چه خاتمی، چه موسوی... زنده باد قدرت!
اصلاح طلبان مشارکتی در انتخابات ریاست جمهوری به دنبال چه هستند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۵ دی ۱٣٨۷ -
۱۴ ژانويه ۲۰۰۹
جریانات سیاسی نزدیک به محمد خاتمی از اظهارات او در مورد حضور وی یا میرحسین موسوی در انتخابات آینده استقبال کرده اند و سایت رسمی جبهه ی مشارکت، این اظهارات را نشانه ی تقویت احتمال «کاندیدای واحد» در میان اصلاح طلبان دانسته است. این اظهارنظر و واکنش های مثبت طیف مشارکتی پیرامون آن، پرسشی را به وجود می آورد که در پاسخ به آن شاید بتوان به اهداف واقعی این بخش از اصلاح طلبان حکومتی در انتخابات آینده بهتر پی برد. این پرسش چنین است:
چه خصوصیات مشترکی میان محمد خاتمی و میرحسین موسوی وجود دارد که هر دوی آن ها می توانند کاندید جبهه ی مشارکت و طیف نزدیک به آن باشند؟ چرا از نظر جبهه ی مشارکت، مهدی کروبی (و حتی عبدالله نوری) نمی تواند این «کاندید واحد» محسوب شود؟ در حالی که نزدیکان کروبی تاکید کرده اند چه موسوی بیاید و چه خاتمی، مهدی کروبی از صحنه ی انتخابات کنار نخواهد رفت، پس صحبت از کدام کاندیدای واحد مطرح است؟
میرحسین موسوی سال های طولانی است که در عرصه ی عمومی سیاست در ایران حضور محسوس نداشته و شناختی که از افکار و عملکردهای او در جامعه وجود دارد، به طور عمده مربوط به سال های اولیه ی انقلاب و دوران نخست وزیری اوست. در آن سال ها میرحسین موسوی، طرفدار اقتصاد بسته ی دولتی و سیستم کوپنی بوده و هیچ گاه علاقه ای در او نسبت به آزادی های سیاسی و دموکراتیک در جامعه، دیده نشده است. حتی در دوران اصلاحات که موضوع آزادی های سیاسی به یکی از مسایل عمده ی کشمکش های سیاسی تبدیل شد، کمتر سختی از او در حمایت از این آزادی ها به گوش رسید.
برعکس او، سید محمد خاتمی و هواداران عمده اش در جبهه ی مشارکت، اساسا طرفدار اقتصاد باز و مجری رهنمودهای بانک جهانی در عرصه ی اقتصاد بوده اند. در دوران هشت ساله ی اصلاحات، برخلاف آن چه اکنون محمد خاتمی می خواهد وانمود کند، کمترین توجهی به وضعیت اقتصادی و معیشتی اقشار زحمت کش جامعه صورت نگرفت. در این دوران در مجلس اصلاحات قوانینی تصویب شد که وضعیت طبقه ی کارگر ایران را بیش از پیش دشوار نمود که یکی از برجسته ترین این قوانین، خارج کردن کارگران کارگاه های زیر ده نفر از شمول قانون کار بود.
هواداران خاتمی تا سال ها در برابر وضعیت نابسامان اقشار پائینی از این نظر دفاع می کردند که «خاتمی به مردم وعده ی اقتصادی نداده است» و هر اعتراض صنفی و معیشتی را کار «محافظه کاران» برای مقابله با «دولت اصلاحات» می نامیدند و در برابر آن موضع می گرفتند. آن ها به طور عمده توجه خود را معطوف به گسترش آزادی های سیاسی – در چارچوبه ی بسیار محدودی که خود تعریف کرده بودند – قرار دادند و نتیجه ی این سیاست نیز به روی کار آمدن دولت احمدی نژاد با عوام فریبی های عدالت طلبانه اش منجر گردید.
از این نظر، محمد خاتمی و میرحسین موسوی، دو شخصیت حکومت اسلامی هستند که هم در عرصه ی اقتصادی و هم در عرصه ی سیاسی، جهت گیری های متفاوتی داشته اند.
تنها وجه اشتراک – و البته مهم ترین وجه اشتراک – این دو تن، وفاداری تام و تمام آن ها به نظام اسلامی و «خط امام» و آیت الله خمینی بوده است. جهت گیری های متفاوت کارگزاران حکومت، چه اصلاح طلب و چه محافظه کار و اقتدارگرا، هیچ کدام باعث نشده است که همه ی آن ها خود را مدافعان افکار و نظرات آیت الله خمینی بدانند و هیج کدام هم در این عرصه دروغ نمی گویند. زیرا آیت الله خمینی در حقیقت هیچ اصلی نداشت جز «نگهداری قدرت» و «حفظ نظام اسلامی»، و این اصل را همه ی شاگردان واقعی او خوب فرا گرفته اند و هرگز هم از آن تخطئی نکرده اند.
وفاداری به نظام اسلامی اصلی ترین خصوصیت مشترک سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی است که خصایص دیگر و اختلافات آن ها در برابر آن رنگ می بازد. هم محمد خاتمی و هم میرحسین موسوی، هر دو از شخصیت هایی هستند، که احتمال حذف آن ها ضعیف است و این بخت وجود دارد که با آن ها، بار دیگر اصلاح طلبان مشارکتی و مجاهدینی به سطوح بالای قدرت در ایران وارد شوند.
مطرح شدن میرحسین موسوی که در محافل حکومتی به «عدالت خواهی» مشهور است، در عین حال می تواند ضعف بنیانی و اساسی نیروهای وفادار به خاتمی را در بی توجهی به مطالبات رفاهی مردم تا حدودی بپوشاند. نیروی متمایل به خاتمی در سیمای حزبی و تشکیلاتی ی جبهه مشارکت، در دوره های پیشین با تاکید بر فراخ تر کردن عرصه ی آزادی های "مشروع" قادر به جذب افراد و برخی شخصیت های پوپولار مستقل نیز شد و حتی این تاثیر را در عرصه ی تحت تاثیر نهادن افکار فرا ملی و فرا مرزی پیش برد. تجربه پیروزی احمدی نژاد در انتخابات قبلی با تاکید وی بر مساله مهم و ظریف "عدالت" و نابرابری ی عمیق اجتماعی، طیف خاتمی را به صرافت توجه به این امر کشانده است. و نیز به همین سبب است که این جناح این گونه به میرحسین موسوی توجه نشان می دهد. مساله ، اطمینان به حضور در قدرت و تلاش برای جذب آرای مردم برای این حضور است. با مطرح شدن او، در ویترین جبهه ی مشارکت حالا هم «آزادی خواهی» از نوع اسلامی آن و هم «عدالت خواهی» باز هم از نوع اسلامی آن، یافت خواهد شد و بنا به وضعیت سیاسی و گرایش های عمومی در جامعه، آن ها امیدوارند بتوانند در هر وضعیتی، ویترین خود را به خوبی آرایش کنند.
مهدی کروبی هر چند در وفاداری به نظام و حکومت اسلامی و اندیشه های آیت الله خمینی، از آن دوی دیگر کسری ندارد، اما مدت هاست که راه خود را از جبهه ی مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی جدا کرده و حضور و نفوذ در قدرت را در نزدیک شدن به دایره ی محافل سنتی حاکم در ایران جستجو می کند. اختلافات او با جبهه ی مشارکت که از دوران مجلس ششم آشکار شد، همیشه تشدید شده و در انتخابات ریاست جمهوری گذشته به گسست قطعی انجامید. مهدی کروبی آن نردبانی نیست که اصلاح طلبان مشارکتی بتوانند از طریق او خود را به سطوح بالای قدرت برسانند. انتخاب مهدی کروبی دهان کسان دیگری را شیرین خواهد کرد.
شعارهای اصلاح طلبی در میان اکثریت قریب به اتفاق اصلاح طلبان – جز طیفی کوچک و کم تاثیر – مدت هاست فقط پوششی است برای یافتن راهی دوباره به قدرت. برای این منظور اصلاح طلبان نشان داده اند دایره ی کاندیداهای آن ها از هاشمی رفسنجانی تا میرحسین موسوی می تواند در نوسان باشد. تردیدی نباید کرد که در انتخابات آینده نیز «برنامه» و شعارهای سیاسی کمترین نقش را خواهند داشت و «مبارزه ی انتخاباتی» بر روی «شخصیت ها» متمرکز خواهد شد. تا همین حالا نیز صحنه ی «مبارزه ی انتخاباتی» در ایران هیچ نبوده است جز راضی کردن این و آن برای حضور در انتخابات و تهدید این و آن برای کناره گیری از انتخابات. انتخابات در ایران بر محور برنامه های انتخاباتی پیش نخواهد رفت. این موضوع به هیچ وجه اتفاقی نیست، زیرا «برنامه» در جدال های انتخاباتی میآن حکومت گران کمترین نقش را دارد، نه تنها اصلاح طلبان، که اصولگرایان نیز در وهله ی اول و قبل از هر چیز دنبال کسان مطمئنی می گردند که آن ها را به دایره ی جادویی قدرت وارد سازند و یا آن ها را در این دایره ی جادویی حفظ کنند.
این سخن البته به این معنا نیست که «همه مثل هم هستند»، اما به این معنا است که «همه در حفظ نظام مشترک هستند» و این هدف اولی و مقدس آن ها را در بسیاری از موارد به لاجرم شبیه به هم خواهد کرد.
|