوه ای را تجربه کرده اند، میزان فشارهای جسمی و روانی و رفتار های زشت و ضدانسانی در زندان ها چنان زیاد است که زندانی خود هر روز آرزوی مرگ کرده و چون به همآن گونه که ما انسان ها گوناگون هستیم، میزان توان و پایداری های جسمی و روحی ما نیز گوناگون است و همگان نمی توانند همه گونه فشاری را به یک گونه بر تابند، تن دادن به اعتراف به کار ناکرده، پذیرش تهمت های ناروا، پذیرش مصاحبه های ساختگی و فرمایشی، به روالی هیشگی و خود گول زن در "جمهوری" دادگستر اسلامی تبدیل شده است. مردم که ماهیت درونی این حکومت را به خوبی درک کرده اند و این خود گول زنی به کار "مقدس و همیشگی" حکومت اسلام پناه تبدیل شده است و همه زمینه های وجودی حکوت را در بر گرفته است. همه سردمداران حکومت می دانند که پشت پرده چه خبر است (افشاگری های شهبازی و پالیزدار را بیاد بیاورید که از چه گندابی که خود نیز در درون آن بوده و سالیان درازی بوده است که از بسیار بیش از آن نیز خبر داشته اند ولی باندبازی ها تا این روزگار زبان آن ها را به افشای آن باز نکرده بود، یا مدرک قلابی کردان و رفتار رهبر، احمدی نژاد و لاریجانی را ارزیابی کنید که چگونه خود را بی خبر نشان می دادند چرا که در این "نظام مقدس"هم از این گونه آدم ها فراوان دارند و هم مدرک سردمداران اصلی حکومت نیز ساختگی و جعلی است. زمانی که مقام آیت اللهی، جانشینی امام راحل و ولایت رهبر، قلابی و ساختگی باشد، مدرک دکتری رئیس جمهور انتصابی نیز "صلواتی" باشد، از دیگر دست اندر کاران حکومت چه چشم داشتی می توان داشت؟ بنا بر این به چنین وارونه جلوه دادن ها و خود را به نفهمی زدن ها تنها می توان نام خود "گول زدن" داد. باندهای مافیایی حاکم در نتیجه آلودگی های فراوان درون خود و کاربرد نیرنگ، دروغ، زور و فشار و قلدری سی ساله، امروز خود نیز به خوبی می دانند که حتا اگر آنها اتفاقی و بنا بر مصلحت بیضه مقدس اسلام، سخنی به راست هم بگویند، جز اندک ساده دلان فریب خورده و هنوز باورمند به نیرنگ بازی های آن ها، کس دیگری آن را باور نخواهد کرد. این طرح اخیر را با تبلیغات کر کننده اسلامی، طرحی برای بالا بردن احساس امنیت شهروندان اعلام نموده اند. آیا در دنیا حکومت دیگری را می شناسید که تا این اندازه در اندیشه امنیت و رفاه شهروندان خود بوده و علیه آنها چنین به خیابان ها لشگر کشی کند؟

اصل ماجرا چیست؟
اصل ماجرا این است که حکومت به نهایت درجه هراس و ترس خود از میزان نفرت و خستگی مردم و بی اعتباری خود رسیده است. همه کوشش های حکومت و بر باد دادن هر چه بیشتر سرمایه های مردم ایران در راه بر پا نگاه داشتن خود از ترس دو مسئله است:
۱ ـ انفجار های ناگهانی از دریای خشم و نفرت مردم ایران از زور وقلدری، گرانی و آلودگی، بی قانونی و هرج ومرج، دروغ گویی وشیادی که زمینه های وجودی آن هر روز دامنه بیشتری یافته و اگر پیش آید چگونگی و میزان خشونت آن را به هیچ شکل نمی توان پیش بینی کرد ولی آن چه مسلم است اگر همگانی وگسترده باشد، ویرانی وفرو پاشی حکومت دروغ پرداز و تو خالی اسلامی را در پی خواهد داشت. این خطری است که خامنه ای با همه وجود آن را دریافته وخوابش را آشفته تر از گذشته کرده است. این روزها دانشجویان و جوانان آزادی خواه گرامی خود با هشیاری متوجه شده اند که حکومت برای بر پایی سال گرد شانزده آذر و از ترس گسترش اعتراض ها در این روز، برنامه های ویژه و رذیلانه ای تدارک دیده است. اعلام حضور مقام معظم در مراسم امسال خود نشان روشنی است بر هراس از گرد همآیی دانشجویان در این روز. اگر چنین نیز شود(چون پس از اعلام این خبر در رسانه های خود، آن را بر داشتند تا سر درگمی ایجاد کنند) تنها به این نیز بسنده نخواهند کرد. دانشجویان نیز حتمن خود راه های بر خورد با این ترفندها را بهتر از نگارنده می دانند و همآن گونه که درس خوبی به احمدی نژاد داده و او را رسوا نمودند، این بار هم بیکار نخواهند نشست.   
۲ ـ سخت تر شدن تحریم ها و بایکوت ها ی جهانی که با پی گیری در راه کوشش برای ساخت پنهان بمب اتم، راه تنفس آن ها را می تواند بسیار سخت تر کرده و هزینه خرید های تجاری/ صنعتی آن ها را بسیار افزایش دهد و اگر تسلیم نشوند و همچنان دروغ پردازی و قلدری کنند، به درگیری نظامی پایان یابد که هر دانش آموز دبستانی نیز از نتیجه نهایی آن با خبر است و بادکنک یاوه گویی ها و پر گویی های آن ها را با نخستین تلنگری خواهد ترکاند این درس تاریخ است که حکومتی سرا پا آلودگی است نمی تواند سیستم نظامی به دور از آلودگی ها داشته که بتوان کمترین اعتمادی به آن داشت. از آن گذشته ارتش و سپاه و بسیج همه از دل مردم در آمده و فرزندان همین مردمی هستندکه در بیشترینه خود با رژیم مخالف هستند. چند تن از فرزندان این مردم که امروز اجبارن سپاهی، بسیجی و ...شده اند، آماده هستند که بر روی پدر، مادر، برادر، خواهر و دیگر بستگان خود آتش بگشایند؟

خطر از کدام سو بیشتر است؟
از این دو پیش بینی، آن که راه سازش بر آن بسته است، پیش بینی نخست است. جبران سی سال ستم گری، آدم خواری و دروغ گویی بر علیه شهروندان است چنان گسترده است که جبران ناپذیر بوده وامکان بازگشتی وجود ندارد. با جرأت می توان گفت که در میان مردم کمترین اعتمادی به رژیم باقی نمانده است. رسوایی ها و بد نامی ها و آلودگی ها چنان فراوان و همه جانبه بوده است که کتاب ها در باره آن نوشته شده و بازهم نوشته خواهد شد. نمونه هایی چون قتل های زنجیره ای و دست داشتن وزارت اطلاعات در آن که متهمین به این قتل ها هم اکنون در پست و مقام هستند وده ها وسدها قتل سیاسی دیگر، کوشش برای نابود کردن نویسندگان وهنرمندان و انداختن اتوبوس آن ها به دره و حکایت فرج سرکوهی، قتل و تجاوز به زیبا کاظمی و آن زیبای دیگر در همدان، بازداشت سردار حسن زارعی، فرمانده عملیات علیه "اوباش و اراذل"( به گفته حکومت گران) در خانه ای با شش زن عریان در حال نماز جماعت، برنامه ریزی استاد دانشگاه زنجان برای تجاوز به یک دانشجوی دختر و نمونه های فراوان دیگر از این گونه تجاوز ها وسیله استاد نمایان و نیروهای حفاطت مسلمان و ذوب در ولایت در دانشگاه ها، رسوایی مدرک قلابی کردان که در تمام دنیا به ریشخند گرفته شد تا رسوایی سکسی حاج حسن گلستانی، امام جماعت تویسرکان و نماینده مقام معظم رهبری با زن روحانی همکار خود که فیلم آن در سراسر جهان به نمایش درآمد و...هزاران نمونه های دیگر که بارها گفته شده و به یادآوری آنها نیازی نیست، آبرو واعتباری برای این حکومت یاوه گو به جا نگذاشته است.
بنا بر این تنها در مورد دوم است که حکومت می تواند امیدی به سازشی آبرومندانه و پشت پرده داشته باشد. کوشش پر هزینه لابی های حکومت در آمریکا و اروپا به ویژه در آمریکا برای نزدیکی به کاخ سفید از راه های گوناگون، چه از راه بر پایی کنفرانس ها به سود سیاست های ویرانگر خود با خرید استادان، روزنامه نگاران ونمایندگان پارلمان و دیگر سیاست مداران با یاری کسانی چون امیر احمدی، چه از راه نفوذ و پیوند زدن زیرکانه خود با گروه های مخالف جنگ و صلح خواه در آمریکا و اروپا (این بهترین نمونه توخالی بودن پر گویی های حکومت در توان نظامی خود و عربده کشیدن هر روزه بر علیه آمریکا، اسرائیل و کشورهای غربی است) و چه از راه دست به دامان شدن پنهان و آشکار یا با ایما و اشاره به کشورهایی چون ترکیه، عربستان حتا قطر برای میانجیگری بین حکومت ایران وامریکا، چه با دادن پیام های آشتی جویانه خفت بار چون نوشتن نامه تبریک کودکانه احمدی نژاد به باراک اوباما، همه دست و پا زدن در همین منجلابی است که در آن فرو رفته اند. همه هر روز و پی در پی از زبان سران حکومت اسلامی می شنویم که آمریکا و صهیونیست ها و همه کافران در حال نابودی هستند و دشمن اصلی شیطان بزرگ امریکا و صهیونیست ها هستند که حکومت اسلامی(که خودش را ملت ایران می نامد) در برابر آن ها سر انگشتی پا پس نخواهد گذاشت، ولی در همین حال نامه فدایت شوم به رهبری آینده شیطان بزرگ نوشته می شود که شاید دل او را نرم کنند که زمینه سازشی آبرومندانه را برای آنان فراهم کند!
این مانورهای پی در پی، لشکر کشی به خیابان ها، اعدام ها، بازداشت ها وسرکوب ها به نام" امنیت مردم"، "علیه امنیت مردم" انجام می گیرد. این امنیت حکومت است که در خطر افتاده است نه امنیت مردم که سی سال است با زور و قلدری آن را از او گرفته اند! حکومت پس از سی سال هنوز هم می پندارد می تواند مردم را فریب دهد و رذالت ها و رفتارهای ضد مردمی خود را بنام ایجاد "امنیت"در جامعه به خورد مردم بدهد. امروز چه کسی نمی داند که نخستین عامل نا امنی در جامعه خود حکومت و باندهای مافیایی وابسته به او هستند.

زیر نویس:
۱ ـ نمایشی که نخست با بی خردی همیشگی به نام آمادگی در برابر توطئه های داخلی نامیده شد ولی در درون مایه خود، آمادگی برای سرکوب شورش های مردمی بود و چون زود متوجه شدند که خود همین عنوان اعلام شده، رسوایی وشکستی است آشکار برای حکومتی که سی سال ادعا کرده که حکومتی است مردمی و "ملت مسلمان و همیشه درصحنه" پشتیبان او هستند، نام آن را به آمادگی در برابر رخ دادهای طبیعی چون زلزله، سیل و.. دگرگون ساختند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست