یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

باز دوباره گر می گیره، رزمگاه پلی تکنیک


علی کلائی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۶ اسفند ۱٣٨۷ -  ۲۴ فوريه ۲۰۰۹


تو فضای شهر تاریک،
وقت شورش میشه نزدیک،
باز دوباره گرُ میگیره،
رزمگاه پلی تکنیک
همه شون مثل ستارن،
همه شون ستاره دارن،
این مدال سرخ فخره،
که رو سینه شون میذارن


باز رزمگاه پلی تکنیک به دست سردمداران ارتجاع به خون کشیده شد . اما این بار به چه بهانه ای ؟ به بهانه نام مقدس شهید
آری ! شهید قلب تاریخ است . قلب همه تحولات . قلبی که هر قطره خونش منشا رشد هزاران رزم آور دیگر است . خاکستر او تخم رزم آور دیگر است . شهید قلب تاریخ است .
از سال 67 و پذیرش قطع نامه و نوشیدن جام زهر توسط آقای خمینی بیست سال گذشته است . بیست سال است که بسیار خانواده ها که فرزندانشان مفقود اند ، هنوز امیدوار اند که خبری از جگرگوشه هایشان بشوند . خبری که دل مادری را شاد کند . لب خواهری را خندان و قلب پدر و برادری را شاد . جنگی که پس ار فتح خرمشهرش را هنوز نمی دانند چرا ادامه پیدا کرد . احمد خمینی در سال 74 در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی می گفت که پدر موافق نبود . اگر او موافق نبود پس که موافق بود ؟ رفسنجانی که نماینده اش بود در ستاد جنگ ؟ رحیم صفوی و رضایی که فرمانده سپاه بودند یا شهبازی و دوستانش در ارتش ؟ یا خود خامنه ای به عنوان رئیس جمهور ؟ یا میرحسین موسوی که نخست وزیر دهه شصت است و طنز روزگار اصلاح طلبش کرده ؟ کدامیک ؟
هنوز چشم خانواده ها به در خشک می شود . این اما سویی از ماجراست .
سویی دیگر اما چپ و راست آوردن شهید گمنام است . شهیدی که نام و نشانی ندارد . بیست سال است که همچنان شهید گمنام می آورند . قوانین بیولوژیکی می گوید که اجساد پاک این شهدا نباید جز خاکی باقی مانده باشد . اما جمهوری اسلامی همچنان و هرجا گیر می کند و هر جا می خواهد در برود چند شهید گمنام رو می کند و مراسمی و قس علیهذا .
مگر این سربازان وطن پلاک نداشتند ؟ مگر پلاک نباید به گونه ای باشد که نپوسد و از بین نرود ؟ پس این همه شهید گمنام از کجاست ؟ قطعه شهدای گمنام بهشت زهرا پر از این گلگون کفنان گم نام است . اما انصافا یک سوال ! مگر پلاک نیست ؟ یعنی همه اینها در هنگان شهادت پلاکشان را گذاشته اند و بعد به استقبال شهادت رفته اند ؟ اصلا در این بیست سال مگر جایی مانده که تفحض نکرده باشید که هر از چندی شهید گمنام را به مثابه آسی برای ماله کشی شاهکارهایتان رو میکنید ؟
فکر می کنم سال 85 بود و دانشگاه شریف . آنجا هم می خواستند شهید گمنام دفن کنند . درگیری و برخورد و حضور سعید حدادیان که هنوز نفهمیده از کدام معبر گزینشی به یکباره سر از دانشگاه در آورده ؟ سوال ! مگر دانشگاه جای دفن شهید است ؟ در دانشگاه شهید دفن می کنید که چه شود ؟ هدفتان چیست ؟
هدف مشخص است . دانشگاه نباید تنها در اختیار دانشجویان باشد . باید جیره خواران نظام ولایی هم در آن باشند . باید زمانی که دانشجو آزاد می اندیشد در این هراس باشد که نکند موشهای دیوارها که جیره خوارند راپورت آزاد اندیشی اش را بدهند به مخبرین اطلاعاتی و امنیت بانان نظام ولایی . دانشگاه باید بشود پاتوق انصار و بسیج و سعید حدادیان مداح و سعید قاسمی همه جا چریک که ما هنوز نفهمیدیم در عراق برای چه نیرویی کار چریکی می کرده ؟؟؟!!! (بروید معرفی ایشان را در همایش چه مثل چه گوارا – چه مثل چمران در دانشگاه تهران گوش کنید . ایشان در آنجا فعال چریکی در عراق معرفی شد . آنهم در اوج دوران تروریسم در عراق)
دانشگاه نباید مجید توکلی را به خود ببیند . احمد قصابان را هم نه . احسان منصوری را هم نه . اصلا دانشجو جای دانشجو نیست . جای بسیجی جیره خوار (کاش بسیجی همان بسیجی سالهای جنگ میهنی بود) و ریش دار های بی ریشه و مداحین بی سواد است که بیایند و به ریا اشکی ار خلق الله بستانند و بر خر مراد خویش سوار شوند .
پلی تکنیک به خون کشیده شد . به بهانه شهید و شهادت . و در حقیقت با هدف ضایع کردن فرهنگ شهید و شهادت . اینان که به نام شهید خر مراد می رانند و از خون شهید تغذیه می کنند ، هدفی جز ضایع کردن این فرهنگ ندارند . می خواهند و در تلاش اند که این فرهنگ در قبضه خودشان باشد . چه اگر این فرهنگ عظیم و انسان ساز منتشر گردد ، ریشه نظامشان و منافعشان و اقتصادشان زده می شوند . آخورشان کور می گردد . باید این گونه تلاش کنند برای ضایع کردن این فرهنگ و در قبضه در آوردن آن .
در همین راستاست که تلاش می کنند باز به بهانه شهید دانشگاه را پاتوق کوردلان خود کنند . اینان به دیگران نسبت منافق می دهند .اما خود از هر منافقی منافق تر اند . با نام شهید و شهادت به جان فرزندان مردم ایران افتاده اند و نامش را عمل ارزشی می گذارند . دانشگاه نباید دانشجو به خود ببیند که از بستر ان حنیف نژاد ها و محسن ها و بدیع زادگان ها و جزنی ها و احمدزاده ها و عزت ابراهیم نژاد ها و اکبر محمدی ها و جان بر کفان راه آزادی و برابری خلق ایران در آید . باید فرومایگانی از دانشگاه خارج شوند که در برابر رژیم ولایی سر کرنش فرود آورند . شاه هم دانشگاهی می خواست که بر برابرش تعظیم کند و دیدید نتیجه اش چه شد . فاعتبروا یا اولی الابصار
اما نکته ای جالب ! سوال اینجاست ! اصلاح طلبان حکومتی کجا هستند ؟ آیا هنوز خبر به ایشان نرسیده ؟ در این ایام بازداشتها و برخوردها و زدن ها و استبدادی که بر دانشگاه حاکم است ، این اصلاح طلبان حکومتی در کدام سوراخ خزیده اند که حتی از دادن یک بیانیه عاجز اند ؟ این است اصلاح طلبیشان ؟ این اصلاح طلبی است یا قدرت طلبی ؟ آیا با این کار جز زانو زدن در برابر قدرت ولایی حاکم و اظهار بندگی در برابر او هدف دیگری دارند ؟ آقایان مدعی ! قدرت تا کجا برایتان ارزش دارد که این گونه سکوت می کنید ؟ مگر شما نبودید که در منابرتان هنوز هم که هنوز است وقیحانه دم از مبارزه با ظلم می زنید ؟ لم تقولون ما لا تفعلون ؟ چرا به چیزی که می گویید عمل نمی کنید ؟ کجائید آقای خاتمی و موسوی و نوری که اینگونه فرزندان خلق قهرمان ایران را می زنند و می گیرند و می کشند و شما سکوت کرده اید ؟ از سوراخهایتان بیرون آئید که شرف انسان از جانش ارجح تر است .
می دانید چرا اینان سکوت کرده اند ؟ چون راس نظام ولایی این روند زور و سرکوب را تائید کرده و می کند . روزهاست که در برابر این مثلا دفن شهدا در دانشگاهها و در حقیقت ایجاد بهانه برای حضور نیروهای سرکوب گر در دانشگاهها ، دانشجویان مبارز وقهرمان ایران زمین و به خصوص دانشجویان رزم گاه پلی تکنیک به مبارزه ای بی امان برخواسته اند . مبارزه ای که در حقیقت گذاشتن جان بر سر آرمان است . اما رهبر نظام اینگونه واکنش نشان می دهد که و ضمن تائید روند سرکوب می گوید : ((از خودگذشتگی آن پاکبازان بود که اسلام و استقلال و آزادی را به ملت ایران هدیه کرد و ادای حق بزرگ آنان و ‏تکریم یاد و نام آنان نشانه فداکاری به ارزش های والا است .))
به یاد سخن مولا علی می افتم که کلمه الحق یراد به الباطل . درست است که خلق ایران مدیون این پاکبازان است . اما آیا دانشگاه جان دفن انسانهاست ؟ آیا نباید در دانشگاه قبل از شهدا دانشجویان حضور داشته باشند ؟ بسیاری از این شهیدان دانشجو بودند . قبل و پس از انقلاب ضد سلطنتی بهمن 57 در تمامی عرصه ها از مبارزه چریکی تا دفاع از تمامیت ارضی ایران تا مبارزه ضد استبداد دینی جدید این جنبش دانشجویی بود که تمام قد حضور داشت . اینان که به قول شریعتی شهید به دو عنصر نداشتن و نخواستن روئین تن اند بودند که بر دشمنان خدا و خلق شوریدند و راه آزادی و برابری را پاس داشتند . اما قبل از همه اینها به عنوان دانشجو جایشان در دانشگاه بود . دانشجویان را ممنوع الورود می کنند . زندانی می کنند . محروم و تعلیق می کنند و بعد می خواهند در آنجا شهدایی دفن کنند که از بستر همین دانشگاهها بر خواسته اند . طنز تاریخ است رفتار رژیم ولایی ! و البته طنزی تلخ که در آن فریب و ریا نهفته است . باز می گویم شهید دفن نمی شود چون به قول رهبر رژیم ولایی از ایشان یاد شود و ارزش شهادت پاس داشته شود . شهید دفن می شود تا دانشگاه پاتوق انصار و جیره خوار و لباس شخصی های ولایت مداری شود که حضرت آقا را تا حد خدایگانی بالا می برند . مولا علی ابن ابی طالب با تمام بزرگیش فریاد می زند که من بالاتر ا زاین نیستم که خطا کنم و این جیره خواران حضرت آقا و سلفش را از هر خطا و اشتباهی مصون می دانند . سوال ! آیا این شرک نیست ؟ ! آقایان مدعی دین داری کجایند که با این شرک آشکار برخورد کنند ؟ سوالی اساسی می کنم . آیا خود رهبری می داند که در موردش اینگونه می اندیشند ؟ ایشان نظرشان در برابر این نوع برخورد افراطی و ضد اسلامی چیست؟

اما وظیفه ما چیست ؟
دانشجویان مبارز ایران زمین! خواهش می کنم به عنوان یک دانشجو سابق که به خداوندی خدا آرزو داشتم هنوز دانشجو بودم تا در کنار فرزندان مبارز رزم گاه پلی تکنیک بر علیه استبداد بشورم. به یاری دوستان و رفیقان وخواهران و برادران دانشجویتان بروید. بر صورتهای عزیزشان جای مشت و باتوم پنجه بکس و زنجیر است. به یاریشان بروید و البته تنها دانشجویان. رزم گاه پلی تکنیک از دانشجو نباید خالی بماند. و البته فقط دانشجو. حواستان باشد که تجریه ثابت کرده که اینان دانشجونماهایی را به عنوان نفوذی میانتان می فرستند تا حرکت را منحرف کنند. درود بر شما دانشجویان راه آزادی و برابری خلق مظلوم ایران.
و وظیفه بقیه ما، شما و همه مایی که دیگر در سنگر دانشگاه نیستیم افشای ظلمی است که بر این دانشجویان می رود و کار توضیح و هر کاری که برای در آمدن با شرف و افتخار جنبش دانشجویی از زیر ضرب لازم است و باید انجام شود .
اما در آخر ! اساتید محترم دانشگاهها ! دانشجویان فرزندان شمایند . هیچ پدر حاضر نمی شود که فرزندش کتک بخورد او ساکت بنشیند . شرفتان نباید اجازه به شما بدهد که در برابر این ظلم آشکار سکوت کنید . به عنوان یک دانشجوی دیروز که هنوز هم خودرا فرزند شما می دانم ، خواهش می کنم به کنار فرزندان مبارز و دانشجویتان بروید و در کنارشان باشید . تنها گذاشتن ایشان امروز برای شما جز شرمندگی در برابر خدا و خلق ایران چیزی نخواهد داشت .
به امید رهایی مردم ایران

منابع :
1 - www.roozonline.com
2- www.autnews.us
3- www.autnews.us


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست