یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۴ اسفند ۱٣٨۷ -  ۴ مارس ۲۰۰۹


روزنامه «رسالت» در سرمقاله دیروزش: «درآمدی ‎بر رقابت‌های انتخابات آینده» نوشته است: «تنور انتخابات بهار ٨٨ را اصلاح‌طلبان داغ کردند، آن هنگام که کروبی قاطعانه گفت پا در رکاب کرده و تا آخر می‌ایستد و بویژه وقتی خاتمی هم رسما کاندیدای رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری دهم شد. میرحسین موسوی هم، آنچنان که از قراین برمی‌آید، بی‌میل نیست که درعرصه سیاست و اجتماع نقش‌آفرین باشد و پس از ۲۰ سال دوری از حوزه قدرت، اکنون از ابعاد نوستالژیک شخصیت و شرایط خاص دوره نخست وزیری‌اش در دهه ۶۰ بهره جوید و نمایندگی بخش‌هایی از جریان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی را عهده‌دار شود. آمدن یا نیامدن برخی چهره‌های دیگر همچون عبدالله نوری نیز با گمانه‌های نه چندان دقیقی همراه است. ناظران سیاسی و تحلیلگران داخلی و خارجی همچون بسیاری از نخبگان و مردم، کماکان منتظر گذر زمان هستند چه اینکه مقطع نوروز در کشور ما، مکث و توقف نسبتا طولانی مدتی را در روند موج‌سازی و موج‌آفرینی احزاب و شخصیت‌های سیاسی ایجاد می‌کند بویژه که سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری، برخلاف انتخابات مجلس نه با ریش سفیدی و طایفه‌گری و مناسبات محلی که با امواج فراگیر افکار عمومی و اعتماد ملی لایه‌های متنوع اجتماعی رقم می‌خورد.‏
در این بین؛ همه گمان داشتند اگر خاتمی اعلام نامزدی کند، تمام معادلات تغییر می‌کند و نظرسنجی‌ها ، دگرگون می‌شوند و موج عظیمی در جامعه به راه می‌افتد و همه کنار می‌کشند، به راستی چرا این طور نشد؟! آیا واقعا بخت و اقبال خاتمی افول کرده یا اینکه از منظر جریان اصلاح‌طلبی، خاتمی مرد بردن بازی سیاست و یکسره کردن کار نیست که بخواهند روی او سرمایه‌گذاری کنند؟! شاید هم تنها خاصیت خاتمی این باشد که فعلا در صحنه بماند تا سناریوی کنار کشیدن او به نفع میرحسین در دقیقه ۹۰ به نتایج سودمندتری منتهی گردد. به هر حال ، خاتمی چندان با نشاط و با انگیزه به صحنه نیامده و خود نیک می‌داند که شکست او در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ٨٨، به منزله پایان عمر سیاسی و اجتماعی اوست. برخی هم معتقدند جریان اصلاح طلب با کاندیداتوری خاتمی، آخرین برگ خود را رو می‌کند و باعث می‌شود سرنوشت این جریان به مخاطره بیفتد ، هرچند شنید‌ه‌ها و قراین حاکی از آن است که خاتمی در ماههای گذشته تحت بیشترین فشارهای مجموعه اصلاح‌طلبان قرار داشته است. با این حال، کروبی کماکان نظرسنجی‌ها را قبول ندارد و معتقد است همین نظرسنجی‌های ساختگی بود که در انتخابات سال ٨۴، اساسا برای او در صف طویل کاندیداها جایگاهی قائل نبود اما کروبی سوم شد، البته اگر آن خواب اصحاب کهف نبود! سخنگوی حزب اعتماد ملی هم با عصبانیت در برابر اخبار احتمالی کناره‌گیری کروبی گفته است: «۲۰ هزار بار گفته‌ایم که کروبی تا آخر انتخابات هست...»
