سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

زمانی برای کشتار اسب ها!؟
نگاهی گذرا به حوادث روزهای اخیر در مریوان


ارسلان عزیزی


• آنچه ‌در روزهای گذشته ‌در شهر مرزی مریوان گذشت در واقع نتیجه ‌و برآیند سی سال سیاست گزاری نابخردانه‌ی دستگاههای‌ تصمیم گیرنده‌ی جمهوری اسلامی و شمشیر از روبسته‌ای است که‌ نهایتا مردم را ناچار به ‌واکنش در برابر آن کرده ‌است. ادامه ‌چنین سیاستی مسلمن در درازمدت بیشتر از آنچه‌ تصور می شود، عواقب زیانبار و مخرب تری بدنبال خواهد داشت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۵ اسفند ۱٣٨۷ -  ۵ مارس ۲۰۰۹


روز سه‌شنبه‌ی این هفته‌،‌ یکبار دیگر شهر مریوان در اعتصاب عمومی فرو رفت. بر اساس گزارشهای رسیده‌؛ شهر یکپارچه‌ تعطیل و مردم معترض در یک گرهمایی چندین هزار نفری در چهار راه شبرنگ تجمع کرده‌ تا از آنجا راهی فرمانداری شهر شوند ‌و صدای اعتراض خود را به ‌گوش مسئولان حکومتی برسانند. در ماه های اخیر جمهوری اسلامی در ادامه ‌فشار بیشتر بر مردم این منطقه ‌که ‌بخش بزرگی از تامین زندگی آنان، از راه‌ تجارت کالا با کردستان عراق حاصل می شود؛ در واقع بدون ارائه ‌هیچگونه ‌راهکار عقلایی، زندگی فلاکت بار صدهاهزار نفر از ساکنین این منطقه ‌را با چالش جدی تری روبرو ساخته ‌است. در ماههای اخیر، در ادامه‌ سیاستهای گذشتهد‌و در راستای هرچه ‌بیشتر امنیتی تر کردن فضای شهرها و روستاهای کردستان در مناطقی که‌ امکان تردد افراد با اقلیم کردستان عراق امکان داشته ‌است، اقدام به ‌حفر کانالهایی به ‌عمق شش متر کرده‌اند؛ که ‌تاثیر منفی آن بر زندگی مردم از ماه های گذشته ‌ملموس و قابل درک بود. اعتراض اخیر مردم این شهر گرچه‌ ناشی از خشم مردم از کشتار ۴٣ راس اسب و سوزاندن جنازه‌های آنان و اهانت و هتک حرمت صاحبان آنان به‌ شیوه ی ‌لخت کردن و رها ساختن این افراد در شهر توسط نیروهای انتظامی بوده ‌است. اما در واقع منشاء اصلی اینگونه ‌اعتراضات را می توان در سیاست های کلان هر دو حاکمیت شاهنشاهی و اسلامی جست که‌دبا مسدود کردن راه‌ توسعه‌ی این مناطق در گذشته ‌و حال، تنها راه تامین زندگی بخش بزرگی از مردم را به ‌تجارت و قاچاق کالا از آن سوی مرز محدود کرده‌اند. مسلما سیاست محدود کردن تجارت کالا از ‌مناطق مرزی شامل همه‌ی منفذهای تجارت غیرقانونی نمی شود. از طرفی آقازاده‌ها و مسئولان دانه ‌درشت حکومتی در منطقه‌، با همکاری عده‌ی معدود‌ی از افراد محلی که‌ددر سایه‌ چنین سیاست هایی بشدت فربه شده ‌و به ‌ثروت های افسانه‌ای دست یافته‌اند، در قاچاق کالا و تزریق آن به‌ بازار با هیچگونه‌ محدودیتی روبرو نبوده ‌و از طرف دیگر با ایجاد کانال، کاشتن مین، تیراندازی و کشتار مردم و حیوانات بیگناه ‌آنان، در تمام خطوط مرزی و راه های صعب العبور ایران، عراق و ترکیه؛‌ عملا با کشیدن خط بطلان بر زندگی اکثریت مردم رنجدیده‌ و زحمتکش این مناطق، مردم را با استحاله‌ و روزمرگی هر چه ‌بیشتری روبرو ساخته‌اند. اجرای چنین راه کارهایی عمدتا امنیتی و مخرب، مسلما تنها زندگی مردمی را هدف قرار داده ‌است؛ که‌ با مشقت و تحمل رنج بسیار - که ‌بخشی از رنج این مردم در فیلم زمانی برای مستی اسب ها ) (۱ و فیلم های مستند دیگری که ‌در سالهای اخیر اکران شده‌اند؛ نشان داده شده است - در جدال مرگ و زندگی راه دیگری برای ادامه ‌حیات خود نمی یابند. توسعه‌نایافتگی کردستان و تبعیض اعمال شده‌ی فراگیر و دیرپا، سب شده‌ است؛ بخش عمده‌ای از نیروی کار و سرمایه‌های بزرگ اجتماعی بجای قرارگرفتن در مسیر تولید، توسعه ‌و آبادانی و نهایتا شادابی و سرزندگی جامعه‌ در مسیری هزینه ‌شود که نهایتا جامعه ‌را با بن بست مطلق روبرو سازد. آنچه ‌در روزهای گذشته ‌در شهر مرزی مریوان گذشت در واقع نتیجه ‌و برآیند سی سال سیاست گزاری نابخردانه‌ی دستگاههای‌ تصمیم گیرنده‌ی جمهوری اسلامی و شمشیر از روبسته‌ای است که‌ نهایتا مردم را ناچار به ‌واکنش در برابر آن کرده ‌است. ادامه ‌چنین سیاستی مسلمن در درازمدت بیشتر از آنچه‌ تصور می شود، عواقب زیانبار و مخرب تری بدنبال خواهد داشت. ‌اگر چه ‌توسعه‌نایافتگی کردستان ریشه ‌در گذشته‌های دورتر دارد، اما در بعد از انقلاب به ‌مرز فاجعه‌بارتری رسیده ‌است. در طبقه‌بندی کشورها، بر مبنای گزارش توسعه‌ی انسانی ‌که ‌تازه‌ترین گزارش سازمان ملل متحد است، ایران جزو کشورهای در حال توسعه قرار دارد و از نظر طبقه‌بندی مرتبه ۹۴ را دارد و در سال گذشته‌ بهبود ۲% را که ناشی از افزایش نرخ نفت خام در بازارهای جهانی بوده ‌است؛ داشته است. این در حالی است که‌ آمار و گزارشهای قابل اعتماد در این زمینه‌، حاکی از توزیع ناعادلانه ‌ثروت و شکاف عمیق در مناطق مختلف کشور است. این امر هم در گذشته ‌یعنی دوران سلطنت پهلوی و هم در حاکمیت جمهوری اسلامی که ‌در سی سال گذشته ‌افزایش ۱۰۰% جمعیت را با خود به‌ همراه ‌داشته ‌است؛ به‌ سیاست غیرقابل تغییر حاکمیت تبدیل شده و به‌ نوعی بیان آشکار نوع نگاه حاکمان اسلامی از بدو استقرار تاکنون را به ‌نمایش می گذارد. دکتر بایزید مردوخی که‌یکی از اساتید معتبر ‌دانشگاه ‌تهران در رشته‌ی اقتصاد می باشد؛ در این زمینه ‌می نویسد: شاخص توسعه انسانی ( HDI) که ترکیبی است از برخورداری جمعیت از امید به زندگی در بدو تولد، نرخ باسوادی بزرگسالان، نرخ ترکیبی ثبت نام در کلیه مقاطع تحصیلی، و هزینه های ناخالص سرانه، در بیشتر مناطق کردنشین در سطحی بسیار پایین قرار دارد. مقدار این شاخص برای کل کشور ۷۹۰/۰ (نسبت به یک) است و برای استان کرمانشاه ۷۴۷/۰ (مرتبه ۹ در کشور) ، استان ایلام ۶۷۵/۰ (مرتبه ۲۰)، آذربایجان غربی ۶۵۰/۰ (مرتبه ۲۱) و برای استان کردستان ۶۱۹/۰ (مرتبه ۲۵) برآورده شده است. (۲)
دکتر بایزیدی در رابطه‌ با شاخص فقر انسانی (HPI) می گوید: شاخص فقر انسانی شاخص جامع دیگری از برخورداری های جمعیت است که امید به زنده ماندن تا سن ۴۰ سالگی، نرخ بی سوادی بزرگسالان، جمعیت فاقد دسترسی به آب سالم، هزینه ناخالص سرانه ۲۰ درصد فقیرترین افراد و ۲۰ درصد ثروتمندترین افراد، جمعیت زیر خط فقر، و درصد جمعیت زیر خط هزینه روزانه یک دلار، اجزاء آن را تشکیل می دهند. نسبت شاخص فقر انسانی در کل کشور ۱٨ درصد است و برای ایلام ۷/۲٣ درصد، کرمانشاه ٨/۲۴ درصد، آذربایجان غربی ۴/٣۰ درصد و کردستان ۷/٣۱ درصد برآورد شده است. (٣)
مسلمن جامعه‌ی ایران در همه ‌ابعاد خود و در نتیجه‌ی سیاست های مخرب و ویرانگر حاکمیت اسلامی در سی سال گذشته‌ با بن بست همه‌ جانبه‌ای روبرو شده‌ است. فقر و فلاکت اکثریت مردم و زراندوزی و غارت سرمایه‌های کشور و به‌ طبع آن سرمایه‌گذاری در کشورهای حاشیه‌ی خلیج که ‌توسط جمع کوچکی از حاکمان و حلقه‌های وابسته ‌به ‌دستگاهای جانبی صورت می گیرد؛ کارد را به ‌استخوان مردم رسانده و کشور را با پوسیدگی فرساینده‌ای روبرو ساخته‌ است. اما دردآورتر و مصیبت بارتر از آن علاوه‌ بر اعمال ستم ملی و فرهنگی، تقسیم ناعادلانه‌ همان باقیمانده ‌ثروت ملی است که‌ بعد از غارت آقازاده‌ها و اعوان و انصار آنان در مناطق مختلف کشور تقسیم می شود. هنوز برای بسیاری از افراد منفرد و برخی از احزاب اپوزسیون ایرانی که‌ در بیرون از گود به ‌تغییر حاکمیت اسلامی، بدون درنظر گرفتن راه کارهای رفع ستم های مضاعف و پیچیدگی و درهم تنیدگی خواسته‌های انباشته در این زمینه‌ها می اندیشند؛ چنین نابرابری های قابل لمس نیست. به‌همین دلیل نمی توان انتظار داشت، برنامه‌هایی برای تغییر فراگیر و همه‌جانبه ‌در آینده‌ی تحولات‌ ایران با خود داشته‌ باشند. تجربه‌ی همه‌ی این سالها روشن ساخته‌ است که‌ دفاع از حق زندگی مردم، بدون امکان فرصت های برابر و ایجاد تعادل در همه‌ی حوزه‌های جامعه‌، در عمل غیرممکن است.

منابع: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ زمانی برای مستی اسب ها فیلمی از بهمن قبادی.
۲ـ سایت های انترنتی
٣ـ همان منابع


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست