سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بازار اقتصادی انرژی ملی در حال از هم پاشیدگی است
احمدی نژاد دست به سینه منتظر امام زمان نشسته است


بازاریاب


• محافل اقتصادی در دانشگاهها، بازار و عواملی که در اداره اقتصاد انرژی در ایران و در صحنه بین المللی تخصص دارند با شنیدن این سخنان عوام فریبانه و توخالی، که هیچ پایه و اساسی نداشته وهیچ آماری نیز از آن پشتیبانی نمی کنند، آه سر داده و نمیدانند چگونه حقیقت را به اطلاع عموم ملت برسانند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣ دی ۱٣٨۷ -  ۲٣ دسامبر ۲۰۰٨


رئیس جمهور اخیرا گفته است که بحران اقتصادی اخیردرجهان تقریباً هیچ اثری بر ایران نخواهد گذاشت چونکه تعامل وسیعی بین ایران و اقتصاد جهانی وجود ندارد. وی در ادامه سخنانش، ایران را بمانند باغ گلی در میان جهنم دانست. وی پا را از این نیز فراتر گذاشته و اینگونه اظهار داشت که ایران میتواند حتی با قیمت پنج دلار برای هر بشکه نفت بسازد.

نهایت آرزوی ما هم همین است وآیا واقعیت همین است؟ متاسفانه اینطور نیست. محافل اقتصادی در دانشگاهها، بازار و عواملی که در اداره اقتصاد انرژی در ایران و در صحنه بین المللی تخصص دارند با شنیدن این سخنان عوام فریبانه و توخالی، که هیچ پایه و اساسی نداشته وهیچ آماری نیز از آن پشتیبانی نمی کنند، آه سر داده و نمیدانند چگونه حقیقت را به اطلاع عموم ملت برسانند. لذا منظور ما از تدوین این مقاله دقیقاًَ همین مطلب است. به ادعای رئیس جمهور، اشخاصی که ادعا دارند که بحران اقتصاد جهانی بر ایران تأثیر گذار است، آنها کسانی کاملاً غیرحرفه ای بوده اند و در مورد مسائل اقتصادی کشورمان نادان هستند. علیرغم این گفته ها، هیچ کسی در این رژیم وجود ندارد که بتواند آمار و آنالیزی که در ادامه بعرضتان خواهد رسید را، رد وتکذیب نماید.
بررسی داده های اقتصادی ثابت میکنند که حقیقت درست برعکس ادعا وسخنان رئیس جمهور است. با کمال تعجب بعرضتان میرسانم که سختترین ضرر وارده به اقتصاد ملی در این روزها از بخش نفت ناشی میگردد که این تکیه گاه اصلی بازار اقتصادی ایران میباشد. در این مورد، داده ها حاکی از بدترین نوع سهل انگاری، غفلت و قصور ملی میباشند. علیرغم سخنان رئیس جمهور که: "اگر به جائی برسیم که اصلا ً از ما نفت نخرند، ملت ایران می تواند خود را بدون نفت هم اداره کند"، واقعیت این است که دولت شعورش را نداشته که منابع درآمدی دیگری را بوجود آورده و آنها را توسعه ببخشد. بنابراین، در حال حاضر بخش عمده اقتصاد ما بر درآمد حاصله از صادرات نفت و فرآورده های آن استوار است و بحران اقتصادی بین المللی براین امر تأثیر سختی گذاشته و باعث سقوط شدید قیمت نفت شده که این امر بنوبه خود باعث کاهش چشمگیر درآمد های کشورمیگردد. در مورد رسیدن به توازن بودجه ودر مورد قیمت هر بشکه نفتی که به نیاز و نفع ما است و به منظور توازن بودجه، ارزشیابی های مختلفی از جانب متخصصان امور انرژی ارائه شده و بر اساس این اورده ها ، قیمت هر بشکه باید بین ۷۰ تا ۹۵ دلار باشد. اما طبق خوشبینانه ترین برآوردها نیز قیمت هر بشکه نفت خیلی وقت است که به زیر حدی رسیده که امکان رسیدن به چنین توازن را به ایران بدهد. امروزه قیمت هر بشکه نفت در حدود ٣٣ دلار است و هیچ تضمینی وجود ندارد که قیمت نفت از این هم که هست کاهش بیشتری نیابد، که این امر به نوبه خود فوراً باعث کسری درآمد کلان در بودجه تراز پرداختها خواهد شد واین عمل باعث کسری پرداختها خواهد شد. این کسری پرداخت، دولت را وادار به کاهش مخارج دولت خواهد کرد، و دولت این امر را با اقداماتی مانند کاهش یارانه ها، خرج سپرده ارزی کشور که همین الان نیز تقلیل بسیاری یافته است و چاپ اسکناس به انجام خواهد رسانید و اینها باعث تورم اقتصادی خواهند شد. شایان ذکر است که دولت مقادیر هنگفتی پول از صندوق مازاد درآمد نفتی بیرون کشیده که بر پنجاه درصد از موجودی این صندوق بالغ میگردد. موسی الرضا ثروتی که ریاست کمیسیون برنامه و بودجه مجلس را بعهده دارد، اظهار داشته که به جای اینکه موجودی پول در این صندوق، از درآمدهای نفتی در این مقطع زمانی به حدود ٣۰ میلیارد دلار برسد، در حال حاضر باقیمانده موجودی در این صندوق فقط ۷ میلیارد دلار است! طبق گزارش سازمان بازرسی کل کشور به ریاست مصطفی پور محمدی، مبالغی که دولت از حساب موجودی ذخائر ارزی خارجی بیرون کشیده، بیش از مبلغی است که طبق قانون مجاز میباشد. بگفته پورمحمدی، خارج کردن این پول ها از حساب ذخائر ارزی، پیامد های نامناسبی، مانند افزایش نقدینگی و تورم، برای اقتصاد ایران بهمراه داشته است و علاوه بر این باعث کاهش چشمگیر ذخائر ارزی شده است. رقم مبلغی که توسط دولت از حساب ذخائر ارزی خارجی بیرون کشیده شده است روشن نیست، چونکه احمدی نژاد دستور داده است که این رقم محرمانه بماند اما بیژن بیدآباد مشاور اسبق بانک مرکزی ایران گفته است که دولت از این مبالغ برای نیازهای سری و همچنین برای فائق آمدن بر تأثیرات تحریمات اقتصادی بر ایران، استفاده مینماید. به این موضوع میبایستی تأثیر بالا رفتن اخیر نرخ دلار را نیز اضافه نمود که به نوبه خود ذخائر ارزی ایران که بر پایه دلار استوار نیستند را، کاهش میبخشند. در این روزها که درآمد ارزی ایران بطرز چشمگیری کاهش یافته است، استفاده از ذخائر ارزی اقدامی خطرناک است، چون باعث تمام شدن این ذخائر گردیده و چیزی از آنها برای زمان اضطراری باقی نمی گذارد. بهر حال، حتی اگر آمار رسمی صحیح بودند و ذخائر ارزی ایران بر ٨۵ میلیارد دلار بالغ میگردد، این مبلغ فقط برای حدوداً ۱۶ ماه کافی خواهد بود.

اشکال اصلی که بدنبال فقدان برنامه ریزی ملی بوجود آمده و به بحران بین المللی مربوط میگردد، این است که ایران فرآورده های نفتی مورد نیاز بازار انرژی خود را از خارج وارد مینماید. این امر که ما به بنزین وارداتی وابستگی داریم باعث کمبود و کسری بودن بنزین میگردد که ما آنرا بخوبی احساس مینمائیم. کمبود بنزین معمولی و بنزین سوپر باعث بوجود آمدن صف های طولانی، بازار سیاه و حتی تعطیل پمپ بنزینها میگردد. علاوه بر این، کمبود بنزین جت باعث محدود شدن پروازهای داخلی میگردد. این کمبود بقدری شدید است که وزارت نفت در حال گفتگو با هندوستان برای تأمین بنزین از این کشور میباشد تا بتواند از طریق تأمین بنزین هندی، موجودی و ذخیره استراتژیکی خود را تجدید نماید.

در نتیجه فشار بین المللی اعمال شده، کشورهای بسیاری از تأمین نفت برای ایران خودداری نموده اند واین باعث وابستگی بیشتری ما در این مورد به هندوستان و به کشورهای دیگری مانند اندونزی و مالزی شده و در واقع کشور هند به تأمین کننده اصلی بنزین ما تبدیل گردیده است. قراردادها با این کشورها برپایه صادرات نفت ایران به آنها، تصفیه آنها در این کشورها و واردات فرآورده های نفتی به ایران استوار است. علاوه بر این، با کشورهای دیگری مانند اندونزی، سوریه و اکوادر، قراردادهائی در مورد احداث پالایشگاه های نفت منعقد گردیده است تا این کشورها از نفت ایرانی بنزین تولید نمایند. منطق این امر به هیچوجه من الوجوه روشن وواضح نیست که چرا دولت، پول مملکت را برای احداث پالایشگاه در داخل ایران صرف ننموده تا برای تامین نیازهای داخلی استفاده کند و به احداث پالایشگاه در خارج از کشور ادامه میدهد، واین اقدامی است که فقط و فقط وابستگی ما به واردات سوخت را افزایش میبخشد. دولت، اصل مشکل کمبود بنزین و بالاخص ارتباط آن با تحریم های اقتصادی را کلاً تکذیب نموده است، اما حقیقت این است که ما در وضعیت نامعقول و بی منطقی قرار گرفته ایم که در آن با وجود اینکه ایران، خود صادر کننده نفت میباشد، ما از کمبود بنزین رنج میبریم!

بدلیل اینکه کاهش قیمت بنزین و سوخت خیلی کمتر از کاهش قیمت نفت بوده است، مسئله تأمین بنزین از این هم که هست، وخیم تر میگردد. در حالی که قیمت هر بشکه نفت در حدود ۶۰ درصد کاهش یافته است، قیمت بنزین فقط حدود ۲۰ درصد کاهش یافته است و در چنین وضعیتی که ایجاد شده است، ما در ازای نفتی که صادر میکنیم، پول کمتری دریافت مینمائیم، چونکه قیمتی که ما در ازای بنزین و فرآورده های آن که مورد استفاده روزمره ما و صنایع قرار میگیرد میپردازیم، هنوز گران است. ما نفت را بقیمت ارزان می فروشیم و سوخت را بقیمت گران خریداری میکنیم. آیا یک کشور نفت خیز دیگری مانند ایران، در جهان وجود دارد که در چنین وضعیتی قرار داشته باشد؟ آیا در سراسر گیتی یک نفر متخصص امور اقتصادی و یا متخصص امور نفتی وجود دارد که بتواند چنین وضعیتی و یا چنین سیاستی را توجیه نماید؟

با توجه به موارد فوق الذکر، فقط یک استنتاج وجود دارد و آن اینکه مدیریت بازار انرژی ایران با سهل انگاریهای انجام شده به حالت شکست و واماندگی مطلق رسیده است. پروژه های فراوانی در زمینه انرژی وجود دارند که به پیش نمیروند. شصت نفر از اقتصاد دانان ارشد کشور در نامه ای که اخیراً برای رئیس جمهور فرستاده اند خاطر نشان ساخته اند که سیاست وی به توانائی ایران برای جلب سرمایه های خارجی لطمه وارد آورده و واضح است که بخش انرژی نیز از این صدمه در امان نبوده است. شرکت های خارجی مانند TOTAL فعالیت های خود را در پروژه های مختلف در زمینه انرژی متوقف ساخته و لذا ایران برای جلب سرمایه های جدید خارجی با مشکل مواجه شده است. برای مثال، بدلیل خروج آمدن کنسرسیوم های فعال در زمینه انرژی مانند SHELL و REPSOL از ایران، تکمیل پروژه فارس جنوبی بتأخیر افتاده است. شرکتهای خارجی فراوانی مانند شرکت نروژی STATOIL، که در زمان ریاست خاتمی در بازار انرژی جذاب ایران سرمایه گذاری کرده بودند، اکنون بدلیل تحریمهای اقتصادی و همچنین بدلیل بیم از مواضع احمدی نژاد، از سرمایه گذاری در ایران خودداری بعمل می آورند. سقوط قیمت نفت وضعیت را فقط و فقط حادتر کرد، چرا که این امر جذابیت سرمایه گذاری در بخش انرژی ایران را بچشم شرکت های خارجی، از این هم که هست، کمتر خواهد ساخت. اکبر ترکان معاون برنامه ریزی و نظارت بر منابع هیدروکربنی وزیر نفت، در مصاحبه روزنامه نگاری در رابطه با اثر تحریم های بین المللی روی تاخیر یا توقف پروژه های صنعت نفت اظهار داشت که این تحریم ها اجرای پروژها را به زحمت انداخته وباعث شده که هزینه های زیادی در این بخش تحمیل شود وحتی مشکلاتی را برای اجرای طرح ها وپروژها ایجاد کرده است. تمامی موارد فوق الذکر باعث آن میگردد که ما مجبور شویم بدنبال کشور هایی مانند چین و روسیه بیافتیم که حاضرند در ایران سرمایه گذاری کنند، اما این یک تکیه گاه متزلزل است چرا که توانائی های تکنولوژی چین محدود بوده و لذا نمی توان با بکارگیری آنها به نتایج دلخواه رسید و از آنجائیکه روسیه در یک بحران اقتصادی بسیار حاد بسر میبرد و تقریباً به حالت ورشکستگی رسیده است، منطق اینطور حکم میکند که بعنوان بخشی از سیاست بهبودی اوضاع خود، روسیه سرانجام تصمیم بگیرد که روابط خود با غرب را بهینه ساخته تا موضوع پیوستن خود به اقتصاد جهانی را به پیش ببرد، که معنای این کار بنوبه خود، ممانعت از سرمایه گذاری در ایران میباشد.

این نامعقولی در مورد بازار گاز ایران به اوج تازه ای میرسد، زیرا با وجود اینکه ایران یکی از کشورهائی است که دارای غنی ترین منابع گاز جهان میباشد، ما موفق به بدست آوردن تکنولوژی مایع سازی گاز نمی گردیم تا گاز را به مایع تبدیل ساخته که بتوان آن را از طریق تانکر به خارج صادر نمائیم. پروژه های مختلف برای لوله کشی گاز که صدور آنرا ممکن میسازند نیز درجا زده و به پیش نمیروند، و در وضعیت سخت فعلی انتظار میرود که این وضعیت از این نیز حادتر گردد. قراردادهای صدور گاز ایران در آینده با کشورهای دیگر منعقد میگردند، اما هیچ یقینی وجود ندارد که این معاملات روزی تحقق پیدا کنند. بعنوان مثال میتوان از انعقاد قرارداد با یک شرکت لهستانی در مورد توسعه میادین گاز جدید، بعنوان اولین گام در راه انجام معامله برای صدور گاز مایع شده از ایران به لهستان نام برد. این قرارداد بمانند تفاهم نامه میماند و هنوز راه بسیاری در پیش داریم تا به آن تحقق ببخشیم. بمانند این امر، تفاهم نامه های دیگری برای صادرات گاز به عمان، بحرین و کویت نیز به امضاء رسیده اند که هنوز خیلی مانده تا تحقق یابند. در این میان، نه تنها درآمد بالقوه ما از این زمینه بهدر میرود، بلکه ما نمی توانیم که از آن حتی برای نیازهای خودمان استفاده نمائیم. رمضانی مدیر عامل شرکت ملی گاز ایران اخیرا ً به روزنامه نگاران گفته است که مطمئناً در زمستان امسال از کمبود گاز رنج خواهیم برد!

مهم است بخاطر داشته باشیم که ما نمیتوانیم موجودیت نفت را بعنوان یک امر بدیهی و معلوم در نظر داشته باشیم. میادین نفتی قدیمی ما رفته رفته رو به قهقرا میروند و این در حالی است که طبق برآوردهای متخصصین انرژی ایرانی و خارجی، پتانسیل ارزیابی شده استخراج از آنها بالا است. امروزه، مقدار استخراج نفت ایران تقریباً دو سوم استخراج آن در سال ۱٣۵٣ میباشد (۴ میلیون بشکه در روز در مقایسه با ۶ میلیون بشکه در روز). طبق گزارش صندوق بین المللی پول، دلیل اصلی این امر، فقدان تکنولوژی و سرمایه گذاری قابل توجه خارجی در بخش نفت میباشد. در گزارشی که اخیراً گروه انرژی جهانی FACTS منتشرکرده، قید شده که چشم انداز استخراج نفت خام ایران از رو بزوال گذاشتن طبیعی میادین نفتی اش، از کمبود منابع مالی و فنی لازمه و از تغییراتی در مدیریت بخش نفتی ایران صدمه میبیند اما در عمل، هیچ اقدام چشمگیری به منظور توسعه میادین نفتی و بهینه سازی استخراج صورت نگرفته است.

تأثیر مدیریت وامانده بازار انرژی ما در تمامی زمینه ها به چشم میخورد و بر همه ما تأثیر گذار است مثل کمبود بنزین و گاز وقطعی برق که ضرر سنگینی به عموم مردم و به صنایع وارد کرده اند. کمبود منابع انرژی امکاناتی بوجود خواهند آورد که این وضعیت صدمه سختی بمردم زده ومانند زمستان گذشته باعث نتایج فاجعه سخت مثل مرگ تعداد زیادی از انسانهای بیگناه خواهد شد.
واقعاً معلوم نیست که ما چگونه گذاشتیم که چنین مدیریت وامانده بازار انرژی، ما را به چنین روزی بیاندازد که نتوانیم از آن حتی بعنوان یک راه نجات استفاده نمائیم. در آن سوی خلیج فارس یک سری کشورهایی قرار دارند که با کمک حرفه ای بین المللی، بازار انرژی خود را توسعه بخشیده و موجودی ارز خارجی خود را به صدها میلیون دلاراضافه کردند که این موجودی نتوانست از ضرر خوردن آنها در نتیجه بحران جهانی جلوگیری نمایند، ولی حداقل این موجودی باعث آن شد که از شدت ضربه وارده به این کشورها، قدری کاسته شود. ضربه وارده به این کشورها چاشنی و ترشی سر سفره آنها را کم کرده است اما ضربه وارده به کشور ما باعث آن شده که نان سفره مردم بریده شود. ضربه وارده به این کشورها بزور خم به ابروی آنها آورده است در حالی که ضربه وارده به کشور ما پشت مردم ما را خم کرده است! آخر چطور ممکن است که در حالی که دارای چنین منابع غنی انرژی هستیم، شهروندان ما اینگونه از کمبود شدید سوخت، گاز و برق رنج ببرند؟

این مشکل چاره دارد، حتی اگر چاره اش هم فوری نباشد. علاوه بر نیاز به یک بحث اقتصادی در این مورد، ایران بایستی موضوع انرژی را بچشم یک پروژه ملی بنگرد. با وجود بحران اقتصادی جهانی موجود و مخصوصاً زمانی که این بحران رو به پایان بگذارد، اشتهای جهان دوباره به انرژی از سر نو گرفته خواهد شد و کسانی که پیشاپیش خود را برای این امر آماده سازند از ثمرات آن بهره مند خواهند شد. چنین پروژه موضوعی است که باید به متخصصین امور اقتصادی و انرژی واگذار گردد و نه به سیاست مداران. چنین پروژه ای لازمه اش جلب سرمایه و بیش از آن دانش عوامل بین المللی است که در این امر تخصص دارند. آیا دولت مردان ایران به این سو گام خواهند برداشت، آیا آنها برای این کار آمادگی دارند؟ آیا آنها بار سنگین مسئولیتی را که بر دوش آنها است، احساس مینمایند؟ آیا دولت مردان ایران، این مسئله را حل خواهند کرد و یا اینکه ما هم بایستی با احمدی نژاد دست به سینه نشسته ومنتظر امام زمان باشیم تا ایشان این مسئله را حل نماید؟ آیا در میان دولتمردان ایرانی یک نفر پیدا میشود که جرأت، تخصص و یا صداقت آن را داشته باشد تا با مطالبی که در این مقاله آمده است دست و پنجه نرم کند و توجیهی برای استدلالات مطروحه در آن داشته باشد؟


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست