سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تاریخ هیچ قتل عامی را به گور نسپرده و نخواهد سپرد


مسعود نقره کار


• "تخریب این گورستان و عدم پاسخ به درخواست های انجام شده مبنی بر انجام تحقیقات جامع پیرامون اعدام ها یک نقض آشکار نسبت به حقوق خانواده قربانیان است. آنان این حق را دارند که اطلاعاتی در مورد واقعیت کشتار زندانیان دریافت و به مانند سال های قبل بر سر قبر عزیزانشان عزاداری کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۲ بهمن ۱٣٨۷ -  ۱۰ فوريه ۲۰۰۹


جبارترین حکومت تاریخ مان را
گورستانی بی نام ونشان ترسانده است.
جباران ترس خورده گمان نمی کردند که
   بردارشدگان, تیرباران شدگان و
قتل عام شدگان این گورستان پرت افتاده
شاهدان زنده ی جباریت و جنایت بزرگ آنان شوند.



اسلام, بویژه تشیع, "دین عدم تحمل" اجساد و گور دگراندیشان و مخالفان خود نیز هست! تاریخ نمونه های بسیاری از این نوع عدم تحمل اسلامی و "بی حرمتی" و ددمنشی نسبت به جنازه و گور مردگان دارد:
"...شاه اسماعیل دستور داد جسد شیبک خان را به حضور او آوردند. هنگامی که جسد بی سر امیر ازبکان را به نزدش آوردند پادشاه کینه خواه سه ضربت از شمشیر خونریز ذوالفقارآسا بر شکمش زدند و دو دست او را قطع نمودند و به لفظ گهربار ادا فرمودند که هر که سر مرا دوست دارد از گوشت دشمن من طعمه سازد... به مجرد استماع این فرمان کوشش و ازدحام جهت اکل گوشت میته شیبک خان به مرتبه ای رسید که صوفیان تیغها کشیده قصد یکدیگر نمودند و آن گوشت متعفن با خاک و خون آغشته را به نحوی از یکدیگر ربوده که جرغان (مرغان) شکاری در حال گرسنگی آهو را بدان رغبت از یکدیگر بربایند... شاه اسماعیل دستور داد سر شیبک خان را قدح سازند. استادان زرگر به موجب فرمان شاه والاگهر, سر شیبک خان را در طلای احمر گرفته به جواهر گرانمایه زینت دادند و قدح را ساغر زرین مجلس بهشت آیین نام نهادند. شاه اسماعیل مجلس بزم و عیش ترتیب فرمودند و با امرا و ارکان دولت به عیش و کامرانی مشغول شدند. در ان بزمگاه قدح را به گردش در آوردند و به باده نوشی پرداختند."
آقا محمد خان قاجارنیز "... امر داد تا استخوان های کریم خان را از قبر بیرون آورده در آستانه قصر خویش در طهران دفن نمودند تا هر روز از روی آن ها عبور کرده و توهین وارد آورده باشد..."
حکومت اسلامی و گروه های فشار و کشتارش نیز همین نوع منش و روش را در سراسر ایران با اجساد و گور قرباینان خود داشته ودارند. برای نمونه: پیکر مثله شده ی برخی از قربانیان "گروه قنات" مخفیانه در خانه های قربانیان غسل داده شدند و در حیاط خانه ها و یا باغ های جهرم دفن شدند، چرا که به خانواده قربانیان اجازه داده نشد تا پیکر عزیزان خود را در قبرستان شهر غسل بدهند و دفن کنند.
***

حکومت اسلامی به دو دلیل شرم آورترین و ابلهانه ترین رفتار را با گورها و مردگان غیرخودی روا داشته است:
۱- ارعاب, تحقیر و تهدید دگراندیشی و مخالفت, و نیز رساندن این پیام و هشدار به دگراندیشان و مخالفان که: وقتی با مردگان شما چنین کنیم با زندگان شما چه خواهیم کرد!
در این عرصه حکومت اسلامی راه اسلاف اش را رفته است. این حکومت پیروزی اش را با حمله ی آیت الله خلخالی و بیل و کلنگ بدستان اش به آرامگاه رضاشاه و یورش حزب الله به قطعه ٣٣ بهشت زهرا و شکستن سنگ قبرها و ریختن زباله و حتی مدفوع در این قطعه, و تخریب گورستان بهایی ها جشن گرفت. از همان هنگام بر مبنای "سنت محمدی" و "شریعت شریفه" از یورش و حمله پاسداران اسلام به گورستان هایی که آرامگاه دگراندیشان و مخالفان سیاسی, عقیدتی و فرهنگی شان بود, نوعی عبادت و کسب و کار ساختند, عبادتی که تحقیر و تهدید دگراندیشی و مخالفت محتوی و اساس آن بوده و هست. آبادگران لعنت آبادها و کفر آبادها, که قربانیان "لعنت"شده آن ها روشنفکران و روشنگران, و دگراندیشان بوده و هستند با رفتار ضدانسانی شان کار را به جایی رساندند که برخی از خانواده ها اجساد عزیزان اعدام شده ی خود را در حیات و باغچه ی خانه هاشان دفن کردند (زنده یاد دکتر روحانی در مازندران یک نمونه است) و یا پیکر مثله شده ی فرزند را در حمام خانه غسل دادند و شبانه در گوشه ای به خاک سپردند (یکی از قربانیان گروه قنات در جهرم نمونه است).
۲- تخریب و تغییر چهره ی گورستان دگراندیشان و مخالفان, از بین بردن اجساد قربانیان و جابه جایی آنان برای محو آثار و اسناد جنایت:
حکومت اسلامی تا کنون در ۵ کشتار بزرگ, هزاران دگراندیش و مخالف خود را به قتل رسانده است. بر این کشتارها, کشتارهایی که بی لیاقتی, ندانم کاری و حماقت رهبران و مسولین این حکومت سبب ساز آن بوده و هستند را نیز می توان افزود. (تدوام جنگ عراق و ایران, فقر, بیماری, قوانین ارتجاعی و انسان کش اسلامی و...).   
از میان کشتارها, کشتار بزرگ تابستان سال ۶۷, کشتاری دیگرگونه و ویژه بود. آیت الله خمینی و دیگر دست اندکاران این جنایت بزرگ قصد داشتند خلاف کشتارهای سال ۵٨-۵۷ و کشتار سال ۶۰-۶۲, بی سروصدا هزاران تن از دگراندیشان و مخالفان خود را قتل عام کنند, قربانیانی که در بیدادگاه حکومت اسلامی محاکمه و به زندان محکوم شده بودند و دوران محکومیت خود را می گذراندند. به فرمان آیت الله خمینی هزاران تن از این زندانیان در محاکمه هایی ۲ تا ٣ دقیقه ای به مرگ محکوم شدند. قتل عام این قربانیان, نه قفط در زندان های تهران, در سراسر ایران بی سرو صدا آغاز شد و پیکر قربانیان نیز شتابزده و شبانه در گورهای دسته جمعی به خاک سپرده شدند. "شمار دقیق قبرها و جنازه های مدفون شده در خاوران مشخص نیست، ولی برآورد می شود که این تعداد از مرز حداقل پنج هزار قربانی می گذرد. البته اخیراً بر اساس گزارش های به دست آمده، رضا ملک، یکی از عوامل سابق وزارت اطلاعات که در زمان صدارت علی فلاحیان در این وزارتخانه کار می کرده، در یک نوار ویدیویی اظهار داشته که در آنجا بین ۱۷۰ تا ۱۹۰ گور جمعی برای زندانیان سیاسی سال ۱۹۸۸ وجود دارد. به گفته او، تعداد ۳۳ هزار و ۷۰۰ زندانی، از جمله خردسالان ۱۱ و ۱۲ ساله و زنان باردار، در دل این گورها مدفون شده اند."
ایت الله خمینی و دیگر قاتلان بر این تصور بودند که کار چنین جنایت هولناکی را بی سرو صدا به پایان رساندند, غافل از اینکه خانواده های قربانیان و بازماندگان کشتار در ایران این بزرگترین جنایت حکومت اسلامی را فریاد کردند, و به یاری و همت مخالفان حکومت اسلامی در تبعید و محافل بین المللی, پرده از روی جنایت بزرگ جبار برداشته شد و جهانی با خانواده قربانیان و بازماندگان آن جنایت همصدا شد.
چندی ست که حکومت اسلامی دست به تخریب و محو کامل گورستان خاوران, به عنوان یکی از اسناد بزرگ جنایت اش برده است, چرا که جباران ترس خورده گمان نمی کردند که بردارشدگان, تیرباران شدگان و قتل عام شدگان این گورستان پرت افتاده و بی نام و نشان شاهدان زنده ی جباریت و جنایت بزرگ آنان شوند.
"تخریب این گورستان و عدم پاسخ به درخواست های انجام شده مبنی بر انجام تحقیقات جامع پیرامون اعدام ها یک نقض آشکار نسبت به حقوق خانواده قربانیان است. آنان این حق را دارند که اطلاعاتی در مورد واقعیت کشتار زندانیان دریافت و به مانند سال های قبل بر سر قبر عزیزانشان عزاداری کنند. تخریب این مکان و از بین بردن آثار علمی که در این گورها وجود دارد باعث خواهد شد عدالت در مورد خانواده قربانیان اجرا نشود."
برای رهایی از چنین کابوس هولناک و عذاب "وجدان"ی - البته اگر وجدانی در کار باشدشان - حکومت اسلامی راهی جز پذیرش مسولیت این جنایت و جنایت های دیگری که مرتکب شده است, ندارد. آمرین و عاملین کشتار بزرگ سال ۶۷, و کشتارهای دیگر, می باید به طور رسمی معرفی شوند و جانیانی که هنوز زنده اند و به جنایت مشغول, دستگیر و در دادگاهی بین المللی محاکمه و مجازات شوند. تاریخ هیچ قتل عامی را به گور نسپرده است و نخواهد سپرد.
***

منابع:
۱- منوچهر پارسا دوست: شاه اسماعیل اول, شرکت سهامی انتشار, ۱٣۷۵
۲- تاریخ کامل ایران, دکتر عبدالله رازی, چاپخانه اقبال
٣- مسعود نقره کار, مقدمه ای بر کشتار دگراندیشان در ایران, نشر پیام, ۲۰۰٨, آلمان
۴ – اطلاعیه های "فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر" (FIDH) و "جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران" (LDDHI)


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست