یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

فعلاً تا مدت زمان مدیدی امکان بروز حاکمیت دوگانه از میان رفته است
محبیان: ضربه پذیری میرحسین بسیار کمتر از خاتمی است
میرحسین اگر تحولی جدی در نگاهش پس از انتخابات رخ ندهد فعلاً از لحاظ فرهنگی، اصولگرای معتدل از لحاظ اقتصادی، چپ متحول از لحاظ سیاست خارجی، اصولگرا و از لحاظ طبقه بندی جناحی، اصلاح طلب ارزشی است



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۵ بهمن ۱٣٨۷ -  ٣ فوريه ۲۰۰۹


اینکه چه کسی در مقابل احمدی نژاد قرار گیرد تا شاید بتواند در رقابت سال آینده کرسی پاستور را بار دیگر به اصلاح طلبان بسپارد اکنون تبدیل به مساله مهمی شده است. «ضربه پذیری میرحسین موسوی بسیار کمتر از خاتمی است». این اعتقاد دکتر امیر محبیان در شرایط کنونی است که اردوگاه اصلاح طلبان با سه گزینه اصلی خاتمی، کروبی و میرحسین موسوی مواجه شده است. از میان این سه گزینه اما میرحسین موسوی گزینه همیشگی جناح چپ برای قبول نامزدی انتخابات است که چنانچه از شواهد و گفتار افراد نزدیک به او برمی آید احتمال آمدن او در این دوره افزایش یافته است. در مورد عملکرد میرحسین موسوی و نیز مشکلات و شرایطی که در صورت بازگشت او به عرصه اجرایی با آن مواجه خواهد بود با دکتر امیر محبیان استاد دانشگاه و رئیس مطالعات استراتژیک آریا به گفت وگو نشسته ایم.

---

- با مرور تاریخ هر جا که به جنگ رسیده ایم با قحطی و شرایط بسیار سخت روبه رو می شویم. اما در زمان هشت سال دفاع مقدس مردم با تورم زیادی روبه رو نبوده اند و خیلی ها معتقدند از لحاظ اقتصادی کشور با توجه به جنگ و محدودیت های به وجودآمده کشور وضعیت خوبی داشته است. شما مدیریت میرحسین موسوی را در دوران هشت سال دفاع مقدس در بخش اقتصادی چگونه ارزیابی می کنید؟

مدیریت اقتصادی دوران جنگ تابع چند عامل مهم بود؛ نخست آنکه فضای سنگین و محدودگر جنگ سطح توقع را تا حد زیادی پایین آورده بود و در فضای جنگ تامین امنیت بر هرگونه تقاضا برای زندگی لوکس غلبه یافته بود. دوم آنکه سال های نخست انقلاب همواره دوران حاکمیت نوعی پاک اندیشی و ساده زیستی در میان مسوولان و به دنبال آن در میان مردم است. سوم غلبه دستگاه ارزشی خاصی بود که امام ایجاد کرده بود و زیست مرفهانه و لوکس از سوی مردم زیست طاغوتی تلقی شده و گفتمان حاکم به سمت قباحت تجمل و ممدوح بودن مردمی بودن بود. در کنار همه اینها که کنترل کننده سطح تقاضا و توقع بود، شاهد مدیریتی بودیم که در همین چارچوب عمل کرد. این مدل اقتصادی انقباضی و دولت محور در آن شرایط ثمرات مثبتی نیز داشت که البته از مسائل و مفاسد اقتصاد دولت محور هم نمی توان غافل بود.

- گرایش میرحسین موسوی به اقتصاد دولتی و مخالفتش با خصوصی سازی به خاطر شرایط جنگ بود یا عقاید شخصی اش؟

هواداران میرحسین موسوی معتقدند مهندس موسوی در مقاطعی کشور را اداره کرد که درآمد ارزی ما از هفت میلیارد دلار تجاوز نمی کرد و از این مبلغ باید سه میلیارد دلار صرف جنگ می شد. البته در آن زمان به ویژه نمی توان منکر شد که تفکر اقتصادی میرحسین موسوی مانند سایر چهره های خط چپ، توجه و تاکید بر اقتصاد دولتی و حمایت از دخالت های دولتی در عرصه تولید و توزیع بود.

شنیده ام به زودی قرار است مهندس موسوی از عملکرد خود در آن دوران دفاع کرده و نظرات جدید خود را اعلام کند؛ طیف نزدیک به مهندس موسوی اکنون برآنند که تصور اداره امور کشور با قریب حدود پنج میلیارد دلار در شرایطی که امروز به رکورد ۷۰ میلیارد دلاری در صادرات نفت دست یافته ایم، از نظر آنان معجزه یی است که به تعبیر مهندس میرحسین موسوی نشان از مدیریت نه یک نخست وزیر یا کابینه بلکه «مدیریت یک ملت بر خود» دارد. شنیده ام دکتر فرشاد مومنی از اقتصاددانان طیف مهندس موسوی گفته است تمایلات دولت سالارانه میرحسین کذب محض است. دولت مهندس موسوی فقط یک گناه نابخشودنی دارد و آن هم بها دادن به مولدها و سخت گیری بر سوداگران و غیرمولدها است. و حتی بر آن است که جنگ روانی علیه مدیریت اقتصادی آن دوران علاوه بر آنکه یک دروغ بزرگ به تاریخ قلمداد می شود، ظلم نابخشودنی و عظیمی به ملت ایران نیز محسوب می شود.

به گمانم باید منتظر شویم مهندس موسوی روشن سازد که آیا دیدگاه های اقتصادی او تابعی از شرایط محیطی آن زمان بوده است یا آنکه ساختار مدل اقتصادی او اساساً دولت محور است. اهمیت این تحول دیدگاه در میرحسین موسوی بسیار زیاد است زیرا در دوران حاکمیت دولت آقای هاشمی تقریباً شاهد غلبه نقیض دیدگاه های موسوی یعنی دیدگاه های نئولیبرالی بودیم و در دوران خاتمی نیز این روند ادامه داشت؛ حال آیا موسوی قصد دارد جهشی از انتهای طیف راست اقتصادی به انتهای طیف چپ اقتصادی داشته باشد یا سعی خواهد کرد اقتصادی باز با تکیه بر دیدگاه های عدالت محورانه حول تقویت تامین اجتماعی و نزدیک به اقتصاد سوسیالیستی سوئدی را ارائه کند؟ باید منتظر طرح نظرات از سوی او شد؛ نظراتی که می تواند از سوی گرایش های اقتصادی دیگر به نقد گذاشته شود.

- به لحاظ فضای سیاسی دوران میرحسین موسوی را چگونه ارزیابی می کنید؟ فضای سیاسی آن دوران و نگاهی که او به مسائل سیاسی داشت، چگونه بود؟

نگاه میرحسین موسوی در آن زمان تابعی از نظرات امام بود لذا حمایت ایشان را هم داشت. در آن زمان فشار های اقتصادی و سیاسی خاص برآمده از ظهور یک نظام جدید انقلابی با ماهیت اسلامی شدت یافته بود. بعد از بروز انقلاب تا مدتی که شاید یکی دو سال را در برمی گرفت غربی ها دچار شوک بودند ولی سریعاً سعی در براندازی یا استحاله انقلاب داشتند تا این موج را از درون و بیرون تحت کنترل بگیرند؛ روندی که تاکنون ادامه دارد. اگر ضعف ساختارهای کشور را در سال های اولیه انقلاب در نظر بگیریم که بی تجربگی مدیران نیز آن را تشدید می کرد، درمی یابیم که در واقع حمایت بالای مردمی و درایت امام و نفوذ کلام فوق العاده ایشان بود که دولت ها را از گردنه های سخت عبور می داد. البته خلوص و زحمات مدیران آن زمان را نیز نباید نادیده انگاشت.

- میرحسین موسوی در دوران نخست وزیری با مشکلات مختلفی مواجه بود. شما فکر می کنید در صورت بازگشت او به عرصه سیاسی او با چه مشکلاتی مواجه شود؟

گره اصلی در کار مهندس موسوی در بخش سیاست قرار ندارد هرچند در آن بخش هم پرسش هایی مطرح است.

در بخش اقتصادی است که موسوی باید رویکردهای جدید خود را تبیین و فاصله یا عدم فاصله آن را با سیاست های اقتصادی جاری و آتی بیان کند. می دانیم که رهبری سیاست های اقتصادی جدید را تایید می کنند ولی همیشه بر جهت گیری عدالت محورانه آن تاکید داشته اند. حال رویکرد موسوی این جهت گیری را تقویت می کند یا اینکه قصد دارد با آن وارد چالش شود هنوز معلوم نیست.

در حوزه سیاست میرحسین موسوی در انتخابات دو رقیب داخلی دارد، یک رقیب بیرونی. خاتمی رقیب داخلی نرمی برای اوست که به گمانم کم کم ترجیح می دهد به دلیل شرایط موجود از سطح کاندیدای ریاست جمهوری با تمام ریسک هایش ارتقا یابد و به سطح یک رئیس جمهور آفرین ترقی کند ولی باز هنوز شرایط شفاف نیست. رقیب داخلی سخت تر او آقای کروبی است. کروبی شاید به درستی معتقد است حضور معین به عنوان کاندیدا در دور گذشته فرصت پیروزی را از چنگ او و اصلاح طلبان ربود. بنابراین قصد دارد در این نوبت جبران مافات کند. ولی نمی دانم در صورت کنار رفتن خاتمی به سود میرحسین و رسیدن به نوعی اجماع نسبی درون اصلاح طلبان آیا او در برابر فشار افکار عمومی اصلاح طلبان دال بر کاندیداتوری میرحسین به چالش ادامه خواهد داد یا خیر؟ در هر حال به گمانم با گذشت ۲۰ سال از آخرین حرکات سیاسی- اقتصادی میرحسین فعلاً در برابر او و سیاست هایش در شرایط جدید یک علامت سوال بزرگ قرار دارد.

- با توجه به بحثی که در مورد وحدت ملی مطرح شد آیا ایشان می تواند گزینه یی برای وحدت ملی باشد؟

به گمانم میرحسین موسوی توانایی جذب بخشی از رای اصولگرایان در برابر احمدی نژاد را داراست البته حجم آن را دقیقاً نمی دانیم ولی این ظرفیت جذب موقعیت بهتری به نسبت خاتمی به او می دهد. اما آیا این به معنای دولت وحدت ملی است؟ گمان نمی کنم. میرحسین منتقد کلاسیک جریان رقیب البته با قرائت ۲۰ سال پیش آن است.

- میرحسین موسوی در شرایط فعلی در کجای جغرافیای سیاسی ایران قرار دارد ؟ اکنون با دیدگاه هایی که از او به یاد داریم و تغییر رویکردی که جناح چپ و راست درخصوص ماهیت خود داده اند جزء کدام دسته محسوب می شود؟

میرحسین اگر تحولی جدی در نگاهش پس از انتخابات رخ ندهد فعلاً از لحاظ فرهنگی، اصولگرای معتدل از لحاظ اقتصادی، چپ متحول از لحاظ سیاست خارجی، اصولگرا و از لحاظ طبقه بندی جناحی، اصلاح طلب ارزشی است.

- زمانی که در دوره دوم ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه یی هنگام انتخاب نخست وزیر فرا رسید نظرات مخالفی در مورد انتخاب مجدد میرحسین موسوی وجود داشت، آیا اکنون هم چنین فضایی وجود دارد؟

موقعیت رهبری اکنون با زمان ریاست جمهوری ایشان قابل قیاس نیست. رئیس جمهور آن زمان اکنون ولی فقیهی است که ۲۰ سال است کشور را با اقتدار اداره کرده و توانایی مدیریتی ایشان آشکار است. مقایسه این شرایط با آن دوران معقول نیست؛ میرحسین موسوی طبعاً بیش از هر کسی باید این تفاوت را درک کرده باشد.

- دلیل محبوبیت میرحسین نزد نسل اول انقلاب چیست؟

در مورد میرحسین موسوی دو نظر نزد السابقون وجود داشت؛ گروهی وی را بر حسب تاییدات امام تایید کرده و کلیه سیاست های او را مورد تایید قرار می دادند، این طیف چپ های اسلامی آن زمان (سلامیون) بودند؛ طیف راست آن زمان سیاست های میرحسین را به ویژه در حوزه اقتصاد مورد نقد قرار می دادند و خواهان حضور قوی تر بخش خصوصی در فعالیت های اقتصادی کشور بودند. این دیدگاه اخیر پس از پایان جنگ غلبه یافت و عملاً واقعیت های کشور از یک سو و از سوی دیگر شکست سیاست های اقتصادی انقباضی در جهان دیدگاه آنها را پیش برد، البته قرائت «رسالتیون» در دوران هاشمی تحقق کامل نیافت زیرا آنها نگاهی خاص به خصوصی سازی داشتند که با نگاه نئولیبرالی کارگزاران همخوانی نداشت و بعداً هم به منتقدان بخش های عدالت ستیز آن تبدیل شدند.

- در دوقطبی احمدی نژاد - میرحسین نحوه آرایش طیف های اصلاح طلب و اصولگرا به چه صورت خواهد بود؟

پیچیدگی شرایط در این دوقطبی بیش از دوقطبی خاتمی - احمدی نژاد است. نکاتی که پیش از هر قضاوتی ابتدا باید روشن شود این است؛ اولاً اصلاح طلبان حول محور میرحسین به وحدت کامل می رسند یا کروبی به استقلال طلبی خود ادامه خواهد داد؟ دوم اصولگرایان به سمت احمدی نژاد به مثابه تنها کاندیدا خواهند رفت یا خیر؟ در دوقطبی خاتمی - احمدی نژاد این امکان بیشتر بود. اگر کروبی همزمان با میرحسین در صحنه بماند احتمال عدم اجماع بر یک نفر در میان اصولگرایان بیشتر خواهد بود زیرا با شکاف در آرای اصلاح طلبان ریسک آنها کاهش یافته و رقبای دیگر احمدی نژاد به میدان خواهند آمد. اما اگر اصلاح طلبان به وحدت کامل برسند احتمالی برای رسیدن به وحدت کاندیدا در میان اصولگرایان وجود دارد ولی باز هم قطعی نیست. اما در آن زمان وضعیت احمدی نژاد خیلی روشن و پیروزی وی قاطع نیست. دلایل خطرناک بودن میرحسین برای احمدی نژاد آن است که اولاً ضربه پذیری میرحسین بسیار کمتر از خاتمی است. دوم آنکه احمدی نژاد که معمولاً رقبایش را به نوعی به هاشمی منسوب می کند، نمی تواند میرحسین را ذیل کارگزاران بگنجاند، سوم میرحسین از لحاظ شعار با شعار عدالت احمدی نژاد همپوشانی دارد و می تواند سابقه تاریخی قدرتمندی هم برای عدالت طلبی خود در تاریخ انقلاب مطرح کند، از لحاظ ساده زیستی نیز نقطه ضعفی برای او ذکر نشده. ضمن آنکه در حوزه سیاست خارجی و... مواضع اصولگرایانه یی را ارائه می کند. از طرف دیگر قادر است نسل جدید را به کمک خاتمی به سوی خود جذب کند و حتی رای «نه به احمدی نژاد» را که طبعاً برای هر رئیس جمهور حاکمی پدید می آید، به گونه یی جذب کند که حتی درون آن آرای بعضی از اصولگرایان هم باشد. از این لحاظ معتقدم وضعیت احمدی نژاد در رقابت با میرحسین از دشواری های ویژه خود برخوردار است و ضعف تصمیم گیری اصولگرایان، در کنار رقیب احتمالی درون اصولگرایان و نیز عدم کوشش احمدی نژاد برای رسیدن به توافقی با تشکل های جدی اصولگرا همگی موقعیت او را دشوار تر خواهد کرد.

- برخی تحلیلگران و مفسران بر آن باورند که حضور مجدد میرحسین منجر به حاکمیت دوگانه خواهد شد، آیا شما با این مساله موافق هستید؟

فعلاً تا مدت زمان مدیدی امکان بروز حاکمیت دوگانه از میان رفته است.

مصطفی صادقی
۲ بهمن ۱٣٨۷
منبع: اعتماد


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست