سخنی با دانشجویان سوسیالیست
یاسر عزیزی
•
حال که همه به درک پتانسیل های درونی جامعه رسیده اید، بسیار نیکو تر است به جای شمشیر کشیدن بر روی یکدیگر، قدری به اتحاد مبارزاتی بیندیشید. باور کنید اینهمه سخن کسی است که هر دو طیف مورد بحث در این مجال را با همه ی خطاها و حواشی اش می شناسد و حتی مشخصن در گرایش سیاسی با هسته ی فکری هر دو طیف اختلاف عمیق دارد اما به عنوان یک چپ وظیفه ی خود را در این نقد دیده است تا شاید از هزینه های بی فایده ی نیروهای چپ در جایی جلوگیری شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣ دی ۱٣٨۷ -
۲٣ دسامبر ۲۰۰٨
"دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران"طی بیانیه ای که ۳۰ آذر و با عنوان "جمع بندی درس های ۱۶ آذر ۸۷ " منتشر کردند، نکاتی را متذکر شدند که در هر بخش نیازمند دقتی تازه و دیگر گونه است، با اینهمه بطور کلی نکاتی هست که خطاب به این جمع از رفقا مطرح می کنم.
بی تردید فراز و فرودهای جنبش چپ ایران طی بیش از ۶۰ سال اخیر ، نمی تواند موضوع نقد و شناخت ما نیروهای چپ امروز قرار نگیرد. اما نگاه به گذشته و نقد قدم های ِ طی شده با چه هدفی صورت می گیرد؟ مگر نه به هدف بهره گیری از نقاط قوت و ضعف در حرکت های پیش روی؟
۱- اگرچه در طرح خصلت بدنه جنبش دانشجویی از برنامه های حاکمیت سخن رانده شد اما بخشی از مصادیق آن به هر دلیل!! مغفول ماند، با این همه تردیدی نیست که پتانسیل رادیکال موجود در جامعه و دانشگاه بواسطه ی عدم اتخاذ راهبرد ها و راهکارهای متناسب توسط نیروهای اپوزیسیون معطل مانده است و بیم آن می رود که بار دیگر با مانوری تبلیغاتی و در نمایشی اصلاح طلبانه مصادره و منحرف شود. در چنین شرایطی آنچنان که خود شما نیز بیان کرده اید:
"در چنین زمینه ای است که می توان به طرح استراتژی سوسیالیستی برای جنبش دانشجویی پرداخت و به نماینده، سازمان دهنده و هدایت گر رادیکالیسم خودجوش و خودانگیخته موجود در آن بدل شد." کار و مسئولیت نیروهای چپ دو چندان می شود که در ادامه مطلب بدان خواهیم پرداخت.
۲-کسی نمی تواند منکر این واقعیت شود که نیروهای چپ جز در اصول اساسی و مشترکی که ایشان را زیر عنوان چپ تعریف می کند، ممکن است و حتا می توان گفت لازم است از تاکتیک های مبارزاتی متفاوتی برخوردار باشند، اما هیچ نیروی چپی نباید خود را تنها نماینده جنبش چپ تعریف کرده، متر و معیار خویش را تنها امکان تشخیص عیار ِ چپ بودن قرار دهد و افق مشترک مبارزه را همواره در تجربیات گذشته و تدبیرهای آینده نبیند. بی شک وفور دیدگاه های انحصارطلبانه و خودخواهانه در تاریخ چپ ایران ، چشم اسفندیار و پاشنه آشیل این جنبش گسترده اما پراکنده بوده است. دیدگاه هایی که تیغشان را برای نیروهای چپ ِ متفاوت از خود قویتر تیز می کرده اند تا دشمنان آشتی ناپذیر تمامیت جنبش چپ. این مسئله نباید لحظه ای از چشم و نظر نیروهای چپ امروز ایران دور نگاه داشته شود.
اگر چشممان را بر شوهای تلویزیونی برخی از چپ های خارج نشین - که جز تکفیر نیروهای چپ غیر از خود دستور کاری ندارند - ببندیم، با تاسف این درد تاریخی را در میان نیروهای چپ جنبش دانشجویی نیز به قوت مشاهده می کنیم. پاسخ به مسئله ای را که شما در مورد دانشجویان "آزادی خواه و برابری طلب" عنوان نموده اید به خود این رفقا وا می گذاریم، چه این منطق عمل و شیوه ی سخن پیش از این در میان آن طیف از رفقای چپ نیز به شدت بکار گرفته می شد. در عین حال بخش هایی از ادبیات شما رفقای عزیز را مستند به نوشته ی اخیر به نقد می کشم:
"در این میان متاسفانه برخی گرایشهای چپ دانشجویی بخشی از توان خود را در این مدت مصروف آن کردند تا گزارشهای مستند ما درباره حضور دانشجویان سوسیالیست در مراسم دانشگاه شیراز را مخدوش جلوه دهند و به این شکل عمق سکتاریسم رسوخ کرده در صفوف خود را به نمایش گذاشتند."
این بخش از بیانیه را وقتی به بخش دیگر از بیانیه وصل کنیم که:
"این در حالی است که ما صرف نظر از تفاوتی که بین برخی " رهبران " دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب و بدنه آنها به ویژه در شهرستانها قائل هستیم، از حضور رفقای آزادی خواه و برابری طلب مازندران در مراسم شانزده آذر بسیار خوشنود شده و آن را گام مثبت و موثری در راستای ایفای نقش چپ در مراسم شانزده آذر امسال ارزیابی می کنیم. ما از حاکمیت این سنخ از سکتاریسم عریان بر بخشهایی از چپ دانشجویی ابراز تاسف می کنیم که به دست و تحریک کسانی صورت می گیرد که خود در خارج از کشور مستقر شده اند و در عین بی پرنسیبی سیاسی از تریبون و استودیویی که امثال نوری زاده و مسئولان کیهان سلطنت طلب لندن از طریق آن به سخن پراکنی مشغولند، وظایف خود را به عنوان "سخنگو"یان و " نمایندگان " چپ دانشجویی در داخل کشور به انجام می رسانند."
هدف من از دستچین کردن این بخش های ِ از بیانیه نه نقد ِ انتقاد و اشاره شما به کسانی است که ظاهرن " به دست و تحریک" خود، سعی در مخدوش و بی اعتبار کردن حضور شما در ۱۶ آذر امثال داشته اند و نه همچنان که پیش تر آمد پاسخ بدان، چه نه موضوع اشاره شما من و امثال من هستیم و نه وظیفه ای در آن حس می شود، بلکه قرار دادن دو نگاه و بل دو عمل سیاسی است در کنار هم، که به فاصله ی یک سال دو اشتباه مشابه را تکرار کرده اند.
اگر شما رفقا به این نتیجه ی گران بها دست یافته اید که: " بخش چپ جنبش دانشجویی باید به مباحثه و کسب تجربیات عملی پیرامون الزامات و نتایج این درک صحیح دست پیدا کند که بهترین راه تحصیل دستاورد و رسیدن به مطالبات ، از خلال سازمان دادن یک جنبش اجتماعی قدرتمند و فراگیر به دست می آید " با چه عقبه ای بمثابه یک جنبش اجتماعی قدرتمند، اقدام به گسیل نیروهای خود در متن ادراکات امنیتی – اطلاعاتی نمودید، آنچنان که رفقای دیگرمان نیز یک سال پیش (شاید بر سبیل توهم پاره ای از مدعیان ِ راهبری انقلاب از بیرون مرزها) چنان کردند و چنین شدند . نفس حضور عریان شما به عنوان نیروهای چپ، بی مجادله بر سر "سکتاریسم عریان" دیگران جدای از شک و تردید ها، چه معنایی جز تکرار تجربه های به تعبیر خود شما نا"ظفرمند" دارد؟ گیرم که سوتی و کفی اما اینهمه را سالیان گذشته چه حاصل؟ مگر چپ و جنبش مدعی آن چند، چندم آذر سرخ می خواهد؟
اگر مدعی هستید " دفتر تحکیم وحدت در مراسم شانزده امسال در دانشگاه تهران به مدد ضعف و بحران چپ، دست بالا را داشت اما به خوبی می شد وزنه و سنگینی حضور چپ و نیز رادیکالیسم موجود در بین توده دانشجویان را بر شعارها و حتی سبک کار این جریان مشاهده کرد " و اگر مدعی هستیم چپ با سرکوب سال قبل درگیر بحران است، چه لزومی به استقبال از سرکوبی دوباره و بحرانی دیگر تا نیل به سازمان یابی " یک جنبش اجتماعی قدرتمند و فراگیر "؟ تمکین همان شعارها به سپر غیر و تکثیر نهان خود عقلانی تر و مفیدتر نیست؟
تنها جنبش رادیکال قادر است پتانسیل های رادیکال جامعه را هدایت کند اما مگر رادیکالیسمی که بدنبال حل ریشه ای معضلات جامعه است، می تواند بی حل ریشه ای مشکلات درون سازمانی خود به هدفش نائل شود؟ و مگر رادیکالیسم مورد خواست نیروهای چپ جز بر بستر ِ عقلانیت ِ غیر ِ سفارشی کارگر خواهد شد؟ بر بستر چنین پراتیک ِ عاقلانه و دور اندیش است که گاهی در میدان نبودن نیز ایجاب می شود، بل که در میدان بودن و خود را تمامن ننمودن. رفقا شاید اینهمه را به محافظه کاری تعبیر کنند اما، نقد بی ملاحظه گی هرگز محافظه کاری نیست. حال که همه به درک پتانسیل های درونی جامعه رسیده اید، بسیار نیکو تر است به جای شمشیر کشیدن بر روی یکدیگر، قدری به اتحاد مبارزاتی بیندیشید. باور کنید اینهمه سخن کسی است که هر دو طیف مورد بحث در این مجال را با همه ی خطاها و حواشی اش می شناسد و حتی مشخصن در گرایش سیاسی با هسته ی فکری هر دو طیف اختلاف عمیق دارد اما به عنوان یک چپ وظیفه ی خود را در این نقد دیده است تا شاید از هزینه های بی فایده ی نیروهای چپ در جایی جلوگیری شود.
با امید پیروزی های واقعی و بزرگ
منبع: http://azizi61.blogfa.com
|