روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱٨ بهمن ۱٣٨۷ -
۶ فوريه ۲۰۰۹
علی مطهری فرزند استاد شهید مطهری و نماینده مجلس، دستاوردهای انقلاب را در ٣۰ سال در روزنامه «همشهری» دیروز مورد بررسی قرار داده و نوشته است: «هر نهضت اجتماعی اگر مورد ارزیابی قرار نگیرد ممکن است بهتدریج از اهداف اولیه خود دور شود.
اکنون که در سیامین سال پیروزی انقلاب اسلامی قرار گرفتهایم، فرصت مغتنمی است که راه طی شده را به اجمال ارزیابی کنیم و ادامه راه را با چشمانی بازتر بپیماییم.
طبیعی است که روش ارزیابی یک نهضت اجتماعی این است که ببینیم تا چه حد به اهداف اولیه آن نزدیک یا از آنها دور شده است. اهداف اولیهای که برای انقلاب اسلامی ذکر شده است عبارتند از؛ عدالت اجتماعی، استقلال، آزادی، اخلاق و معنویت، ابلاغ پیام اسلام به جهان.
در عدالت اجتماعی که شامل عدالت اقتصادی و عدالت قضائی است و به معنی نبودن تبعیض در این حوزههاست پرونده متوسطی داریم و نمیتوانیم بگوییم به نقطه ایدهآل رسیدهایم؛ گرچه تلاشهای خوبی به کار رفته است.
رسیدگی به روستاها و شهرهای کوچک که از بعد از انقلاب با تأسیس جهاد سازندگی آغاز شد افتخاری است برای جمهوری اسلامی؛ همچنان که قانون گاهی در مقابل زورمداران قوی بوده و حق مظلومان را ستانده است.
هرچند گاهی نیز در مقابل اقویا ضعیف بوده و در مقابل ضعفا قوی. پیغمبر اسلام(ص) فرمود: هیچ جامعهای به مقام قداست نمیرسد مگر آنکه در آن جامعه، ضعیف حق خود را از قوی بگیرد بدون لکنت زبان.
در استقلال، کارنامه درخشانی داریم. میتوانیم ادعا کنیم که زیر این آسمان کبود، کشوری را پیدا نمیکنیم که به اندازه ایران استقلال سیاسی داشته باشد و در مسائل سیاسی، خودش برای خودش تصمیم بگیرد.
حتی آمریکا چنین استقلالی ندارد زیرا تحتتأثیر اسرائیل غاصب است. استقلال اقتصادی جمهوری اسلامی نیز به این معنی که برنامهریزی اقتصادی آن توسط خودش انجام میشود و از خارج دیکته نمیشود کارنامه موفقی داشته و البته مدیریت اقتصادی مطلب دیگری است و استقلال اقتصادی به معنی خودکفایی در کالاهای اساسی و راهبردی هنوز برای کشورمان حاصل نشده است.
ما در استقلال فرهنگی کارنامه متوسطی داریم. بدون تردید، آن خودباختگی فرهنگی و از کف دادن شخصیت خود در مقابل دنیای غرب که قبل از انقلاب اسلامی در میان مردم ما مشاهده میشد بعد از پیروزی انقلاب رنگ باخت و ملت ایران شخصیت اسلامی و ملی خود را بازیافت.
احساس خودکمبینی در مقابل غرب و شرق جای خود را به اعتماد به نفس و اعتماد به مکتب و ابداعها و ابتکارهای علمی داد، تا آنجا که امروز ایران اسلامی در فناوریهای عالی در رتبههای ممتاز جهان قرار گرفته است.
اما دشمن نیز در این مدت بیکار نبوده و ذهن و فکر جوانان ما را از طریق ماهوارهها با سلاحهای برندهای مانند سکس، خشونت، ترویج عرفانهای منهای مذهب و مسلکهای شیطانپرستی و گروههای عصیانگر اجتماعی مورد هدف قرار داده و در کار خود نیز کاملا بیتوفیق نبوده است و شاید غفلت برخی مسئولان فرهنگی کشور در صیانت از فرهنگ ملی که جدای از فرهنگ اسلامی نیست در مقابل تهاجم فرهنگ غربی در این امر دخیل بوده است ولی در مجموع کارنامه استقلال فرهنگی انقلاب اسلامی به برکت جاذبههای معنوی اسلام و تهذیب نفسی که خون شهدا در جامعه پدید آورده کارنامه روشن و موفقی بوده است.
در باب آزادی نیز انقلاب اسلامی در ٣۰ سال گذشته در مجموع مسیر درخشانی را پیموده است؛ گرچه گاهی در اثر تنگنظریها آزادی بیان مورد تهدید واقع شده است. آزادی تفکر و آزادی بیان که لازمه آن است از حقوق اولیه هر انسانی است زیرا به حکم وجود استعداد تفکر و اندیشیدن در انسان این استعداد باید شکوفا شود؛ چرا که هیچ قوه و استعدادی در انسان عبث و بیهوده آفریده نشده است. البته مرز آزادی بیان، نفاق و فریب و نیرنگ است.
اما در باب ابلاغ پیام اسلام به جهان و به تعبیر دیگر صدور انقلاب اسلامی، میتوانیم ادعا کنیم که موفق بودهایم. زنده ماندن آرمان فلسطین به برکت انقلاب اسلامی ایران بوده است.
اینکه تنها ملت فلسطین بدون کمک یک ارتش عربی وارد جنگ با اسرائیل شود و اینگونه مقاومت نماید، بدون شک از آثار حیاتبخش و حماسهآفرینی انقلاب اسلامی است. اکنون مسئله فلسطین برخلاف میل استعمارگران از یک مسئله عربی به یک مسئله اسلامی تغییر ماهیت داده و بلکه اعراب در نهضت فلسطین عقب ماندهاند.
امروز رهبران آرمان فلسطین، گذشته از خالد مشعل و اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله، رهبران ایران و ترکیه و حتی کشورهایی مانند ونزوئلا هستند و این مسئله از ماهیت استعماری عربی خود خارج شده است. اینها همه توفیقات انقلاب اسلامی است. پس این راه را مصممتر بپیماییم.»
مقابل هم قرار نمیگیریم
روزنامه «اعتماد» در یک گزارش خبری از قول سیدمحمد خاتمی رئیس جمهوری سابق نوشته است: من و کروبی هیچ وقت در انتخابات جلو یکدیگر قرار نمیگیریم.
بخشهایی از این گزارش در پی نقل شده است: «
سیدمحمد خاتمی به تردیدها پایان داد و حضور خود را در انتخابات ریاست جمهوری دهم اعلام کرد. این تصمیم پس از آن گرفته شد که گمانهزنیهای متعددی در مورد حضور یا عدم حضور خاتمی در جامعه به وجود آمده بود و این گمانهزنیها آن زمانی بیشتر تقویت شد که سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی در دیداری خصوصی به بیان دغدغههای خود پرداختند؛ دیداری که البته پشت درهای بسته تشکیل شده بود و محتوای آن در پرده یی از ابهام قرار داشت. اما بعد از برگزاری این جلسه بود که سیدمحمد خاتمی در دیدار خود با خانواده شهدا اظهار داشت «اگر میرحسین موسوی در انتخابات حضور نیابد کاندیدا خواهد شد.» البته رئیس جمهور اصلاحات به این مساله تاکید کرد که میرحسین موسوی تمایلی به حضور در انتخابات ندارد و در ضمن اعلام کاندیداتوری خود را به سال آینده موکول کرده و چون وی به احزاب در مورد تصمیمگیری سریعتر قول داده است بنابراین در انتخابات حضور خواهد یافت. اما چنین موضعگیری در برابر موضعگیری جدیدتر سیدمحمد خاتمی در دیدار با دبیران سازمانهای غیردولتی از صراحت کمتری برخوردار بود چرا که خاتمی در این دیدار به صراحت به قول خود به مردم اشاره کرد و اظهار داشت بنا به احترامی که برای مردم قائل است میخواهد آمادگی خود را برای کاندیداتوری اعلام کند. البته رئیس دولت اصلاحات به تلاش خود برای اقناع میرحسین موسوی اشاره و تصریح کرد؛ تلاش من این بود آقای میرحسین موسوی را قانع کنم که به طور قاطع در دهه فجر اعلام کاندیداتوری کند و در عرصه حضور یابد. به هر حال مردم انتظاراتی از ما دارند و با توجه به انتظار جامعه و احترامی که برای مردم قائل هستیم، طبیعی است باید به قولی که به مردم دادهام عمل کنم و آمادگی خود را برای حضور به رغم میل شخصی اعلام دارم. این سخنان پس از آن بیان شد که نخست وزیر دوران دفاع مقدس در دیدار خصوصی خود با سیدمحمد خاتمی در فرهنگستان هنر اعلام کرده بود تا اردیبهشت ماه نمی تواند تصمیم گیری کند و همین نگرانی از اینکه فرصت های زمانی از دست برود موجب شد سیدمحمد خاتمی کاندیداتوری خود را به صورت رسمی اعلام کند گرچه پیش از سیدمحمد خاتمی به عنوان دومین کاندیدای رسمی در این عرصه مهدی کروبی نیز اواخر مهرماه کاندیداتوری خود را طی کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد و هدف خود را از حضور در عرصه انتخابات ایجاد تغییر در قوه مجریه عنوان کرد. هر چند بسیاری از اصولگرایان معتقدند حضور خاتمی و کروبی به معنی انشقاق در جبهه اصلاحات است اما خاتمی این مساله را به شدت رد کرد و اظهار داشت؛ «من با جناب آقای کروبی که از عزیزان و سرمایههای کشور و انقلابند اصول مشترک فراوانی داریم و هر دو بهبود وضع کشور و ملت را میخواهیم، اشکالی ندارد که دو تریبون از اصلاحطلبان در انتخابات وجود داشته باشد، چرا که معتقدم این یک فرصت است و مطمئن هستم بنده و ایشان هیچ گاه جلوی یکدیگر قرار نمیگیریم و شیطنتهای موجود هم تاثیری در همسویی و راه مشترک ما ندارد.»
رئیس بنیاد باران تاکید کرد؛ «حضور ایشان نباید به معنای رقابت بین اصلاحطلبان باشد و جامعه مطمئن باشد، اصلاحطلبان در تصمیم گیری تفرقه ندارند و درنهایت جامعه خواهد دید اصلاحطلبان تصمیمی را خواهند گرفت که هم مردم راضی باشند و هم به نفع کشور باشد و معتقدم باید در این مسیر حرکت کنیم.» بدین ترتیب سیدمحمد خاتمی به جامعه اطمینان داد اصلاحطلبان درنهایت با یک کاندیدا وارد عرصه خواهند شد و هرگز تجربه سال ٨۴ تکرار نخواهد شد و اصلاحطلبان با چند کاندیدا وارد عرصه نخواهند شد و این مساله همان تبعیت از استراتژی کاندیدای واحد است که از ابتدا از سوی اصلاحطلبان مطرح شده بود و این استراتژی کاندیدای واحد از دغدغه اصلی اصلاحطلبان نشات گرفته که تنها هدف خود را نجات کشور از شرایط فعلی عنوان کردهاند و این موضوعی بود که سیدمحمد خاتمی بار دیگر آن را مهمترین اولویت خود عنوان کرد و اظهار داشت؛ «قبل از هر چیز باید ایران را حفظ کرد و سپس به ترتیب اولویت هایی که برای کشور وجود دارد به سمت تحقق اهداف برای پیشرفت نظام و انقلاب و مردم حرکت کرد.»
در این میان رئیس دولت اصلاحات برای تحقق اهداف مورد نظر جمهوری اسلامی مهمترین راهکار را عمل به سند چشمانداز و اجرای سیاستهای کلی کشور دانست و گفت؛ هر کسی که روی کار میآید، باید بداند در جمهوری اسلامی روی کار میآید، با پذیرش نظامی که وجود دارد و آن را قبول دارد روی کار میآید، با پذیرش اینکه در این نظام رهبری جایگاه خاص و ویژه خود را دارد و با پذیرش اینکه چارچوب، سیاستهای کلی است و جهت حرکت کشور مشخص است و حتی علاوه بر پاسداشت موفقیت و جایگاه رهبری حتماً باید به دغدغههای ایشان نیز توجه داشته باشد.»
رئیس دولت اصلاحات در این میان به حضور خود در عرصه انتخابات نیز بار دیگر اشاره کرد و گفت؛ «همه شرایط به دست و خواست انسان نیست گاهی اوقات آدمی در موقعیتی قرار میگیرد که ناچار است تصمیمی بگیرد که مورد خواست شخصی او نیست.» رئیس جمهور سابق کشورمان ادامه داد؛ «اگر با تدبیر به جلو میرفتیم و احساسات و عجلهیی در کار نبود، میشد به صورتی تصمیم گرفته شود که هزینه کمتر و فایده بیشتری داشته باشد و به هر حال باید تصمیمی گرفت که بیشترین فایده و رضایت در جامعه از آن حاصل شود.» و اینچنین بود که سیدمحمد خاتمی در دیدار دبیران سازمانهای غیردولتی از عزم خود برای حضور در انتخابات خبر داد. گرچه در این میان خبر فعالیت ستادهای میرحسین موسوی که هنوز در حال سنجش شرایط سیاسی کشور است منتشر شده، اما به نظر میرسد حضور کروبی، میرحسین موسوی و خاتمی درنهایت موجب خواهد شد فضای انتخابات در کشور گرمتر شود اما از بین این سه کاندیدای اصلاحطلب قطعاً یک کاندیدا وارد عرصه خواهد شد تا مبادا تجربه سال ٨۴ تکرار شود و اصلاحطلبان با تشتت آرا فرصت حضور در پاستور را از دست بدهند.»
اثرات ورود ایران به فضا
روزنامه «وطن امروز» با عنوان: «اکسیر خودباوری» نوشته است: «پرتاب ماهواره «امید» بازتابهای بسیاری در میان مقامات و رسانههای کشورهای غربی به دنبال داشت. کارشناسان غربی با تأکید بر اهمیت ورود ایران به جمع ٨ کشور دارنده فناوری پرتاب ماهواره، پرتاب «امید» را «یک شاهکار فنی» دانستند. روزنامه نیویورک تایمز در شماره روز گذشته خود پرتاب ماهواره ایرانی «امید» را چالشی برای باراک اوباما توصیف کرد و نوشت :«ایران با پرتاب ماهواره به فضا تیری نیز در افق دیپلماسی آمریکا شلیک کرد». پرتاب غرورآفرین ماهواره ملی «امید» به فضا و ورود رسمی و افتخارآمیز جمهوری اسلامی ایران به باشگاه کشورهای برخوردار تکنولوژی فضایی در آستانه سیامین سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی حاوی پیامها و نشانههای مهم و ارزشمندی است. بالندگی علمی و رشد تکنولوژیک پارامتر بسیار مهمی در میزان توسعه یافتگی کشورهاست و برخورداری کشورها از این پارامتر مناسبات دنیای امروز را متأثر از خود کرده است. به همین واسطه پرواضح است که دستیابی به این مهم همیشه در رأس امور کشورهای در حال توسعه و در قالب برنامهها و چشماندازهای تدوین شده از سوی متخصصان قرار میگیرد.
ورود جمهوری اسلامی ایران به جمع کشورهای محدود برخوردار از تکنولوژی فضایی به طور قطع نقطه عطفی در نمودار صعودی پیشرفت و توسعه علمی کشور است. تداوم این رویه طبیعی منجر به نتایج بسیار امیدوار کنندهای خواهد شد که دورنمای توسعه کشور را درخشان میکند. از این حیث میتوان امیدوار بود حضور برجسته سیاستهای توسعهطلبانه در برنامههای کلان مدیریتی کشور و اراده مصمم مسئولان به پیگیری و استمرار دستاوردها موجب احصای دستاوردهای مهم و چشمنوازی برای ملت خواهد شد اما جدا از این حیطه به نظر میرسد مهمترین ماحصل چنین دستاوردهایی را باید منفک از مشتقات ملموس آن رهگیری کرد. میتوان مدعی شد مهمترین پیام پیشرفتهای تکنولوژیک و علمی یک کشور بویژه هنگامی که این توسعه رهاورد علمآموزی بومی باشد. ایمان به خودباوری و جولان اعتماد به نفس در میان ملت آن کشور است و بدون شک وجود این خصیصه از نشانههای پویایی و بالندگی یک جامعه به شمار خواهد رفت. بدیهی است حصول پیشرفتهای تأملبرانگیز جمهوری اسلامی ایران در عرصههای مختلف علمی نشان از آن دارد که اینک جوانان این مرزوبوم بدین باور رسیدهاند که «میشود و میتوانیم» مطمئناً فراگیری درک تأثیرگذاری این اکسیر در یک جامعه منجر به افزایش کمیّت و کیفیت توسعه عمومی خواهد شد...»
کار این دوره درخشان نبوده است
بایزید مردوخی اقتصاددان و یکی از مسئولان اقتصادی دوران اصلاحات با عنوان: «عملکردهای اقتصادی مطابق انتظار نیست» در روزنامه «صدای عدالت» نوشته است: «برای ارزیابی علمی از یک دوره، باید آن را با ملاکهای علمی بررسی کرد. مدیریت اقتصادی این سه دهه به دو شیوه قابل بررسی است: نخست بررسی روند متغیرهای اقتصادی و اجتماعی تا براساس آن روندها بتوان قضاوت کرد که وضع اقتصادی مردم چقدر بهبود پیدا کرده است و آیا ساختار اقتصادی به وضعیت باثبات و پایداری رسیده است. روش دوم بررسی صلاحیتهای نظام تدبیر و مدیریت اقتصادی است که بر مبنای آن عملکرد یک دوره را میتوان سنجید. روش دوم از این جهت قابل ترجیح است که از دهه ۱۹۹۰ در سطح بینالمللی متداول شده تا عملکرد دولتها را براساس پارامترهای این شاخص بسنجند و مقایسه کنند. از همین رو روش علمیتری است، هرچند برمبنای روش اول هم میتوان قضاوت کرد؛ با توجه به این که آمارها چقدر میتواند گویا باشد که تغییر در وضعیت اقتصادی کشور را به درستی نشان دهد. در این روش شاخصها از جمله عبارتند از؛ رشد تولید داخلی، رشد سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه در اقتصاد و رشد درآمد سرانه. شاخصهای متعدد دیگری هم وجود دارد مثل شاخص توسعه انسانی یا ضریب جینی بر پایه این روش و همه شاخصها کار این دوره درخشان نبوده است زیرا با توجه به اینکه ایران کشوری نفتخیز است و عایدی نفت، یک منبع بیننسلی محسوب میشود و باید حتماً سرمایهگذاری شود؛ در این زمینه کوتاهیهای زیادی بهویژه در سالهای اخیر مشاهده میشود که جای نگرانی دارد.اگر ما در زمینه رشد تولید ناخالص داخلی و رشد درآمد سرانه هم دستاوردهای خوبی میداشتیم باز هم نباید به اقتصاد ایران نمره قبولی بالایی داد، زیرا اصل سرمایهگذاری است که ناکافی بوده است. کشوری که ۲۰ تا ٨۰ میلیارد دلار درآمد سالانه تنها از نفت داشته و دارد، باید ظرف یک دوره نه چندان طولانی؛ یعنی کمتر از عمر یک نسل از نظر اقتصادی جهش کند. البته در بررسی عملکرد اقتصادی ٣۰ سال اخیر، باید عوامل بیرونی مثل جنگ تحمیلی و یا محاصره اقتصادی و تحریمهای حاصل از سیاستهای بینالمللی را بهعنوان عامل موثر و بازدارنده تشکیل سرمایه مورد توجه قرار داد، اما به نظر من کوتاهی اصلی در زمینه عدم سرمایهگذاری اقتصادی در سالهای اخیر اتفاق افتاده است. در دوره جنگ، طبیعی است که انتظار نداشتیم سرمایهگذاری در اقتصاد ایران صورت بگیرد. در این دوره ٨ ساله جنگ، سرمایهها تا حدودی جابجا شد؛ یعنی از رشتههای صنایع مصرفی به صنایع سرمایهای برای تامین مایحتاج جنگ رفت که قابل تحسین است، اما به طور کلی بعد از جنگ، هر چند تشکیل سرمایه در امور زیربنایی روند مثبتی داشت ولی در امور تولیدی روند درخور توجه و مطابق نیاز نداشت. موضوعی که همواره به صورت بیکاری بسیار شدید در اقتصاد دیده میشود نتیجه این است که در امور تولیدی سرمایهگذاری نکردیم. در صنعت این وضعیت مشهودتر است و در خدمات مولد هم. عمده سرمایهها به سمت صنایع تولید کالاهای مصرفی رفته است که همین امروز این صنایع به دلیل بحران مالی دنیا دچار مشکل شدهاند.در بررسی سیرتحولات اقتصادی ایران بعد از پیروزی انقلاب، از منظر نظام تدبیر اقتصادی بر پایه شاخصهای بینالمللی وضعیت خوبی نداشتهایم. یکی ازاین شاخصها اطلاعات است. به دلایلی که چندان هم موجه نیست سعی شده است تا اطلاعات کافی و درست به صورت شفاف به جامعه و مراجعی که باید اطلاعات در اختیار آنها قرارداده شود، قرار نگیرد. این مسئله بهخصوص در حوزه اقتصاد کاملاً آشکار است؛ به طوری که کمتر کارشناسی میتواند ادعا کند که به اطلاعات سازگار دسترسی دارد و میتواند با استفاده از آن، قضاوت درستی در مورد عملکرد اقتصاد داشته باشد. حتی از اخبار و گزارشهای رسانهها هم میتوان متوجه شد که چه میزان اطلاعات اقتصادی متناقض است. این موضوع نشان میدهد که یا ناآگاهانه اطلاعات داده نشده و یا تلاش لازم برای ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی صورت نگرفته است. اگر پایگاه اطلاعاتی درست نکردهایم؛ یعنی به شفافیت اعتقاد لازم نداریم. اگر هم آگاهانه اطلاعات لازم در اختیار مردم قرار نگرفته، بر این نکته تاکید دارد که به شفافیت اعتقادی وجود ندارد، یا شفافیت را لازم نمیدانند درحالی که ثابت شده که وقتی شفافیت در یک نظام اقتصادی وجود داشته باشد، مشارکت عمومی بیشتر میشود و همدلی و همراهی افزایش مییابد و حتی اظهارنظرهای علمی و کارشناسی هم بیشتر میشود. همه این مسایل به بهبود اوضاع کمک میکند. اما اگر شفافیت نباشد همه با تعجب به همدیگر نگاه میکنند. به همین دلیل از نظر شفافیت نمیتوان به عملکرد نظام تدبیر اقتصادی کشور ما نمرهای داد.
عامل بعدی حسابدهی است که روی دیگر سکه شفافیت است. در اقتصاد باید همواره به طور صحیح به مردم و مجلس گزارش داده شود و اظهارنظر مردم مورد توجه قرار بگیرد. این مجموعه حسابدهی نام دارد. در این رابطه تنها حرفهای حاشیهای زده شده و حتی نظرها و سخنان کارشناسان تخطئه شده است.»
عامل پیروزی حماس و حزبالله
روزنامه «کیهان» در سرمقاله دیروزش «نشانه راه» نوشته است: «انقلاب اسلامی ایران بر مبنای اندیشه خدامحور و تکیه بر اصالت انسان توحیدی، الگویی جدید و کارساز از یک نظام سیاسی ارایه کرد و سیاستمداران را به باز تعریفی مجدد از انسان و نیازهایش فرا خواند. حاکمیتی که انسانهای درون آن هویتی الهی یافته، در مهلکه جنگ و جدالهای بیهوده گرفتار نشده و در سایه یک صلح فراگیر زمینه برای ظهور و حاکمیت مصلح جهانی فراهم آید.
خیزشهای اسلامی در منطقه که در قرن ۱۹ در مقابله با استعمار آن روزگار حضوری پرشور داشت، از اواسط قرن بیستم به بعد در محاق سستی و رخوت فرو رفت. شاید یکی از علل بروز چنین فضایی، ظهور حساب شده و پرقدرت نحلههای چپ عقیدتی و سیاسی و جریانهای ناسیونالیستی عرب بود که عرصه را بر اسلامگرایان تنگ میکرد.
اسلامگرایان با عدم ارایه الگویی سازگار با شرایط جدید چاره ای جز انزوا ندیدند و بدین ترتیب از صحنه سیاسی و اجتماعی به حاشیه کشیده شده و حذف شدند. در چنین شرایطی پیروزی انقلاب ایران در سال ۵۷ با تابلوی «اسلام» بار دیگر جریانهای اسلامی منطقه را بیدار کرد و باعث شد تا با افتخار از اسلامی بودن خود سخن بگویند. جریانهای اسلامی در تمام کشورهای منطقه در پرتو فضای جدیدی که انقلاب اسلامی ایران بوجود آورده بود مجدداً قد علم کرده و همراه با تشکلهای اسلامی جدیدی که انقلاب کشورمان را الگوی خود قرار داده بودند، در میان تودهها خصوصاً نسل جوان نفوذ گسترده ای یافتند.
در الگوی انقلاب اسلامی «مردم» نقشی اساسی ایفا میکردند و با تکیه بر قدرت آنان بود که میشد به مصاف نظامهای فاسد رفت. این الگو به جای آنکه با مردمسالاری و حاکمیت مردم مقابله کند آن را به اهرمی کارساز برای اجرای احکام الهی تبدیل کرد و با نوسازی جامعه در تمامی ابعاد و عدم مخالفت با دستاوردهای بشری، استقلال طلبی و هویت بخشی مجدد در تمدن جدید اسلامی را شعار محوری خود قرار داد. بدین ترتیب در فضای جدیدی که انقلاب اسلامی ایران فراهم آورد و با الگوهای نوینی که ارایه داد، اسلام گرایان توانستند در تحولات اجتماعی - سیاسی جامعه خود، حضوری فعال یابند.
فلسطین یکی از نمونههای بارز و روشن در این زمینه است. این کشور به دلیل آنکه کانون تحولات خاورمیانه بوده، همواره مورد توجه جریانات مختلف سیاسی و نحلههای فکری قرار گرفته است. همه جریانات سیاسی اعم از چپ و ناسیونالیست میکوشیدند تا مسئله فلسطین و مختصات آن را به گونه ای شکل دهند تا مطابق نظرات آنان و افکارشان باشد. اما پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، ناکارآمدی تمامی این جریانات را با ارایه نسخهای جدید در موضوع فلسطین، آشکار کرد. نسخه جدید، «حضور مردم» در صحنه و با تکیه بر ایدئولوژی اسلامی، «مقاومت» در برابر اشغالگران بود و این شروعی برای «انتفاضه سنگ» شد. سنگ مبارزان فلسطینی در برابر اسلحه و تانک اشغالگران صهیونیست چیزی جز نماد مبارزه و مقاومت تا رهایی نبوده و نیست. اعلام روز جهانی قدس از سوی امام راحل(ره) و بخشیدن ابعاد جهانی به مسئله فلسطین توانست تا حد زیاد و اثربخشی به روند مبارزات مردم این کشور کمک نماید.
بدون تردید پیروزی حماس در جنگ غزه و حزبالله در جنگ ٣٣ روزه بنابر اظهارات رهبران و مبارزان جنبشهای مقاومت در فلسطین و لبنان ثمره انقلاب اسلامی ایران است. سمیر قنطار قدیمیترین مبارز اسیر لبنانی دربند رژیم صهیونیستی است. وی که پیروزی های پی درپی مقاومت را نتیجه رهنمودهای امام خمینی(ره) میداند، میگوید: «مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین با الگو گرفتن از انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسیدند.» خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس نیز در تهران با اشاره به سی امین سالگرد انقلاب اظهار میکند: «ایران و انقلاب آن به یاری فلسطین شتافت و در این جهت پیروزی را نصیب مقاومت فلسطین کرد. درود و رحمت خدا بر امام خمینی باد که اولویت هستی را حمایت از مردم فلسطین قرار داد.»
امروز ایران اسلامی به عنوان خاستگاه جنبشهای آزادیخواه مردمی و مقاومت در برابر ستمگری و اشغال شناخته شده است. تمام متغیرهای سیاسی در سطح منطقه و خیزشهای اسلامی دایرمدار انقلاب اسلامی و برگرفته از الگوی ایدئولوژیک آن در اصرار بر گزینه مقاومت در برابر زورمندان است.
مقام معظم رهبری در این رابطه میفرمایند: «هدف از مبارزاتی که ملت مسلمان ایران به رهبری امام بزرگوار و با همت و اراده نیرومند آن شخصیت عظیم انجام داد تشکیل حیات طیبه اسلامی برای سعادت و کمال انسانها بوده است و دشمنان بشریت و طواغیت نیز همواره بر دور ساختن بشر از این حیات طیبه اهتمام داشتهاند. ما در پایگاه اسلام تلاش داریم تا راه نجات ملت هایی را که در زیرسایه سنگین و خبیث استکبار بر عالم رنج میبرند و روز به روز به بدبختی نزدیکتر میشوند، نشان دهیم.»
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|