یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

همچنان در رویای «اسلام ناب محمدی»!
دومین مصاحبه ی میرحسین موسوی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۶ بهمن ۱٣٨۷ -  ۲۵ ژانويه ۲۰۰۹


مصاحبه مجله "صنعت و توسعه" با میرحسین موسوی

بنظر شما میزان تحقق شاخص‌‏های توسعه و نسبت آن با آرمان های مورد نظر امام (ره)و انقلاب تا چه اندازه است؟

آرمان حضرت امام (ره) تحقق یک جامعه اسلامی بود البته با تاکید روی اسلام ناب محمدی. در نگاه ایشان "اسلام ناب محمدی" اسلام مدافع آزادی واستقلال و مستضعفین و کوخ نشینان و در مقابل اسلام مرفهین بیدرد ، اسلام آمریکایی ، اسلام متحجرین و اسلام شاهنشاهی بود. سخنان چند سال آخر عمر مبارک حضرت امام پر از اشارات صریح به تقابل این دو اسلام بود . بنظر بنده ایشان تصور روشن و خارق العاده ای از وظایف دولت مدرن داشت و تنها "اسلام ناب محمدی" را رها بخش برای مردم و مشکل گشا برای وظایف یک نظام اسلامی امروزین می دانست.


یعنی مقایسه ارقام عملکرد نشان دهنده این انطباق هست؟

با این نگاه احتیاجی نیست که لیستی از پیشرفت ها ورشد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بدهیم تا نسبت توسعه و آرمانهای ایشان مشخص شود . چرا که در این نگاه قبل از این لیست ظهور انسانهایی طراز اسلام ناب محمدی بمعنی تحقق کامل این آرمان است . بهمین دلیل ایشان تحقق آرمانش را در کودک سیزده ساله ای می یابد که همه هستی اش را به قربانگاه می برد تا اسلام و ایران را حفظ کند . می خواهم نتیجه بگیرم که با گذشت سی سال از پیروزی انقلاب و بیست سال از وفات حضرت امام (ره) باید برای درک آرمانهای انقلاب و امام زاویه دیدمان را عوض کنیم و با تغییری که در افقهای نگاهمان به جامعه و جهان بوجود آمده لازم است با رویکرد هر منوتیکی با آن دوره روبرو شویم . وگرنه ما نمی توانیم به سادگی نه تمثیل شهید فهمیده را درک کنیم و نه آنکه بفهمیم چگونه می تواند یک موی کوخ نشینان بر همه کاخ نشینان و مرفهین بیدرد ارجحیت داشته باشد . بنده البته بعنوان یک قضاوت میخواهم بگویم آن افق دید ظرفیت شکوفایی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را بشکل خارق العاده ای داراست . نمونه اش را می توان در شاخص های توسعه کشور همزمان با یکی از طولانی ترین و خونین ترین جنگهای تاریخ کشورمان دید . امیدوارم روزی بیطرفانه پرونده دهسال تلاش در توسعه کشور که یکی از آنها پیشبرد امور طراحی و اجرا ی صدها پروژه بعنوان طرحهای انقلاب بود ، گشوده شود . طرح مبارکه و راه بافق بندر عباس ، مس سر چشمه ، کوره دوم ذوب آهن و صدها پروژه دیگر نمونه هایی از این طرحها بودند.


رویکرد سیاست خارجی کشور در سه دهه گذشته و مدعای دولت کنونی در باره بازگشت به خط امام در سیاست خارجی را چگونه ارزیابی می کنید؟

من نظر خودم را می گویم. در مورد مشابهت و تفاوت با نظرات دیگر قضاوت با شماست . به نظر من پایبندی به اصولی که براحتی از نظرات حضرت امام (ره) و متون معتبر انقلاب قابل استخراج است بهترین را ه تامین منافع حیاتی و منافع ملی ماست . به شرطی که با ماجراجویی و حادثه آفرینی همراه نشود . ما احتیاج به تجزیه و تحلیل واقعگرایانه از امور بین الملل و جهان و درک بدون توهم از فرصت ها و تهدیدها داریم . همه اینها اگر با درک روشن و بدون خیال پردازی از تواناییهای ملی و با یسته های اعتقادی و اصولی همراه نباشد نتیجه نخواهد داد . بنده اعتقاد دارم داشتن شرایط اقتصادی و سیاسی مطمئن در داخل برای اعمال و پیگیری سیاست خارجی فعال و قدرتمندانه ضروری است . سرنوشت وحدت ملی پیرامون منافع حیاتی و ملی کشور از موفقیت در سیاست خارجی جدایی ناپذیر است . ما برای تامین حداکثر منافع خودمان در رابطه با جهان باید مزیت های نسبی خودمان را بخوبی بشناسیم و بصورت عاقلانه و فعال از آنها در روابط بین الملل استفاده کنیم . سیاست های تنگ نظرانه داخلی که دایره طرفداران نظام را کم کند و یا سیاستهای اقتصادی که نتواند عدالت را کنار توسعه و رشد سریع دنبال کند ضمن آنکه منابع داخلی را بهدر میدهد موقعیت مارا در جهان تضعیف می کند . ما باید بررسی کنیم تا چه اندازه از موقعیت و ظرفیت های ژئو استراتژیکی و ژئو پلیتیکی خودمان در سیاست خارجی استفاده می کنیم.
بنده به زبان تمثیل می گویم که برای مجاب کردن غرب و وادار کردن آنها برای دست کشیدن از سیاستهای مخاصمت آمیز ، بیش از انکه احتیاج داشته باشیم نیویورک و پاریس ویا لندن را مجاب کنیم ، احتیاج به حضور خردمندانه و فعال در اسلام آباد و انکارا و باکو و دوشنبه و ایروان و کابل داریم . یادمان باشد که در زمان حضرت امام (ره) و دوران دفاع مقدس وقتی رییس جمهورمان به پاکستان رفتند مردم لاهور در استقبال ، ماشینی را که ایشان و ضیاء الحق در آن سوار بودند روی دست بلند کردند . سئوال باید این باشد که آیا ما این ظرفیت ها را گسترش داده‌‏ایم ؟ آیا آنها را در همه زمینه های اقتصاد ی و سیاسی و فرهنگی نهادینه کرده ایم ؟ ما کمتر توجه کرده ایم که ابزار و دارایی ما در چانه زنی یا مقابله با دشمنانمان همین مزیت های نسبی ما در جهان اسلام و منطقه است.
این ظرفیت هم متاثر از جغرافیای سیاسی کشور ماست و هم بر آمده از قدرت و نفوذ انقلاب اسلامی و اصول نشات گرفته از آنست . پرواز صدها هواپیما از ایران به دبی جز آنکه بازارهایمان را با کالاهای مصرفی بنجل پرکنیم و جیب دشمنانما ن را پرکنیم کمکی به تقویت ما در خلیج فارس نمی کند . ما با ید برای حفظ امنیت خودمان در خلیج فارس عمق استراتژیک داشته باشیم . برای اینکار همانطور که برای اقتصاد برنامه های پنج ساله می نویسیم باید استراتژی و برنامه روشن داشته باشیم . همه ما ها به اسم خلیج فارس حساس هستیم ولی توجه نداریم که همه کشور هایی که با ما در یک حوزه تمدنی بزرگ و درخشان سهیم هستند به این اسم حساس هستند و آیا ما از این ظرفیت استفاده کرده ایم و یا توانسته ایم چه با فعالیت های دیپلما تیک و چه توسعه تاسیسات زیر بنایی به کشور های همسایه مخصوصا آسیای مرکزی و قفقازاین عمق استراتژیک را ایجاد کنیم . دقت در مشکلات ورود ما به سازمان همکاریهای شانگهای بخوبی علامت های بیراهه رفتنمان را نشان می دهد . گمان می کنم خط امام می‌‏توانست و میتواند راه حل‌‏های دیگری را برای تامین منافع حیاتی و ملی ما نشان بدهد.


در مورد توهم اعمال سیاست های چپ و شبهه سوسیالیستی در دوران دفاع مقدس و انگاره زدایی از این دیدگاه تاریخی نظرتان چیست؟

در سئوال اصطلاح چپ بصورت منفی بکار گرفته شده ولی در اول انقلاب ودر آن دهه جریان چپ همین جریان خط امام خط دفاع از محرومین و مستضعفین خط برنامه ریزی و خط توسعه و خط آزادی بود . و این چپ ربطی به سوسیالیسم نداشت و دنبال اعمال سیاستهای سوسیالیستی و شبه سوسیالیستی نبود . این جریان که اکثریت مردم را نمایندگی می کرد در مجلس و دولت اکثریت بودند واعتقاد داشتند که تبعیت از "اسلام ناب محمدی" می‌‏کنند و برای همین تمامی این مجموعه برای مشخص شدن مرزهای خود با جریانات دیگر خود را خط امامی می‌‏خواندند . سیاست‌‏های دوران جنگ در زمان حیات حضرت امام (ره) بکار گرفته می‌‏شد . اگر ایشان می‌‏دیدند که جریان سوسیالیستی یا شبه سوسیالیستی است و اسلامی نیست لحظه‌‏ای برای برخورد تعلل نمی‌‏کردند . بعضی از اقدامات چون قیمت گزاری با دستور مستقیم ایشان به قوه قضاییه و قوه مجریه شروع شد و یا دستور تعزیرات نیز همینطور . دلیلش هم شرایط جنگ بود . بارها بنده ناظر پیگیری اینگونه سیاست‌‏ها از طرف ایشان بودم . مساله تعاونی‌‏ها که به دلیل فشار جریان راست متوقف شده بود دو سه بار بطور مستقیم از سوی ایشان پیگیری شد . البته عده‌‏ای در این کشور بودند که این نوع سیاست‌‏ها به منافع آنها لطمه می زد دولت را به انگهای مختلف مورد حمله قرار می دادند . به طور طبیعی یک عده ای هم پشت سر این کلیشه سازی جمع میشدند که همه از یک انگیزه در مخالفت با دولت تبعیت نمی کردند . در میان اینها افراد مذهبی ویا انقلابی کم نبودند و بنده همیشه احترام آنها را داشتم گر چه منافع مردم و کشور را بر هر ملاحظه دیگر ترجیح می دادم . ولی عده ای دیگر بودند که هیچ حسی نسبت به مصالح ملی و دفاع مقدس و خون شهدا نداشتند . اینها نه به هویت اسلامی احساس تعلق می کردند و نه پایبند به مرزهای ملی بودند . تعجب آور نبود که بارها تئوریسین های اینها در شرایطی که در آمد نفت بین ۶تا۷ میلیارد دلار نوسان داشت وبه سختی روزهای جنگ را می گذراندیم و در حالیکه بیش از نصف همین در آمد نیز بطور مستقیم بعنوان هزینه های دفاع مقدس پرداخت میشد بما توصیه می کردند نرخ ارز را آزاد کنیم . آیا حق نبود کسانیکه ارقام و آمارو واقعیتها دستشان بود نسبت به مقاصد اینگونه افراد شک بکنند . یکبار در سال ۶۴ بنده با یکی از این نظریه پردازها بعد از رای اعتماد دولت از مجلس ملاقات کردم . ایشان حدود یکساعت از مزایای سیاست تعدیل در آن هنگامه جنگ و بحران صحبت کرد و اینکه اگر اینکار بشود کشور گلستان میشود و چه و چه . ایشان وقتی صحبت را شروع کرد بنده حساس شدم و بخودم گفتم تامل کنم تا همه صحبتها را بشنوم . در آخر صحبت بنده گفتم که شما یک نکته را فراموش کردید وقتی سئوال کرد چه نکته ای ، گفتم آنکه بعد از اعمال این سیاستها دستهایمان را جلوی صدام بلند کنیم . من هنوز یادم هست که در یک ساعت صحبت ایشان کلمه ای در رابطه با دفاع مقدس اشاره نشد و بعدها بنده به این جلسه بارها فکر کردم و به نتیجه رسیدم که برای این فرد و دوستانش مرزهای ملی ومصالح ملی ویا مصالح دینی بی معناست . بعد از اتمام وظایف دولت ، بنده هیچگاه تعجب نکردم که آنها همان نظریات را پی بگیرند بلکه تعجب بنده از دوستانی بود که در زمان همکاری با دولت زمان حضرت امام (ره) از " مای نوعی " تندتر بودند ولی وقتی ورق برگشت ما را به کوپنیسم و سوسیالیسم متهم کردند و حتی شخصیتی چون مرحوم عالی نسب با آن همه خدمت و سابقه تدین را با انگلس مقایسه کردند . بنده در سیاستهای دوران جنگ همیشه به اقتصاد اسلامی فکر می کردم و مجموعه سیاستهای بکار گرفته شده در آن زمان را تنها راه ایستادگی یک کشور انقلاب کرده و در حال جنگ می یابم و بعدها وقتی شرایط بعضی از کشورهای در حال جنگ را مطالعه کردم و روی سیاستهای آنها دقت کردم این شبهه برای بنده ایجاد شد که آیا در بعضی جا ها کوتاه نیامدیم . شما سیاستهای چرچیل را در زمان جنگ مطالعه کنید ، آنها حتی کارگاههای دو نفره را از جهت ورود مواد اولیه و خروجی کالا و توزیع آن زیر نظر داشتند . بهر حال بعد از جنگ نه آن گروه مومنی که اشاره کردم بلکه امثال افرادی که اشاره شد کلیشه ای از دولت دفاع مقدس ساختند و سپس با قلم های خود آنرا آماج حملات قرار دادند . بنده هم نیازی به پاسخ نمی دیدم چون ذائقه مردم و رزمندگان و قشرهای مستضعف از نتیجه سیاستهای آن دوران پاسخ آنها را می داد . اگر شما سئوال نمی کردید بنده علاقه ای به باز کردن موضوع نداشتم.


بنظر شما میزان تطابق روند های توسعه یی کشور با اهداف و چشم انداز ۲۰ ساله تا چه اندازه است؟

با روند موجود تحقق چشم انداز امکان پذیر نیست . یادمان باشد بعضی از رقیبان ما سرعت زیادی در توسعه پیدا کرده اند و شکاف ما و آنها می تواند تعادل های منطقه را بهم بزند و با توجه به ادعای اسلامیت از سوی ما این شکاف می تواند بضرر هم اسلام و هم ایران باشد . بنده گمان میکنم طراحان و تصویب کنندگان چشم انداز در سند چشم انداز نگران این شکاف بوده اند.


عدالت از دیدگاه حضرت امام (ره) و نسبت آنرا با عملکرد دولت های دو دهه گذشته چگونه ارزیابی می کنید ؟

حضرت امام (ره) نقش انبیا را دو چیز می داند ، دعوت به "خدا و معنویت" و " اقامه عدل و قسط در جامعه" . شما به نوشته ها و گفته های ایشان رجوع کنید بارها تذکر این دو نکته را خواهید یافت . ولی ما متاسفانه بیشتر اوقات از تقارن ضروری این دو نکته با هم غفلت کرده ایم . ما یا عدالت را در مقابل توسعه قرار داده ایم و آنرا محکوم کرده ایم ویا کلیشه ای بعنوان توزیع فقر ساخته ایم تا عدالت را مورد حمله قرار دهیم و یا آنرا در مقابل یک ارزش بنیادی دیگر مثل آزادی قرار داده‌‏ایم بدون آنکه توجه کنیم آزادی از دل عدالت بیرون می‌‏آید . و گاهی هم دیده‌‏ایم که عده‌‏ای شعار عدالت را به ابزاری پوپولیستی برای جذب آراء و قلوب تبدیل کرده‌‏اند. در این مدت تقریبا تمام کلید واژه های مرتبط با عدالت از ادبیات سیاسی و اقتصادی ما حذف شده است . بدتر آنکه ما منابع کمیاب کشور را در خدمت اغراض سیاسی و اهداف کوتاه مدت بکار گرفته ایم وبا ین ترتیب غول فساد را در کشور بیدار کرده ایم . بنده بعنوان دفاع از انقلاب و امام (ره) می گویم هیچکدام از این رویکردها ارتباطی با اهداف ایشان و نظریاتشان در مورد عدالت ندارد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست