سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

قطع نسل اتمی
توسط نیویورک تایمز مقبولیت جهانی می یابد


جیمز پتراس - مترجم: حمید محوی


• ۱۸ ژوئیه ۲۰۰۸، نیویورک تایمز مقاله ای به قلم تاریخ شناس یهودی اسرائیلی، پروفسور بنی موریس منتشر می کند، که در آن به اسرائیل توصیه کرده بود که باید علیه ایران دست به حمله‍ی اتمی نسل برانداز بزند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۰ دی ۱٣٨۷ -  ۹ ژانويه ۲۰۰۹


جیمز پتراس استاد جامعه شناسی در دانشگاه بینگهمتن در نیویورک است. او خود را به عنوان مبارز و نویسنده‍ی «انقلابی و ضد امپریالیست» معرفی می کند. کتاب «بعد پنهان جهانی سازی : امپریالیسم در قرن 21 » به فرانسه ترجمه شده است.


18 ژوئیه 2008، نیویورک تایمز مقاله ای به قلم تاریخ شناس یهودی اسرائیلی، پروفسور بنی موریس منتشر می کند، که در آن به اسرائیل توصیه کرده بود که باید علیه ایران دست به حمله‍ی اتمی نسل برانداز بزند. دستوارالعمل پروفسور بنی موریس امکان سر به نیست کردن 70 میلیون ایرانی را پش بینی می کرد، یعنی 12 بار بیش از قربانیان یهودی در کوره های آدم سوزی نازی.

«رهبران ایران بهتر است دوباره درباره‍ی تعلیق برنامه‍ی اتمی شان بیاندیشند. اگر چنین کاری نکنند، بهترین نتیجه ای که می توانند، به آن امید داشته باشند، حمله‍ی اسرائیل با سلاح های کلاسیک به زیربناهای اتمی شان خواهد بود که به تخریب آنها خواهد انجامید. مطمئنا چنین طرحی به معنای قربانی شدن هزاران ایرانی و تحقیر بین المللی خواهد بود. ولی بدیل چنین طرحی مبدل ساختن ایران به صحرای اتمی است.»

موریس دائما کنفرانس برگزار می کند، او در عین حال مشاور نهادهای سیاسی و نظامی اسرائیل است، و به همین دلیل یکی از مراجع بی بدیل ما جهت کسب اطلاع از طراحان نظامی استراتژیک اسرائیل می باشد. مشاورات موریس و پشتیبانی عمومی از او به خاطر بیرون راندن کامل و خشونت آمیز تمام فلسطینی ها به او اعتبار خاصی بخشیده است. نظریات نسل براندازانه نزد این متفکر، مانع از این نبوده است که جوایز متعددی از دانشگاه ها دریافت نکند. نوشته ها و نظریات او دائما در مهم ترین روزنامه ها و مجلات اسرائیلی منتشر می شود. نظریات و برداشت بنی موریس با لاف و گزاف گویی های توخالی پسیکوپات های حاشیه نشین تفاوت اساسی دارد، و نمونه‍ی آن را در مقاله ای که اخیرا در نیویورک تایمز منتشر شده است، می توانیم مشاهده می کنیم.

امّا انتشار چنین مقاله ای در نیویورک تایمز که سوزاندن 70 میلیون ایرانی را تبلیغ می کند و آلوده ساختن تقریبا یک میلیارد آدم درمنطقه‍ی خاورمیانه تا آسیا و اروپا، چه چیزی از سیاست و فرهنگ ایالات متحده‍ی آمریکا را آشکار می سازد؟ زیرا این نیویورک تایمز است که «طبقه‍ی تحصیل کرده‍ی» آمریکا را از اخبار جهان مطلع ساخته و با انتشار ضمیمه های ادبی و سرمقاله های روز یکشنبه در مقام الهام بخش «وجدان اخلاقی» برای بخش قابل توجهی از برگزیدگان فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می باشد.

نیویورک تایمز به عبارتی کشتار توده ها را توجیه می کند، یعنی آن چه که به نظریات بنی موریس مربوط می شود، در حالی که اگر همین نظریات در هفته نامه ها یا ماهنامه های نئوبی شعور خان (1) منتشر می شد، واجد چنین اعتباری نمی بود. به این علت که نیویورک تایمز چشم انداز نسل برانداز اسرائیل را که میلیون ها ایرانی را هدف قرار داده، جزء مباحث سیاسی مرتبط به خاور میانه مطرح کرده است، حاکی از این امر است که تا چه اندازه صهیونیسم-فاشیسم مراکز عالی فرهنگی و روزنامه نگارانه‍ی ایالات متحده را آلوده ساخته است.
در واقع نتیجه‍ی منطقی پذیرش عمومی چنین موضوعی از جانب نیویورک تایمز درباره‍ی محاصره‍ی اقتصادی توسط اسرائیل و تحمیل گرسنگی به 1400000 فلسطینی در غزه می باشد، و حاکی از لاپوشانی کردن تایمز است در خصوص نفوذ سازمان صهیونیستی اسرائیلی «کمیته روابط عمومی آمریکایی اسرائلی» (2) و در رابطه با حمله‍ی ایالات متحده علیه عراق که به کشته شدن بیش از یک میلیون عراقی انجامید.

تایمز تعیین کننده‍ی مفاهیم صحنه‍ی فرهنگی نیویورک است، که برای منافع اسرائیل امتیاز قائل شده و تا جایی پیش می رود که آن را به گفتمان سیاسی ایالات متحده‍ی آمریکا پیوند می زند، و چنین پیوندی نه تنها در نقض روزمره‍ی قوانین بین المللی صورت می پذیرد، بلکه در تهدیدات و طرح های سلطه جویانه‍ی منطقه ای برای تبدیل کردن منطقه‍ی گسترده ای از کره‍ی خاکی به بیابان اتمی، ادامه پیدا می کند. هدف نیویورک تایمز از انتشار چنین مقاله ای که به قطع نسل قومی تکیه دارد، حاکی از پیوندهای قاطع روزنامه‍ی مدافع اسرائیل «موسسه‍ی لیبرال» و راست توتالیتر اسرائیلی ست. این طور به نظر می رسد که گویی نیویورک تایمز نقطه نظر نازی های غیریهودی را قابل قبول نداسته، ولی نقطه نظر و سیاست های یهودیت فاشیست را قابل تأمل دانسته و گویی امکان به کار بستن آن را امری جلوه می دهد که می تواند سزاوار دقت بیشتری باشد.
مقاله‍ی بنی موریس تحت عنوان «قطع نسل اتمی» (3) در نیویورک تایمز هیچ اعتراضی را بین 52 رئیس از مهمترین روسای سازمان های یهودیان آمریکایی (پ-ام-آ-ج-او) (4) بر نیانگیخت، زیرا در بولتن روزانه دیلی راپرت (5)، پیوسته مقالات اسرائیلی ها و صهیونیست های آمریکایی را منتشر کرده، و حمله‍ی اتمی اسرائیل و ایالات متحده‍ی آمریکا به ایران را مطرح ساخته اند.
به عبارت دیگر، نظریات توتالیتر بنی موریس عمیقا ریشه در قالب فرهنگی رایج در شبکه سازمان های صهیونیستی دارد و نفوذ آنها تا دوایر فرهنگی و سیاسی ایالات متحده‍ی آمریکا گسترش می یابد. آن چه که تایمز با منتشر ساختن این مقاله‍ی هذیان آمیز بنی موریس موجب گردید، عرضه‍ی گفتمان نسل براندازانه‍ی دوایرصهیونیست ها و گسترش نفوذ محدود آنها در سطح میلیون ها خواننده‍ی سنتی در آمریکا بود. به جز یک عده نویسنده‍ی (غیر یهودی و یهودی) که در سایت های حاشیه ای می نویسند، هیچ اعتراضی برای محکوم کردن چنین سیاست و چنین اخلاقی که بشریت را نشانه گرفته است، از جهان ادبیات و سیاست و رسانه ها بر نخاست. هیچ تلاشی که پیوندهای سیاست توتالیتر نسل برانداز بنی موریس را با تهدیدات عمومی و رسمی اسرائیل جهت فراهم ساختن جنگ اتمی آشکار سازد، صورت نپذیرفت. هیچ تجمعی توسط روشنفکران پرنفوذ در اذهان عمومی علیه جنگ اتمی و افشای دولت (اسرائیل) و طراحان شناخته‍ی شده‍ی آن انجام نگرفت، تا افکار عمومی بدانند که در حال فراهم ساختن جنگ اتمی هستند، یعنی جنگی که به شکل بالقوه به قطع نسلی خواهد انجامید که تعدادشان ده برابر قربانیان یهودی در عصر نازیهاست.

سوزاندن اتمی ملت ایران معادل یهودیانی ست که در اتاق گاز و کوره های هیتلر سوزانده شدند، با حروف درشت نوشته شده بود: قطع نسل آخرین مرحله‍ی صهیونیسم است: یعنی اساس دکترینی که می خواهد بر خاورمیانه تسلط پیدا کند و یا این که تمام آتمسفر کره‍ی زمین را تخریب خواهد کرد. این پیام آشکار بنی موریس (و هوادران و پشتیبانان مالی اسرائیلی او) می باشد که مثل هیتلر، به ایرانیان اولتیماتوم صادر می کند، «تسلیم شوید و یا نابود خواهید شد» و ایالات متحده‍ی آمریکا را تهدید می کند که در بمباران ایران به ما بگروید در غیر این صورت باید با مصیبت طبیعی و اقتصادی تمام جهان رویارویی کنید.

این که بنی موریس کاملا و از دیدگاه بالینی بیمار روانی باشد، هیچ تردیدی وجود ندارد. ولی نیویورک تایمز با انتشار چنین هذیان نسل براندازی عوارض جدیدی را آشکار می سازد که نشان می دهد چگونه قدرت و ثروت به گسترش اضمحلال زندگی فکری و فرهنگی قوم یهود در ایالات متحده‍ی آمریکا دامن زده است. برای درک ابعاد چنین اضمحلالی، تنها می توانیم نویسنده‍ی برجسته‍ی یهودی آلمانی، والتر بنیامین را که ناامیدانه از مقابل پیش روی های تروریسم توتالیتر نازی گریخت، با مشاورات جنایت کارانه‍ی نویسنده یهودی اسرائلی، بنی موریس، و ترور اتمی صهیونیست منتشر شده در نیویورک تایمز، مقایسه کنیم.

موضوع قدرت صهیونیسم در آمریکا تنها موضوعی نیست که به نفوذ لابی ها روی تصمیمات کنگره‍ی کاخ سفید در خصوص کمک های خارجی به اسرائیل محدود باشد. آن چه هم اکنون در این رابطه مطرح می باشد، طرح جنگی اتمی ست که 70 میلیون ایرانی را تهدید به قطع نسل کرده و چنین طرحی با همکاری رسانه های پرخواننده در ایالات متحده‍ی آمریکا در شرف وقوع است که به عنوان پایگاه مورد استفاده قرار می گیرد تا برای سیاست قتل عام مقبولیت جهانی ایجاد کند. بر خلاف گذشته در عصر نازیها، نمی توانیم مثل خیلی از آلمانی های ساده دل بگوییم که «ما نمی دانستیم» یا این که «به ما نگفته بودند چه خواهد شد»، به این جهت که چنین مطالبی توسط یک فرد دانشگاهی اسرائیل و سر شناس مطرح گردیده و در نیویورک تایمز نیز منتشر شده است.

Néo con1)
به معنای بی شعور و احمق است. ولی منظور نئوکان   Con در این جا نویسنده از بازی کلمات بهره گرفته.
می باشد که من نیز به سهم خودم آن را نئو بی شعور خان ترجمه کردم.
AIPAC: American Israel Public Affairs Committee2)
Extermination nucléaire3)
PMAJO4)
Daily Report5)

منبع :
www.wmaker.net
Article original en anglais, The New York Times : Making Nuclear Extermination Respectable, 30 juillet 2008
Traduction Mireille Delamarre pour www.planetenonviolence.org.
James Petras est l’auteur du livre « Zionism, Militarism And the Decline of U.S Power (Clarity Press Atlanta ) « publié en Août 2008.
جیمز پتراس نویسنده‍ی کتاب «صهیونیسم، میلیتاریسم و سقوط ایالات متحده» است. اوت 2008


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست