سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در جدال با مدعی
جوابیه‏یی به مجید خوشدل


کانون ۶۷


• پیش از این هم شایعه‏های متفاوتی در مورد کانون ۶۷ به گوش ما رسیده بود. ظاهرن بیماری واگیردار جامعه‎ی استبدادی و اقتدارگرا، در تبعید هم چهره می‎نماید. ولی از آنجایی که تا پیش از این هرزه‎گویی‎ها شفاهی بود ما نیز در مقابل آن سکوت کردیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۰ دی ۱٣٨۷ -  ٣۰ دسامبر ۲۰۰٨


به تازگی آقای مجید خوشدل مصاحبه‎یی با خانم منیره برادران انجام داده و در این مصاحبه، مقدمه و پانوشت‎های آن اتهاماتی را متوجه کانون ۶۷ و به تبع آن متوجه اعضای کانون کرده است.
پیش از این هم شایعه‏های متفاوتی در مورد کانون ۶۷ به گوش ما رسیده بود. ظاهرن بیماری واگیردار جامعه‎ی استبدادی و اقتدارگرا، در تبعید هم چهره می‎نماید. ولی از آنجایی که تا پیش از این هرزه‎گویی‎ها شفاهی بود ما نیز در مقابل آن سکوت کردیم. ویژگی نوشته‎ی خوشدل اما آن است که بخشی از این پسله‎گویی‎ها را مکتوب کرده و برای اولین بار حرافی پستوخانه‎ها را به آفتاب آورده است.
ظاهر ماجرا آن است که مجید خوشدل برای کوبیدن یک «سازمان سیاسی خاص» که هیچگاه به صراحت نام آن را نمی‎آورد، تلاش دارد ثابت کند مراسم کانون ۶۷ در کلن و مراسم لندن هر دو توسط این سازمان برگزار شده بود، اما این سازمان با تقلب و دورویی و لااقل در مورد مراسم کلن با سواستفاده از فرزندان جان باخته‎گان، خودش را پنهان کرده است. برای ما مهم نیست که چرا از نگاه آقای خوشدل آن سازمان سیاسی به چنین رفتاری نیاز دارد. اما ما دلیل برخورد خوشدل با کانون ۶۷ را می‏دانیم، گر چه نمی‎فهمیم. ما اعتقاد داریم سویه‎ی اصلی برخورد تخریبی مجید خوشدل در نهایت نه آن «سازمان سیاسی خاص» که کانون ۶۷ است.
ما می‎دانیم مجید خوشدل از ظهور و حضور چپ جوانی که خود را رادیکال می‎داند اما حاضر نیست زیر اخیه‌‎ی «بزرگ‎ترها » برود به ناباوری و وحشت افتاده است.
ما برای اثبات وحشت خوشدل دلایل محکمی داریم. خوشدل ما را به دروغگویی متهم می‎کند؛ چرا که ما بارها در مصاحبه‎های مختلفی که داشته‎ییم و حتا در مصاحبه با همین آقای خوشدل تاکید کرده‎ییم مواضع ما، تحلیل‎های ما و عملکرد ما مرزبندی و تفاوتی آشکاری با مجموعه‎ی اپوزیسیون در تبعید و به خصوص با رفرمیست‎ها دارد. تاکید کرده‎ییم که ما آمده‎ییم حرف خودمان را بگوییم و راه جدیدی بجوییم. خوشدل اما اعتقاد دارد ما در تمام این مصاحبه‎ها دروغ بافته‎ییم، فریب در کار کرده‎ییم، نقاب به چهره زده‏ییم و در واقع عوامل نهانی یک «سازمان سیاسی خاص» بوده‎ییم. به میدان آمده‎ییم تا استفاده‎ی ابزاراز فرزندان جان باخته‎گان را تداوم بخشیم.
البته او هم دلایلی برای ادعای خود دارد. اولین دلیل او مانند تمامی اصحاب شایعه و وهم‎افکنی، «منابع موثق» و «افراد مطلع» است که لابد نخواسته نامش فاش شود. ما هم نمی‎خواهیم نام این منبع موثق و فرد مطلع فاش شود؛ تنها مصرانه از مجید خوشدل می‎خواهیم پاره‎یی از گزارش افشاگرانه‎ی او را در عرصه‎ی عمومی منتشر کند و لااقل برای آگاه شدن آن افرادی که از طیف‎ها و نیروهای مختلف در مراسم کانون ۶۷ در کلن حضور داشتند و نفهمیدند ما با چه نابه‎کاری تردستانه‎یی برای آنها ظاهرآرایی کرده‎ییم، ما را رسوا کند.
دومین دلیل او این است که متن کانون ۶۷ در مراسم لندن هم خوانده شده و از آنجایی که مجید خوشدل اطمینان دارد مراسم لندن توسط یک «سازمان سیاسی خاص» برگزار شده، لابد کانون ۶۷ هم به همین «سازمان سیاسی خاص» وابسته است. متاسفانه کسانی که در مراسم لندن متن ما را خوانده‎اند، هرگز ما را از تصمیم خود مطلع نکرده بودند و ما از این بابت از آنها گلایه داریم؛ چرا که گمان می‎کنیم رعایت اخلاق سیاسی باید موجب می‎شد لااقل ما در جریان گذاشته می‎شدیم. با این حال متن کانون ۶۷ (لینک داده شود به متن کانون در سایت خودمان) درست آن چیزی است که ما بدان باور داریم و در انتشار آن کوشیده ایم، چون تکثیر آن ما را در رساندن پیام‎مان به گوش دیگران یاری می‎کند. باز هم از آقای خوشدل می‎خواهیم از لابه‎لای متن همین نوشتار هر آنچه را که خط و ربطی به یک «سازمان سیاسی خاص» دارد، بیرون بکشد و برای رسوایی ما منتشر کند.
با این همه حالا که فرصتی به دست آمده، بد نیست مجید خوشدل هم سخنان ما را بشنود. از دید مجید خوشدل (حداقل به اعتبار گفتگوهایی که در سایت شخصی خود منتشر کرده است)، اپوزیسیون چپ ایرانی، بنا به دلایلی چند، در مجموع کارنامه‏ی قابل قبولی در سال‏های تبعید نداشته است و با این وجود همچنان در همان مسیر بی ثمر یا کم ثمر سابق راه می‏سپارد. بدین لحاظ (و دلایل دیگر) ایشان سال‏هاست که با کناره‏گیری از فعالیت‏های سیاسی جمعی، انتقاد بی پرده از اپوزیسیون را با آیینه گرفتن جلوی آن، در خلال گفتگوهایی صریح با فعالین سیاسی، وجه همت خود قرار داده است، تا ماهیت تراژیکِ غیبت نگاه انتقادی ژرف به درون و اهمیت بازنگری رادیکال در سیاست‏ها و راهکارهای سالیان تبعید _ و شاید پیش از آن _ را گوشزد کند.
این برداشت ما از دغدغه‏های سیاسی آقای مجید خوشدل بود، که اتفاقا تا حد زیادی دغدغه‏های ما نیز هست. اما مشکل اینجاست که به نظر می‏رسد او دلایل و باورهای خود در ریشه‏یابی ناکامی‏های اپوزیسیون چپ ایرانی را به پیش فرض‏های ثابت و تغییرناپذیری بدل کرده است و اصرار غریبی دارد تا همه‏ی سیاهی‏های واقعیت‏های سیاسی چپ ایرانی را با دلایل محدودی که از پیش چیده شده‏اند، از جایگاهی که بی شباهت به «دانای کل» نیست، توضیح دهد.
بنابراین به نظر می‏رسد خوشدل هم به همان بازی‏ای درغلطیده است که داعیه‏ی نقد آن را دارد؛ یعنی جذابیت گریزناپذیر «دفاع از خود» و توجیه تقلیل‏گرایانه‏ی این فرآیند «تکرار خود» به مثابه ی ضرورت یا رسالت مبارزاتی؛ این به خوبی از فضای استبدادی حاکم بر گفتگوهای او هم پیداست؛ چرا که گویا بنا نیست پاسخ‏های گفتگوشوندگان، مخاطب را با دلایل و افق‏های تازه‏ای در شناخت یا نقد اپوزیسیون روبرو کند؛ به عکس به محض تخطی گفتگوشونده از چارچوب مدلل‏سازی مورد نظر خوشدل، که به طور برجسته‏ای در شکل و محتوای پرسش‏ها نمود دارد، فضای گفتگو به سمت «بازجویی» تغییر جهت می‏یابد؛ در عین حال برای اطمینان بیشتر از پیروی خوانندگان گفتگوها از چارچوب دلایل و نتایج مورد نظر، مقدمه‏ای جانانه هم در تخطئه‏ی حریف فرضی بر اساس همان پیش فرض‏های ثابت نگاشته می شود. (این فضای استبدادی حاکم بر گفتگوها، مناسبتی با ضرورت صریح بودن گفتگوهای سیاسی ندارد، تا بتوان اصول حرفه‏ای گفتگوگری را دستاویز توجیه آن قرار داد؛ بلکه بیشتر برآمده از عارضه‏ی رایجی است که عدم تحمل دیدگاه مخالف شاخصه‏ی آن است؛ به ویژه هنگامی که تلاش خود برای اثبات حقانیت بی چون و چرای پیش فرض‏هایش را در معرض تهدید می‏بیند).
از جمله‏ی این موارد، گفتگوهایی است که خوشدل در سال‏های اخیر در ارتباط با برگزاری یادمان‏های کشتارهای سیاسی دهه‏ی شصت با برگزارکنندگان چنین مراسم‏هایی انجام داده‏ است. نمونه‏های اخیر آن گفتگو با شکوفه منتظری از «کانون ۶۷» و گفتگو با منیره برادران است. تاجایی که به کانون ۶۷ مربوط است، اتهام وابستگی و آلت دست شدنی که او بر مبنای تعمیم تجربیات و برداشت‏های سابق خود، در طی گفتگو با خانم برادران نثار اعضای کانون ۶۷ کرده، تقریبا همان‏هایی است که پیش از آن در مصاحبه با شکوفه منتظری به طور ضمنی درخلال پرسش‏ها و نیز در مقدمه‏ی آن گفتگو آورده شده و جالب اینجاست که این گفتگو با نگاه بدبینانه‏ی نهفته در آن، پیش از برگزاری مراسم کانون ۶۷ در شهر کلن (آنها که زنده اند- ۳۰ سپتامبر) انجام شده بود، که پیش از آن هم کانون ۶۷ هیچ خروجی دیگری نداشت.
باید گفت در حالت کلی اگر چه انتقادات مجید خوشدل از اپوزیسیون بر پایه‏ی آگاهی نسبت به گوشه‏هایی از حقیقت انجام می‏شود، اما متحیریم که چگونه می‏توان برای دستیابی به کلیت حقیقت، این تکه‏ها را به سادگی هرچه تمام بسط داد؟ حاصل کار بدون شک پیشگویی‏های پیامبرانه و البته تعمیم‏گرایانه و مخرب خواهد بود، که تلاش های آتی برای مدلل سازی آنها به هر شکل ممکن، یک دور باطل را رقم می زند.
به طور مشخص، در اینکه از سوی برخی طیف‏های سیاسی سابق، مماشاتی با «شبه اپوزیسیون» خارج‏نشین ِ و برآمده از اصلاحات حکومتی رخ داده است، شکی نیست. همچنین باور داریم که در بسیاری از مراسم‏هایی که به یادبود کشتارهای دهه‏ی شصت برگزار شده‏اند، خط بازی‏های سیاسی و سازمانی نمود یافته است و حتی از برخی فرزندان جانباختگان هم به قول خوشدل استفاده‏ی ابزاری شده است؛ اما اینها به هیچ وجه کافی نیست که هر مراسم تازه و هر ترکیب جوان از راه رسیده‏ای با همان عینک بدبینانه، پیشاپیش محکوم یا نفی شوند؛ با صدور احکامی چون جریانات حقوق بشری مشکوکی که رسالت آنها سیاست‏زدایی از عرصه‏ی مبارزات رادیکال است و یا طفلک‏های معصوم و بی دست و پایی که آلت دست گروه‏های سیاسی حرفه‏ای قرار گرفته‏اند.
ما صغیر نیستیم! و در این میانه مجید خوشدل هم ما را قربانی می‏کند تا با گروه‏های سیاسی مورد نظر خود تسویه حساب کند؛ او هم حیثیت انسانی و سیاسی ما را مورد استفاده‏ی ابزاری قرار می‏دهد تا برای درستی ادعاهای ثابت خود برهانی تراشیده باشد.
به راستی، خوشدل که از تلاش جمهوری اسلامی برای نفوذ و رخنه در صفوف اپوزیسیون و تضعیف و انحراف آن ابراز نگرانی می‏کند، آیا اندیشیده است که با این اتهامات تا چه حد _ حتی موثرتر از جمهوری اسلامی _ چهره‏ی ما را تخریب کرده است؟!
ما هنگامی که عزم به آغاز این راه کردیم، نگاه انتقادی به عملکرد اپوزیسیون و تحلیل و ریشه‏یابی اشتباهات گذشته _ برای پرهیز از تکرار آنها _ و در نتیجه استقلال از جریانات سیاسی موجود را یکی از اصول اساسی خود قرار دادیم؛ طبعا پیامدهایی هم بر این استقلال‏خواهی متصور بودیم و هستیم؛ اما برخلاف پیش‏بینی ما، یکی از اولین سازهای مخالفت رسمی و در واقع از اولین موارد انکار و تخریب علنی ما از جانب کسی نواخته می‏شود که خود را منتقد جدی اپوزیسیون می‏پندارد! بنابراین پرسش ما از خوشدل این است: «چگونه می‏توان با معیارها و روش‏های جمود یافته، از جمود سیاسی یا اخلاقی اپوزیسیون پرده‏برداری کرد، بدون آنکه دچار تکرارهای تراژیک شد؟!»
ما باور داریم خرده‎چیزک‎هایی هنوز در جهان وجود دارد که بتوان بر پایه‎ی آن امیدوار بود جهان دیگری ممکن است. ما باور داریم هنوز می‎توان از شرافت در گوشه‎هایی از جهان سراغ گرفت. بنابراین امیدواریم آقای مجید خوشدل یا ما را رسوا کند و یا اگر نتوانست، شرافت عذرخواهی را داشته باشد. نسل ما از چپ‎های رادیکال و انسان گرا چنین تصوری دارد.

کانون ۶۷
۹ دی ۱٣٨۷ - ۲۹ دسامبر ۲۰۰٨


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست