•
طنزی منظوم و قدیمی، متعلق به شاید حدود سی و چند سال پیش، که در میان کاغذپارهها پیدا شد. برای رفیقی جعفر نام که شوخی سرش میشد و حالا، به یادِ او... و برای همهی «جعفر»های نازنین!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۲ دی ۱٣٨۷ -
۱ ژانويه ۲۰۰۹
جعفرِ بی عین و ف، جَر میشود
نقطه اش بالا نهی، خر میشود.
گر نهی یک نون و ر در آخرش،
ناگهان، جعفر خرِ نر میشود.
گر بیفزایی بر این خر، نقطه ای،
جعفرِ بیچاره خرتر میشود.
حال، این جعفر بدونِ جیم و ف،
از قضا، تبدیل به عَر میشود.
[عَر همان باشد که اندر مرغزار،
چون شود تکرار، عَرعَر میشود.]
گر میانِ عَر نهی یک نون و ت،
جعفر ـ ای افسوس! ـ عَنتر میشود.
عین و نونش را اگر کاهش دهی،
جعفرِ بارانزده تَر میشود.
گر به جای ت گذاری گاف را،
موی جعفر ریخته، گر میشود.
سرکجی از گر اگر کمتر کنی،
گوشِ جعفر نشنود، کر میشود.
گر بهجای ک نهی تو حرفِ سین،
جعفرِ ما از همه سر میشود.
|