جنبش های اجتماعی در ایران ضرورت اتحاد نیروهای اپوزسیون
دریادل توانا
•
با توجه به ضعف نهادهای اجتماعی و عدم توسعه جامعه ایران، نقش و اثر نخبگان سیاسی در پیروزی و موفقیت این فرایند (گذار به دموکراسی) انکارناپذیر است. ایفای شایسته این نقش و جایگاه ایجاب می نماید نخبگان سیاسی، احزاب و گروههای سیاسی خواهان دموکراسی، آزادی و حقوق انسانی، بدور از باورها و اختلاف در باره روش و رویه های خود، به طور دموکراتیک متحد شوند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۴ دی ۱٣٨۷ -
۲۴ دسامبر ۲۰۰٨
افزایش کنش اجتماعی جنبش ها اعم از دانشجویان، زنان، معلمان، کارگران و... در عرصه عمومی جامعه ایران، بهمراه تقویت انگیزش این جنبش ها بمنظور مطالبه انتظارات و خواسته های صنفی و اجتماعی، بوضوع نشان می دهد اقشار و طبقات جامعه ایران که از انقلاب مشروطه تاکنون آرمانهای آزادی، عدالت و توسعه اقتصادی- اجتماعی خویش را تحقق نایافته می بینند، در همگامی با روندهای بین المللی برای تحقق جهانی بهتر مبتنی بر صلح، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر با شور و شوقی مضاعف، راهی مسالمت آمیز و متمدنانه در راستای گذار جامعه ایران به دموکراسی و آزادی را جستجو می نمایند.
جنبش ها و هویت طلبی های متنوع فرهنگی در پیوند با جنبش سیاسی- اجتماعی مردم ایران ضمن مبارزه و دفاع از هویت مستقل و حقوق فردی و اجتماعی بر ضرورت آزادی و حق مشارکت آزاد و داوطلبانه آحاد جامعه در ساماندهی قدرت به روش دموکراتیک اصرار دارند.
اگرچه کنش و انگیزش نیروهای اجتماعی عاملی اساسی در فرایند (پروسه) گذار به دموکراسی است، اما طی این فرایند، مستلزم ایفای نقش برجسته احزاب و نخبگان سیاسی است که در مواجهه با واقعیت های اقتصادی – سیاسی نه فقط مسائل جامعه و جنبش ها را با نگاه جامعه شناختی و روانشناختی اجتماعی تبیین و راههای غلبه بر موانع پیشرفت را مشخص می نمایند، بلکه با سازماندهی و بسیج نیروها توام با تقویت انگیزه های اجتماعی از مجموعه امکانات و منابع ملی و بین المللی بهره گیری نموده، فشار فزاینده ای را به قدرت استبدادی و نیروهای حاکم وارد می نمایند. با توجه به ضعف نهادهای اجتماعی و عدم توسعه جامعه ایران، نقش و اثر نخبگان سیاسی در پیروزی و موفقیت این فرایند انکارناپذیر است. ایفای شایسته این نقش و جایگاه ایجاب می نماید نخبگان سیاسی احزاب و گروههای سیاسی خواهان دموکراسی؛ آزادی و حقوق انسانی را بدور از باورها و اختلاف در باره روش و رویه ای که بهتر از همه این آرمان را محقق می کند بر اساس روشی دموکراتیک متحد نمایند و نشان دهند که به آزادی و فهم و تصمیم عمومی ایمان دارند .
ضرورت همنوائی و اتحاد عمل نخبگان سیاسی
اصرار حاکمان اسلامی و صاحبان قدرت بر استمرار روشهای گذشته و حفظ ساختارهای متصلب برامده از قانون اساسی، نه تنها درخواست مسالمت آمیز و متمدنانه و مدرن آحاد جامعه را نادیده می گیرد، بلکه با توسل به قوانین و قدرت فراقانونی شخص رهبر و نهادهای انتصابی وی بصورتی گسترده و خطرناک مدافعان آزادی، صلح، دموکراسی و حقوق بشر را سرکوب می نمایند، با درخواست هرگونه تغییری به سختی مقاومت می کنند، از سازمانیابی نهادهای مدنی با خشونت آشکار و پنهان ممانعت کرده، بدون توجه به باورهای دینی و فرهنگی مردم بر اعمال دیدگاه مذهبی مورد نظر خویش اصرار می کنند، اصل آزادی دین و مذهب را نادیده می گیرند، از ورود اشخاص و گروههای اجتماعی و سیاسی در مناصب دولتی جلوگیری نموده، شکل خاصی از نهادها و سازمانهای اجتماعی را به زیان بخش های وسیع جامعه تشکیل می دهند، نابرابری را در ابعاد گوناگون بسط داده، تاریخ و میراث ملی و میهنی را بصورتی غیراخلاقی تحریف و مغشوش می کنند، از دستیابی آحاد مردم به آزادی و حقوق بنیادین انسانی ممانعت و خواست و اراده شهروندان را نادیده می گیرند. درامدهای کلان حاصل از فروش منابع ملی را در راستای دستیابی به تکنولوژی هسته ای و کمک و سازماندهی گروههای دینی و خشونت طلب در مخالفت با روندهای منطقه ای صرف نموده و با سازماندهی و تجهیز محافل لابی در اروپا و امریکا، بی وقفه بمنظور تغییر سیاست دولتهای غربی به نفع تضمین استمرار حکومت اسلامی و به زیان توسعه و پیشرفت و رفاه جامعه هزینه می کنند. اینهمه حاصلی جزعقب ماندگی از قافله تمدن بشری، افزایش تورم و به تبع آن گسترش فقر و فساد و تباهی و نابرابری اقتصادی نداشته است و مهمتر آنکه برای جلوگیری از رشد اعتراضات عمومی، مراکز قدرت و تصمیم گیری با حمایت شخص رهبر تحت سیطره نیروهای نظامی و امنیتی قرار گرفت که با اتخاذ سیاست ابلهانه تهاجمی دولت احمدی نژاد در مقابل جامعه جهانی، همراه با تمسخر مناسبات بین المللی عملا کیان ملی را با تهدیدات خطرناک و ویران کننده ای روبرو ساخته است.
این وضعیت همراه با توهم زدائی در اذهان عمومی جامعه و گسترش عدم مقبولیت و رضایت عمومی از حکومتگران، موجبات تعمیق شکاف حکومت با ملت را فراهم ساخته است. اگر ضرورت تغییر بنیادین ساختارهای حقیقی و حقوقی حکومت اسلامی و بنای دولت مدرن مبتنی بر خواست جامعه بر بنیان دموکراسی به عنوان بدیل جمهوری اسلامی از طرف بخشی از اپوزسیون مطرح میگردید با شکست اصلاح طلبان حکومتی و تحول در نگرش مردم نسبت به جناحهای درون حکومت از سوی بخش های وسیعتری از جامعه با پذیرش سکولاریسم و نفی حکومت دینی مطرح میگردد. و با گذشت زمان دامنه و گستره این خواست وسعت بیشتری میگیرد. چراکه مردم ایران همراه با روندها ی جهانی بیش از همه تاریخ آزادی را مطالبه می کنند، به برنامه های سیاسی- اقتصادی اجتماعی منطبق بر عدالت اشتیاق دارند و به حکم عقل و تجربه جوامع پیشرفته، تحقق این اهداف را منوط به سازماندهی قدرت به روش دموکراتیک می دانند و از نخبگان و شخصیت های سیاسی – اجتماعی انتظار دارند بدور از جزم اندیشی سیاسی و دگماتیزم ایدئولوژیک در مسیر اتحاد عمل و همنوائی گام بردارند.
در این شرایط و وضعیت، انتظار اتحاد عمل از نخبگان سیاسی، شخصیت ها، گروهها و جریانات مدافع دموکراسی ضرورتی انکارناپذیر دارد. تجارب گرانسنگ تائید می کند که نخبگان بجای اصرار بر ادامه حرکات پراکنده و بی ثمر یا حتی امید واهی به اقدام کشورهای قدرتمند، باید بیش از همیشه گام در راه تفاهم و وحدت بگذارند. وحدتی که رمز موفقیت گذر از استبداد سیاسی و مذهبی حاکم و تحقق ارزشهای دموکراتیک و آزادیهای انسانی است. وحدتی بر بنیان خرد جمعی که مانع از تباهی و هرز رفتن تلاشهای وسیع مبارزان راه آزادی و عدالت است. وحدتی که با جلب توجه افکار عمومی جامعه، حمایت نهادهای بین المللی را با خود و مبارزات گسترده جامعه همراه می سازد، هژمونی ملی را محقق می کند، نگرانی و دلواپسی های عاشقان آزادی و عدالت را برطرف می کند.
موانع عمده اتحاد عمل وهمنوائی نخبگان سیاسی در اپوزسیون
ضرورت اتحاد و همدلی نیروها همواره مورد نظر نخبگان و بزرگان عرصه سیاست بوده است و تلاشهائی نیز صورت پذیرفته، اما عملا حاصلی در بر نداشته است. راقم سطور براین باورم که باید موانع و عواملی که علیرغم همه ضرورتها، امر اتحاد و همنوائی نیروها را معوق گذاشته است مورد بررسی قرارگیرد.
یکی از موانع عمده در راه اتحاد عمل و همنوائی اپوزسیون درک نادرست از اتحاد است. هنوز بسیاری از بزرگان و فرزانگان جامعه ما یکی شدن از هر جهت، اعم از باورها، اهداف و... را عامل وحدت می دانند. مهمتر آنکه هر نیروئی خود را محور قرار داده و انتظار دارد دیگران خود را با وی از هر نظر یکسان سازی نمایند.
عامل دیگر نگرش ذهنی در تحلیل شرایط و وضعیت موجود جامعه است که در مواردی مشاهده می کنیم نیرهای اپوزسیون بجای درک واقعیت ها و تبیین آنها بر تحقق آرمان خویش اصرار دارند و انتظار دارند تحولات مطابق آرمان آنها صورت پذیرد، در حالیکه تحولات در واقعیت موجود آغاز و در یک پروسه تحقق می پذیرد.
جدای از تضاد و درک های متفاوت از راههای رسیدن به اهداف، مجموعه ای از رفتارهای ضداجتماعی و صورت های مختلفی از جاه طلبی، خود بزرگ بینی، به همراه هژمونی طلبی بجا مانده از فرهنگ استبدادی (انکار و نفی مخالفان بجای پذیرش و دفاع از حقوق آنها)، اتحاد و همبستگی نخبگان سیاسی و به تبع آن نیروهای اپوزسیون را ناممکن نموده است. پیامد این وضعیت نه فقط یاس و سردرگمی بخش مهمی از نیروها و مردم را است، بلکه توان و قدرت اپوزسیون را بشدت کاهش داده است. ضمن آنکه حکومت اسلامی براحتی نیروهای اپوزسیون اعم از مدافعان حقوق بشر و جنبش های مختلف را سرکوب نموده است.
نخبگان و شخصیت های اپوزسیون اگر می پذیرند مردم ایران شایستگی آنرا دارند که با بهره گیری از همه توان ملی و فناوریهای نوین جامعه ای آزاد و پیشرفته را سازمان دهند، باید همه تلاش خویش را معطوف به آن نمایند که همه نیروهای آگاه جامعه را بدور از خاستگاه طبقاتی و باورهای ایدئولوژیک متحد نمایند و توان و قدرت عظیم نیروهای مدافع دموکراسی و آزادی را به نمایش گذارند.
دریادل توانا - ایران
|