یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۴ دی ۱٣٨۷ -  ۲۴ دسامبر ۲۰۰٨


زنگ خطرهای عجولانه جناح راست به صدا درآمد
خبر حمایت رئیس مجلس از نامزدی شهردار تهران
برای نهایی شدن طرح جامع بهارستان باهم صبحانه خوردند!
تازه‌ترین تحرک برای جلوگیری از نامزدی رئیس جمهور پیشین
آمریکایی‌ها می‌خواهند فضا را به نفع خودشان مصادره کنند
آلودگی هوای تهران و نشریات صبح دیروز
تنها برداشت دولت هشتم از حساب ذخیره ارزی خارج از مسیر مجلس مربوط به مواردی بوده که امروز موجبات افتخار دولت نهم را فراهم کرده است

با آن وجود که دفتر دکتر لاریجانی، هرگونه بحث انتخاباتی را در دیدار دو چهره شاخص اصولگرا رد کرده‌اند، دو روزنامه اصولگرا و اصلاح‌طلب ملاقات اخیر محمدباقر قالیباف شهردار تهران و علی لاریجانی رئیس مجلس را مورد بحث و تفسیر قرار داده و پیرامون مذاکرات این دو چهره سیاسی به گمانه‌زنی‌هایی پرداخته‌اند که نقاط مشترکی در این گمانه‌زنی‌ها مشاهده می‌شود.

روزنامه «اعتماد» با عنوان: «گروه‌های اصولگرا نگران عبور از احمدی‌نژاد» نوشته است:
«فضای سیاسی اردوگاه راست این روزها آنچنان آشفته است که «صبحانه کاری» محمدباقر قالیباف با علی لاریجانی هم کفایت می‌کند تا زمین بازی اصولگرایان دستخوش توفانی دیگر شود. نگرانی از محقق شدن سناریوی «عبور از احمدی‌نژاد» با قدرت نمایی قالیباف - لاریجانی دیروز سبب شد حامیان دولت و رایحه خوش خدمتی‌ها تا جامعه اسلامی مهندسین عجولانه زنگ خطرهای جناح راست را به صدا درآورده و هشدار دهند که مبادا لاریجانی از کاندیداتوری قالیباف حمایت کند. گر چه لاریجانی به ظن خود قرار این ملاقات را بر خلاف دیدار قبلی نه در منزل شخصی بلکه در بهارستان گذاشت - تا از حدس و گمان‌های هم طیفان جناح راستی اش بکاهد - اما گویا گمانه‌زنی در مورد ائتلاف این دو چهره کفایت می‌کند تا باز هم ترس و اضطراب را در میان مخالفان «عبور از احمدی‌نژاد» به راه اندازد تا جایی که دیدار در اتاق شیشه‌یی آن هم به بهانه «تصویب طرح ساماندهی میدان بهارستان» هم نتوانست مانع شود تا حمید رسایی از سوی رایحه خوش خدمتی‌ها و مقدم از سوی جامعه اسلامی مهندسین زنهار ندهند که حمایت لاریجانی از حضور قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری سبب عمیق‌تر شدن شکاف در اردوگاه راست گرایان می‌شود. رسایی حامی سرسخت احمدی‌نژاد حتی به کنایه خطاب به اطرافیان قالیباف - که او آنها را مشاور می‌نامید - توصیه «برادرانه» و «مشفقانه» کرد تا آنقدر «هوشیار» باشند که قالیباف وارد کارزار رقابت با احمدی‌نژاد نشود چرا که رسایی مدعی است دلسوز شهردار تهران است و مطمئن است اگر رقیب آتی احمدی‌نژاد باشد، رای نیاورده و برای همیشه از گردونه سیاست کنار زده خواهد شد؛ اتفاقی که به قول رسایی برای «احمد توکلی» افتاد. از همین «توصیه دلسوزانه» واضح است که حتی میهمانی ساده قالیباف - لاریجانی تا چه حد در جبهه حامیان دولت می‌تواند تعابیر هشداردهنده‌یی داشته باشد که مخالفان قالیباف را به نصیحت گویی پدرانه بنشاند. البته در این سوی میدان و در سایه مثلث «قالیباف - لاریجانی - رضایی» هم بازی به همان میزان پیچیده است. لاریجانی و قالیباف سعی دارند با نشان دادن چهره میانه‌رو و متعادلی از خود، فضا را برای چرخش - نه انحراف - قابل توجه از احمدی‌نژاد به سوی یک چهره معتدل و مورد قبول فراهم کنند اما به همان میزان به خوبی واقف هستند که استارت این بازی زمانی زده می‌شود که در فضای دوقطبی انتخابات، قطب روبه روی احمدی‌نژاد، محمد خاتمی نباشد. گرچه هنوز تکلیف این دوگانه مشخص نیست اما لاریجانی سعی می‌کند از یک سو تلویحاً حمایت خود را از قالیباف ابراز دارد و هم از سوی دیگر در شش ماه گذشته به صورتی در مجلس رفتار کرده تا احتمال کاندیداتوری‌اش - بر خلاف انکارهایش - همچنان فراهم باشد. البته این رفتار نه تنها مورد اعتراض رایحه خوش خدمت و حامیان دولت که از سوی بخشی از راست سنتی مانند موتلفه و جامعه اسلامی مهندسین هم واقع شده است. به هر حال در شرایط عادی نباید دیدار کاری شهردار تهران و رئیس مجلس حداقل با حساسیت و واکنش جامعه اسلامی مهندسین که یک تشکیلات حزبی و منفک از مجلس است مواجه شود.
اما همان پالس‌هایی که رسایی از پشت پرده این دیدار دریافت کرده بود، مقدم مدیر روابط عمومی جامعه اسلامی مهندسین هم دریافت کرد تا به صراحت از سوی تشکیلات وابسته به محمدرضا باهنر اعلام کند صحبت در مورد کاندیداهای جناح راست تا «اسفند» ممنوع است. مقدم از وجهی دیگر کاندیدا شدن قالیباف و رقابت با احمدی‌نژاد را زیر سوال برد. وی به سکوت مصلحتی که شهردار تهران همچنان اختیار کرده، اشاره و طرح سوال کرد وقتی قالیباف خود رسماً کاندیداتوری اش را اعلام نکرده، حمایت لاریجانی از کاندیداتوری وی از لحاظ صحت هم محل تامل است. البته مقدم معقول‌تر با قطب لاریجانی- قالیباف برخورد کرده و پذیرفته که این دو دغدغه‌های مشترکی نسبت به چالش اساسی اصولگرایان در ماه‌های آتی دارند اما افرادی مانند باهنر، دبیر کل این تشکیلات، تاکید دارند؛ «قابلیت و مقبولیت» دو شاخصه‌یی است که کاندیدای آتی ریاست جمهوری از طرف جناح محافظه‌کار باید آن را دارا باشد. البته آنچه کار را برای جناح راست سخت کرده وزن مقبولیت و قابلیت گزینه‌های مطرح اصولگرایان است. در این میان مصطفی پورمحمدی و جهرمی وزرای سابق کشور و کار عجولانه‌تر از سایر اردوگاهیان خود کار انتخاباتی را آغاز کردند. در مقابل، قالیباف و لاریجانی تاکنون به نوعی در سه سال گذشته در فضای سیاسی کشور عمل کردند تا هر دو کفه این معیارها را سنگین‌تر کنند. البته در این میان لاریجانی به ظاهر سعی در تلقین این ماجرا دارد که تمایلی برای کاندیدا شدن نداشته و صلاح را در این می‌بیند تا در نقش یک دلسوز اصولگرا فضا را برای به میدان آمدن «یک چهره میانه رو» دیگر فراهم کند. ظاهراً از نگاه لاریجانی و بسیاری از جناح راستی‌ها گزینه‌یی بهتر از قالیباف وجود ندارد اما به همان میزان که قالیباف با وجود این پشتوانه‌ها همچنان در آمدن یا نیامدن تردید دارد، به همان نسبت رفتارهای پشت پرده لاریجانی هم حکایت از آن دارد که رئیس مجلس هم آنچنان شفاف رفتار نمی‌کند؛ شفافیتی که برخی از جناح راستی‌ها مانند انصار حزب‌الله تا حامیان دولت هم به آن پی برده و در پس هر عمل لاریجانی هشدار می‌دهند که در برنامه‌های رئیس مجلس نشانه‌هایی از تمایلی پنهان برای کاندیدا شدن همچنان دیده می‌شود. البته اگر همان طور که جواد جهانگیرزاده نماینده ارومیه و از نزدیکان لاریجانی می‌گوید واقعاً رئیس مجلس از طرح ایده وحدت ملی گرفته تا حضور پیاپی در شهرهای مختلف و رایزنی‌های پنهانی هدف تبلیغاتی- انتخاباتی نداشته باشد، قالیباف از این پس بیشتر تحت فشار از سوی مخالفانش قرار خواهد گرفت چرا که مخالفانش قابل مقایسه با مخالفان سیاسی احمدی‌نژاد نیستند. البته تمام این احتمالات وقتی به واقعیت نزدیک می‌شود که محمد خاتمی زمین رقابت را ترک کرده باشد. مشت‌های گره کرده اصولگرایان همراه با فریاد اصولگرایان متحد شوید در انتظار یک پاسخ است. اما این پاسخ نه از دهان یک چهره اصولگرا که از زبان شاخص ترین چهره اصلاح‌طلب باید شنیده شود آمدن یا نیامدن خاتمی، مساله این است.‏»

صبحانه در بهارستان
روزنامه «جام جم» نیز با عنوان: «صبحانه لاریجانی و قالیباف؛ کاری یا انتخاباتی؟» نوشته است:
«جلسه دیروز علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و محمدباقر قالیباف، شهردار تهران اگرچه در خصوص مسائل مربوط به امور شهر تهران بود، اماخیلی زود شاخ و برگ انتخاباتی به خود گرفت.
به گزارش فارس، دیروز محمدباقر قالیباف، شهردار تهران صبحانه را مهمان علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی بود که در این جلسه مسائل مختلفی همچون طرح جامع بهارستان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.‏
لاریجانی و قالیباف، هر دو از چهره‌های فعال و مطرح اصولگرا هستند که در انتخابات ریاست جمهوری نهم هر یک با حمایت بعضی از تشکل‌های اصولگرا، کاندیدای انتخابات شدند که البته در رقابت با محمود احمدی‌نژاد از راه یافتن به مرحله دوم انتخابات بازماندند.
اما گذشت بیش از ٣ سال از رقابت‌های انتخاباتی و تحولات صورت گرفته در این مدت، باعث شده که انتخابات ریاست جمهوری دهم برای هر دوی اینها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شود. این روزها با نزدیک شدن به انتخابات به دنبال هر دیداری که میان فعالان سیاسی برگزار می‌شود، جدا از اخباری که به طور رسمی منتشر می‌شود، گمانه‌زنی‌هایی در خصوص طرح مباحث انتخاباتی در چنین جلساتی عنوان می‌شود.
از جمله این جلسات می‌توان به دیدار چندی پیش علی لاریجانی، محسن رضایی و محمدباقر قالیباف اشاره کرد که البته هر یک از این ٣ شخصیت سیاسی به صورت جداگانه، انتخاباتی بودن این دیدار را تکذیب کردند.
روز گذشته نیز به دنبال انتشار خبر دیدار رئیس مجلس شورای اسلامی و شهردار تهران، نادر قاضی‌پور، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس گفت: گفته می‌‌شود در این دیدار مسائل انتخاباتی مطرح شده و لاریجانی از کاندیداتوری محمد باقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری اعلام حمایت کرده است. نماینده ارومیه در مجلس در گفتگو با ایلنا افزود: اعلام حمایت لاریجانی از کاندیداتوری شهردار تهران برای انتخابات ریاست جمهوری پیش از این نیز مطرح شده بود و حدود ٨ ماه قبل و در زمان بحث انتخابات رئیس مجلس به دنبال حمایت قالیباف و نمایندگان حامی وی از ریاست لاریجانی، وی نیز اعلام کرد از قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری حمایت خواهد کرد.
به دنبال اظهارنظر نماینده ارومیه، مشاور رئیس مجلس حمایت لاریجانی از نامزدی قالیباف را رد کرد و گفت: در این جلسه هیچ‌یک از نمایندگان مجلس حضور نداشتند که بخواهند درباره جزئیات آن اظهارنظر کنند.
حسن زمانی در گفتگو با ایرنا افزود: جلسه صبح امروز (دوشنبه)‌ لاریجانی و قالیباف، برای پیگیری طرح جامع بهارستان بود که با هدف کاهش بار ترافیکی بهارستان تهران و استفاده بهینه از امکانات موجود این منطقه تهیه شده است که در نهایت نیز کلیات آن به تصویب رسید.اگرچه انتخاباتی بودن این جلسه از سوی مشاور رئیس‌مجلس تکذیب شد، اما این مساله مانع گمانه‌زنی‌های فعالان سیاسی در خصوص احتمال کاندیداتوری قالیباف و حمایت لاریجانی از وی نشد. حمید رسایی، نماینده مردم تهران و عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس احتمال کاندیداتوری محمدباقر قالیباف را بعید دانست و گفت: اگر قالیباف وارد عرصه انتخابات شود و رای نیاورد، از گردونه سیاست حذف خواهد شد. وی در گفتگو با ایلنا افزود: بر همین اساس و با درک شرایط، مشاوران شهردار تهران، نمی‌گذارند که وی وارد این عرصه شود.
این در حالی است که برخی چهره‌های سیاسی و بویژه اصلاح‌طلبان حضور قالیباف را جدی دانسته‌اند. از این جمله محمدرضا عارف که بتازگی نامزدی خود را برای انتخابات رسما اعلام کرده است، گفت: ظاهرا حضور آقای قالیباف در انتخابات آینده جدی است و با جدیت کارهای خود را شروع کرده است.‏

ضیافت امروز لاریجانی، انتخاباتی نبود
اما در هر صورت عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی انتخاباتی بودن دیدار لاریجانی و قالیباف در ضیافت صبحانه را رد کرد. محسن کوهکن در گفتگو با ایرنا، انتشار چنین اخباری را ناشی از نزدیک شدن ایام انتخابات و فعالیت‌‌های انتخاباتی دانست. وی با بیان این‌که این دیدار برای نهایی شدن طرح جامع بهارستان صورت گرفته، خاطر نشان کرد که این طرح مدت‌هاست در دستور کار مجلس قرار دارد و تاکنون چند جلسه نیز میان مسوولان مجلس و نیز مقامات شهرداری تهران برای نهایی کردن آن برگزار شده است... .»

تازه‌ترین تحرک حامیان احمدی‌نژاد
روزنامه «کارگزاران» از: «تازه‌ترین تحرک حامیان احمدی‌نژاد برای جلوگیری از نامزدی رئیس جمهوری پیشین» خبر می‌دهد و چنین می‌نویسد:
«در شرایطی که همزمان با افزایش احتمال نامزدی سیدمحمد خاتمی، حملات به وی در روزهای اخیر افزایش یافته و حامیان احمدی‌نژاد با ابزارهای مختلف سعی در منصرف کردن خاتمی از حضور در عرصه انتخابات آتی ریاست‌جمهوری دارند؛ دیروز یکی از سران ستاد اصلی حامیان احمدی‌نژاد (رایحه خوش خدمت» با ارسال نامه‌ای طولانی به خاتمی از وی خواست از نامزدی انتخابات خودداری کند. محمدعلی رامین که از چهره‌های موثر و تئوریسین‌های نزدیک به احمدی‌نژاد در سال‌های اول ریاست‌جمهوری وی بود و حتی گفته می‌شود تئوری «نفی هولوکاست» با پیشنهاد وی از سوی احمدی‌نژاد مطرح شد، در این نامه طولانی با آوردن استدلال‌های مختلف و بعضا تعریف و تمجیدهایی از خاتمی، او را از نامزدی انتخابات برحذر داشته است.
رامین در نامه خود، حتی خاتمی را با چهره‌هایی چون «ارنستو چه‌گوارا» و «سیدحسن نصرالله» به عنوان دو سمبل مقاومت چپ و اسلامی در دهه‌های اخیر مقایسه کرده و از خاتمی خواسته به جای قرار گرفتن در جایگاه رئیس‌جمهور کشور ایران در مقام «مشاور امین ملت‌ها» برای «مبارزه علیه مستکبران و کمک به محرومان» همچون آنها عمل کند. رامین در این نامه غیرمترقبه، با اشاره به جایگاه «هجرت» در اندیشه شیعی و بحث «صدور انقلاب» در دیدگاه‌های امام‌خمینی، از خاتمی خواسته «خانه‌نشینی» را کنار بگذارد و اهداف انسانی خود را خارج از ایران تعقیب کند. وی در نامه خود همچنین از طرح شعار «نجات ایران» توسط خاتمی و تئوری‌هایی چون «حاکمیت دوگانه» در نزد اصلاح‌طلبان انتقاد کرده و آورده است: «اگر خود را به عنوان یک شخصیت ملی ایرانیان پرافتخار، فراتر از محدوده امروز ایران بدانید و در حد یک مهره جناحی وارد بازی‌های فرسایشی احزاب بی‌آرمان داخلی نشوید، در چنبره این بازی‌ها فرصت فراملی و نیز اعتبار نزد مملکت خود را هدر نخواهید داد و با کاشتن «باد»، «توفان» درو نخواهید کرد. در گستره جهان اسلام شما می‌توانید در کنار سیدحسن نصرالله، دومین روحانی بیدار و سرفراز شیعه باشید که بستر وحدت و عزت و قدرت مسلمانان را با پیروی از امام خامنه‌ای تقویت کنید و فرصت‌های ارزشمند و مغتنمی را برای ایران و اسلام فراهم آورید و مانع از استمرار جنایات مستکبران بشوید.» ‏گفتنی است، مقایسه خاتمی با چهره‌هایی چون چه‌گوارا و سیدحسن نصرالله، به عنوان سمبل‌های مقاومت، توسط این چهره نزدیک به احمدی‌نژاد در حالی صورت می‌گیرد که در روزهای اخیر حامیان دولت با ارائه تفسیرهایی از بیانات مقام معظم رهبری و انتشار تحلیل‌هایی توام با اهانت و اتهام، خاتمی و اصلاح‌طلبان را به «ترسو» بودن متهم کرده و حتی او را با چهره‌ای چون «شاه‌سلطان‌حسین» که نتوانست کشور را در برابر حملات افغان‌ها مصون نگاه دارد؛ مقایسه کرده بودند.‏»

استفاده از اهرم سران عربی
روزنامه «کیهان» در سرمقاله دیروزش: ‌«شکست در برابر خط مقاومت» نوشته است:
«تداوم بحران‌های مالی و اقتصادی آمریکا در حالی است که این روزها واشنگتن با بحرانی سیاسی و چالشی استراتژیک دست و پنجه نرم می‌کند و جرج بوش رئیس جمهور این کشور در آخرین روزهای حضورش در کاخ سفید به مجسمه و نماد ظلم و فساد و زورگویی تبدیل شده است. موج فزاینده نفرت عمومی از سیاست‌های
تیره و تار کاخ سفید نه تنها در منطقه و جهان اسلام بلکه در اقصی نقاط دنیا رو به گسترش است؛ بطوریکه نمونه اخیر آن را می‌توان در اقدام هفته پیش «منتظر‌الزیدی» خبرنگار شجاع عراقی در پرتاب نمادین و پرمعنای لنگه کفش به سوی بوش به نظاره نشست که با استقبال گسترده مسلمانان جهان و حتی غیرمسلمانان آزادیخواه -مانند هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا- مواجه شد.‏
سیاست‌های یکجانبه گرایانه ایالات متحده برای تسلط بر منطقه خاورمیانه و افزایش تاثیرگذاری در معادلات منطقه‌ای با سد «بیداری اسلامی» و «خط مقاومت» روبرو گردیده است و در این رویارویی و پیکار نفسگیر اعتبار کاذب آمریکا مخدوش شده و هیبت تصنعی اش شکسته شده است؛ آنچنانکه روزنامه آمریکایی واشنگتن پست چند روز پیش سیاست‌های کاخ سفید در منطقه را شکست خورده دانست و با تاکید بر ناتوانی برای حل مشکلات پیش روی آمریکا صراحتا نوشت: «خاورمیانه دیگر حیاط خلوت آمریکا نیست». آمریکایی‌ها طی چند سال گذشته با ارائه طرح خاورمیانه بزرگ و تلاش برای مشروعیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی و حفظ امنیت این رژیم و ترور «الگوی مقاومت» عملا طرفی نبسته و حتی در نیل به اهدافشان از لشکرکشی به عراق ناکام مانده‌اند؛ چرا که در این سوی معادله دولت مردمی حماس در فلسطین شکل گرفته است و امروز در بیست و یکمین سالروز جهاد اسلامی حماس، این جنبش با عقبه مردمی بیش از گذشته این پتانسیل را دارد که شعله‌های انتفاضه را تا پیروزی نهایی روشن نگاه دارد و تشکیل دولتی فلسطینی در تمامی سرزمین فلسطین را محقق کند. «الگوی مقاومت» نیز نه تنها ترور و محو نگشته بلکه جزء لاینفک آرمان ملت‌های منطقه در مبارزه با زیاده خواهان و زورگویان است.‏
در عراق هم با سقوط رژیم بعث، دولتی مردمی بر سر کار آمده است و تهاجم نظامی به این کشور باعث شده تا چهره جنگ‌جویانه و خشونت بار آمریکا بیش از پیش در افکار عمومی جهان عیان شده و حتی مقامات ارشد و سیاسیون آمریکایی لشکرکشی بوش به عراق را یک «خطای استراتژیک» می‌خوانند.‏
مقارن با این فضا آمریکایی‌ها به دنبال این هستند که در پوشش «طرح صلح خاورمیانه» - هرچند که این طرح از مدت‌ها قبل کلید خورده است- اهداف شوم خود را عملیاتی کنند.‏
از همین روی؛ سه‌شنبه هفته پیش در شرایطی که در این ایام به شدت وجهه واشنگتن در میان ملت‌ها مخدوش شده است، شورای امنیت سازمان ملل پیش‌نویس قطعنامه صلح خاورمیانه را به تصویب رساند.‏
آمریکا تلاش می‌کند از طریق این قطعنامه تاحدودی چهره کریه و منفور و جنگ طلبانه اش را با نقاب دروغین صلح بپوشاند و از طرفی آبروی از دست رفته خود را که پیش از این وعده برقراری صلح در خاورمیانه را داده بود به لطایف الحیل حفظ کند.‏
این در حالی است که در این قطعنامه به فاجعه بشری و نسل کشی آشکاری که این روزها در نوار غزه علیه ۱.۵میلیون مسلمان صورت می‌گیرد و همچنین روند غیرقانونی شهرک سازی در رژیم صهیونیستی اشاره‌ای نشده است. حال چگونه مردم و ملت‌های منطقه به «طرح صلح خاورمیانه» که در واقع ترفندی برای ترمیم طرح شکست خورده خاورمیانه بزرگ است خوشبین باشند؟‏
اساسا طرح صلح خاورمیانه با ادامه نگرش و سیاست‌های پلید آمریکا و رژیم صهیونیستی امکان پذیر نیست و بحران‌ها و چالش‌های فراروی سیاست خارجی آمریکا در منطقه نه تنها با طرح‌ها و ترفندهایی از این دست قابل حل نمی‌باشد بلکه نتیجه‌ای معکوس دارد و آن برملا شدن تفکرات خباثت آمیز و توطئه گر آمریکا و ایادی مزدورش برای کشورها و ملت‌های منطقه است که از دل آن جنبش‌های مقاومت هر روز متولد شده و نهضت بیداری اسلامی را گسترش می‌دهند.‏
از سویی دیگر؛ در نقطه مقابل شرایط بحرانی آمریکا در منطقه، به اذعان کارشناسان و تحلیلگران، ایران در منطقه جایگاه ویژه‌ای را بدست آورده و در معادلات منطقه‌ای و تصمیم سازی‌ها رکن تاثیرگذار و غیرقابل انکاری است. روزنامه آمریکایی بوستون گلوب اخیرا در تحلیلی با اشاره به مواضع تغییرناپذیر ایران در برابر فشارهای اقتصادی و سیاسی آمریکا و غرب به خصوص در بحث برنامه هسته‌ای کشورمان می‌نویسد: «زمان رهبری ایران در منطقه فرا رسیده است.»‏
البته مقامات و سیاستمداران نومحافظه کار آمریکایی با گریز از واقعیت‌های موجود در منطقه تلاش دارند به نحوی نقش و توان ایران را پیش پا افتاده جلوه دهند اما بیان اظهاراتی از سوی شخصیت‌های سیاسی ارشد آنها نشان از آن دارد که غربی‌ها و آمریکایی‌ها نیز قدرت و اقتدار ایران را ناگزیر پذیرفته‌اند.‏
دراین باره می‌توان به سخنان وزیر امور خارجه آمریکا در نشست سران چهار تشکیلات عربی منطقه که در نیویورک برگزار شد اشاره‌ای داشت که به نفوذ و قدرت ایران اعتراف و حتی صراحتا بیان می‌کند نفوذ ایران از پرونده هسته‌ای خطرناک‌تر است اما برای اینکه ظاهر دیپلماتیک خود را حفظ کند این جملات را به نقل از سران کشورهای عربی اظهار داشته و مدعی می‌شود که از سوی سران عرب وکالت دارد تا به ایران پیام دهد.‏
به هر حال آنچه در صحنه سیاست دیده می‌شود و تحلیلگران نیز مهر تایید بر آن می‌زنند افول روند یکجانبه‌گرایی و سلطه‌گرایی می‌باشد و امروز جهان اسلام به پشتوانه وعده الهی و نضج حرکت بیداری اسلامی می‌رود تا مسیر خودکامگی و چپاول و دست اندازی استعمارگران و اشغالگران را مسدود کند و به تعبیر رهبر بصیر انقلاب، شرایط کنونی نوید خلق تمدن نوین اسلامی را می‌دهد. اما آنچه در این میان مهم است هوشیاری و بصیرت در برابر ترفندها و دسیسه‌های دشمنان است.‏
آمریکایی‌ها برای اینکه شرایط را دستخوش تغییرات کرده و تاحدودی فضا را به نفع خودشان مصادره کنند تا بهتر بتوانند بر فشارهای خود بیفزایند از اهرم سران عربی بهره می‌برند؛ برگزاری اجلاس ادیان در نیویورک و همراه شدن سران بعضی از کشورهای عربی با بوش، شیمون پرز، لیونی و... بستن گذرگاه رفح از جانب مصر و سکوت خیانت بار و سوال برانگیز کشورهای عربی در برابر حوادث خونین نوار غزه حکایت از آن دارد که آمریکا برای رویارویی با «خط مقاومت» و «بیداری اسلامی» بر روی سست عنصری و خیانت پیشگی سران بعضی از کشورهای عربی حساب ویژه‌ای باز کرده است. و اما در مورد ایران و مهار قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی، واشنگتن با ناامیدی از گزینه نظامی به تاکتیک براندازی نرم کماکان دل بسته و در این راستا همچنان که چندی پیش بوش اعلام کرد، برنامه کاخ سفید حمایت از اصلاح‌طلبان است!‏
در اوایل هفته جاری رایس، وزیر امور خارجه آمریکا نیز با اشاره به تاکتیک تغییر رژیم در ایران از داخل، بر ایده جامعه مدنی و تقویت نیروهای دموکراسی خواه انگشت می‌گذارد. به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب در پیام اخیرشان به کنگره عظیم حج مسیر تاریخ در حال عوض شدن است و وعده الهی بر پیروزی کامل حق بر باطل نزدیک. باید مراقب بود تا به بیان معظم له شاه سلطان حسین‌ها بر مسند مدیریت جامعه جلوس نکنند.»

رئیس!
دکتر سیدعطاءالله مهاجرانی در روزنامه اعتماد ملی یادداشتی دارد و در آن به موضوع تشکیل دولت فلسطینی پرداخته است. وی می‌نویسد:
«شیمون پرز یکی از شخصیت‌های کلیدی اسراییل است که در شش دهه گذشته، یعنی از آغاز شکل گیری رژیم اشغالگر تا به امروز در بسیاری از عرصه‌ها نقش کلیدی داشته است. در یک کلام او پدر صنایع نظامی و سلاح هسته‌ای اسراییل است...تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای را هم از سال ۱٣۴۹ شروع کرده است! تازگی کتابی می‌خواندم با عنوان: «آینده اسراییل»* این کتاب مصاحبه رابرت لیتل روزنامه نگار و رمان نویس یهودی با پرز است. برای این که پس از گذار قرون از روزگار سعدی به سخن حکیمانه سعدی‌ایمان بیاوریم که:
دانی که چه گفت زال با رستم گرد
دشمن نتوان زبون و بیچاره شمرد
باید این کتاب را خواند. تا به چگونگی ساختار و استراتژی اسراییل پی برد. علاوه بر آن کتاب سرشار از داوری در باره شخصیت‌های سیاسی شصت سال اخیر است. یکی از آن‌ها عرفات است.
از دید پرز عرفات دو ویژگی مهم داشته است. اینکه: برایش بسیار اهمیت داشته او را چه وچگونه خطاب کنند! ترجیح عرفات همیشه این بود که به او پرزیدنت بگویند! که تا بود اسراییلی‌ها نگفتند. عرفات به «رئیس» خرسند بود! شرح این ماجرا را پرز به تفصیل توضیح داده است. می‌گوید متناسب با شرایط ملاقات و مذاکره به او عنوانی می‌دادم. از شیوه آرایش صندلی‌ها در ملاقات با عرفات می‌گوید؛ که چقدر دوست داشت مثل صحنه ملاقات‌های رئیس‌جمهور آمریکا باشد!
می‌گوید عرفات گمان می‌کرد همه چیز را بهتر از دیگران می‌داند. سیاست، اقتصاد، تاریخ، ادبیات، حتی می‌گفت او متخصص تاریخ یهود است.
گمان می‌کردم پرز به اعتبار موقعیتش لابد در باره عرفات و شخصیت عرفات اغراق کرده است. در مصاحبه مفصل یاسر عبد ربه دیدم او هم به همین نشانه‌ها در شخصیت عرفات اشاره کرده است.
عبدربه می‌گوید عرفات خودش را بهترین مذاکره کننده می‌دانست، در حالی که چنین نبود. می‌گوید ما حتی در مذاکرات کمپ دیوید در زمان کلینتون هیچ طرحی به همراه نداشتیم. وقتی اسراییلی‌ها پیشنهاد می‌کردند، ما تنها می‌توانستیم در باره پیشنهاد آنان حرف بزنیم. به عبارت دیگر ابتکار عمل در مذاکرات دست اسراییل بوده است.
از این ماجرای عرفات می‌خواهم به نکته‌ای اشاره کنم. دولت‌ها و حکومت‌ها از آنجا که قدرت و ثروت و تبلیغات را در دست دارند؛ دچار این توهم می‌شوند که فهم آنان از مسایل بهتر از دیگران است. این واهمه آنان طبیعی است که با رواج تملق در ژرفای ذهن و جانشان رسوخ پیدا می‌کند. کسی هم دیگر به این سخن پیامبر صلوات الله علیه نمی‌پردازد که فرمود:
«برچهره مدیحه سرایان خاک بپاشید!» خاک نشانه‌ای است که راه چشم را می‌بندد و به بیننده امکان نمی‌دهد که واقعیت‌ها و حقایق را به درستی ببیند و بشناسد.در واقع سخن پیامبر تمثیلی است که مثل خاک، تملق راه را بر شناخت می‌بندد.
عرفات هم مثل بسیاری دیگر می‌کوشید که نمودش از بودش متفاوت جلوه کند. این دوگانگی به گاه امتحان سرنوشت یک ملت را با مخاطره روبرو می‌کرد.
عبدربه می‌گوید در معاهده اسلو به عرفات عنوان رئیس داده نشد...
مشکل عرفات در مذاکرات این بود که او یک مذاکره کننده توانمند نبود...در سال ۱۹۹۵ شیمون پرز از عرفات خواست که اجازه دهد پنج خیابان در شهرک‌های یهودی نشین برای تسهیل در انتقال ساخته شود. ما شیوه اسراییلی‌ها را می‌شناختیم؛ اگر به آن‌ها اجازه‌ی ساخت پنج خیابان بدهیم؛ پنجاه خیابان می‌سازند و خیابان‌های فرعی را تبدیل به اتوبان می‌کنند... عرفات پذیرفت...در کمپ دیوید اسراییلی‌ها پیشنهاد کردند که بیست در صد اراضی غزّه و کرانه غربی به آن‌ها واگذار شود. در طول مذاکره تا ۹ در صد هم رضایت دادند. اما ما هیچ طرحی نداشتیم!(الحیات ۲۲ نوامبر/۲۰۰٨)
شاید نخستین بار بود که یکی از یاران نزدیک عرفات از درون به شیوه مدیریت و حکومت عرفات پرداخته است. رهبری که اسیر تعارفات و تشریفات بود و گمان می‌کرد او به تنهایی بیش از همه می‌داند.»
* Shimon Peres and Robert Littel,
For the future of Israel
The John Hopkins University press, ۱۹۹٨

تنها برداشت بی‌اجازه مجلس
غلامرضا تاجگردون معاون سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور در دولت اصلاحات در دفاع از نحوه استفاده دولت خاتمی از صندوق ذخیره ارزی و رد اتهام رئیس سازمان بازرسی کل کشور (وزیر کشور برکنار شده دولت نهم) نوشته‌ای در سرمقاله روزنامه «کارگزاران» دارد که در پی نقل شده است:
«در خبرها آمده بود جناب آقای پورمحمدی رئیس محترم سازمان بازرسی کل کشور و وزیر کشور اسبق دولت نهم اعلام فرمودند، دولت هشتم (دولت اصلاحات) بدون مجوز مجلس از حساب ذخیره ارزی برداشت کرده و دولت نهم اگر خلافی کرده است صرفا خلاف برنامه بوده و هیچ‌گونه برداشتی بدون مصوبه مجلس از حساب ذخیره ارزی نداشته است. اینکه ایشان به چه دلیل چنین رویکردی را در ارائه نقطه‌نظرات خود و یا برداشت‌های قانونی از مفاد قوانین رسمی کشور انتخاب کرده‌اند جای سوال دارد ولی اینکه آیا دولت خاتمی خارج از قوانین موضوعه کشور از حساب ذخیره ارزی برداشت کرده است، نکته‌ای است که لازم دیدم به عنوان یکی از مدیران وقت سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور (که با همکاری و تشویق آقای احمدی‌نژاد منحل شد) نکاتی را در جهت روشن شدن اذهان عمومی اعلام نمایم. ‏
دولت خاتمی به دلایل مختلف و از جمله اصول اخلاقی حاکم بر آن و رعایت مصالح نظام و کشور وظیفه خود می‌دانست در چارچوب قانون عمل نموده و حتی مطالبی را که به مصلحت کشور بوده و قابل طرح در مجامع عمومی نباشد در قالب مجاری رسمی کشور عمل نماید. رعایت مصالح قانونی و نجابت دولت خاتمی در این قلمرو در همین حد بس، که پس از سه سال از پایان دوره عمر دولت‌شان خود را مجاز به طرح عمومی و رسانه‌ای آنچه به صلاح کشور نیست، نمی‌دانند.‏
جناب آقای پورمحمدی مستحضرند برداشت از حساب ذخیره ارزی و یا به طور عام برداشت از منابع عمومی کشور و هزینه‌کرد آن صرفا در قالب مسیر قانونگذاری مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز در شرایط خاص با کسب مجوز خاص امکانپذیر است.‏
یقینا آنانی که وجدان صالح را حاکم بر مواضع و رفتارهای خود می‌دانند، عملکرد صحیح دولت خاتمی و رعایت امانت بیت‌المال و خودداری از گزافه‌گویی در عملکرد را از صفات بارز ایشان و دولت‌شان می‌دانند. برای ارزیابی صحت و سقم این ادعا توصیه می‌نماید جناب آقای پورمحمدی با بررسی و اعلام ارقام دقیق برداشت‌های غیرقانونی دولت اصلاحات و دولت نهم از حساب ذخیره ارزی قانون‌گرایی این دو دولت را به قضاوت و وجدان عمومی محول نمایند.‏
علاوه بر مسئله خرید بنزین که در ماه‌های منتهی به دولت نهم و کاملا در مجاری قانونی صورت گرفت (قبلا توسط جناب آقای مهندس زنگنه وزیر وقت نفت پاسخ داده شده است) تنها برداشت‌های دولت هشتم از حساب ذخیره ارزی - خارج از مسیر مجلس - مربوط به مواردی بوده است که کاملا در چارچوب قوانین و ضوابط جاری کشور صورت گرفته و صرف اقداماتی شده که امروز موجبات افتخار دولت نهم را فراهم نموده است. این در شرایطی است که حتی در چنین برداشت‌هایی به طور غیررسمی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عنوان امین ملت در جریان امور قرار گرفته و چون دوران کنونی پس از برداشت و هزینه‌کرد مجلس در جریان امور قرار نمی‌گیرند. از جناب آقای پورمحمدی که به نظر می‌رسد نزد آگاهان جامعه، انسانی صاحب‌نظر و دارای مروت در بیان نظر ارزیابی می‌شوند، انتظار نمی‌رود در شرایطی که دلایل عدم بیان خروج خود از دولت را به دلیل امکان تضعیف دولت نهم بیان نمی‌کنند، اینگونه برای رهایی از فشار سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های یکی دو ماه گذشته خود، مطالبی خلاف واقع و دور از انصاف اعلام نمایند. خروج از جاده انصاف از آن جهت که واقعیت‌های موجود به دلیل حاکمیت بلامنازع دولت محترم نهم بر رسانه‌ها و به ویژه رسانه ملی معکوس جلوه داده شده و اتهامات دور از واقع به کسانی زده شود که در فضای تنگ رسانه‌ای امکانی برای پاسخگویی ندارند. این در شرایطی است که به گواه آمار و اطلاعات رسمی و نیز اعلام برخی از مسوولان محترم؛ برداشت دولت نهم از حساب ذخیره ارزی و خارج از مجاری مجلس چندین برابر دولت هشتم بوده است.‏
حداقل انتظار مردم از مسوولان کشور این است که چنانچه توانایی احقاق حقوق از دست رفته مردم و الزام مجریان به رعایت قوانین و مقررات کشور را ندارند حداقل از تعرض غیرمنصفانه به آنچه که مورد افتخار نظام و کشور است پرهیز نمایند.‏»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست