این خطابه ممنوع/به تبعیدی تو/سیراب می شود!
محمود معتقدی
•
هنوز می توان/قهوه ای نوشید و/
همچنان عاشق تو بود
انارهای پاییزی/حرفی نمی گویند
تمام می شوند و/درختان نیز
از خطوط فاصله ها/بر می گردنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۲ آذر ۱٣٨۷ -
۱۲ دسامبر ۲۰۰٨
از گرگ و/ میش های تو می رسیم
به کناره قرنی و / آوار تندری / تا ریشه های تو
آشوب تندیس ها و /
حس سرودی که بر نمی آید
دلت / پس باران واژه هایم
هنوز می توان / قهوه ای نوشید و/
همچنان عاشق تو بود
انارهای پاییزی / حرفی نمی گویند
تمام می شوند و/ درختان نیز
از خطوط فاصله ها / بر می گردنند
پرندگان سرخ دریایی
از سمت سطرهای من و/ تیغه های تو/ در با د
ما و/ دلواپس عاشقانه هایت
تکه تکه می شویم و / غریبه می شویم
گاه سری / به چوبه های حراج می رویم
دریای متقاطع/ از تو چگونه رام می شود!
مثل زنی که / از لهجه های تو پر می شود
میدان های سکوت و/ زیبایی بی رحم ات
هرچه آسان / تا به نیمه های تو می رسیم
دور دست ها ی سپید / شکفته می شوند و / از چشم تو می دوند
شبیه استخوان های کوچکت/ منم
چه می داند!
این خطابه ممنوع / به تبعیدی تو / سیراب می شود
گفتم :
هنوز می توان/ قهوه ای نوشید و/
همچنان عاشق تو بود
محمود معتقدی
آذر ٨۷
|