یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گزارشی از وضعیت دانشجویان ممنوع الورود دانشگاه سیستان و بلوچستان
نامه سرگشاده دانشجویان ممنوع الورود دانشگاه سیستان و بلوچستان به ریاست دانشگاه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۴ بهمن ۱٣٨۷ -  ۲ فوريه ۲۰۰۹


در آبان‌ماه ترم گذشته در دانشگاه سیستان و بلوچستان با هجوم افرادی ناشناس به دانشگاه و ضرب و شتم تعدادی از دانشجویان، دانشجویان در اعتراض به مشکلات امنیتی موجود در دانشگاه و حوادث روی‌داده تجمعاتی را برگزار کردند و اعتراضات خود را نسبت به اتفاقات روی‌داده نشان دادند. دانشجویان در مطالبات خود خواستار استعفای ۲ تن از مسوولان دانشگاه به نام‌های شمس نجفی (دبیر کمیته‌ی انضباطی دانشجویان) و کوچک‌زایی (مسوول نگهبانان دانشگاه) به دلیل عمل‌کرد ضعیفشان و عدم برخورد آموزشی، انضباطی و قضایی با دانشجویان تجمع‌کننده بودند.
مسوولان دانشگاه در جمع دانشجویان و نیز در در مذاکرات با شورای تجمع‌کنندگان، مطالبات دانشجویان را پذیرفتند و قول رسیدگی به آن‌ها ‌را دادند.
اما با گذست چند ماه از آن تاریخ تا به کنون نه تنها هیچ کدام از مطالبات دانشجویان تحقق نیافت بلکه مسوولان دانشگاه تمام توافقات صورت گرفته اولیه را نقض کردند.
مسوولان دانشگاه و برخی از دانشجویان و تشکل‌های ارزشی دانشگاه فشار و هجمه‌ها را به‌سوی دانشجویان تجمع‌کننده، نشریات و دانشجویان منتقد و انجمن‌های اسلامی دانشجویان شدت بخشیدند و با پخش شب‌نامه‌ها و تهیه ‌طومارهای جعلی و پرونده‌سازی، آن‌ها را به ملحد‌ بودن، برانداز بودن، پیاده‌نظام دشمن و مزدور و اتهامات بی‌اساس دیگری متهم نمودند.
در این میان به نقشی که کمیته‌ی انضباطی و مسوولان نهاد رهبری در دانشگاه در این خصوص دارد می‌توان اشاره کرد. با عضویت صادق کریمی، دانشجوی دکترا و فرمانده سابق بسیج دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه سیستان و بلوچستان که با بورسیه اطلاعات از کارشناسی به دکترا ارتقا پیدا کرده است، در کمیته انضباطی آن‌هم به عنوان یک عضو دانشجویی که بر خلاف عنوان سمتش با انتصاب مستقیم رییس انتصابی دانشگاه صورت گرفته است، قانون‌شکنی و توهین به دانشجویان شدت بیشتری به خود گرفته است. به گونه‌ای که هم‌اکنون کمیته‌ انضباطی که دانشجویان در تجمعات اخیر خود خواستار برکناری شمس نجفی دبیر آن به دلیل عمل‌کرد ضعیفش بودند فضای از رعب و وحشت را در دانشگاه سیستان و بلوچستان ایجاد کرده‌ است که دانشجویان امنیت روحی و روانی ندارند. گسترش شبکه‌ وسیع رابطان توسط کمیته‌ انضباطی فضای دانشگاه را مانند پادگانی نظامی نموده است و فضای امنیتی در دانشگاه حاکم است.
با ایجاد تغییر در نهاد رهبری و جانشینی پورذهبی به جای انصاریان در ریاست نهاد رهبری دانشگاه سیستان و بلوچستان فشارها بر دانشجویان منتقد و آزادی‌خواه شدت بیشتری به خود گرفته است.
مسوولان که در تجمعات اخیر مطالبات دانشجویان را پذیرفته بودند و قول رسیدگی داده بودند با عهد شکنی و عدم تحقق مطالبات دانشجویان به مجازات و سرکوب دانشجویان تجمع‌کننده و منتقد اقدام کردند.
در فصل امتحانات و در فواصل زمانی کوتاهی ۱۱ نفر از دانشجویان به کمیته‌ی انضباطی احضار شدند و برای ٨ نفر از آن ها حکم صادر شد و ورودشان به دانشگاه ممنوع اعلام شد و برخی از آن‌ها را با ضرب و شتم از دانشگاه بیرون کردند.
اما آن چه عجیب بود روند و نحوه رسیدگی کمیته‌ی انضباطی به پرونده‌ی دانشجویان احضار شده است.
در طی رسیدگی به شکایات در دانشگاه این دانشجویان حق دیدن متن شکایت، حق دیدن نام شاکیان را نداشتند و حتا حق دانستن نام اعضای کمیته‌ انضباطی را هم نداشتند و رییس کمیته انضباطی معتقد است این کمیته سری است و حتا زمان تشکیل جلسه را هم به کسی اعلام نکرد. مطابق با شیوه نامه اجرایی کمیته انضباطی دانشجویان خواستار حضور در کمیته انضباطی شدند و ماده دو بخش رسیدگی به تخلفات دبیر کمیته انضباطی را در صورت درخواست متهمان موظف کرده است که از متهمان دعوت به عمل بیاورد اما از آن جا که اعضای این کمیته مایل نبودند هویت‌شان فاش شود، حق حضور متهمان را نادیده گرفتند. با توجه به موارد فوق اساساً این تردید وجود دارد که آیا شورایی به نام شورای انضباطی وجود دارد یا خیر زیرا نه اسامی آن معلوم است و نه زمان برگزاری جلسه. از سوی دیگر مطابق با آیین‌نامه شورای انضباطی اعضای دانشجویی و استادان حاضر در کمیته بدوی باید با شورای انضباطی تجدیدنظر متفاوت باشند. با توجه به این کسی از اسامی شورای انضباطی خبری ندارد در مورد اجرای این قانون هم تردید وجود دارد.
برخی از دانشجویان نیز اعتراضات خود را نسبت به نقض قانون و عدم رعایت آیین‌نامه انضباطی دانشجویان، به صورت کتبی به مسوولان مربوط ارائه دادند اما پاسخی که به آن ها داده شد، احکامی بود که دانشجویان به هیچ وجه در جریان صدور آن‌ها نبودند. و مسوولان کمیته به آن‌ها گفت که «همین است که هست».
دانشجویانی که مطابق با آیین‌نامه درخواست حضور در جلسه‌ی رسیدگی و تصمیم‌گیری در مورد پرونده‌شان را داشتند، بدون آن‌که مسوولان مربوط آن‌ها را خبر کنند و به درخواست آن‌ها پاسخی بدهند، از طرف کمیته انضباطی به بند ۱۲ شامل ۲ ترم حذف‌ترم با احتساب سنوات و هم‌چنین برای ٣ نفر پیشنهاد اخراج به شورای کمیته مرکزی، محکوم شدند.
گرچه تا این‌جای کار مسوولان کمیته‌ انضباطی با زیر پا گذاشتن قانون برای دانشجویان حکم صادر کردند اما آن‌ها به این اکتفا نکردند و در صورتی که احکام بدوی بود و در برگه‌های احکام نوشته شده بود(مطابق با آیین‌نامه‌ انضباطی دانشجویان) ۱۰ روز فرصت تجدیدنظرخواهی دارید، مسوولان دانشگاه اعلام کردند که ٨ دانشجوی محکوم، حق ورود به دانشگاه را نیز ندارند و از ورودشان به دانشگاه ممانعت شد. روز یازدهم ماموران نگهبانی با ضرب و شتم سه نفر از دانشجویان به نام‌های علی نمازی، کامران جلیل و علی باقری آ‌ن‌ها را از دانشگاه اخراج کردند و حتا به آنها اجازه‌ پوشیدن کفش‌شان را ندادند پس از آن هم نیروی انتظامی این افراد را برای بازجویی به کلانتری برد و چند ساعتی در بازجویی بودند.
وقتی که این دانشجویان توسط نیروی انتظامی دستگیر و به کلانتری برده شدند، با نامه شکایت چند تن از نگهبانان دانشگاه مواجه شدند.
بازجویان لباس شخصی به هنگام تفهیم اتهام دانشجویان فوق نامه‌ای به آن‌ها نشان دادند که در آن از طرف دانشگاه خطاب به نیروی انتظامی نوشته بود که این دانشجویان اخراج شدند و برای دانشگاه ایجاد مزاحمت نمودند.
ماموران لباس شخصی بعد از بازجویی‌های خود از دانشجویان به آن‌ها گفتند که نه تنها حق ورود به دانشگاه را ندارید بلکه اگر می‌خواهید آزاد شوید باید از شهر خارج شوید.
با وساطت و تعهد یکی از اساتید بالاخره دانشجویان دستگیر شده بدون آن‌که حق ورود به دانشگاه را داشته باشند، آزاد و چندین شب است که در خارج از دانشگاه به‌سر می‌برند و حق ورود به دانشگاه را ندارند.
دکتر رضوانی معاونت دانشجویی، فرهنگی دانشگاه در پاسخ به دانشجویان دستگیر شده برای ورود به دانشگاه به آن‌ها گفت: «من هم در خانه‌ام زندگی می‌کنم، من چه ربطی دارد که شما در خارج از دانشگاه هستید.» معاونت دانشجویی دانشگاه در پاسخ به اظهارات دانشجویان مدعی است که این کمیته اختیاراتی فراتر از قانون دارد و می تواند هر تصمیم را که صلاح بداند عملی کند.
دانشجویان ممنوع الورود نه تنها حکم‌ انضباطی‌شان ناعادلانه و غیرقانونی بوده است بلکه ممنوع الوردشان نیز غیرقانونی است. زیرا هیچ جای آیین نامه حق اخراج از دانشگاه و خوابگاه را به مسوولان نداده است و تنها این حق را به رییس دانشگاه داده که حداکثر یک ماه تا صدور حکم از ورود افراد جلوگیری کند. اما حکم ممنوع الورود دانشجویان پس از صدور حکم صادر شده است و به معنای اخراج از خانه این افراد هم محسوب می شود.
دانشجویان فوق به شدت نسبت به احکام و نحوه‌ی رسیدگی به پرونده‌شان اعتراض دارند و در حال پی‌گیری مسائل خود از مجاری قانونی مختلفی هستند.


نامه سرگشاده دانشجویان ممنوع الورود دانشگاه سیستان و بلوچستان به ریاست دانشگاه

در سکوت دادگاه سرنوشت/ عشق برما حکم سنگینی نوشت/ گفته شد دل داده ها از هم جدا/ وای بر این حکم و این قانون زشت

آن چه ما را بر آن وا داشت تا قلم برداریم و نامه ای سرگشاده به ریاست دانشگاه سیستان و بلوچستان بنویسم، نه محکومیت غیرقانونی و ناعادلانه خود توسط کمیته ی انضباطی دانشجویان دانشگاه، بلکه رفتار ناشایست و برخوردهای زننده مسوولان کمیته ی انضباطی و مأموران حراست دانشگاه و اخراج با ضرب و شتم ما دانشجویان این دانشگاه از محیط دانشگاه بوده است.

ریاست محترم دانشگاه سیستان و بلوچستان
ما دانشجویان از طرف کمیته ی انضباطی دانشگاهی که شما سالیان درازیست ریاست آن را برعهده دارید به بند ۱۲ آیین نامه کمیته ی انضباطی محکوم شدیم و هم چنین پیشنهاد اخراج برخی از ما به شورای کمیته مرکزی ارائه شده است. ما علاوه بر احکام غیرقانونی و ناعادلانه فوق از طرف آن دانشگاه ممنوع الورود نیزشدیم. برخی از ما با ضرب و شتم نگهبانان از دانشگاه اخراج شده و هم اکنون هیچ کدام از ما در دانشگاه حضور نداریم. گرچه شاید شما از تمامی مسائل ذکر شده خبر داشتته باشید، اما تنها برای یادآوری بود.

جناب آقای اکبری؛
احکام فوق بر چه مبنایی برای ما صادر شدند؟ آیا شما می دانید که دلیل احکام صادره چه بود؟ اگر نمی دانید ما به شما می گوییم؛
-ارعاب و تهدید و سلب امنیت- افتراء و نشر اکاذیب- توهین، فحاشی یا هتک حرمت و اخلال یا ایجاد وقفه در برنامه ها یا نظم آموزشی دانشگاه.
این ها اتهاماتی بودند که کمیته انضباطی با استناد به آن ها، اشد مجازات را برای ما اعمال کرده است.
امروزه این اتهامات چنان برای محکوم نمودن و سرکوب دانشجویان منتقد و آزادی خواه، رایج شده اند و به کار می روند که پوشالی و دروغ بودن آن ها و رسوایی کسانی که با استناد به آن ها دیگران را محکوم می نمایند، برای دانشجویان روشن شده است.
دانشجویانی که دانشگاه آن ها را چنین غیرقانونی و ناعادلانه محکوم نموده است، در روند رسیدگی به پرونده خود نه شاکیان شان مشخص شده است و نه مصادیق دقیق اتهاماتشان، تنها چیزی که مشاهده کردند، طومارهای جعلی و پرونده سازی هایی بود که به صورت ناشیانه برای آن ها تنظیم شده است.
ما دانشجویان هنوز نمی دانیم جرم مان چیست و مطابق با کدام قانون مکتوب برای ما حکم صادر شده است. متأسفانه در نهادی که مسوول رسیدگی به پرونده ما است، کسانی وجود دارند که نه قانون مدار هستند و نه پای بند به اخلاق و انسانیت. چنان فراوانند مصادیق تخلفات و قانون شکنی ها و رفتار زشت و خشن آن ها با دانشجویان که ذکرشان در این نامه نمی گنجد.

جناب آقای دکتر اکبری
دراقدامی عجیب و غیرقانونی و به دور از هرگونه اخلاق و انسانیت، از طرف دانشگاه ورود ما به دانشگاه که خانه ی ماست ممنوع اعلام شد. حیرانیم که تا چه حد قانون شکنی و عدم پای بندی به اصول انسانی در درون افراد نهادینه شده است که چنین اعمالی را انجام می دهند و حکم به ناحق صادر می کنند و به راحتی تا پای چوبه دار می برند.
بسی تأسف خوردیم به حال دانشگاهی که شما آن را به یک خانواده تشبیه کردید، اما در عمل چنین با فرزندانش برخورد می کند. باور کنید تا به حال چنین رفتار متناقضی را در خانواده های پدرسالارانه ی ایران ندیدم!
سوأل ما این است؛ بر چه اساس و به استناد به کدام قانون و اخلاق و دین ومذهب و آیین و منشور، دانشجویانی بدون دفاع از خود در دادگاهی محکوم می شوند که از شاکیان و اتهامات و مصادیق دقیق اتهامات خود اطلاعی ندارند؟ مگر مطابق با اصل ٣۷ قانون اساسی اصل بر برائت نیست؟ پس چگونه کمیته ی انضباطی دانشجویان از ما می خواهد در برابر اتهامات مبهمی که بدون هیچ گونه مدرکی به ما وارد شده است، اثبات کنیم مبراییم؟
شما بارها گفتید که دانشگاه سیستان و بلوچستان پیشرفت چشمگیری داشته است و ما اکنون مفهوم و معنای واقعی این پیشرفت را می فهمیم. پیشرفت در برخورد و سرکوب دانشجویان منتقد و پیشرفت در قانون شکنی.
ما را محکوم نمودند به اخراج و ممنوع الورود بودن به خانه امان، ما را محکوم نمودند به محیطی که احساس تعلق خاطر به آن داریم و برای سالم نگه داشتن و پویایی آن از جان و دل خود برایش مایه گذاشتیم و ما را ناعادلانه و غیرقانونی محکوم نمودید به جرمی از پیش نوشته برای مان.
اما ترسمان از احکام خود نیست. ترسمان از شب زنده داری در هوای سرد خیابان های زاهدان نیست و ترسمان از اعدام شدن نیست، ترسمان از آن روزیست که این ۲۱ هزار دانشجویی که شما می گویید در دانشگاه وجود دارند، روزی به سرنوشت ما دچار شوند و اندکی بیش از آن ها، در دانشگاه نمانند. ترسمان از این است که مبادا، دانشگاه که نیروی محرکه شکوفایی و توسعه جامعه است، به مکانی برای افسرده نمودن و خط آخری باشد برای دانشجویانی که تمام هم و غم شان ورود به محیط دانشگاه است. ترسمان از این است که دانشگاه چنان شود که دانشجویان آن را پایان زندگی خود تلقی کنند و چنان شود که سدی باشد در برابر توسعه جامعه. ترسمان از این است که دانشگاه به ملکی ماند که پادشاهش در تنهایی خود، خویش را سرزنش کند و ترسمان از این است که دانشگاه به مکانی برای تخلیه ی عقده ها و اعمال سلیقه های شخصی افرادی زورگو و قانون شکن تبدیل شود. ترسمان از این است که مبادا خانه مان ویران شود کنام ..... شود.(ترسمان از بی بلبل ماندن باغچه و گل هایی است که روزها و ماه ها و سال ها باغچه بان پیری مثل شما برای آن زحمت کشیده است.)

جناب آقای دکتر اکبری
فاجعه بار و اسفناک تر از همه ی موارد فوق، عمل ناشایست و نکوهیده ای بود که در برخورد و بیرون نمودن برخی از دانشجویان حکم خورده، از طرف دانشگاه صورت گرفته است.
از وقتی که حکم خود را روئیت کردیم، هیچ گونه امنیتی نداشته و نداریم. اقدام به تعقیب و پی گرد امنیتی ما از طرف مأمورانی که برخی از آن ها برای ما ناشناس بودند در محیط دانشگاه و ایجاد جوی ملتهب در درون دانشگاه توسط مأموران فوق به دستور چه کسی بوده است؟ چگونه این اقدامات و اعمال غیراخلاقی و غیرقانونی مسوولان دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان توسط نگهبانان قابل توجیه است؟
مگر ما مجرم و جانی بودیم که این گونه ما را از خانه مان بیرون کردید؟ آیا آدم کشته بودیم که این گونه مسوولان هراسان از حضور ما در دانشگاه و حتا شهر دست به دامان نیروی انتظامی شدند؟
به حال خود تأسف خوردیم که تا به کنون به کسانی اعتماد کردیم که چنین اهداف شومی در ذهنشان بود و قصد سرکوب دانشجویان منتقد را داشتند.
برای تجاوز به حریم دانشجو و دانشگاه و برای از بین رفتن صداقت و راستی و برای پای مال شدن اخلاق و لگدمال شدن انسانیت، گریستیم، اما پی بردیم به صداقت گفتار و کردار و به اهداف و خواسته های کسانی که داعیه ی خدمت گذاری و پاسخگو بودن به دانشجو را دارند و شناختیم عهد شکنان و دروغ گویان و برایمان آشکار شد شخصیت کسانی که با دانشجویان معترض، عهد و پیمان بسته بودند تا برخوردی با آن ها نکنند. این ها بود نتایج رسیدگی ها و قول های روزهای تجمع؟ این چه پیروزی بزرگی است برای دانشجویان منتقد و آزادی خواه که ترجیح می دهند به چوبه ی دار آویزان شوند اما با آدم فروشی، ننگ بر تاریخ حیات خود نگذارند. این است آرمان اساسی دانشجویان منقد وآزادی خواه، تلاش صادقانه و بی ریا برای تحقق آزادی و اصلاح و رفع آسیب های جامعه خود. افتخار ما این است که اگر از جانب شما مجرم شناخته می شویم اما دروغ گو و پیمان شکن نیستیم.
جناب آقای دکتر اکبری
آیا «رأفت اسلامی» که مسوولان دانشگاه می خواستند مطابق آن، با دانشجویان تجمع کننده برخورد کنند، همین احکام ناعادلانه و غیرقانونی و اخراج دانشجویان با ضرب و شتم از خانه شان بوده است؟ پس وای اگر روزی این رأفت اسلامی نباشد، به کجا پناه ببریم و برسرما و امثال ما چه خواهد آمد؟
یادتان هست که همیشه می گفتید - شاید بازهم بگوید- من دانشگاه را مثل یک خانوده می دانم که باید همه در کنار هم، با آرامش و دوستی و صمیمیت برای پویایی و رشد آن تلاش کنیم و آن را به اوج پله های ترقی برسانیم؟ این یکی از تکیه کلام های شماست و همیشه افتخارتان این بوده است که می گفتید صاحب چنین فرزندانی هستم، اما خودتان قضاوت کنید، کجای دنیا شما تا به حال دیدید که دانشجویان را این گونه آواره و سرگردان کنند و حق ورود به خانه شان را از آن ها به ناحق سلب کنند؟
این واقعه در روزشمار دانشگاه سیستان وبلوچستان، فراموش ناشدنی است، واقعه ای که ذهن ها را مثل خوره می خوراند و فکر را در اندوه پای مال شدن قانون و انسانیت فرو می برد و چشم به خاطر دیدن له شدن خانه ی علم و دانش اشک می ریزد و عقل به خاطر توهین و هتک حرمت به منطق و عقلانیت دچار جنون می گردد.
اگر ما باعث سلب امنیت و یا عامل نشر اکاذیب و توهین و هتک حرمت به دانشگاه شدیم، مسوولان دانشگاه با رفتار خود انسانیت را خدشه دار نمودند و برروح اخلاق چنان تازیدند که زدودنش، بسی سخت، رسوای اش فراوان و هزینه اش برای عاملان آن سنگین خواهد بود. برسد روزی که در کتاب تاریخ نسل های آینده بنشینند و بخوانند حوادث این روزها و آن چه اکنون بر محیط دانشجو و دانشگاه می گذرد و برسد روزی که حقایق افشا شود، گرچه دیگر پرده ها همه فروافتاده اند.

جناب آقای دکتر اکبری
بعد از این که ناعادلانه و غیرقانونی محکوم شدیم و از ورود به خانه امان منع شدیم و تعدادمان دستگیر شدند، می دانید شب ها و این لحظات چگونه بر ما می گذرد و در چه وضعیتی به سر می بریم؟
اگر قضاوت دانشگاه این بود که حضور ما در دانشگاه باعث خسارت های میلیاردری به دانشگاه می شود و مانع پیشرفت دانشگاه است، چرا این گونه با شتاب و غیرانسانی و بدون هیچ گونه امکانات و پناهی ما را در کوچه پس کوچه های شهر زاهدان با امنیت خاصش آواره کردید؟ لاقل بگذاشتید تا لباس هایمان را تنمامان می کردیم، کفش می پوشیدیم. نگفتید که این ها اگر دانشجو نیستند و یا شاید آدم نیز نباشند، موجودی دارای احساس که می باشند؟ آیا اخراج و آواره نمودن آن ها در شهر، احساس مسوولیتی که شما بارها آن را در مجالس و محافل «پاسخگویی به دانشجویان» بیان می کردید، را برنینگیخت؟
آیا احساس وظیفه و احساس پدری ای که در قبال دانشجویان داشتنید، همین بود که ما را چنین از خانه بیرون و سرگردان شهر گردانید؟
نهادی که وظیفه اش به گفته ایی «کارخانه ی آدم سازی» است، شیوه آموختن و یاد دادن آدمیتش به دانشجویان، ضرب و شتم و تهمت زدن و دروغ پراکنی و بی حرمتی به آن ها است؟ اگر آدمیت این است، تلاش تان بیهوده است، زیرا ما تا ابد آدم نخواهیم شد و از چنین آدمیتی بوی نخواهیم برد.
کدام قانون، کدام آیین، کدام فرهنگ، کدام اخلاق و وجدان و کدام انسانیت، حکم می کند که نه دانشجو بلکه هر موجودی دیگر را این گونه بی پناه و آواره گرداند؟
می دانید شب ها و روزها و لحظه ها بر دانشجویانی که برای اصلاح معایب و معضلات دانشگاه از هیچ کوششی دریغ نکردند و دانشگاه آن ها را به جرم منتقد بودن و آزادی خواهی ممنوع الورود کرده است، چگونه می گذرد؟ بدون هیچ گونه امکاناتی در کوچه پس کوچه های ناامن و خیابان های زاهدان و سرمای سوزان کویری سرگردان بودن، می دانید چگونه است؟ شب نخوابیدن و دغدغه ی امنیت داشتن می دانید چگونه است؟
می توانید شبی فرزند خود را این گونه در شهری دیگر سرگردان ببینید، فرض کنید چنین سرنوشتی برای فرزند خودتان در دانشگاه و شهری دیگر به وجود آید، به عاملان آن چه می گویید؟ احساستان نسبت به آن ها که چنین وضعیتی را برای فرزندتان به وجود آوردند، چگونه خواهد بود؟
وقتی با معاونت دانشجویی تماس گرفتیم و او را از وضعیت خود با خبر نمودیم و اجازه ی ورود به دانشگاه را خواستیم، می دانید که چه جوابی به ما داد؟ شرم مان می آید که در جایگاه یک انسان آن را بیان کنیم اما او چنین گفت: «من هم در خانه ام هستم، به من چه ربطی دارد؟».
آری! این است اخلاق و وجدان و انسانیت و قانون؟ مسلمانی کو؟ دین و مذهب کو؟ می بینی که چگونه همه چیز در تقسیم و حراست از قدرت و منصب خویش، به تاراج رفته است؟
مگر نمی گویید: «اگر دین ندارید، پس آزاده باشید» ما می گوییم اگر دین ندارید و آزاده نیستید، لاقل دروغ نگویید، کمی قانون مدار باشید، کمی منطق داشته باشید، کمی عقل مدار باشید و کمی پای بند باشید و عهد شکن نباشید.اگر می خواهید محکوم نمایید و مجازات کنید و به دار بیاویزید، کمی هم انصاف داشته باشید و به وجدان خود رجوع کنید.
می دانید وقتی می خواهند گوسفندی را ذبح کنند، قبل از هر کاری به او کمی آب می نوشانند، اما در دانشگاه سیستان و بلوچستان نه تنها چنین نکردند بلکه در نهایت حرمت شکنی و شقاوت، در نهایت قانون شکنی و بی عدالتی و در اقدامی غیرانسانی و خشونت آمیز، به خاطر عقده ها و سلیقه های افرادی تمامیت خواه، ما را از خانه مان بیرون کردند. آری این سرنوشت شاید برای تک تک دانشجویان مقدر گردیده است تا با وا کردن لب های خود در اعتراض به بی عدالتی و خفقان و ظلم دچارش شوند.
در جامعه ای زندگی می کنیم که دم از عدالت، برابری، برادری، آزادی، خدمت گذاری و پاسخ گویی و امنیت برای خلق می زنند، اما در مقابل دانشجویان خود چنین می کنند.
در جامعه ای زندگی می کنیم که همه داعیه دار خدمت فی سبیل الله هستند و ادعای دین دار بودن و ایمان و حکومت الهی داشتن با برترین اصول و معیارهای اخلاقی و انسانی دارند، اما این گونه بر دانشجویان هجوم می برند و به حقوق شان تجاوز می کنند. شاید که این دانشجویان کافر باشند، اما مگر نمی گویید از محبت خارها گل می شود؟ آیا همین است محبت تان؟ ارزانی وجودتان باد!
دم از دفاع از حقوق مستضعفان و مظلومان و ستم دیدگان می زنید، اما گویی این تنها برای ملت های دیگر است و ملت خود حقی ندارند. گویی در این دسته بندی خودی و غیرخودی و هر که با ما نیست علیه ماست و در این بازی سرنوشت ما غیرخودی هستیم و لاجرم علیه امنیت ملی و پیاده نظام دشمن هستیم.
هنوز در تب و تاب کمک به ملت های دیگر هستیم و هنوز در حال دفاع از حقوق دیگر ملت ها هستیم و این درحالیست که دانشجویان خود را از دانشگاه با ضرب و شتم آواره و سرگردان می کنیم.
آری! عدالت همین است، دانشجویانی را بدون این که از اتهامات و شاکیان خود خبر داشته باشند و بدون آن که به آن ها فرصت بدهید تا از حقوق حقه خود، مطابق با قانون دفاع کنند، از دانشگاه اخراج کنید. پس کو مساوات و برابری در برابر قانون؟ این جمله ی یکی از مسوولان کمیته ی انضباطی در پاسخ به اعتراض ما است؛ «همین است که هست» و این گفته ی معاونت دانشجویی «ما خود قانونیم و فراقانونیم».
آری به راستی طعم خوش عدالت و آزادی را می چشیم! راستی چه کسی حاضر است با ما طعم این آزادی را بچشد؟ جناب آقای دکتر اکبری آیا شما حاضرید؟
جناب آقای دکتر اکبری
کمیته انضباطی دانشجویان، ما را غیرقانونی و ناعادلانه محکوم کرد و در نهایت خشونت ما را از دانشگاه اخراج نمود و به این اکتفا نکرد و از نیروی انتظامی خواست تا ما را دستگیر و در بازجویی از ما خواسته شد که از شهر نیز خارج شویم. راستی به کجا رویم تا شما امنیت و آرامش داشته باشید؟ اگر اجازه بدهید، می میریم تا شما نفسی راحت بکشید و بدون دغدغه و در کمال آرامش به کار باغچه بانی مشغول باشید. شب ها آرام و راحت بخوابید. اگر اجازه دهید ما بمیریم تا دانشگاه سیستان و بلوچستان، دچار عقب افتادگی و خسارت نشود و به اوج پیشرفت برسد؟
اما یک چیز می ماند که بستگی به خود شما دارد و آن یاد و خاطره ما از ذهن و یاد شماست، اگر می توانید، پاک کنید تا ذهن و وجدان تان راحت باشد.
هنوز نمی دانیم جرم مان چیست و به چه گناهی محکوم شدیم و شاکی مان کیست و هنوز مجالی برای دفاع از خود نیافیم. تأسف مان از این بابت است که در دیگر جوامع سازمان های دفاع از حقوق حیوانات وجود دارد و حیوانات می توانند از خود دفاع کنند، اما قوانین و اصول مدیریتی دانشگاه سیستان و بلوچستان به دانشجویان اجازه ی دفاع از حقوق خود را نمی دهد.
گاهی با خود می گوییم که شکایت مان را پیش چه کسی ببریم و دردهای مان را با که در میان بگذاریم. گاهی از سردرد و ناچاری در خورد فرو می رویم در درون خود به آرمان های مان فکر می کنیم، اما ایمان داریم که «پایان شب تیره در راه است».
همیشه تصورمان از دانشگاه، نهادی بود که در آن جا انسانیت، اخلاق، قانون و عقلانیت و علم حاکم است و
معیار تصمیم گیری و قضاوت در مورد افراد قانون و انسانیت است، اما گویا تصورمان در مورد دانشگاه سیستان و بلوچستان اشتباه از آب درآمد و آن چه حاکم است خواست اندکی تمامیت خواه و زورگو و قانون شکن است.
بی گمان ذهن ها و یادها و صفحات تاریخ لحظه های و روزهای ۹ بهمن، ۱۰ بهمن، ۱۱بهمن، ۱۲ بهمن و ... را فراموش نخواهند کرد و خاطره ها بازگو می کنند آن چه در چنین روزها و لحظاتی بر دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان گذشت و می گذرد.
صفحات تاریخ آن را نسل به نسل حراست می کنند و به نسل های آینده می سپارند تا همه بدانند که در این ایام ، در دانشگاه سیستان و بلوچستان برای دانشجویان منتقد و آزادی خواه چه رخ داد.
جناب آقای دکتر اکبری
ما تنها یک چیز خواسته و می خواهیم و آن دفاع از حقوق خود مطابق با آیین نامه انضباطی دانشجویان دانشگاه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. ما نسبت به احکام صادر شده در مورد خود اعتراض داریم و خواهان رسیدگی به پرونده خود مطابق با قانون در دانشگاه سیستان و بلوچستان هستیم. بنابراین آن گونه که اظهار می دارید ممنوع الورود شدن (غیرقانونی و ناعادلانه) ما جزء اختیارات دانشگاه می باشد، ما نه می خواهیم که شما فراتر از قانون عمل کنید و نه می خواهیم که درخواست تخفیف مجازات بگیریم، تنها می خواهیم به خانه خود برگردیم تا مطابق با آیین نامه کمیته ی انضباطی دانشجویان از حق مسلم خود دفاع کنیم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست