یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ارشاد، حقیقت و مصلحت


علی کلائی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۴ بهمن ۱٣٨۷ -  ۱۲ فوريه ۲۰۰۹


آذر و دی و بهمن ۱٣٨۶ . امیدوار هستیم که با توجه به سیل برخوردهای دانشجویی در آذر ماه ، بخشی از فشار قدرت مداران حاکم کم شود و بگذارند یادبودهای بزرگان برگزار شود . ۱ آذر ۱٣٨۶ اما در برابر خانه فروهر شهید درگیری شد و کتک خوردند فرزندان ایران زمین از ددمنشان امنیت بان نظام ولایی . ۹ آذر نیز بر سر مزار شهیدان پوینده و مختاری ، گرچه مراسم برگزار شد اما جو امنیتی مراسم بیش از حد بود و به دانشجویان بازداشت شده در آذر ماه ٨۶ عکسهایی از آن مراسم (آنهم با کیفیتی بسیار عالی و از نزدیک) نشان دادند .
تصور بر این بود و حداقل من خود بر این فکر بودم که رژیم ممانعت نمی کند از سالگرد بهمن ماه . یعنی سالگرد مهندس بازرگان فقید . اما چه شد ؟ امنیت بانان از برگزاری مراسم ممانعت به عمل آوردند . اما چگونه ؟ آیا زدند و بستند و شکستند و چهره ددمنش خود را به نمایش گذاشتند ؟ خیر ! مدیریت محترم حسینیه ارشاد با اعلامی خود مراسم خود اعلام کرده را لغو کرد .
فروردین ٨۷ . بزرگداشت زنده یاد ، فقید سعید دکتر یدالله سحابی . اما باز همان اتفاق . مراسم لغو شد و مدیریت حسینیه هم بر این تصمیم غیر قانونی امنیت بانان گردن نهاد .
صحنه سوم : مرداد ۱٣٨۶ . از کوه می آیم و به سوی حسینیه ارشاد می روم برای مراسم مشروطه ایرانی که قرار است از سوی انجمن اسلامی دانشگاه شریف برگزار شود . به حسینیه می رسم . مراسم لغو شده و باز با اعلام حسینیه ارشاد و برگه های سپیدی که لغو برنامه بر آنان نقش بسته .
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود . من و ۴ تن از عزیزان فعال توسط نیروی انتظامی بازداشت می شویم و تا شب در کلانتری قلهک هستیم و تنها ضمانت یکی از وکلای جوان است که به رهایی ما می انجامد . تا یک ماه حداقل من درگیر پلیس امنیت هستم تا کارت شناسایی ضبط شده ام را پس بگیرم .
آنچه در بالا نقل شد ، سه صحنه است از سه واقعه در یک مکان . مکانی که سابقه دیرینی دارد . از سال ۱٣۴۷ به این سوی که حسینیه ارشاد فعالیت می کند . یاد واقعه ای تاریخی می افتم . رژیم ددمنش شاه بارها و بارها خواست که با ارشادیان برخورد کند . بالاخره در سال ۱٣۵۱ دست به تعطیلی ارشاد می زند . زنان و مردانی که بر شرکت در جلسه درس دکتر شریعتی آمده اند بر امنیت بانان استبداد پهلوی می شورند . یکی از این جوانان این گونه می گوید : آنها (همان امنیت بانان) که شما را به اینجا فرستاده اند تا درب حسینیه را به روی ما ببندید بگوئید، ما تا امروز با ‏قلمی که شریعتی به دست ما داده بود می نوشتیم. ولی شما این قلم را از دست ما گرفتید. مطمئن باشید فردا به جای قلم ‏مسلسل به دست خواهیم گرفت و شاهد بودیم که چنین شد. ‏
ارشاد را نه متولیانش در آن روز بستند و نه مدیرانش به روی مردم . ارشاد را استبداد بست . دیکتاتوری بست و بسته شدن ارشاد از دستان نسل جوان آن روز قلم را گرفت . اما اسلحه را جایگزین کرد .
اما صحنه ای دیگر . ٣ ام بهمن ۱٣٨۷ . مراسم مهندس مهدی بازرگان در ارشاد . از جایی می آیم . مراسم قرار است حدود ۲ و ٣ بعد از ظهر انجام شود . حدود ۱۲ ظهر به محل می رسم . پارچه ای مشکی که روی آن نوشته است که مراسم لغو می شود . با امضای مدیریت حسینیه ارشاد . در ساعت مراسم وقتی که دکتر محمد ملکی عزیز به مدیریت ارشاد یعنی آقای میناچی اعتراض می کند ایشان صراحتا می گوید که : اگر من اینکار (اعلام این مسئله که لغو مراسم از سوی نیروهای امنیتی است نه ارشاد) را بکنم درب حسینیه را ‏می بندند .
بار دیگر . اگر اشتباه نکنم ۱۷ ام بهمن ماه ۱٣٨۷ . اعلام برای مراسم مهندس بازرگان و این بار از سوی خاناوده مهندس فقید و همچنین نهضت آزادی ایران و مهندس سحابی . اما
اما باز هم از برگزاری مراسم ممانعت به عمل می آید . این بار اما بازداشتی هم می دهد . در مراسمی که قرار بود عبدالعلی بازرگان، وحید میرزاده، دکتر صدر و چند نفر دیگر سخنرانی کنند ، فعالان دانشجویی بازداشت می شوند . در بین ‏بازداشتی ها ۴ دانشجوی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و از اعضای اصلی انجمن اسلامی دانشگاه به نام های حسین ‏ترکاشوند دبیر انجمن اسلامی، مجید توکلی (سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی پلی تکنیک و یکی از سه دانشجوی بازداشت شده در ‏پرونده جعل نشریات موهن دانشگاه امیرکبیر که مدت ۱۵ ماه در زندان به سر برد )، کوروش دانشیار و اسماعیل سلمانپور به همراه ۴ تن دیگر به نام های ‏حیدری، علی اصغر شفیعیان، پاکرخ و خانجانی بودند .
برای مراسم دعوت می کنند عده ای از بزرگانی که یکی از ایشان یعنی آقای دکتر یزدی را رژیم جمهوری اسلامی در طول ٣۰ ساله اخیر هیچ گاه جرات بازداشت و زندانی کردن نداشته است . مراسم را حسینیه ارشاد میخواهد برگزار کند . اما مدیریت ارشاد همراه با امنیت بانان به بستن در ارشاد بر روی فرزندان ایران زمین مبادرت می ورزد . مراسم ملغی می کند و فرزندان دانشجوی مبارز ایران زمین به دام و تله امنیت بانان می فرستد تا بازداشت شوند و وقتی بزرگی مانند دکتر ملکی که هماره یار دانشجویان و دانشگاهیان و ستم کشان ایران زمین بوده اعتراض میکند ، به او می گویند که اگر اعلام کنیم که کار ما نبوده و دست امنیت بانان رو شود ، در حسینیه بسته می شود .
آقای میناچی ! حسینیه باز بماند به چه قیمتی ؟ این را کسی می گوید که از زمستان ٨۴ دورانی را مجری جلسات دکتر کدیور (قرآن و انسان معاصر) بوده . در جلسات سیره علوی دکتر آقاجری شرکت جدی داشته . در جلسات تاریخی آقای صابر و همچنین بحثهای ایدئولوژیک اخیرشان همیشه زانوی شاگردی زمین زده و دانش آموز این اساتید گرانقدر بوده . اما آقای میناچی ! ارشاد به سر خم نکردنش در برابر ظلم ارشاد است . یادمان نرود شریعتی شهید می گفت که اگر در صحنه حق و باطل نیستی هر کجا می خواهی باش . چه به نماز ایستاده باشی و چه به شراب نشسته .
ارشاد به سر بلند بودنش ارشاد است . به یاد حق محورانی مانند شریعتی و طالقانی و حنیف و محسن و بدیع زادگان ارشاد است . به یاد حسن و محبوبه شهید که سر بر سر آرمان نهادند و جان پاک را نثار عقیده و برابری و آزادی خلقها کردند ، ارشاد است . ارشاد اگر در برابر ظلم قد خم کند و پاتوق موتلفه ای ها شود و جلسات دانشگاه آزاد جاسبی بخواهد در آن برگزار شود که دیگر ارشاد نیست . کاریکاتوری است از حسینیه ارشاد . کاش نشود روزی برسد که به این بیندیشیم که ارشاد نیز مصداق سخن مارکس در ۱٨ ام برومر شده و این ارشاد در تکرار تاریخ ، کاریکاتور ارشاد شریعتی ها و طالقانی هاست .
بعد هم اصلا فرض کنیم که ارشاد را ببندند . مگر در سال ۵۱ که ارشاد را بستند ، تنها ۶ سال بعد آن جلاد پهلوی مجبور به فرار نشد و گریان بر پله های هواپیما آخرین گریه هایش را در خاک وطن نکرد ؟ جمهوری اسلامی نیک می داند که با بستن ارشاد تنها برای خود دردسر می تراشد و خود را بیچاره میکند . مطمئن باشید جمهوری اسلامی به هیچ وجه چنین کاری را نمی کند . ارشاد با مقاومت ما فرزندان عقیدتی نسل بنیانگذار ارشاد (به یاد زنده یاد همایون فقید سعید) و شما عزیزان باز مانده از دوران یاد یادگاران می تواند به خانه روشنفکران مذهبی تبدیل شود و بار دیگر صلابت خود را باز یابد . تنها آقای میناچی ! خواهش میکنم حقیقت را قربانی مصلحت نکنید .
سوالی می کنم ! مگر آن دانشجویان بازداشتی برای مراسم بازرگان نیامده بودند ؟ آیا وظیفه دعوت کنندگان برنامه یادبود ، تنها دادن بیانیه است ؟ آیا ارشاد نباید تلاش خویش را برای رهایی فرزندانی که ارشاد را مامن و پناهگاه خود قرار داده اند و برای یادبود مردی بزرگ به ارشاد همیشه استوار آمده اند ، انجام دهد ؟
نمی دانم . تنها می دانم این میراث نسل یادگاران ایران زمین که هنوز یادشان و نامشان اتش عشق و درد بر جان نسل نو می افکند باید با صلابت و استوار بماند . این هم ایستادگی و عدم تعظیم شما را در برابر قدرت طلبان حاکم نظام ولایی می طلبد جناب آقای میناچی عزیز !

منابع :
۱- بزرگداشت مهندس بازرگان باز به هم خورد
دستگیری در مراسم سالمرگ نخست وزیر انقلاب‏ - یکشنبه ۲۰ بهمن ۱٣٨۷ [۲۰۰۹.۰۲.۰٨]
www.roozonline.com

۲- این کارها نشانه ضعف است یا قدرت؟
دکتر محمد ملکی ‏ - پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱٣٨۷ [۲۰۰۹.۰۱.۲۹]
www.roozonline.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست