دو گزارش از تخریب خاوران
استخوان های عزیزانمان هم در امان نیستند
گزارش
•
بله خاوران را تخریب کردهاند، سنگها را شکستهاند و خاک را زیر و رو کردهاند، یک شبه. بدون اینکه به یک نفر از خانوادهها اطلاع دهند. بدون اطلاع قبلی، بدون اینکه جایی اعلام کنند. میتوانند آنجا پارکی بزرگ بسازند، جنگلی سرسبز، اما گورستان خاوران را بدون اطلاع خانوادهها و علیرغم میل آنها تخریب کردهاند و به جایش درخت کاشتهاند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۵ بهمن ۱٣٨۷ -
۲۴ ژانويه ۲۰۰۹
گزارش های زیر از تخریب خاوران محل دفن گروهی از قربانیان اعدام های دسته جمعی سال ۱٣۶۷ می گویند. گزارش اول و عکس ها از سایت بیداران است و گزارش دوم از طریق ای - میل در اختیار اخبار روز قرار گرفته است.
خیلی غم انگیز است که حتی استخوانهای عزیزانمان هم در امان نیستند
سلام بر بیداران
باران هستم رفته بودم خاوران ، واستون خبرهای داغ دارم. آنقدر داغ که قلبم می سوزه و سوزشش را تا اعماق استخوانم حس می کنم .از رسانه های ماهواره ای شنیدم که خاوران رو هفته پیش زیر و رو کردند. یکباره دلم فرو ریخت. دو هفته پیش همه چیز سر جاش بود هر چند توی سه ماه اخیر و بعد از جلو گیری از برگزاری مراسم بیستمین سالگرد آنجا تحت نظر بود. از جا پریدم تلفنم زیاد مطمئن نبود. با موبایل به یکی از بچه ها زنگ زدم و گفت آره منم شنیدم و هر دو با حال پریشان قرار گذاشتیم که جمعه بریم و ببینیم.
امروز که رفتم با کمال تاسف دیدم که خیلی عجولانه درست به صورت همان عجله ای که عزیزانمان را سال ٦٧ در کانال مدفون کرده بودند، زمین را شخم و با بولدوزر صاف کرده اند. البته آنچنان هم صاف نه، خاک تازه و کهنه با هم قاطی شده بود و خاک جدید خیلی بالاتر به نظر می آمد. قسمت کانالها هنوز خوب جا نیفتاده بود سنگها و بلوکهای سیمانی شکسته در کنار زمین و جای چرخ بولدوزرها به چشم می خورد. به جز قسمت کانالها سایر جاها مرتب تر بود انگار که خیلی سطحی و برای اینکه کل محوطه یک دست شود آنجا را هم دستی کشیده و زیر و رو کرده بودند. به فاصله های منظم در حدود سه متر از هم نهال کاشته بودند که یک ردیف سرو و یک ردیف درخت های بلندتر که نفهمیدم چه بودند ولی بسیار منظم. پای درختها خیس و خیلی از قسمتهای زمین گل آلود بود.
خانواده ها امده بودند همه خشمگین و اندوهگین و در بعضی قسمتها دو باره مثل قبل شنهای رنگی ریخته شده بود. همچنان گذشته دو قسمتی که همیشه برنامه اجراء می شد را با شن و سنگهای درشتر علامت گذاری شده بود. و بعضی ها از روی فواصلی که با درختان گورستان بهایی ها به خاطر داشتند باز محل مشخص و محدوده خود را پیدا کردند و با شنهای رنگی علامت می زدند مثلا درخت ششم از ردیف درختهای گورستان بهایی ها و فلان قدم به سمت راست یا چپ و روش هایی اینگونه.
لابلای تمام درخت ها گل فرو می کردند و هم چنین روی زمین گل های زیادی به چشم می خورد. در چهره ی مادران اندوه و خشم مو ج می زد و مادر عزیزی که از بیماری ام اس رنج می برد بیشتر از دیگران مرا متاثر کرد. اشک هایم بی شکیب می ریخت و عجیب اولین روز کشف اجساد و کانال ها برایم تدائی شده بود.
بیداران بنویس که خیلی غم انگیز است که حتی استخوانهای عزیزانمان هم در امان نیستند، بنویس پست ترین نمونه ی برخورد های غیرانسانی را رژیم خمینی و خامنه ای به جهان ارائه کردند و بالاخره بنویس ما نگران سند جنایت نیستیم چون هزاران سند علیه بشریت از اینان وجود دارد، شما وقتی می نویسید کمی دلمان آرام می گیرد. برایتان آرزوی نیک روزی و موفقیت دارم.
بدرود، باران از ایران
طرح توسعه گورستانهای اقلیتهای مذهبی!
این عنوان روی دوتا بنر زرد رنگ در گورستان خاوران علم شده بود! بنرها جدید بودند. هفته قبل جمعه که به خاوران رفته بودیم از آنها خبری نبود، درحالی که حتی اداره برق و تلفن هم قبل از تخریب و کندن محل، بنرهایشان را در محل مورد نظر نصب میکنند. اینجا که گورستان است و به جز قسمت اعدامیان سال ۶۷ که دسته جمعی خاک شدهاند بقیه قبرها همه شماره دارند. شمارههایی که بعد از اعدام برادران، شوهران، فرزندان و پدرانمان از طرف دادستانی به ما اعلام شده است. آنها خاک را زیر و رو کردهاند. هیچ سنگ قبری وجود ندارد. همه خرد شدهاند. بخشهایی خاک برداری شده و قسمتهای دیگر خاک اضافه کردهاند. تمامی فضای گورستان را نهال کاشتهاند. نهالهای کاج و درختهایی لرزان و باریک که هنوز نمیشود تشخیص داد چه هستند. آنقدر لاغر و نازک که نمیشد اسمی را روی تنهاش حک کرد. فکری که قبل از رفتن به خاوران به ذهنم رسیده بود. گرچه از آن راضی هم نبودم. درخت بیچاره چه گناهی کرده است!
بله خاوران را تخریب کردهاند، سنگها را شکستهاند و خاک را زیر و رو کردهاند، یک شبه. بدون اینکه به یک نفر از خانوادهها اطلاع دهند. بدون اطلاع قبلی، بدون اینکه جایی اعلام کنند. میتوانند آنجا پارکی بزرگ بسازند، جنگلی سرسبز، اما گورستان خاوران را بدون اطلاع خانوادهها و علیرغم میل آنها تخریب کردهاند و به جایش درخت کاشتهاند. و یک هفته بعد از اعتراضات خانوادهها و انعکاس آن در رسانههای اینترنتی برای توجیه کارشان دو بنر زرد رنگ را گذاشتهاند. میخواهند آنجا را ساماندهی کنند، اما به هزینهی تخریب قبرهای عزیزان ما. و قرار است گورستان اقلیتهای مذهبی باشد! شاید هم فکر کردهاند اگر مجبور شوند نگهش دارند آن را ضمیمه قبرستان بهائیها کنند که چسبیده به خاوران است.
امروز به خاوران رفتیم. تعداد خیلی زیاد نبود. مادران هنوز بیتابی میکردند. زبان گرفته بودند و اشک همه را درآوردند. گلهایی را که برده بودیم روی زمین وروی درختان پخش کردیم. یکی دوتا مامور و یک ماشین پلیس آنجا بود. اما کسی مزاحم ما نشد. گرچه گوش ایستاده بودند که ما چه میگوئیم. و یکی از ماموران در اعتراض یکی از مادران گفت:«اصلا معلوم نیست اینجا گورستان باشد! معلوم نیست کسی را اینجا خاک کرده باشند!»
امضا محفوظ
|