محدودیت های جدید
موسیقی در تلویزیون بیشتر سانسور می شود!
فرهنگ آشتی
•
چند روز قبل پس از پخش یک دقیقه از ترانه «ای ایران، ای مرز پر گهر» از شبکه پنجم سیما، به شکل غیرمنتظره ای از ادامه آن جلوگیری به عمل آمد. طبق تصمیم جدید مرکز موسیقی و سرود صدا و سیما پخش برخی ترانهها از جمله «طلب» محمد اصفهانی و «من نه منم» روزبه نعمت اللهی ممنوع اعلام شده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۵ بهمن ۱٣٨۷ -
٣ فوريه ۲۰۰۹
روزنامه ی فرهنگ آشتی: تغییر رییس دفتر موسیقی وزارت ارشاد که روز گذشته پس از ماهها ، به شکل رسمی اعلام شد، همزمان با انتشار اخبار غیر رسمی مبنی بر اعمال محدودیتهای بیشتر در زمینه موسیقی صدا و سیما ، بار دیگر این شبهه را به وجود آورد که اراده ای برای تنگتر کردن فضای موسیقی کشور شکل گرفته است. چند روز قبل پس از پخش یک دقیقه از ترانه «ای ایران ، ای مرز پر گهر» از شبکه پنجم سیما ، به شکل غیر منتظره ای از ادامه آن جلوگیری به عمل آمد . طبق تصمیم جدید مرکز موسیقی و سرود صدا و سیما پخش برخی ترانهها از جمله «طلب» محمد اصفهانی و «من نه منم» روزبه نعمت اللهی ممنوع اعلام شده است و این در حالی است که طبق بخشنامه جدید ابلاغ شده به مدیران شبکه های تلویزیون و رادیو، از این پس تنها ترانه ها و موسیقی هایی امکان پخش از این رسانه ها را دارند که مجوز رسمی «مرکز موسیقی صدا و سیما » را داشته باشند. پیش از این بنا بر روال مرسوم به تشخیص مدیران شبکه ها امکان پخش موسیقی در برنامههای مختلف بویژه برای تیتراژها وجود داشت. محدود سازی پخش موسیقی از صدا و سیما در حالی اتفاق می افتد که پیش از این و در ابتدای مسئولیت مدیر قبلی مرکز موسیقی صدا و سیما به صورت مکتوب اما غیر رسانه ای مجوز پخش چند اثر از خوانندگانی چون ویگن، مازیار و فرامرز اصلانی از رادیو صادر شده بود اما در ماه های اخیر این مجوزها همگی باطل شده اند. این اتفاقات را البته می شد از قبل پیش بینی کرد . از همان زمانی که «عزت الله ضرغامی» - رئیس سازمان صدا و سیما- در مراسم تودیع و معارفه مدیران سابق و جدید مرکز موسیقی صدا وسیما برتحول ساختاری فرآیند تولید و پخش موسیقی در این سازمان تاکید کرد: «موسیقی در رسانه ملی باید کاملا منطبق با حدود شرعی و ویژگی های فرهنگی و متناسب با اهداف برنامه سازی باشد». او همچنین به افزایش اختیارات و گسترش نظارت مرکز موسیقی سازمان اشاره کرد:« این نظارت کارشناسی باید بر فرآیند انتخاب و پخش موسیقی در تمامی برنامه های رسانه ملی اعمال شود» . از طرفی هنرمندان به علت عدم رعایت حقوق مادی و معنوی خویش ، انتقادهای فراوانی به سیاست های موسیقایی سازمان صدا و سیما داشته اند . نمونه آن را می توان در درخواست رسمی برخی از هنرمندان طراز اول و چهره های شاخص موسیقی از جمله « محمدرضا شجریان « مشاهده کرد که خواستار عدم پخش آثارشان از این رسانه شده اند. همچنین مدت هاست که خانو.اده فرهاد مهراد پیگیر درخواستشان مبنی بر عدم پخش آثار فرهاد از رادیو و تلویزیون هستند. اینها همه در کنار سنت همیشگی نهاد رسانه ای کشور در نمایش ندادن ساز و یا بردن نام اسامی صاحبان آثار قرار دارند. این در حالی است که این رسانه روزگاری نقش قابل توجهی در ارتقای موسیقی ایران داشته است . آنچه در این سال ها به عنوان چالشی بزرگ مطرح بوده ، رسیدن به گونه ای از موسیقی در این رسا نه است که بتواند مخاطب عام را راضی و در عین حال سطح موسیقایی او را نیز در حد مطلوبی نگاه دارد. اتفاقی که تا کنون کمتر رخ داده و اعمال سیاستهای محدود کننده نیز می تواند به مشکلات این حوزه بیش از پیش اضافه کنند.
فراز و فرود اهالی موسیقی
آخرین سال دولتهای هشتم و نهم، سال خوشی برای اهالی موسیقی و یا لااقل برای بخش دولتیاش نبوده است. آخرین روزهای عمر دولت هشتم به ریاست «سید محد خاتمی» بود که «علی مرادخانی» پس از سیزده سال که به عنوان رئیس دفتر موسیقی که آن روزها هنوز «مرکز موسیقی» نامیده میشد، فعالیت می کرد ، کنار رفت. این کنارهگیری البته تا حد زیادی خود خواسته بود. «خستهام، خیلی زیاد. برای همین میخواهم که از این مسند کنار بروم». حالا آخرین روزهای حیات دولت نهم است و باز آن حکایت تکرار شده است. این بار البته قضیه کمی متفاوت است. «محمدحسین احمدی» که سیاستهای ضد و نقیضش در سالهای مدیریتش بر حوزه موسیقی، حرف و حدیثهای بسیاری به دنبال داشت، نه خسته است و نه رفته تا مثل «مرادخانی» گوشه عزلت بگیرد و مدیریت موزه موسیقیای را بر عهده بگیرد که هنوز که هنوز است، خبری از افتتاحش نیست. او رفته تا به عنوان «رایزن فرهنگی ایران در آفریقای جنوبی» فعالیت کند. مسئولیتی سنگینتر و در عین حال مهم تر از آنچه که تا کنون در دفتر نه چندان عریض و طویل موسیقی با او روبهرو بوده است.
جا پای نه چندان سفت مدیران موسیقی در ایران
مرادخانی که رفت. محمد حسین همافر به عنوان جایگزین او در دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد موسیقی فعالیت خود را آغاز کرد. او که در ماههای پایانی دولت هشتم و در آغازین ماههای دولت نهم بر این مسند تکیه زده بود، در چنان بلاتکلیفیای به سر میبرد که نمی دانست باید با هنری که در آن روزها به هیچ عنوان تکلیفش مشخص نبود، چه کند؟ به همین خاطر است که بسیاری دوران مدیریت او را دوران سیاهی برای موسیقی ایران میدانند و این در حالی است که او زمان مدیریتش بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در شیراز، عملکرد قابل قبولی از خود ارائه داده بود. در مدت دو سالی که او به عنوان رئیس این نهاد فعالیت کرد، بیشترین فراز و فرودهای مربوط به مسائل اجرایی موسیقی رخ داد. تغییر «مرکز موسیقی» به «دفتر موسیقی»، برگزار نشدن جشنواره موسیقی جوان، پیچیدهتر شدن صدورمجوز برای آلبوم و کنسرت، برکناری معاون و مشاور امور بین الملل پس از اتمام بیست و یکمین جشنواره موسیقی فجر،کمبود بودجه و نپرداختن مطالبات هنرمندان، اختلاف با انجمن موسیقی و ... از مهمترین رخدادهای این دوسال بوده است. شاید همین وضعیت بود که او را در آن زمان بارها روانه بیمارستان و حتی بخش سی.سی.یو کرد. عمر مدیریتی «همافر» نیز البته بسیار کوتاه بود. او رفت تا به جای او «محمدحسین احمدی» به عنوان مدیر بیاید و تا روز گذشته به عنوان مدیر دفتر موسیقی فعالیت کند، هر چند که از ماهها پیش شایعه برکناریش وجود داشت و آنها میخواستند تا جشنواره بیست و چهارم موسیقی در آرامش برگزار شده و آن گاه او رهسپار آفریقای جنوبی شود. دوران مدیریت «احمدی» البته دوران پر فراز و فرودی بود. در این مدت چهرههای نامی موسیقی به روی صحنه کنسرت آمدند تا مشکلات دیگر موسیقی نادیده گرفته شود. شوق حضور چهرههایی مثل محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و ... آنقدر زیاد بود که دیگر کسی به تعلیق چندین و چند شرکت موسیقی توجهی نداشت. در این سالها چند شرکت تولید و پخش موسیقی به دلیل تخلف از قوانین، جریمه شده و تا شش ماه به حالت تعلیق درآمدند. معروفترین آنها «آوای باربد» بود. در این مدت همچنین گروههای موسیقی پاپ و بالطبع آن گروههای موسیقی مدرن نیز با مشکلات متعددی مواجه شدند. دستگیری رپرها با بازداشت «سروش لشکری» معروف به «هیچکس» آغاز شد و کار تا جایی پیش رفت که برخی خبر از صدور حکم اعدام او دادند و بعضی از رسانهها حتی خبر اعدام او را نیز منتشر کردند! پس از سروش هیچکس نوبت به دیگران رسید. حتی در فراخوانی از همه رپ خوانها دعوت شد تا در جلسهای در فرهنگسرای ارسباران شرکت کنند و برای گرفتن مجوز برای آنها اقدام شود. جلسهای که بیشتر از آن، منجر به شناسایی رپرها و گرفتن فیلم از آنها شد! در نهایت «محمد دشتگلی» رئیس (سابق) مرکز نظارت و ارزشیابی دفتر موسیقی، رسماً خبر از برخورد با رپرها و پلمپ کردن استودیوهای آنان داد. خبری که در خارج از ایران نیز بازتاب زیادی یافت.
رسمی به نام تغییر مدیران موسیقی
این تغییرات مدیریتی البته تنها معطوف به مدیران دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. برکناری سریع و قاطع یکی از مسئولان این دفتر(که سابقهای نسبتا طولانی در این حوزه داشته و از مدتها پیش در مورد سوءمدیریت و مسائل حاشیهای وی صحبت هایی میشد) پس از اتمام بیست و یکمین جشنواره موسیقی فجر،به عنوان سرآغاز تغییرات مدیریتی در دفترامور موسیقی تعبیر شد. به فاصله اندکی پس از آن اتفاق، خبر حضور بازرسان ویژه درانجمن موسیقی ایران به گوش رسید ؛ پیرو آن اقدام که هیچ گزارش رسمی به دنبال نداشت، شایعاتی درخصوص مسئولان این انجمن،انحلال ویا تحدید حوزههای فعالیتی و ... پراکنده شد. در این مدت مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری نیز در پیاختلافاتی که بین او و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در انتشار چند اثر فاقد مجوز این مرکز وجود داشت، برکنار شد. مشکل از زمانی آغاز شد که مرکز موسیقی حوزه آلبوم «ترنج» محسن نامجو را منتشر کرد. «رضا مهدوی» در حالی از حوزه هنری کنار رفت که هر چه بود، لااقل مرکز موسیقی این نهاد فعال بود، اتفاقی که پس از او به هیچ عنوان رخ نداده است. «رضا مهدوی» که به مدت ۵ سال ریاست مرکز موسیقی حوزه هنری را برعهده داشت با حکم «حسن بنیانیان» رئیس حوزه هنری از این سمت برکنار و به عنوان مشاور رئیس حوزه منصوب شد. مدیران عامل خانه موسیقی نیز در این مدت بارها تغییر کرده و حتی در زمان مدیریت خویش نیز استعفا دادهاند. بعد از مدیریت «کامبیز روشن روان» که با قدرت بسیار این خانه را اداره میکرد تاکنون این خانه که همیشه نظرات مثبت و منفیای به خود دیده است، از حضور چند مدیر بهره برده است. این تغییرات در مرکز موسیقی صدا و سیما نیز ادامه داشت. محمد حسین صوفی، کرمرضا پیریایی و بسیاری دیگر از این مرکز رفتند و جای خود را به دیگران سپردند.
اهالی موسیقی چه میگویند؟
«شاهین فرهت» که سابقه فعالیت دراز مدتی در دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد، در این خصوص میگوید که مدتها بود که خبرهای مبنی بر رفتن «محمدحسین احمدی» در دفتر موسیقی وجود داشت: «به هر حال باید هر چه سریعتر جایگزین او مشخص شود تا سیاستهای موسیقی کشور مشخص شود. ما فرهنگ موسیقیایی بسیار کهنی داریم و لازم است هر کس به عنوان مدیر در این مرکز مشخص میشود، از موسیقی فآخر حمایت به عمل بیاورد. ضمن آنکه من به شخصه از مدیر جدید میخواهم تا در زمینه حمایت از فعالیتهای آهنگسازان جوان دقت بیشتری انجام دهد. ضمن آنکه امید است بالاخره وضعیت بلاتکلیف موسیقی ایران مشخص شود». کامبیز روشنروان «آهنگساز» نیز به شکل قاطعی میگوید که باید هر چه سریعتر وضعیت مدیر جدید مشخص و سیاستهای تعیین شود، چرا که بلاتکلیفی منجر به اتفاقات ناخوشایندی برای موسیقی و به خصوص فعالان این حوزه شود». او همچنین به وجود چندین و چند درخواست برای دریافت مجوز کنسرت، آلبوم و ... اشاره دارد که باید تکلیفشان تعیین شود. «پری ملکی»، سرپرست گروه موسیقی خنیا البته نظر دیگری دارد. او که میگوید در دوران مدیریت احمدی تنها کسانی توانستهاند به اجرای برنامه بپردازند که هیچ زمانی مشکلی برای اجرای برنامهاشان وجود نداشته است، به نکته جالبی اشاره دارد: «در این سالها مسائل گوناگونی به موسیقی ایران لطمه وارد کرده است و حالا این مسئله میداند مشکل دیگری بر مشکلات اهالی موسیقی اضافه کند. بنابراین نباید چندان به رونق برنامههای موسیقی در این سالها با دید خوبی نگریست».
و آخر اینکه ...
ادامه این موقعیت میتواند به شدت فضای فعالیت در حوزه موسیقی را بیثبات و متزلزل کند. به نظر میرسد مسئولان رده بالای وزارت ارشاد باید هرچه سریعتر در خصوص تثبیت مدیریت حوزه موسیقی - که سرنوشت کار و زندگی دهها و صدها هزارنفر(اعم از هنرمند و غیر هنرمند) به این حوزه گره خورده است - خیلی صریح و روشن و با تسریع در اعمال برنامهها و سیاستهای خود وارد عمل شده وفضای امنیت و آرامش را برفضای تشویش و بیثباتی حاکم کنند.
|