با این اوصاف ، در میان اصلاح‌طلبان تلاش‌هایی نیز برای وحدت و همگرایی از جمله فعال‌سازی شورای حکمیت دیده می‌شود اما نمی‌توان آثار انسجام گفتمانی و فکری و تشکیلاتی را در میان این جریان ملاحظه نمود. بزرگان و تئوریسین‌های اصلاح‌طلب به نیکی می‌دانند که نه میرحسین و نه خاتمی هیچ‌کدام ماجراجو نیستند و آن گونه که رگه‌های افراطی این جریان مطالبه می‌کنند به ساختار شکنی و بی‌پروایی در عرصه سیاست و قدرت روی نخواهند آورد و این سرآغاز چالشی بزرگ بین این دو چهره با اصلاح‌طلبان تندرو است. اما نباید از نظر دور داشت که ظرفیتها و توان رسانه‌ای و تبلیغاتی و قدرت اثرگذاری بر لایه‌هایی از افکار عمومی از جمله دانشجویان و دانشگاهیان و زنان و ... در جریان اصلاح‌طلبی بسیار بالاست و با اجرای سناریوی پیش گفته مبنی بر کنار کشیدن خاتمی به نفع میرحسین در روزهای پایانی منتهی به انتخابات و راضی کردن کروبی به انصراف، می‌توانند موج سواران خطرآفرینی برای اصولگرایان باشد.‏
اصولگرایانی که هنوز به طور جدی و هماهنگ در خصوص انتخابات سال آینده ، موضع شفافی بروز نداده‌اند.‏
اصولگرایان در شرایط کنونی بایستی انسجام تشکیلاتی خود را تقویت کنند و ریسک‌پذیری خود را در رقابت‌‌های خرداد سال آینده به حداقل برسانند و با عقلانیت و پرهیز از موضع‌گیری‌های غیرمعقول و یا فرار از تشکیلات و غفلت از مصالح جناحی و جریانی، به مدیریت افکار عمومی براساس واقعیات کشور و آینده انقلاب بپردازند . ‏. .
دولت نهم که با نام جریان فراگیر اصولگرایی برسرکار آمده در طول سه ماه [سال] و نیم گذشته از افراد متعهد، صالح، شایسته و مجرب تمام زیرمجموعه‌های جریان اصولگرایی بهره‌مند بوده و از فکر و تجربه آنان در مدیریت صحیح امور کشور استفاده می‌کند و اساسا نیازی به این‌گونه موضع‌گیری نیست. بنابراین، آقای احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور با صلابت و با قدرتی که جسارت کارهای بزرگ و تاریخی را داشته می‌تواند وحدت آفرین بوده و کاندیدای واحد و قدرتمند اصولگرایان باشد و همه ظرفیت‌ها حول وی گردآیند تا نسبت به کارآمدی جریان اصولگرا در اداره شئون کشور هماهنگی و انسجام لازم ایجاد شود.‏
جریان اصولگرا هم به خوبی می‌داند که رقیب، با تمام توان به میدان آمده و ریسک بزرگی را پذیرفته یعنی از سرمایه اجتماعی همراه خود بهره جسته و به شخصیت‌های با سابقه خود چون میرحسین،کروبی،خاتمی و کرباسچی
و ... برای حضور فراخوان داده تا به میدان بیایند و نقش‌آفرین انتخابات حساسی باشند که به تحلیل نیویورک تایمز، شاید بعد از انتخابات آمریکا، مهم‌ترین انتخابات ریاست جمهوری جهان در ماههای آینده باشد. پس باید با تمام توان به پیروزی مجدد اندیشید.»

تردید در اردوگاه اصولگرایان
روزنامه «اعتماد ملی» در تفسیری با عنوان: «انتظار برزخی، واکنش اصولگرایان به طرح دولت ائتلافی» نوشته است: «اردوگاه اصولگرایان، با وجود همه ظاهرسازی‌ها، این روزها در بحران به سر می‌برد و در تحرکات طیف‌های ‌مختلف این جناح، نشانه‌های واگرایی به چشم می‌خورد. از یک سو محافظه‌کاران در تدارک جلسه دیگری با ‌احمدی‌نژاد هستند، از سوی دیگر جمعیت ایثارگران در نامه‌ای نسبت به پیگیری طرح دولت ائتلا‌فی هشدار داده ‌است، همزمان سایت تابناک از تشکیل ستاد انتخاباتی پیروان ایده دولت ائتلا‌فی خبر داده و در ورای همه اینها سایت ‌توکلی نسبت به بروز « نشانه‌های دوم خرداد» هشدار داده و در عین حال از تخریب خاتمی در روزنامه کیهان و ‌خبرگزاری فارس به شدت انتقاد کرده است. ‌ ‏
اما در حالی که یکی دو روزی است آغاز فعالیت ستادهای دولت ائتلا‌فی با محوریت محسن رضایی به بحث روز تشکل‌های سیاسی و محافل خبری تبدیل شده، گروهی از اصولگرایان به این طرح واکنش نشان داده و برخی از آنها با آن مخالفت کردند؛ همانگونه که چندی پیش با طرح دولت وحدت ملی که غلا‌محسین کرباسچی آن را در کنگره حزب متبوعش، کارگزاران، مطرح کرد مخالفت کردند. البته مخالفت اصولگرایان در این مقطع با مخالفتی که با طرح دولت وحدت ملی نشان دادند متفاوت است و با رویکردی نرم و آرام و مشروط صورت گرفته است. ‌
ظاهرا این بار اصولگرایان برخلا‌ف ادعای پیشین و همیشگی خود مبنی‌بر رسیدن به وحدت حداکثری همچنان در هزارتوهای تصمیم‌گیری بلا‌تکلیفند و از همین رو بدشان نمی‌آید اگر با عقب‌نشینی آرام از مواضع پیشین خود، از طرحی که احتمال دارد آنها را به مسیری مشخص‌تر هدایت کند استقبال کنند؛ هرچند که این استقبال مشروط و با اما و اگر باشد. اردوگاه اصولگرایان علیرغم ادعاهای مکرر آنها این روزها هنوز در تردید است و در انتظاری که به تعبیر احمد بزرگیان «برزخی» است به سر می‌برند.
در این میان بزرگ‌ترین تلا‌ش جناح اصولگرا این است که در فعالیت‌های درون‌طیفی تمام راهکارهای رسیدن به کاندیدایی مشخص را بررسی کند و در بیرون ‌نمایی از وحدت و عدم اختلا‌ف را به نمایش بگذارد و شاید یکی از دلا‌یل مخالفت برخی اصولگرایان با طرح دولت ائتلا‌فی این باشد که در صورت تن دادن به پذیرش این طرح لا‌زم باشد از کاندیداتوری احمدی‌نژاد چشم‌پوشی کنند. ‌
در چنین فضایی است که یکی از چهره‌هایی که درباره طرح مذکور اظهارنظر کرده، محمدنبی حبیبی، دبیرکل حزب موتلفه اسلا‌می است که در این باره به ایلنا گفت: اگر طراحان دولت ائتلا‌فی توضیحات بیشتری درباره این طرح ارائه دهند و شفاف‌تر راجع به آن توضیح دهند، ما هم می‌توانیم صریح‌تر موضعگیری کنیم اما اگر انگیزه طراحان دولت وحدت ملی، خدشه‌دارکردن دولت نهم باشد، موتلفه قطعا با آن مخالف خواهد بود. او با اشاره به جدی‌‌تر شدن بحث ایجاد دولت وحدت ملی از سوی برخی اصولگرایان و به ویژه محسن رضایی، اظهار داشت: حزب موتلفه با اصل وحدت و ائتلا‌ف موافق است و اصولا‌ هیچ‌کس با وحدت و هماهنگی مخالفتی ندارد اما اگر طرح دولت وحدت ملی به منظور برخورد با دولت اصولگرای فعلی باشد‌، با آن مخالف هستیم. وی ضمن تاکید بر لزوم وجود وحدت میان مجموعه اصولگرا برای پیروزی در انتخابات، ادامه داد: به نظر ما دولت نهم برای ایجاد وحدت ملی و به‌خصوص در ارتباط با وحدت مردم، تلا‌ش‌های قابل توجهی انجام داده است. حبیبی همچنین خواستار شفاف شدن موضع طراحان دولت وحدت ملی و ائتلا‌فی شد و تصریح کرد: اگر طراحان دولت ائتلا‌فی توضیحات بیشتری درباره این طرح ارائه دهند، ما هم می‌توانیم صریح‌تر موضعگیری کنیم. وی در عین‌حال تاکید کرد: اگر انگیزه طراحان دولت وحدت ملی خدشه‌دار کردن دولت نهم باشد، موتلفه قطعاً با آن مخالف خواهد بود. ‌
احمد بزرگیان یک نماینده اصولگرای حامی احمدی‌نژاد هم با اشاره به آغاز فعالیت ستادهای دولت ائتلا‌فی که در راس آن محسن رضایی حضور دارد، اظهار داشت: این ستادها شامل تمام طیف‌های اصولگرا نمی‌شود. ‌
وی در مورد معرفی فردی غیر از احمدی‌نژاد به‌عنوان کاندیدای نهایی اصولگرایان در انتخابات در عین حال گفت: البته طبیعی است که گروه‌هایی که در دولت نهم نقش کمتری داشتند و احساس کردند دایره این دولت گستردگی کافی برای جذب نیروهای طیفی را ندارد، حاضر به حضور مشروط در صحنه شوند و معتقد باشند که دولت دهم در رابطه با نیروهای اصولگرا به صورت فراگیرتر عمل کند. ‌ این نماینده اصولگرای مجلس هفتم در پاسخ به سوالی در مورد اینکه آیا بهتر نیست که اصولگرایان هرچه زودتر به معرفی کاندیدای خود بپردازند؟ گفت: باید تا زمان ثبت‌نام این انتظار برزخی را داشته باشیم که چه کسانی وارد عرصه انتخابات می‌شوند. البته این وضعیت در هر دو جناح اصولگرا و اصلا‌ح‌طلب وجود دارد اما زمانی‌که شاخصه‌های واقعی و نه فرضی به‌دست آمد، بهتر می‌توان صحبت کرد...»

مخالفت از سخنرانی
روزنامه «اعتماد» در گزارشی با عنوان:‌ «موانع ایذایی در برابر سخنرانی‌های کروبی و خاتمی» نوشته است:
«تنها دو خبر کوتاه تمام برنامه سفرهای تبلیغاتی «سیدمحمد خاتمی» و «مهدی کروبی» دو کاندیدای اصلاح طلب را تحت تاثیر قرار داد. این دو خبر ممانعت از سخنرانی خاتمی در شاهچراغ شیراز و حضور کروبی در دانشگاه گرگان بود. هیأت نظارت دانشگاه گرگان و شورای تامین استان فارس هیچ‌کدام حاضر نشدند مجوز سخنرانی دو روحانی بلندپایه اصلاح طلب را در شهرهای خود صادر کنند تا اساسی‌ترین موارد قانون انتخابات مبنی بر فراهم‌کردن شرایط تبلیغات برای نامزدهای انتخاباتی نقض شود.
قصه از آنجا آغاز شد که سیدمحمد خاتمی در سفر خود به شیراز قرار بود در صحن حرم شاهچراغ شیراز سخنرانی کند اما شورای تامین استان فارس در اقدامی غیرمنتظره با برگزاری این مراسم مخالفت کرد و حتی خواستار تغییر محل سخنرانی خاتمی شد. البته ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در استان فارس این اقدام شورای تأمین را اقدامی عجیب و غیرقانونی عنوان کرده و در عین حال بر سخنرانی خاتمی در صحن شاهچراغ تأکید و تصریح کردند که محل برگزاری سخنرانی خاتمی تغییر نخواهد کرد و تمام مردم شیراز عصر روز پنجشنبه منتظر سخنرانی آقای خاتمی هستند. البته برخی منابع دلیل مخالفت شورای تامین استان فارس را شائبه تبلیغاتی بودن سفر خاتمی عنوان کردند اما این مخالفت با سفر خاتمی و صدور مجوز در حالی صورت می‌گیرد که محمدباقر قالیباف با سفر به شیراز و سخنرانی در مراسم نماز جمعه، رایزنی گسترده یی را با ستادهای انتخاباتی خود در جنوب کشور انجام داده است. رئیس شورای تامین استان فارس حاضر به ارائه دلایل این تصمیم گیری نشد و اظهار داشت مصوبات شورای تامین دارای طبقه بندی اطلاعاتی هستند و امکان تشریح آنها وجود ندارد. در عین حال شورای تامین استان فارس مخالفت با حضور خاتمی در صحن شاهچراغ را مساله امنیت خاتمی عنوان نکرد و اظهار داشت؛ ایشان می‌توانند وارد شیراز شوند اما باید برنامه‌ها و مکان‌هایی که در آنها قصد حضور دارند را به ما اعلام کنند تا تدابیر لازم در نظر گرفته شود.
اما سرهنگ ابراهیم عزیز فرماندار شیراز دلیل مخالفت شورای تامین را مخالفت تولیت شاهچراغ ذکر کرد و اظهار داشت؛ «به دلیل همزمانی با شب جمعه و شب شهادت امام حسن عسگری(ع) و مسائل انتظامی، ازدحام زائران و بار ترافیکی سنگینی که وجود دارد و برای زائران و مردم ایجاد مزاحمت می‌شود امکان برگزاری این مراسم در چنین زمانی وجود ندارد.» یک روز قبل از اینکه چنین اخباری منتشر شود، خبر دیگری موجب شد جبهه اصلاحات در شوک برود چرا که مسوولان دانشگاه گرگان از حضور و سخنرانی کروبی در دانشگاه ممانعت کردند و این اقدام از سوی هیات نظارت موجب شد انجمن اسلامی دانشگاه گرگان در نامه یی از این اقدام هیات نظارت انتقاد کند. در این نامه که توسط اعضای انجمن اسلامی به نگارش درآمده است، از رویکرد انحصارطلبانه شورای نظارت انتقاد و تصریح شده است: «اگر قرار بر بی‌طرفی باشد، دانشگاه به عنوان یک نهاد دولتی باید بی‌طرف باشد و بیت المال را در جهت گروه، حزب و جناح خاصی سوق ندهد...
اما حضور کروبی با واقعه دیگری نیز همراه بوده؛ پلاکاردها و پارچه نوشته‌های تبلیغاتی سفر کروبی در سفر به استان گلستان در برخی از مناطق استان به صورت سازمان یافته مورد تخریب قرار گرفته بود. اما پاسخ مهدی کروبی به مسوولانی که مانع سخنرانی وی در دانشگاه گرگان شدند، یک کلام بود و آن این عبارت بود که کارها با تنگ نظری و انحصارطلبی پیش نخواهد رفت...
وی در نشست خود با عنوان تداوم اصلاحات ضمن ابراز تاسف از چنین رخدادی اظهار داشت؛ امروز شما دانشجویان از فضای موجود در دانشگاه گلایه می‌کنید. متاسفم که فضای دانشگاه ما چنین شده است که حتی تحمل تشکل‌های ریشه‌دار و جوانان مومن را ندارند. امروز شرایط به گونه‌یی شده است که حتی مانع حضور من به عنوان یکی از نزدیک‌ترین افراد به امام در دانشگاه می‌شوند. بدین ترتیب تخریب کاندیدای اصلاح‌طلب در آستانه چهار ماه مانده به انتخابات وارد فاز جدی‌تری شده است به گونه‌یی که جریان مخالف اصلاحات که از تشتت آرا و تعدد کاندیدا برخوردار است سعی می‌کند مانع از تبیین اندیشه‌ها توسط کاندیداهای جبهه اصلاحات شود، زیرا با وجود اعلام کاندیداتوری مهدی کروبی در مهر ماه و کاندیداتوری خاتمی در ۲۰ بهمن ماه هنوز جریان اصولگرا نتوانسته است به اختلافات خود پایان دهد و کاندیدای اصلی خود را اعلام کند....»

درباره حضور سینماگران آمریکایی
حسین شریعتمداری مدیر روزنامه «کیهان» در سرمقاله دیروز این نشریه: «چرا سکوت؟» ‌نوشته است:
«برتراند راسل، فیلسوف بلندآوازه انگلیسی می‌گفت » از کسانی تعجب می‌کنم که با وجود دهها زمینه مناسب برای دست زدن به یک خطای جدید، بازهم اشتباهات قبلی را تکرار می‌کنند»! در ادامه سخن برتراند راسل می‌توان گفت؛ مقامات آمریکایی باید بسیار خشنود و خرسند باشند وقتی می‌بینند بعضی‌ها در ایران اسلامی، این آمادگی را دارند که برای چندمین بار از یک سوراخ گزیده شوند و می‌توان به آنها حق داد! که در مقابل کم هوشی برخی از دست اندرکاران امور کشورمان، خود را بسیار هوشمند و نابغه تلقی کنند!‏
از مقدمه‌ای که در ابتدای این وجیزه آمده است تعجب نکنید. کافی است نگاهی گذرا به آنچه در پی خواهد آمد داشته باشید تا دراین باره با نگارنده همصدا شوید و شاید هم صدای شما به فریاد بلند شود که صدالبته، حق دارید.‏
چند روزی است که یک هیئت سرشناس از سینماگران آمریکایی از جمله «تام پولاک» رئیس کمپانی یونیورسال و سدجنیس (سد گانیس) رئیس آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک آمریکاـ اعطاکننده جایزه اسکارـ و آنت بنینگ هنرپیشه معروف‌هالیوود و بازیگر نقش اول در فیلم «زیبای آمریکایی» و... به ایران آمده‌اند. برخی از اعضای این هیئت، از جمله جنیس، از سیاستگذاران اصلی‌هالیوود و در آمریکا دارای مقام رسمی در حد یک وزیر است. او بدون کمترین مانع و هر وقت بخواهد می‌تواند با عالی‌ترین مقامات آمریکایی دیدار کند. او طی چند سال اخیر با جرج بوش، سناتورهای آمریکایی ـ از هردو جناح بازها و کبوترهاـ و اعضای دیوان عالی آمریکا ملاقات‌های پی‌درپی داشته است. وظیفه جنیس و هیئت همراه او گسترش فرهنگ و سیطره سیاسی آمریکاست. خب! می‌توان گفت؛ اعضای این هیئت به وطنشان علاقه دارند، این که جرم نیست!... اعضای این هیئت سابقه طولانی و شناخته شده‌ای در ساخت فیلم‌های ضد ایرانی و ضد اسلامی و تهیه چندین فیلم معروف در دفاع از صهیونیست‌ها و قانونی جلوه دادن جنایات آنها و... دارند. فیلم‌هایی نظیر «ماجراهای ایندیانا جونزجوان» در تبلیغ و ترویج اسطوره‌های صهیونیستی، فیلم «قلمرو» با توهین آشکار و مشمئزکننده به اسلام و مسلمانان. فیلم «ایوان قدرتمند»؛ فیلمی وهن‌آمیز علیه باور به خداوند سبحان ـ که بسیاری از کشورهای اسلامی نمایش آن را ممنوع اعلام کردندـ فیلم «یونایتد ۹٣»
توهین به اسلام و تلاش برای تروریست جلوه دادن مسلمانان و دهها فیلم مشابه دیگر و...‏
ممکن است گفته شود حضور این هیئت در جمهوری اسلامی ایران می‌تواند آنها را از نزدیک با واقعیات آشنا کند و زمینه‌ای برای توهم‌زدایی از اذهان به خطا رفته آنان باشد. این برداشت اگرچه بر فرض صحت نیز ساده اندیشانه است ولی چندان پاپیچ آن نمی‌شویم و فعلاً با تسامح می‌پذیریم که اگر با این هدف آمده بودند یا دعوت شده بودند چندان نگران‌کننده نبود. اما واقعیت غیر از این است و ماجرا، آن گونه که خود به صراحت مطرح کرده و میزبانان ایرانی آنها نیز نه فقط تائید بلکه تأکید کرده و می‌کنند چیز دیگری است. اهداف سفر هیئت یاد شده را از زبان مدیرعامل خانه سینما که ظاهراً میزبان آنهاست، بخوانید؛ «این هیئت به ایران آمده‌اند تا در راستای برنامه توسعه علمی ـ آموزشی و ارتقای شغلی اعضای جامعه اصناف سینمای ایران، سمینارهای تخصصی و کارگاه‌های آموزشی برقرار کنند تا به تبادل تجارب با جامعه سینمایی ایران پرداخته و دانش سینمایی خود را به این سینما انتقال دهند»!!‏
اکنون با توجه به سوابق این هیئت در دشمنی و کینه‌توزی علیه اسلام و ایران و اهداف رسماً اعلام شده آنان که تبادل تجربیات و آموزش دانش سینمایی خود به سینماگران ایران است! انگشت حیرت به دندان نمی‌گزید؟ و از ساده‌لوحی برخی دست اندرکاران ـ که کمترین برخورد منطقی و قانونی با آنان کنار گذاشتن از مسئولیت است ـ خنده تلخ بر لب‌هایتان نمی‌نشیند و در همان حال، از این که احتمالاً برخی دیگر از دست‌اندرکاران کاسه‌ای زیر نیم کاسه دارند و هنوز بر سر کارندـ یا به بیان گویاتر، مسئولان را سر کار گذاشته اندـ تأسف نمی‌خورید؟!‏
آیا شرم‌آور نیست که کسانی در جمهوری اسلامی ایران از سازندگان و تهیه‌کنندگان فیلم‌های ضد اسلامی و ضد ایرانی برای انتقال تجربیات و آموزش به سینماگران ایرانی دعوت کنند و علاوه بر رسانه‌ها و مجامع و محافل آلوده و بدسابقه، برخی از دست‌اندرکاران ساده‌لوح نیز برای آنها هورا بکشند و به به و چه چه راه بیندازند؟!‏
همین چند روز پیش بود ـ ۵,۱۲,٨۷ ـ که آقای قشقاوی سخنگوی محترم وزارت امور خارجه کشورمان با نگرانی اعلام کرد «‌هالیوود ساخت ٣۰ فیلم ضد ایرانی را در دستور کار خود دارد» و هشدار داد که «حوزه هنر، حوزه‌ای ارزشمند است که نباید آلوده شود». و برخی دیگر از مسئولان نیز خبرها و هشدارهای مشابهی در همین راستا داشته‌اند! مگر افرادی نظیر «سدجنیس» و «تام پولاک» سردمداران‌هالیوود نیستند؟!‏
راستی! آیا هیئت یاد شده با بهره گیری از کرامات عرفانی! و از طریق «طی الارض»! به ایران آمده است؟! خب! چه کسانی از آنها دعوت کرده‌اند؟ چه کسانی به آنها ویزا داده‌اند؟ چه کسانی میزبانی آنان را برعهده گرفته‌اند؟ چه کسانی با برنامه اعلام شده این هیئت یعنی انتقال تجربیات سینمایی آنها به سینماگران ایرانی ـ با توجه به سوابق ضددینی و ضدایرانی آنان ـ موافقت کرده‌اند؟! سکوت نکنید! این پرسش‌ها نمی‌تواند بی‌پاسخ بماند و کسانی که در این ماجرا کوتاهی و قصور و یا عناد و تقصیر داشته اند نمی‌توانند برای همیشه از نگاه تیزبین مردم مومن و انقلابی ایران اسلامی پنهان بمانند.‏
و اما، پشت صحنه این ماجرا که بارها از سوی مقامات آمریکایی اعلام شده شنیدنی تر است و البته عبرت انگیز و در همان حال تعجب‌آور که چرا مسئولان محترم و ذیربط در کشورمان از آن بی‌خبرند؟! و اگر قرار نیست اینگونه رخدادها و طرح‌ها و پروژه‌های رسماً اعلام شده دشمن را رصد کنند، پس در چه کارند؟! در اینجا فقط به یک نمونه از آن بسیارها اشاره کرده و شرح کامل داستان را به فرصتی دیگر موکول می‌کنیم؛
در سال ۱٣٨۵ـ ۲۰۰۶ میلادی ـ همزمان با مصوبه سازمان ‏CIA‏ که در آن، ‌هالیوود را به ساختن فیلم‌های جذاب! برای توجیه جنگ آمریکا علیه تروریسم!! موظف کرده بود، کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا نیز پروژه‌ای به نام «مدیریت دیدارهای بین‌المللی» میان شهروندان آمریکایی با چند قشر از اقشار کشورهای هدف ـ از جمله ایران اسلامی ـ تدوین کرده و به تصویب رساندند. براساس این طرح که به ‏ECA‏ مشهور است و سایت وزارت خارجه آمریکا در همان هنگام متن خلاصه‌ای از آن را منتشر کرد، دیدارهایی از سوی آمریکایی‌ها با سینماگران، ورزشکاران، هنرمندان و دانشجویان ایرانی ـ در ایران و آمریکا ـ پیش بینی شده بود و هدف از این دیدارها، ترویج و توجیه سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا در پوشش‌های هنری، ورزشی، علمی و... اعلام شده بود.‏
کــانــدولـیـزا رایـس از ایـــن طــرح بـا عـنـوان «دیـپـلـمـاسی شـهرونـدی» ـ‏ ‏CITIZEN DIPLOMACY‏ـ یاد کرده و گفته بود؛ در این حرکت راهبردی، هریک از شهروندان آمریکایی در تماس با ایرانیان، نقش یک دیپلمات آمریکایی را برعهده خواهند داشت و دیدارهای آنان قبل از آن که هنری، ورزشی، علمی و... باشد، ماهیت سیاسی دارد. رایس در کنگره از اختصاص اولیه ۹۰۰ میلیون دلار برای انجام این دیدارها خبر داده بود. جالب است که هیئت سینمایی مورد اشاره اعلام کرده‌اند که با هزینه شخصی به ایران آمده‌اند!‏
این نکته را نیز به نقل از سایت وزارت خارجه آمریکا بخوانید؛ «وزارت خارجه برای هنرمندان ایرانی در محصولات آمریکایی موقعیت حضور و فعالیت ایجاد می‌کند تا براساس یک چشم‌انداز امنیتی بتواند از آنان به عنوان سفیران ارزش‌های سکولار ایالات متحده بهره گیرد»... و این قصه سر دراز دارد که پیش از این به آن پرداخته و باز هم خواهیم پرداخت... حالا با آنچه در صدر این نوشته آمده است موافقید؟!‏»

آفت بزرگ در نظام برنامه‌ریزی
روزنامه «همشهری» با عنوان: «آفات نظام تصمیم‌گیری اقتصادی» نوشته است:
«‎مصوبه اخیر کمیسیون تلفیق پیرامون اجرای طرح پرداخت نقدی یارانه‌ها در ‎لایحه بودجه و افزایش درآمد دولت از بابت اجرای این طرح از ٨۴۰۰ میلیارد تومان به‏ ۲۰‎هزار میلیارد تومان ـ که بی‌ارتباط با نامه اخیر رئیس‌جمهوری به رئیس مجلس نیست ‎
ـ ‎نشان از یک آفت بزرگ در نظام برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری اقتصادی کشور ‎است‎.‎
این مصوبه هرچند قطعی نیست و البته با رقم پیشنهادی و مطلوب دولت فاصله زیادی ‎دارد (٣۴هزار میلیارد تومان) و باید به انتظار تصمیم نهایی در صحن علنی مجلس بود، ‎اما هنوز توجیه منطقی و مستندی از سوی کمیسیون تلفیق مبنی بر کاهش رقم دولت از‏ ٣۴‎هزار میلیارد تومان به ٨۴۰۰ میلیارد تومان و سپس افزایش این مبلغ به ۲۰ هزار‏ ‎میلیارد تومان ارائه نشده است‎.‎
فاصله بین ٨۴۰۰ تا ۲۰ هزار میلیارد تومان ۱۱ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان است؛ رقمی‏ ‎که معادل نصف بودجه عمرانی کل بودجه طرح‌های ملی و یک‌پنجم بودجه جاری کشور در سال‏ ‎آینده است‎.‎
به‌نظر می‌رسد هنوز مطالعات، مباحث کارشناسی و ابعاد و نتایج مسئله (نقدی کردن ‎یارانه‌ها) برای کمیسیون تلفیق بودجه و همچنین کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی روشن ‎نیست. شاید این مشکل به گستردگی طرح و مبهم بودن ابعاد آن و همچنین ضعف کار ‎کارشناسی و پشتوانه نظری طرح برگردد. درحالی‌که دولت مصمم به اجرای طرح در سال ‎آینده است و اما مجلس به مسئله با احتیاط زیادی برخورد می‌کند‎.‎
این وضعیت بیانگر ماهیت نظام تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کشور یعنی افراط و تفریط ‎است؛ درحالی‌که هدفمند کردن یارانه‌ها تکلیف برنامه سوم و چهارم توسعه بوده و ‎قاعدتا می‌بایستی در طول ۱۰ سال گذشته زمینه‌های نظری و عملی این تکلیف فراهم می‌شد‏ ‎و در زمان کنونی اجرای این طرح به مراحل پایانی خود می‌رسید‎.
تعلل و ترس از هزینه‌های اجرای آن، یکی از تکالیف مهم برنامه‌های توسعه و‏ ‎برنامه‌ اصلاحی اقتصاد کشور را معطل گذاشت و به تعمیق این معضل اقتصادی دامن زد اما ‎در جهت مخالف، حرکتی در چارچوب طرح تحول اقتصادی آغاز شده که از پشتوانه مطالعه و ‎کارشناسی لازم برخوردار نیست و نتوانسته با وجود تبلیغات مناسب، اجماع نظری در میان ‎بدنه اجرایی، تصمیم‌گیری و کارشناسی کشور ایجاد کند؛‌ به‌گونه‌ای که عموما نسبت به‏ ‎اهداف واقعی طرح، زمان و نحوه اجرا اختلاف نظر زیادی وجود دارد‎.
اقدام و جدیت دولت در اجرای طرح تحول هرچند یکی از خلأهای بزرگ اصلاح اقتصادی ‎یعنی پذیرش ریسک و شجاعت اجرا را پرکرده اما این مسئله برای اصلاح واقعی اقتصاد ‎کافی نیست. اصولا این ذهنیت که کار شروع شود و به عبارت دیگر کلید کار زده شود و ‎بعدا برای مدیریت و اجرا تدابیر لازم از طرق چانه‌زنی و غیره صورت گیرد، از آفت‌های ‎بزرگ اصلاح اقتصادی می‌تواند باشد‎.
شاید ریشه واقعی این آفات و معضلات در این باشد که کشور از وجود یک نهاد‏ ‎برنامه‌ریز متفکر و توسعه‌گرا و البته مورد اعتماد نهادهای تصمیم‌گیر و اجرایی ‎محروم است‎.‎
به‌طور طبیعی، این نهاد باید وابسته به دولت باشد، اما ساختار و عملکرد و بافت ‎کارشناسی و نیروی متخصص آن به‌گونه‌ای باشد که اصول و روندهای ثابتی را بر کار خود‏ ‎حاکم سازد و عملا تحت‌الشعاع سلیقه‌های شخصی مدیران و مقام‌های سیاسی و همچنین ‎تغییر دولت‌ها قرار نگیرد و گزارش‌ها و مصوبات آن مورد اعتماد بدنه کارشناسی ‎تصمیم‌گیری و اجرایی کشور باشد‎.‎
شاید در گذشته سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی به‌طور نسبی و نه کامل این نقش را ‎ایفا می‌کرد اما امروز کشور فاقد یک مغز متفکر و برنامه‌ریز است تا وجود و بافت ‎کارشناسی آن پشتوانه محکمی برای تصمیمات و برنامه‌های کلان اقتصادی کشور باشد‎.
شاید در نبود چنین نهادی است که در گیرودار چانه‌زنی‌های تصمیمات اقتصادی به جای ‎ورود متغیرها و استنادات کارشناسی باید نقش‌آفرینی مقام‌های سیاسی در شکل درخواست، ‎تشویق، تهدید و بازگشت از برنامه‌ مدنظر برجسته شود‎.»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست