دزدی هویت دفتر تحکیم وحدت پروژه ای شکست خورده است
گفتگوی ادوارنیوز با عبدالله مومنی دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۴ بهمن ۱٣٨۷ -
۲ فوريه ۲۰۰۹
ادوارنیوز: عبدالله مومنی دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت که از سال ٨۱ تا ٨۴ مسوولیت واحد تشکیلات دفتر تحکیم وحدت بوده است، در گفتگوی تفضیلی با ادوارنیوز توضیحات مفصلی را پیرامون ادعاهای اخیر منتشره از سوی وزارت علوم دولت نهم و همچنین طیف جعلی تحکیم(طیف شیراز) و نحوه شکل گیری این طیف جعلی بیان کرده است. مومنی در این گفتگو تصریح کرده است برخلاف دستپاچگی برخی نهادها برای غصب عناوین، قالب و عنوان تحکیم وحدت به تنهایی مشروعیت بخش یک مجموعه دانشجویی نیست و هویت دفتر تحکیم وحدت با پلمپ ساختمان آن، زندانی کردن اعضای این اتحادیه و یا غیرقانونی خوانده شدن از سوی نهادهای حکومتی مخدوش نمی شود،آنچه مشروعیت دهنده به دفتر تحکیم وحدت است انگاره های هویتی حاکم بر این مجموعه و میزان تطبیق راهبردهای آن با اصول آرمانخواهانه وروشنگرانه دانشجویی با داشتن خط و مشی روشن است. مومنی در عین حال اقدامات وزارت علوم و هیئت نظارت را تلاش برای تکرار پروژه ای شکست خورده و جعل عنوان و دزدی هویتی ارزیابی کرده است که با معیارها و ملاک های به اصطلاح قانونی مورد ادعای دولت نهم نیز در تضاد است. متن این گفتگو را در پی می خوانید:
آقای عبدالله مومنی همچنانکه می دانید در ماه اخیر دولت و رسانه های نزدیک به آن هجمه شدیدی را بر ضد دفتر تحکیم آغاز و وزارت علوم نیز در اطلاعیه ای دفتر تحکیم را غیر قانونی و طیف شیراز را قانونی اعلام کرد، با توجه به اشراف شما به اتفاقاتی که از سال ٨۱ در جریان روند انشقاق تحکیم افتاده است دلیل شکل گیری این انشقاق و زمینه های آن را توضیح دهید؟
در ابتدا شاید لازم باشد دلیل اصلی تصمیم نهادهای بیرون دانشگاهی برای تاثیر در روند فعالیت های دفتر تحکیم وحدت از طریق ایجاد اختلاف و دودستگی در مجموعه را تشریح سازیم: پس از دوم خردادو آشکار شدن میزان توان واثرگذاری جریان دانشجویی در جهت پیشبرد فضای اصلاحی ، امید آفرینی در بین طیف های گوناگون جامعه در جهت تقویت فرایندهای دموکراتیک ، ارتباط شبکه ای جامعه دانشگاهی با سایر اقشار که جایگاه و موقعیت سیاسی دانشجویان را در کانون توجه ویژه ای قرار داده بود ، همچنین توانایی بازاندیشی سریعتر از سایر طیف ها به دلیل برخورداری از آگاهی و عکس العمل سریع نسبت به وضع موجود در بین دانشجویان ، ایفای نقش انتقادگری و تسریع کنندگی برای ورود نیروهای اصلاحگر به عرصه سیاسی و همچنین امکان باالفعل نیروهای دانشجویی برای سازماندهی حرکات اجتماعی در جهت پیشبرد اهداف اصلاحی، موجب شکل گیری اراده و عزمی جدی در بین محافل ضد اصلاحات با هدف نابودی جنبش دانشجویی به عنوان یکی از ارکان موثر و فعال حامی اصلاحات شد و از آن پس برخوردهای قضایی و امنیتی با دانشجویان تحکیمی وارد فاز عملی شد. اما عصبانیت و خشم محافظه کاران و برخی نهادها از دانشجویان موجب شد که برخوردها صرفا به چند دانشجو منحصر نشود و کمر همت به نشانه گرفتن فضای انتقادی و اعتراضی در دانشگاه،انسجام و کارآمدی حرکت دانشجویی اصلاحات بسته شود.با این تحلیل ،سیاست ایجاد محدودیت برای دانشجویان و اصلاحطلبان، کاهش پتانسیل و توان جنبش اجتماعی و دانشجویی و کنار گذاشتن دانشجویان به عنوان یکی از پایههای اصلی اصلاحات از عرصه سیاست اجرا شد.
نیروهای خارج دانشگاهی از چه زمانی توانایی دخالت در امور داخلی تحکیم را یافتند؟ ایا برای جلوگیری از حاد شدن این اختلافات تلاشی انجام شد؟
بعد از اختلافات درون تشکیلاتی میان اعضای دفتر تحکیم وحدت ، بهانه دست اندازی و دخالت نهادهای غیرمسوول و غیر دانشگاهی در امورد داخلی این اتحادیه دانشجویی فراهم شد و متاسفانه نیروهای غیرمسوول و مداخله جو با حمایت از برخی افراد درون این مجموعه دانشجویی و اختلاف افکنی در میان طیف های فعال تحکیم با هدف ایجاد انحراف در مسیر حرکت جریان اصیل دانشجویی سناریوی انشقاق را کلید زدند. معتقد بودیم که اگرچه بخش عمده ای از اختلافات و تنش ها ریشه در دست اندازی و دخالت های نهادهای امنیتی و غیر دانشگاهی که نسبت به توان عمیق تاثیرگذاری جریان دفتر تحکیم وحدت بیمناک هستند دارد و این پروژه با هدف کنترل کردن و ایجاد محدودیت برای جریان دانشجویی طراحی شده است اما آنچه برای ما مسلم و بدیهی بود اینکه این اختلافات باید از طریق سازکارهای درون تشکیلاتی و دانشجویی حل و فصل شود.
به هر شکل در آن زمان طیف شیراز تحکیم توانست درنشستی با پیام وزیر علوم وقت دکتر معین شروع به کار کند ایا این پیام نوعی مشروعیت بخشی به این طیف نبود؟اساسا روند حرکتی وزارت علوم در مواجهه با اختلاافات تحکیم را چگونه می دیدید؟
به نظر می رسید پیام وزیر علوم به نشست مقدماتی تشکیلاتی که توسط بانیان طیف شیرازبرگزار شد به دلیل درخواست جریانات سیاسی اصلاح طلب نزدیک به اقلیت تحکیم بود چرا که متاسفانه در بدو اختلافات و انشقاق براساس نگاه فرصت طلبانه یی که گروههای اصلاح طلب داشتند امکان استفاده و بهره برداری از جریان اقلیت طیف شیراز را فراهم وبی مشکل می دیدند اما اندک زمانی که گذشت و با فاصله گرفتن از اختلافات، نقش طیف شیراز به عنوان ابزار محافل محافظه کاران بر همگان روشن شد.
توجیه نیروهای اصلاح طلب در سال ٨۱ برای حمایت از طیف شیراز که بنا به گفته شما و اکثریت اعضای تحکیم جریانی هدایت شده از بیرون دانشگاه بوده است چه بود؟
اصلاح طلبان دوم خردادی در همه سطوح با این منطق که "اگر طیف شیراز را رها کنیم به دامن مخافظه کاران پناه می برد" به توجیه حمایت خود از طیف شیراز می پرداختند. متاسفانه برخی افراد در دولت اصلاحات در ابتدا تصور می کردند که می توان با حمایت از طیف شیراز در برابر طیف اصلی تحکیم که در آن روزها منتقد اصلاحات بوده و بحث هایی همچون لزوم توجه به اصلاحات دموکراتیک وساختاری را طرح کرده بودند، گفتمان اصلی شکل گرفته در جریان دانشجویی کشور که بر پایه لزوم دوری از قدرت و نقد اصلاح طلبان قرار داشت را کم رنگ کنند.
در حالی که از دیدگاه طیف علامه ارسال پیام از طرف وزیر علوم به نشست اقلیت سنگ بنای ناصحیحی بود. و با وجودی که نشان از همراهی اولیه مسوولان وزارت علوم با پروژه شکل گرفته تحت عنوان طیف شیراز داشت ، اما بعد از برگزاری این نشست و روشن شدن ماهیت و اهداف گردانندگان آن ، وزارت علوم دیگر تمایلی به دخالت در مشکلات حادث شده تحت عنوان طیف شیراز را نداشت. چرا که سمت گیری های مشخص طیف شیراز به سمت جریان محافظه کار ،گاردگیری آنها در برابر اصلاح طلبان و همچنین حمایت های غیرعادی نهادهای خاص از طیف شیراز وزارت علوم را نسبت به دخالت در اختلافات دانشجوی بی میل کرده بود.
بدین ترتیب وزارت علوم دولت اصلاحات در برابر اختلافات شما چه موضعی را داشت؟
در واقع وزارت علوم نه می توانست علیه مجموعه ای که بعد از مدت کوتاهی مشخص شد بیشترین وزن را در میان فعالان دانشجویی دارد موضع بگیرد و نه می توانست به تایید جریانی بپردازد که نه از لحاظ سیاسی و نه حقوقی توجیهی برای حمایت از آن وجود نداشت.
روند ورود هیئت نظارت مرکزی به اختلافات دفتر تحکیم وحدت با توجه به نگاه بی میل وزارت علوم بر چه مبنا بود؟
طیف شیراز رفتاری را که اکنون مبنی بر کسب نظر وتکلیف از هیات نظارت دارد دقیقا در آن ایام نیز انجام داد و هیات نظارت را بر جایگاه مرجعیت نشاند و به هیئت مرکزی نظارت شکایت کرده و به عنوان مدعی دفتر تحکیم خواستار تعیین تکلیف در خصوص حق استفاده ازعنوان تحکیم برای یک گروه از دو گروه برگزار کننده انتخابات شده و خواهان مداخله وزارت علوم در خصوص مشخص شدن استفاده از نام تحکیم شد .در چنین ایامی که طیف شیراز جایگاه حقوقی و قانونی به هیات نظارت بخشیده و منتظر اعلام نظر آنها بود.
موضع طیف علامه تحکیم در مورد ورود هیئت نظارت به اختلافات درونی تحکیم چه بود؟و اساسا در برابر طیف شکل گرفته به نام شیراز چه سیاستی داشتید؟
با توجه به حضور اکثریت مطلق انجمن ها در طیف علامه در شورای مرکزی مصوبه ای گذراندیم که از هر گونه مواجهه و یا برخورد رسمی ، سخنرانی و میزگرد بدلیل اینکه طیف شیراز بصورت غیر دموکراتیک از اسم مجموعه استفاده می کنند خودداری کنیم. و اگر در برنامه ای دعوتی از طیف شیراز و یا ما بصورت مشترک بعمل آمد باز هم حضور نداشته باشیم و با این مصوبه ما کمترین وقتمان را صرف خنثی سازی این مجموعه یی که با هدف انشقاق بوده می کنیم و از همان ابتدای امر نسبت به هر گونه روند مداخله جویانه مخالف بودیم وهشدار دادیم که منبع مشروعیت بخش دفتر تحکیم را خواست ونظر جمعی دانشجویان مشخص می کنند و نه دستورها و یا احکام انتصابی مسولان.از دیدگاه ما منبع مشروعیت جریان دانشجویی نه بخشنامه هایی که جنبه تاییدی یا عدم تاییدی دارند بلکه بدنه دانشجویی است. و از این جهت اساسا برای هیئت نظارت و وزارت علوم و سایر نهادها(شورای انقلاب فرهنگی-نهاد نمایندگی) جایگاهی برای دخالت در امور داخلی یک اتحادیه دانشجویی وجود ندارد . در همان سال ها صراحتا در بیانیه طیف علامه تاکید شد که دفتر تحکیم مشروعیت خود را از هیئت نظارت کسب نکرده است که نیاز داشته باشد این هیئت برای چگونگی استفاده از نام این اتحادیه تعیین تکلیف کند. طیف علامه همچنین از چند انجمن اسلامی که در نشست شیراز تحکیم حضور داشتند دعوت کرد با حضور در نشست طیف علامه اختلافات درونی اتحادیه را بدون دخالت نهادهای دولتی و با همفکری دانشجویان عضو اتحادیه به نقطه مثبتی برسانند. اما طیف شیراز که تصور می کرد نظر مساعد هیئت نظارت را با خود خواهد داشت، این هیئت را با یک دیدگاه "حکمیتی"به مسئله اختلافات تحکیم وارد کرد.
راهکار هیئت نظارت برای رسیدگی به این شکایت طیف شیراز چه بود؟
هیئت نظارت بر این اساس تصمیم گرفت تا در چارچوبی معین از انجمن های دانشگاه های مختلف دفتر تحکیم وحدت در خصوص اختلافات تحکیم نظر سنجی کند و بر مبنای این نظر سنجی، هیئت نظارت در مورد طیفی که اکثریت دارد اعلام نظر کند . شورای منتخب طیف علامه چنین فرایند مداخله آمیزی از سوی هیئت نظارت را در تعارض با استقلال جنبش دانشجویی می دانست . و اعلام کردیم که اگرچه وضعیت و پایگاه دانشجویی ما در دانشگاهها مشخص است اما به صرف نتیجه مثبت نباید مداخله یک نهاد را که میتواند برای آتیه مجموعه مسئله ساز شود را مجاز دانست این را یک بدعت می دانستیم. و معتقد بودیم اگرچه نتیجه نظرسنجی توسط این نهاد قطعا به سود طیف علامه خواهد بود اما تایید چنین رویکردهایی در تناقض با مسیر منتقدانه جریان دانشجویی و به نوعی پذیرش دخالت نهادهای دولتی در امور اتحادیه بود.
ایا نتایج نظرسنجی به نفع شما بود؟چه نتیجه ای در این خصوص اعلام شد؟
بله! با مشخص شدن نتایج نظرسنجی ها(که اکثریت قریب به اتفاق آن به نفع طیف علامه بود) فشارهای مختلف بر اعضای هیئت نظارت با هدف جلوگیری از اعلان نتیجه نظرسنجی از سوی نهادهایی که از ابتدا در شکل گیری این پروژه نقش داشتند اما پس از مشخص شدن وضعیت هر کدام از ۲ طیف ، روند بررسی اختلافات تحکیم در وزارت علوم از یک پروسه کارشناسی و حقوقی به یک موضع گیری سیاسی مصلحت سنجانه تقلیل یافت. البته در همین زمان فراکسیون دانشجویی مجلس ششم در اعتراض به عدم اعلام نتایج نظرسنجی که به نفع طیف غیر هسمو با نهادهایی همچون نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه بود،به وزارت علوم فشار آورد. و به دنبال این تلاش های نمایندگان مجلس ششم، مدیرکل دانشجویی وزارت علوم اقای محدث در مصاحبه ای نتیجه نظرسنجی و استعلام را به صورت ۹۰ درصد طیف علامه،٣.۵ درصد طیف شیراز و مابقی بلاتکلیف اعلام کرد و این مسئله به کمیسیون آموزش مجلس و نمایندگان پیگیر نیز منعکس شد.با این وجود در این روزها طیف شیراز تحکیم اقدام به برگزاری اردوی سالیانه در ساری نمود که این اردو با پیام مقام رهبری آغاز و با پیام رییس مجلس وقت پایان یافته بود و احزاب سیاسی اصلاح طلب نیز علیرغم مشخص بودن وضعیت این طیف و وزن و پایگاه ان در میان دانشجویان به دلیل نامیدی و نگرانی از جریان اصلی تحکیم که روند انتقاد از اصلاح طلبان و دوری از احزاب را پیگیری می کرد و مثلا خروج از جبهه دوم خرداد و یا بحث تشکیل جبهه دموکراسی خواهی را طرح کرده بود، نمایندگانی به این نشست اعزام کرده بودند.
آقای مومنی با توجه به استناد مکرر طیف شیراز و مسوولان فعلی وزارت علوم به نظر هیئت نظارت، دیدگاه نهایی هیئت مرکزی نظارت در خصوص اختلافات بعد از معلوم شدن نتایج نظر سنجی چه بود؟
با توجه به فضایی که تشریح شد و همچنین دخالت های نهادهای مختلف و همچنین عزم مشخص نهادهای امنیتی برای حفظ انشقاق در تحکیم این هیئت بدون توجه به اینکه بنا بود طیفی که صاحب اکثریت در نظر سنجی شود به عنوان تحکیم اصلی معرفی کند، ، در اطلاعیه ای در۲۴ شهریور ماه ٨۱ اعلام کرد که هر دو طیف شیراز و علامه دفتر تحکیم وحدت تا زمان برگزاری انتخابات مشترک از سوی وزارت بهداشت و وزارت علوم به رسمیت شناخته می شوند. در این اطلاعیه امده است که هم نشست بهمن ماه هشتاد(در شیراز و با حضور اقلیت تحکیم) و هم نشست اسفند ماه هشتاد در دانشگاه علامه(با حضور بیش از ۵۵ دانشگاه) از دیدگاه این هیئت به رسمیت شناخته می شوند.
ایا این موضع اعلان عمومی شد؟
البته! این اطلاعیه در خبرگزاری ایسنا و وروزنامه های سراسری منتشر شده است. توجه کنید که گروهی که تمامی اهداف و فعالیت هایشان بر اساس جعل عنوان جعل هویت و جعل خبر شکل گرفته است قطعا توجهی به این موارد نخواهند داشت. از طرفی همانگونه که در ابتدای بحث اشاره کردم اساسا در طیف علامه تحکیم دیدگاه ما بر این پایه بود که دفتر تحکیم برای قانونی بودن و مشروعیت خود به تایید یا عدم تایید کمیسیون های حکومتی نیاز ندارد.
اگر به ابتدای بحث بازگردیم تحلیل کلی شما از طیف شیراز و رفتارهای آنان با توجه به اینکه انشقاق به هر شکل به ضرر مجموعه تحکیم به نظر می اید چه بود؟
بیبینید! چالش میان طیف های درون تحکیم علیرغم تلاش های که درون تشکیلات برای حل دموکراتیک موانع و مشکلات صورت گرفت اما به تدریج به عرصه عمومی کشیده شد. چرا که گروهی با اتکا به نیروهای خارج از مجموعه دانشجویی و دخالت و دست اندازی در امور داخلی انجمنها ، وجود اراده یی معطوف به حذف نیروهای مستقل آرمانخواه به بهانه های واهی ایدئولوژیک و با هدف یکدست سازی ونفی تنوع و تکثر مثبت در مجموعه را دنبال می کردند. در این میان هیچ پایبندی به سازکارهای دموکراتیک در نحوه برخورد با انجمنها وجود نداشت وبا حربه تشکیلات که در آنزمان در دست اقلیت بود در درون مجموعه به تشکیلات ستیزی روی آوردند،عدم برقراری ارتباط با بدنه دانشجویی و در مقابل تلاش برای نزدیکی به ارکان قدرت و ورود غیر دموکراتیک و خصلتی در انتخابات انجمنهای عضو اتحادیه با هدف تبدیل انجمنها از نهادی انتقادگر به پیاده نظام بدون اراده و به رسمیت نشناختن رویه ی دموکراتیک از پایین به بالا در تحکیم نشانه های خطرناکی ازتلاش برای سوق دادن و گام گزاردن حرکت دانشجویی درمسیر و افق پیوند با قدرت و خلاف مسیر اصولی و آرمانی دانشجویی بود. البته توجه کنید که با وجود گسیل دادن همه امکانات نهادهای حکومتی در جهت برجسته سازی اقلیتی که فاقد پایگاه بودند در مقابل با استفاده از تمامی امکانات در قدرت و ابزارها برای تخطئه ساختن و زمینگیر نمودن اکثریت تحکیم اما در نهایت شکست پروژه رسوایی عاملان و طراحان را به همراه داشت و دست ساز دستوری بودن آنرا اثبات نمود.
آیا حاد شدن اختلاف شما با برخی اعضای مجموعه که بعدها طیف شیراز را تشکیل دادند دلایل مشخصی نیز داشت؟
بیان گوشه ای از عملکرد نیروهای اصلی که به فاصله چند ماه بعد سردمدار طیف شیرازشدند و به نوعی پدر معنوی طیف شیرازمحسوب می شوند از جمله حقایق تلخی ست که در بالاگرفتن اختلافات درونی مجموعه موثر بود ،یکی از همین افراد در شرایطی که یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در زندان به سر می برد صورت جلسه شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در سال ۷۹ را در اختیار دادگاه انقلاب اسلامی قرار داده بود و بدین شکل به جای پیگیری و دفاع از حقوق یکی از اعضای تحکیم،مدارکی بر علیه او را در اختیار نهاد قدرت نهاده بود که این مساله بخوبی و روشنی موید گرایشات سیاسی همسو با قدرت که یا با عناوین تشکلهای پرسابقه و موازی سازی و یا با ایجاد تشکل های خلق الساعه ای که با هدف کنترل فضای دانشجویی و در خدمت موقعیت حاکم ایجاد می شوند که طبیعتا چنین نقشی بیگانه با ماهیت کنش های دانشجویی ست.:مجموعه این و اکنش ها نشان می داد که گروهی در تلاش برای خارج کردن تحکیم از مسیر اصولی خود و پیوند آن به نهادهای قدرت بودند و دخالت و دست اندازی نهادهای بیرون از دانشگاه در مجموعه را به راحتی می پذیرند بنابراین، زنگ خطر برای سایر فعالان دانشجویی به صدا در امده بود و در شرایطی که بسیاری از اعضا هزینه های گزافی را برای حفظ اصالت جریان دانشجویی پرداخته بودند چشم بستن بر استحاله مجموعه توسط افرادی با دغدغه های غیر دانشجویی با توجیه لزوم حفظ وحدت و جلوگیری از انشقاق نادرست بود ،کما اینکه این نیروها در مواجهه با مسائل و مشکلات دانشجویی و با شکل گیری طیف شیراز و رفتن به سمت برگزاری نشست ،اعلام موضع گیری و میزان دوری و نزدیکی و برخورداری از ویژگیهای خاص دانشجویی ماهیت اصلی خود را مشخص ساختند.
البته با تمام سختی هایی که اجرای این سناریوی امنیتی در تحکیم برای جنبش دانشجویی ایجاد کرد و اگر چه وقفه ای ناگریز و موقتی در روند فعالیت مجموعه بوجود آورد اما پس از استقرار در شرایط پس از طیف بندی ،انطباق با شرایط و بخصوص حرکت بر مسیر خط و مشی اصیل دانشجویی از مزیت هایی نیز برخوردار شد تا جاییکه تحکیم توانست با بریدن بند ناف ارتباط با نهادهای حکومتی و دولتی به سوی استقلال حرکت کرد اگرچه نسبت به افزایش روند استقلال در تحکیم هزینه ها و فشارها نیز مضاعف شد.
شایددر ابتدا تصور می شد که ابتکار نهاد نمایندگی برای انشقاق در دفتر تحکیم وحدت با موفقیت روبرو شده است اما در کمتر از چند ماه ماهیت اصلی طیف شیراز که با مداخله ،دوپینگ و تحریک اندک نیروهای اپورتونیستی که فاقد پایگاه دانشجویی بودند و ساختار اصیل حرکت دانشجویی و کنش های منتقدانه و مستقل از قدرت دانشجویان را نشانه گرفته بودند مشخص شد. از سویی پس از عدم توفیق پروژه ی خنثی سازی وبلا اثر نمودن جریان مستقل دانشجویی برغم محدودیت ها ، فشارها و خط و نشان کشیدن ها و از سوی دیگر شکست و بن بست طیف شیراز در نتیجه بی اعتنایی و بی اقبالی دانشجویان از آن وآشکار شدن ماهیت همسو با اقتدارگرایی این جریان ،پرونده طیف شیراز به بایگانی سپرده شد.
به نظر شما دلیل تکرار این پروژه در روزهای اخیر از سوی دولت نهم و طرفدارانش چیست؟ تاکید فراوان دولت بر غیرقانونی و نامشروع بودن دفتر تحکیم به چه دلیل صورت می گیرد؟
برخلاف دستپاچگی برخی نهادها برای غصب عناوین، قالب و عنوان تحکیم وحدت به تنهایی مشروعیت بخش یک مجموعه دانشجویی نیست و هویت دفتر تحکیم وحدت با پلمپ ساختمان آن، زندانی کردن اعضای این اتحادیه و یا غیرقانونی خوانده شدن از سوی نهادهای حکومتی مخدوش نمی شود،آنچه مشروعیت دهنده به دفتر تحکیم وحدت است انگاره های هویتی حاکم بر این مجموعه و میزان تطبیق راهبردهای آن با اصول آرمانخواهانه وروشنگرانه دانشجویی با داشتن خط و ممشی روشن است. جریانات دست ساخته ،کنترل شده و حکومتی با صدور بخشنامه ایجاد می شوند و در واقع مشروعیت بخش نامه ای دارند و در این میان بسیار مضحک است که طیف شیرازی که مشروعیت کذایی خود را با فشارهای پیدا و پنهان نهادهای امنیتی و استفاده از امکانات و رانت های حکومتی از طریق بخشنامه هیئت نظارت وزارت علوم کسب کرده است، امروز با استعلام خواهی از منبع مشروعیت خود، خواهان حذف جریان اصیل دانشجویی است. و هیئت نظارت در پاسخ به آنها در اعلام نظر خود با دروغ گویی و جعل و اظهارات غیرقانونی خواسته آنها را تامین می سازد!
وزارت علوم و دولت با وجودی که هیچ گونه امکانی را حتی برای فعالیتمنتقدان به رسمیت نشناخته و از دستیابی به حقوق محروم نموده ، اما اعلامغیر قانونی بودن تحکیم با هدف حذف جریان دانشجویی از عرصه سیاسی کشوطراحی کرده اند. همان گونه که ما دیدیم سیاست کلی دولت در سال های اخیر سیطره بر جامعه مدنی هم پاشاندن و اضمحلال نهادهای مدنی بوده است. درطول سه سال گذشته کمتر نهاد مدنی و یا منتقد از دست اندازی دولت در امانبوده است.
شما بیبینید نهادهای حکومتی برای این اقلیت سه و نیم درصدی (طیف شیراز)متاسفانه از همه چیز مایه گذاشتند و برایدوپینگ آنها از پیام رهبری تا تریبون های مختلف هزینه کردند.
از دیگر سو سواستفاده از عنوان تحکیم و غیر قانونی کردن ان از سوی دولت در جهت جعلاین عنوان برای منافع مشخص نه تنها غیر قابل انتظار نبود بلکه کا ملا همقابل پیش بینی بود که عده ای در راستای منافع خود تلاش می کنند تمامیموانع قدرت طلبی را از سر راه بردارند. و طبیعی است که در این مسیر چشمطمع به اعتبار هر مجموعه با سابقه و خوشنام داشته باشند. در واقع موازی سازی و جعل عنوان گروه های مختلف خوشنام از جمله دفتر تحکیم وحدت یک دزدی سیاسی از سوی جریانات قدرتمدار برای سو استفاده از محبوبیت نام آنهاست. البته نباید فراموش کرد که در دولتی که از وزیر کشورتا مقامات مختلف به جعل متهم هستند در پیش گرفته شدن چنین رویکردهایی طبیعی است متاسفیم در طول سالیان گذشته عده ای بنابرنگرشی که به مقوله حکومت داری داشته اند سرنوشت اکثریت جامعه را در دست اقلیت ناچیز قرار می دهند و اینک قدرت سیاسی برای انها ناکافی بوده و تلاش دارند نیروهای اجتماعی را نیز به نفع خود جعل و مصادره به مطلوب کنند طیف اقلیت تحکیم اعتبار ناچیزش را بدلیل وابستگی به حکومت در نزد دانشجویان از دست داده است به گونه ای که طیف شیراز با وجود برخورداری از امکانات و امتیازات ویژه چه در دوره اصلاحات و چه در دولت نهم به دلیل ناکارآمدی حضورش در طول سالهای گذشته منحصر در اعلام وفاداری و همراهی و بیعت در راهپیمایی ها و برنامه های تبلیغی حکومتی بوده و فقط در فضای رسمی رسانه ای تبلیغ می شدند و در دانشگاه حضوری نداشته اند. سوال ما این است که آیا تمامی هزینه ها و اعتبارهایی که عوامل صحنه گردان و متحدین اقلیت شیراز برای تحمیل این جریان به فضای دانشجویی بکار گرفتند و پاسخی نیافتند کافی نیست که اکنون دوباره با استفاده از جعل تلاش می شود که این عوامل که سال هاست اساسا در دانشگاه حضور ندارند به صحنه بازگردانده شوند؟ اگر موازی سازی،جعل و تشکل های فرمانبر و دست ساز مشکلی از حاکمیت قرار بود برطرف کند،تشکل های دست نشانده و حکومتی موجود در دانشگاه ها که تعداد آنها نیز کم نیست می توانستند این مشکل بخش هایی از حاکمیت با نهاد دانشگاه را حل کنند، اما این نیروها علی ااظاهر تنها به کار پر کردن مراسم های کذایی با شکوه مقامات حکومتی در هنگام حضور در دانشگاه امده اند و حاکمیت حتی دیگر تحمل اسم یک نهاد دانشجویی مستقل که بزرگترین تشکل دانشجویی حامی دموکراسی بوده و سال هاست نه تنها از امکانات دولتی استفاده نمی کند بلکه مورد شدیدترین فشارهای امنیتی قرار دارد را ندارد.
به نظر شما واکنش نیروهای فعال در دولت اصلاحات در آن سال ها در مورد تلاش دولت برای اینکه غیرقانونی بودن تحکیم را به دولت اصلاحات نسبت دهد چگونه بوده است؟
در پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی که احمدی نژاد هم انتخاب شده بود ما در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت طی نامه ای به ایشان تاکید کردیم که" اقای خاتمی کاری نکنید که دولت های بعدی به استناد به اینکه دولت شما با کوتاه امدن در برابر خواست اقتدارگرایان محدودیت هایی را برای دفتر تحکیم وحدت ایجاد کرده است، مانع فعالیت این مجموعه دانشجویی بشوند و فشار بر جریان در دانشجویی را دوچندان کنند و امروز می بینیم که این هشدار بی جهت نبوده است و دولت نهم تلاش می کند هزینه جعل سازی خود را به دوش دولت اصلاحات بیاندازد و متاسفانه افراد مسوول در آن دوران تاکنون واکنشی به این جعل سازی ها و دروغ گویی های دولت نهم نشان نداده اند.
|