جمهوری کردستان
بهمناسبت شصت وسومین سالروز تاسیس آن جمهوری
هادی صوفی زاده
•
بعد از گذشت شصت و سه سال از تاسیس جمهوری کردستان دو دیدگاه کاملا" متفاوت از جمهوری کردستان در میان موافقین و مخالفین آن جمهوری مشاهده می گردد. یکی اینکه بسیاری معتقدند که جمهوری کردستان انگیزه استقلال طلبانه داشت و عدهای نیز مخالف این ادعا هستند و بنا به اسناد مدعیند که خواست جمهوری ها تنها در چهار چوب ایران بوده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۰ دی ۱٣٨۷ -
۹ ژانويه ۲۰۰۹
جنگ جهانی اول حوادثی را در ایران به دنبال داشت که تاثیرات آن در تجزیه و تحلیلهای مسائل روز ایران حائز اهمیت و بازخوانی آن امری اجتناب ناپذیر است. چند سال هرج ومرج داخلی، وقوع انقلاب اکتبر در کشور همسایه شمالی و نفوذ استعمار بریتانیا در ایران، متعاقبا" ظهور دیکتاتوری رضاشاه ایران را به همراه داشت. در همچون شرایطی بریتانیای نگران از سرایت تفکر کمونیستی اتحاد شوروی به جنوب، تشکیل حکومتی متمرکز در ایران را تنها راه چارهبرای حفظ منافع خود، و بهترین فرد برای اجرای این پروژه را رضاشاه سردار سپه دانست.
درخصوص حکومت بیست ساله رضاشاه از کودتای ۱۲۹۹ تا سقوط آن و تبعید به افریقای جنوبی، در جریان جنگ دوم جهانی اسناد بسیاری در دست است و گرچه این مطلب پرداختن به تاریخ زمامداری رضاخان نیست، اما برای دیدن زمینهها و پیش زمینههای تاریخی جمهوری کردستان لازم است که کمی به آن پرداخت. دیکتاتوری رضاشاه در سراسر ایران و کردستان بگونهای بوده که نفرت ملتها و آزادیخواهان ایران را برانگیخته بود. در ایران با دستگیری نخبگان جامعه و حذف فیزیکی آنان موجی از ترس و خوف سراسر جامعه را راه انداخته بود. دستگیری پنجاه و سه نفر زندهترین گواه دیکتاتوری رژیم شاه علیه نخبگان جامعه می باشد، کهبنا به مادهای ساختگی در مجلس تحت عنوان مرام اشتراکی بسیاری از آنان به دهسال زندان محکوم گردیدند. خواستههای مردم که در قالب انجمنهای ایالتی و ولایتی در دوران حکومت مشروطه به تصویب مجلس رسیده بود توسط رژیم پادشاهی رضاشاه زیرپا نهاده شده، و با تفسیر نوسازی به طور تک بعدی و تنها با توسل به نیروی مدرن ارتش و درآمد نفت به یکسان سازی جامعه پلورال پرداخت.
نوسازی رضاشاه در درجه اول تاسیس ارتش مقتدر در مقابل مردم ایران اما ناکارا در مقابل هجوم خارجی و تنها برای سرکوب داخلی بود. آقای فتاح کاویان یکی از چهرههای قدیمی حزب در توضیحی پیرامون ماهیت ضدخلقی ارتش رضاشاه در ایران خاطرهی جالبی را که با چشمان خود دیده بیان داشتند: در شهر مهاباد بههنگام رژه سربازان رضاشاه سگی به رژه رفتگان حملهور گشته و پای یکی از سربازان را گاز گرفت، که این سرباز مطابق دیسپلین نظامیگری تزلزلی در رژه رفتن خود نشان نداد و به رژه خود ادامه داد، اما همچون نیروی زبدهای بههنگام اشغال خاک ایران توسط نیروهای روس و انگلیس یک شبه آب شد.
رژیم رضاشاه درکردستان به تغییر نام شهرها، ممنوعیت لباس محلی (مردم اجبارا" با کت و شلوار و شابکه ظاهر می شدند) و مناسبتهای ملی، محکومیت سنگین برای داشتن کتاب کردی، تبعید و زندانی کردها در سطح وسیع، دمار از روزگار مردم کردستان درآورده بودند. در تمام این دوران کردها در اعتراض به ظلم و ستم در مناطق مختلف کردستان شورش های متعددی نمودند که شورش گلباغیان در منطقه دیواندره، شورش جعفرسلطان درسال ۱٣۱۰ در کرمانشاه، محمدرشید خان در بانه، محمودخان کانی سانان در مریوان و قیام ملا خلیل در مهاباد نمونههای آن هستند که همگی بافت قبیلهای داشتهاند.
لازم به گفتن است که مبارزات کردها تنها به دوره دیکتاتوری رضاشاه برنمیگردد و در واقع شورش های قرن های گذشته و بویژه قرن نوزدهم خمیرمایه جمهوری کردستان در سال ۱۹۴۶ بودند. داستان های غم انگیزی در قالب حماسهسرایی و مرثیهخوانی از مقاومت "خانی لهپ زێڕین" (خان زرین دست) در مقابل قوای شاهاسماعیل صفوی و قزلباش ها معروف به قلعه دمدم، شورش یزدانشیر امیر بوتان و رشادتهای ایشان و متعاقبا" شکست در مقابل عثمانی ها، سروده شده است. در تمام این دوران امارت اردلان ها در سنندج با مسالمت با حکومت مرکزی زیسته که تاسال ۱٨۶۵ پابرجا بوده است.
آنچه که در تاریخ کردها بوضوح دیده میشود تاثیرپذیری جنبش کردها از بخشهای دیگر است. تلاشی امپراطوری عثمانی و متعاقب آن معاهده "سیور" سندی در به رسمیت شناختن حقوق ملی کرد در ترکیه نوین، که تاثیرات آن قیام اسماعیل خان سمکو را در ایران به همراه داشت، که ایشان نیز به فکر استقلال کردستان ایران بوده است. تا این مقطع از تاریخ کردستان، مبارزات کردها عمدتا" از طرف دشمنان کردها نگاشته شده و بدترین تصویر را از چهره کردها ارائه داده و در میان آنها بدترین وقایع نگاری متوجه شورش اسماعیل خان سمکۆ بوده که سعی شده اسماعیل خان سمکۆ غارتگر و وحشی معرفی شود. زندهیاد دکترصادق شرفکندی در کتاب "تاریخچه جنبش های ملی کرد" در مورد سمکو می نویسد "سمکو از نظر فرهنگی نه تنها شخص عقب ماندهای نبود بلکه از بسیاری جهات از همزمانان خود از آگاهی بیشتری برخوردار بوده که در دوران حاکمیت خود روزنامه کردستان را منتشر نموده، در آن دوره از از پیانو استفاده نموده و در خانه خود از تلفن و اتصال با شهرهای دیگر برخوردار بوده است". سمکۆ در نامهای در سال ۱۹۲۲ به حاکم آذربایجان می نویسد که: چگونه است که ملت های کوچک دنیا که جمعیتشان به یک چهارم کردها هم نمی رسد خودمختارند". با تشکیل جمهوری کردستان شرایطی بوجود آمد که کردها خود اقدام به نوشتن تاریخ خود نمایند.
مهمترین حرکتی که سالها قبل از جمهوری کردستان بوقوع پیوست، و کردهای ایران نیز فعالانه به همکاری با آن پرداختند، تشکیل جمهوری آرارات در سال ۱۹۲۷ در کردستان ترکیه بود. جمهوری آرارات که توسط روشنفکران کرد و خاندان بدرخانیان برپا گشته بود توسط دو حکومت ایران و ترکیه سرکوب گردید تا جاییکه ترکها برای تسلط بر اوضاع به دادوستد ارضی با ایران پرداخته و بخشی از خاک ترکیه در منطقه ماکو و جلفا که شورشیان در آن حکومت تشکیل داده بودند به ایران واگذار و در ضمن بخشی از خاک منطقه ارومیه به ترکیه اهدا گردید!
با اشغال ایران در جریان جنگ دوم جهانی توسط بریتانیا و شوروی به بهانه همکاری رضاشاه با نازیها، احساس ناسیونالیستی کردها به موضوعی برای کمیسرهای روس درآمد و گرچه روسها هیچگاه وارد شهر مهاباد نشدند اما روشنفکران کرد با آگاهی از شرایط جهانی و تغییرات ناشی از جنگ، اقدام بهتشکیل جامعهی احیای کرد (کۆمهڵهی ژ ک) نموده و حوادث زودگذر آن دوران در نهایت به تاسیس حزب دموکرات کردستان حول سه محور اساسی همچون سازماندهی خلق کرد در کردستان ایران، گره دادن مبارزه خلق کرد با سراسر ایران و تلاش برای رساندن مظلومیت خلق کرد به جهانیان انجامید. در مقدمه برنامه حزب در آن مقطع آمده که: ما کردها سالیان سال است که در ایران زیستهایم و صدها سال است برای دستیابی به حقوق و اقتدار ملی مبارزه نمودهایم و قربانی داهایم اما متاسفانه مقامات ایرانی حاضر به پذیرش بدیهی ترین خواستهای ما نبودهاند و حتی اجازه نداده از حقوق خود استفاده نمائیم که در قانون اساسی مشروطه بر اساس انجمنهای ایالتی و ولایتی استفاده نمائیم و پاسخ ما گلوله و زندان و تبعید بوده است.
در بند اول برنامه حزب آمده که ملت کرد در ایران برای اداره امور خود باید مستقل عمل نماید و در محدوده خاک ایران خودمختار باشد.
بهزاد خوشحالی یکی از فعالان سیاسی که اسناد مربوط به حکومت کردستان را دنبال می کند در خصوص قلمرو جمهوری کردستان به مصاحبه قاضی محمد با روزنامه رهبر ارگان حزب توده که عین مصاحبه درروزنامه کردستان بتاریخ ٣۰.۰۴.۱٣۲۵ بهچاپ رسیده مراجعه نموده و بهنقل از روزنامه مردم می آورد که "قلمرو کنونی نهضت دموکراتیک کردستان تا کجا امتداد دارد؟ قاضی محمد در پاسخ می گوید که "نهضت ما ماکو، شاپور، خوی، رضاییه، اشنویه، سندوس، سقز و سردشت را با حدود هفتصدهزار نفر در بر می گیرد" .
ناصر رحیم خانی نیز به مناسبت شصت و دومین سالروز جمهوری کردستان مطالبی تحت عنوان جمهوری مهاباد (۲) درج و از زوایایی به ناسازگاری جمهوری کردستان با ساختار سلطنتی ایران اشاره نموده و نوشته: بنظر میرسد «جمهوری مهاباد» هم از آغاز تاسیس و اعلام موجودیت، حداقل همزاد سه ناسازگاری فرساینده بوده است. ناسازگاری میان مفهوم حقوقی حق تعیین سرنوشت آزادانه ملت کرد و واقعیت وابسته بودن تاسیس و بقای «جمهوری مهاباد» به قدرت شوروی و تعادل قوای جهانی؛ ناسازگاری میان مفهوم و ساختار سیاسی «جمهوری خودمختار» و چهارچوب قانون اساسی رژیم مشروطه سلطنتی ایران؛ ناسازگاری میان مفهوم و فلسفه سیاسی «جمهوری» بعنوان نمود دولت مدرن و ساختار و مناسبات قبیلهای نیرومند در کردستان.
در خصوص ناسازگاریهای یادشده که آقای رحیم خانی بسیار سنجیده به آن پرداخته است می شود از زوایای گوناگون بررسی نمود. مورد اول اینکه عامل خارجی گرچه در تاسیس آن دو جمهوری مهم بوده اما عامل داخلی و عرق ملی نباید دست کم گرفته شود، چرا که بعداز چند دهه فاصله هر دو جمهوری هنوز هم ارزش ملی خود را حفظ نمودهاند. اگر شکل گیری آن جمهوریها ناشی از تحولات جهانی بود، سقوط آنان نیز تحت تاثیر تحولات جهانی و به اولین رویارویی جنگ سرد میان شرق و غرب بر می گردد. به عبارتی اولین جرقه جنگ سرد میان شرق و غرب در ایران و در ایران هم بر سر آذربایجان و کردستان صورت گرفت. ملا مصطفی بارزانی پس از شکست جمهوری مهاباد گفته بود: «این کردها نبودند که از ارتش شاه شکست خوردند بلکه شوروی بود که از ایالات متحده و بریتانیا شکست خورد». مورد دوم اینکه، صرفنظر از اینکه نظام جمهوری مقبول تر و پذیرفتهتر از نظام پادشاهی هست، هر دو حکومت آذربایجان و کردستان مدرن تر از حکومت مرکزی عمل می نمودند. برای نمونه در آذربایجان اصلاحات ارضی، حق رای بهزنان عملی گردید که حکومت ایران سالها بعد از آن و در جریان انقلاب سفید و با الگوگیری از آن جمهوری عملی نمود. در کردستان نیز اینکه علیرغم بافت قبیلهای آن دوران، آن جمهوری تاثیراتی را برجای گذاشت که نسل روشنفکری پرورش یابد و ارتباط فکری و روشنفکری خود را با جهان برقرار سازد.
گرچه زمامداری آن جمهوری یازده ماه بیش نبود اما کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشت. توسعه فرهنگ کردی و ایجاد مدارس به زبان کردی، بکارگیری زبان کردی در ادارات، درج روزنامه و مجله به کردی، تئاتر و نمایش کردی، حفظ امنیت کردستان از عملکردهای مثبت آن جهوری هستند. بهلحاظ تاریخی و سیاسی سران حکومت کردستان و در راس آنها شخص قاضی محمد، روح ایستادگی و مقاومت را بنا نهاد و ویژگی بارز آنها در این است که آنان بر خلاف روند نیم قرن اخیر، که سیاستمداران ایرانی فرار را بر قرار ترجیح داده، آنان قرار را بر فرار ترجیح دادند و همچون تعهدی، همبستگی و مبارزات بعدی خلق کرد را تحت الشعاع قرار داد.
هنگامیکه از جمهوری کردستان صحبت می کنیم یادآوری جمهوری آذربایجان نیز اهمیت خاص خود را دارد چون در واقع جمهوری آذربایجان هم از موقعیت بهتری برخوردار بوده و مطرح تر از جمهوری کردستان بوده است. گرچه هر دو دارای اشتراکات زیادی هستند اما به لحاظ عملکرد داخلی هر کدام مسیری را طی نمودند. جمهوری آذربایجان همچون نهضت میرزا کوچک خان جنگلی پرچم سرخ را در آذربایجان برافراشت، اما درکردستان پرچم ویژه کردستان بر افراشته شد و در مدح و تعریف رنگ هایش نیز سرودههای ملی خوانده شده است. حکومت آذربایجان بیشتر با ایدهای سوسیالستی قوام یافت مسئله اصلاحات ارضی، حق رای به زنان و توجه به کودکان بی سرپرست از مهمترین کارهای آن جمهوری بود که مورد حمایت دهقانان اما مورد ناخرسندی مالکان بود و اما حکومت کردستان اندیشههای دموکراتیک را درخود پرورانید. زندهیاد قاسملو در کتاب چهل سال مبارزه می نویسد که به هنگام تنش های میان کردها و آذری ها در مناطق مورد اختلاف مرزی و پا در میانی سیدجعفر پیشهوری و قاضی محمد درحل مسئله، بسیاری از سرمایهداران و رئیس قبایل ترک در قسمتهای مورد مشاجره حکومت آذربایجان و کردستان، با قاضی محمد ملاقات نموده و به او گفته بودند که مایلند در حوزه جمهوری کردستان باشند. اما قاضی محمد برادری خلق کرد و آذری برایش مهمتر از تمایلات عدهای منفعت طلب بوده است.
از جهتی دیگر که بنگریم تاثیرات این حکومتها در مرحله اول دامن گیر حزب توده گردید و انشعاباتی بر سر مسئله آذربایجان و کردستان بهمراه داشت. باید به خاطر آورد که انشعاب گروه خلیل ملکی و جلال آل احمد در سال ۱٣۲۶، و ادغام ها و انشعابات دیگری انجام گرفته که ریشه در حساسیت های داخل آن حزب پیرامون مسئله ملی و همواره یکی از مشکلات سر راه آن حزب بوده است. در ضمن جبهه ملی نیز از جنبه دیگری از تاثیرات آن جمهوری ها بی نصیب نبوده و مسئله آن روزها بعد از چند دهه به کشاکش میان طرفداران قوام السلطنه و دکتر مصدق تبدیل شده است.
با توجه به فشارها بر آذربایجان و کردستان و کسب امتیاز روس ها از استخراج نفت شمال، موقعیت هر دو جمهوری متزلزل گردید و قاضی محمد برای جستن راه چاره برای مداکره با مقامات حکومتی به تهران رفته و طبق توافقی که میان قاضی محمد و قوام السلطنه صورت پذیرفت می بایست استانی با نام استان کردستان که از مرز شمالی کردستان با روسیه تا کامیاران تشکیل شود. ناصر رحیم خانی درمطلب خود می نویسد" «... سرانجام قاضی محمد خود به تهران رفت تا نارضایی خود را از این ترتیبات به نخست وزیر قوام اظهار کند. از قوام خواست به استانداری استانی مرکب از نواحی کردنشین آذربایجان و مناطق وسیع¬تری از کردستان تحت حکم و اختیار دولت مرکزی، یعنی سرزمینی که از مرزهای اتحاد شوروی تا نقطهای از نیم راه بین سنندج و کرمانشاه امتداد داشت، نصب گردد، استان جدید از درجهای از خود مختاری داخلی بهرهمند باشد و کارکنان استان و سربازان مستقر در آن به تمام و کمال از مردم محل تامین شوند. نخست وزیر محتال ایران با پیشنهاد قاضی موافقت کرد. مشروط براین که قاضی موافقت دکتر جاوید استاندار دموکرات آذربایجان را جلب کند." اهداف قوام وقت کشی و فرصت مناسب برای لشکرکشی به کردستان بود و در نتیجه حکومت ملی ساقط گردید و رهبران آن دستگیر و اعدام گردیدند.
بعد از گذشت شصت و سه سال از تاسیس جمهوری کردستان دو دیدگاه کاملا" متفاوت از جمهوری کردستان در میان موافقین و مخالفین آن جمهوری مشاهده می گردد. یکی اینکه بسیاری معتقدند که جمهوری کردستان انگیزه استقلال طلبانه داشت و عدهای نیز مخالف این ادعا هستند و بنا به اسناد مدعیند که خواست جمهوری ها تنها در چهار چوب ایران بوده است. از نظر طیف اول تماس و روابط آنان با روس ها، حضور نیروهای بارزانی در جمهوری کردستان، اتحاد عهدنامهای میان کردهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه در نقطهای مرزی بنام "داڵانپهر"، معروف به معاهده "سێ سنوور" وجود نقشه کردستان بزرگ در اطاق کار قاضی محمد نشانههای حرکت استقلال طلبانه بوده است. ازنظر طیف دوم مذاکرات قاضی محمد با قوام السلطنه نخست وزیر وقت، ائتلاف با مجموعهای از احزاب سراسری برای حضور در انتخابات مجلس شواری ملی، مذاکرات با قوام السلطنه و تلاش برای حل مسئله کردها در داخل ایران از جنبههای چهار چوب مرزهای ایران بوده است .
در خاتمه حکومت ملی کردستان با همه کاستیهایش پایه سیاسی و معنوی کردها در همه بخشهای کردستان محسوب می شود. تاثیرات حکومت ملی کردستان در مبارزات خلق کرد در ابعاد سیاسی و فرهنگی گستردهتر گشته و اشعار و سرودههای شاعران وا دیبان آن دوره بویژه دو شاعر برجسته "هێمن" و "ههژار" که در دوره حکومت جمهوری شاعر ملی لقب یافته بودند نسل به نسل بازگو می گردد. در کردستان عراق تاثیر حکومت جمهوری کردستان در زندگی سیاسی آنان احساس می شود. در کردستان ترکیه هر سال حزب جامعه دموکراتیک در سالروز شهادت قاضی محمد و یارانش پرچم خود را بهنشانه عزا نیمه افراشته نگه میدارد. بسیاری از احزاب کردی در همه بخشهای کردستان دهم فروردین روز اعدام قاضی را روز شهدای کردستان نام گذاری نمودهاند. در کردستان ایران بعد از سالها پراکندگی بسیاری از احزاب چپ و احزاب نوظهور جمهوری کردستان را مبنای کار خود قرار دادهاند.
منابع:
تاریخچه جنبشهای ملی کرد ازقرن نوزدهم تا پایان جنگ جهانی دوم نوشته دکترصادق شرفکندی
چهل سال مبارزه نوشته دکترعبدالرحمان قاسملو
وبلاگ آقای بهزاد خوشحالی
جمهوری مهاباد نوشته آقای ناصررحیم خانی
|