بحران اقتصادی و جنبش زنان
شعله ایرانی
•
جنبش زنان چگونه می تواند برای بقا و رشد خود، با پی آمدهای بحران مالی جهانی مقابله کند؟ آیا راه کارهایی برای جذب خانه خرابان به اندیشه های برابری خواهانه داریم یا ارتجاع، جنبش زنان را با هیزم آنها خاکستر خواهد کرد؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۴ بهمن ۱٣٨۷ -
۲ فوريه ۲۰۰۹
رسانه ها از "ناپدید" شدن میلیاردها دلار در برزخ میان دو جهان واقعی و مجازی خبر می دهند. هزاران نفر به خیل بیکاران می پیوندند. جامعهی رفاه غرب با تهدیدی جدی روبرو شده که به سرعت به وخیمتر شدن اوضاع در کشورهای پیرامونی میانجامد. بحران بزرگ نظام سرمایه داری در این دوره، به واسطه ی فساد و پیچیدهگی نظام مالی و مجازی بودن بخش بزرگی از سیستم بانکی و پولی، غافلگیرانه سررسید.
تا همین سال گذشته صحبت از رکوردهای جدید در کسب سود سرمایه بود. نظریهپردازانِ نظام سرمایه داری جهانی به پیروزی و حقانیت نظراتشان می بالیدند و مخالفانشان را بازندگان رویاپیشه ایی می خواندند که از منطق «انسان مدارانه ی» سرمایه، «بازار خودتنظیم» و «تعادل بهینه» سر در نمی آورند. اکنون اندکی پس از آشکار شدن عمق بحران مالی جهانی، رسانه ها در به در به دنبال کسانی می گردند که بتوانند دلایل واقعی بحران را برای مردم توضیح دهند و خبر میدهند که کتاب «کاپیتال» مارکس به زبان اصلی، نایاب شده است. همان برندگان دیروز، امروز در رسانه ها حاضر می شوند و با لکنت زبان می گویند که بازار آزاد را نباید خیلی هم " آزاد" گذاشت! از دولت هایی که تا دیروز در باب بی فایده و ناکارآ بودنشان تئوری می بافتند، درخواست می کنند که از محل صندوق مالیات مردم مایه بگذارند. می گویند که مردم باید سهام داران عمده را که به یمن سودهای افسانه ایی سال های گذشته شان هنوز هم در صدر لیست ثروتمندان دنیا نشسته اند، از ورشکستگی نجات دهند.
اما همه ی این ها، از بحران نظام سرمایه داری و شکست پروژه های کشورگشایی آمریکا گرفته تا شکست ایدئولوژیک نئولیبرالیسم، پوچی زندگی مصرفی، بازنگری مردم به ساختار اقتصادی، فرهنگی و سیاسی حاکم بر زندگی شان...، همه و همه، در مرحله ایی از تاریخ که علم و تکنولوژی از مرز تخیل انسان فراتر رفته، برای جنبش های مردمی چه معنایی دارد؟
بحران دوره ایی نظام اقتصادی حاکم بر جهان، این بار در شرایطی گریبان گیر شده که پیشرفت ها، و یا بهتر بگوییم، جهش های عظیم علمی و تکنولوژیک دو دهه ی اخیر، بنیاد و افق های زندگی انسان و طبیعت را دگرگون کرده است. انسان جهانی تازه آفریده است. جهانی مجازی که در توازی با ما و در مواردی سریع تر از جهان عینی، رشد می کند و سامان می یابد. اگرچه زندگی روزمرهی شهروندان هیچگاه به اندازهی امروز تحت کنترل نبوده، اما دانش بشر نیز هیچگاه تا به این اندازه جهانی و برای همگان قابل دسترسی نبوده است. دوران غول ها و رهبران والا مقام به سر آمده، اسطوره ها درعمق تاریخ به خواب ابدی می روند و دوره ی پیش از اینترنت به ماقبل تاریخ می ماند! این رشد و جهش بی سابقه و دگرگونی عظیم، همه ی زوایای زندگی بشر را در آستانه تغییرات بنیادی قرار داده است. فلسفه، فرهنگ و هنر نیز ناگزیر دستخوش تغییرات اساسی میشوند. همگام با روند تحول کیفی نگاه انسان به خود، جنبش های مردمی نیز ناگزیر شکلهای نوینی می یابند . مقدمات تغییر ساختارهای هرمی ساماندهی تمدن بشری هر چه بیشتر فراهم میشود.
بحران های دوره ایی اقتصادی، همواره اعتراض های مردمی را دامن زدهاند. جنبش ها، چه مترقی و آزادی خواهانه و چه ارتجاعی و ضددمکراتیک، رشد می کنند. بحران اقتصادی ایی که اکنون در آستانهی بزرگترین جهش تکنولوژیک تاریخ تمدن رخ میدهد، می تواند زمینه ساز رشد جنبش های مردمی خودجوش با نقشی تاریخ ساز باشد. از دل بحران های عظیم مالی در متن جهش های بزرگ تکنولوژیک و در بستر فقر فرهنگی و فلسفی کم سابقه، هم نئوفاشیسم و پوپولیسم زاییده می شود و هم انواع نوینی از آرمان گرایی که اشکال جدیدی از ساماندهی روابط انسانی را به تجربه خواهد گذاشت. از میان چنین تجربه هایی، به یمن وسائل مدرن ارتباطی، احتمالن نوعی از ساختار ساماندهی که حرمت انسان و طبیعت را از منظر عشق به رهایی و نه بازتولید قدرت برای تحکیم سیطره می نگرد، رشد خواهد کرد. نیاز به ساماندهی جهانی دیگر، با ساختار و افقهای دیگر، بیش از گذشته عینی و ملموس میشوند.
در شرایط بروز بحران های اقتصادی، معمولن لایه های میانی مزدبگیران از افراط در زندگی مصرفی برای ارضای نیازهای خود،به کشف راه های دیگری برای ارتقا روی می آورد. معمولن نسل جوانِ گروههای آگاهِ جامعه به سمت فعالیت های اجتماعی سوق داده می شود. در حالیکه در میان لایه های پایینی مزدبگیران و انبوه بیکاران که برای نان سر سفره به نبرد هولناک روزانه واداشته می شوند، خطرِ جذاب شدن راه حل های فوری، رشد می کند. فقر و فلاکت ناگهانی، شورش به دنبال دارد و شورش اگر به خودساماندهی آگاهانه تبدیل نشود، رهبران فرصت طلب می یابد. در چنین دورانی است که گروه های نئوفاشیست و بنیادگرا، از هر نوع مذهبی یا سکولار، بیشترین محبوبیت را در میان خانه خرابان و ناآگاهان پیدا می کنند. آنها به خاطر ارائه ی پاسخ های ساده برای مشکلات پیچیده، محبوب می شوند. با رشد چنین نیروهایی است که حقوق زنان و آرمانهای برابراندیشی، بیش از گذشته در سراسر جهان، با تهدید روبرو خواهد شد.
عواقب بحران و تحریم اقتصادی، سقوط قیمت نفت، کاهش بودجه، برنامه های کشورهای صنعتی برای جایگزینی سوخت فسیلی، خطر وقوع جنگ و گسترش منازعات در منطقه، همه و همه، می تواند کشور ما را نیز با یکی از بی سابقه ترین و طولانی ترین بحران های اقتصادی تاریخ مدرنش مواجه کند. تغییرات ناشی از این بحران، با توجه به ضعف نیروهای مترقی و کمسامان یافته گی جامعه ی ما، ضرورتن مثبت و به نفع زنان نخواهد بود. بی شک شرایطی که پیش خواهد آمد قابل پیش بینی نیست. ایران کشوری است که در چرخه ی اقتصادی و سیاسی گلوبال امروز، انتگره شده و مسائل گوناگونی سرنوشتش را رقم خواهد زد.
اما آیا ما برای بحران از راه رسیده آمادهگی داریم؟ جنبش زنان ایران در آستانه ی تغییراتی که در راه است چه باید بکند؟ زنان در سراسر جهان در زمره ی اولین اخراجیها از بخش صنایع و خدمات اجتماعی خواهند بود. در ایران نیز سهم زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی کاهش بیشتری خواهد یافت.
جنبش زنان چگونه می تواند برای بقا و رشد خود، با پی آمدهای بحران مالی جهانی مقابله کند؟ آیا راه کارهایی برای جذب خانه خرابان به اندیشه های برابری خواهانه داریم یا ارتجاع، جنبش زنان را با هیزم آنها خاکستر خواهد کرد؟
اینها پرسشهایی است که باید بیش از گذشته و با جدیت بیشتری به آن بپردازیم. عقل سلیم و غریزهی بقا حکم میکند که در وهله ی اول آن چه را که با چنگ و دندان به دست آورده ایم، حفظ کنیم. تمرکز بر خواست های کلیدی و مشترک را افزایش داده تا به این وسیله فشار و توان نیروی موجود را چند برابر کنیم.
اما بیش از این چه باید کرد؟ آیا باید به پیوند جنبش زنان با جنبش های اجتماعی دیگر، بیشتر بها و سرعت بخشید و در همبستگی با دیگر نیروها، برای سد کردن راه هجوم نیروهای واپس گرا در این شرایط، خواستهای برابری خواهانه را به اعماق جامعه برد؟ آیا وقت آن رسیده که خواستهای جنبش زنان را با خواست های اکثریت زنان جامعه تلفیق کرد تا وزن جنبش را در توازن سیاسی متزلزل این آینده ی نزدیک، سنگین تر کرد؟ ریشه را به اعماق برد تا از گزند طوفان در امان ماند!
آیا در این راستا، باید بیشتر بر تقویت پیوندهای جنبش زنان ایران با خواهرانشان در منطقه و غرب متمرکز شد؟ آیا باید برای به کارگیری استراتژی و کمپین های مشترک سراسری دست به کار شویم و به این ترتیب هم توان جنبش را افزایش دهیم و هم چتر محافظتی بهتری برای کنشگرانش فراهم کنیم؟
زنان ایرانی خارج از کشور همواره در این راستا کوشا بوده اند و نتایج خوبی هم از راه کارهایشان به دست آمده است. اما فرصت تنگ تر شده و نیازمند اقدامات هدفمند و برنامه ریزی شده هستیم. اکنون جنبشِ مستقل زنان در خارج با پشتوانه ی جنبشی موجود و فعال در داخل کشور، که در نوع خود کم نظیر است، می تواند به مذاکره و ایجاد همبستگی های عملی و عینی جهانی با خواست های زنان ایران بپردازد.
جنبش زنان در ایران مدتی ست که با جان تازه ایی که در آن دمیده شده، از موضع تدافعی خارج شده است. جنبشی است که ریشه می دواند و بلوغ می یابد. زمین میخورد اما زمینگیر نمیشود. شکلی که برای ساماندهی خود برگزیده، نوین است و پاسخگوی نیازهای فعالینش و زمینه ساز رشدی دمکراتیک و مستقل از مراجع قدرت. تجربهایی گرانبها در راه پایهریزی دمکراسی. این جنبش اکنون توان این را دارد که پرسش ها را پیش رو بگذارد و راه کارهای فمینیستی و نوین بیابد. بحرانی که جهان را در کام خود می برد، ما را وامی دارد که با درایت و سرعت، همه ی توان و استعدادهای خود را برای یافتن پاسخ های عملی برای تسریع تحولات بنیاد ین و د مکراتیک در کشورمان به کار گیریم. جنبش زنان در این برهه، نقشی سرنوشتساز دارد.
شعله ایرانی، ژانویه ۲۰۰۹
avayezan@gmail.com
سرمقاله ی نشریه آوای زن شماره ۶۴ - ۶۵
www.avayezan.org
|